جستجو در مقالات منتشر شده



آیت سعادت طلب، مصطفی جعفری،
دوره 14، شماره 1 - ( 4-1399 )
چکیده

 نشاط معنوی رضایت قلبی و لذتی است که در زیر امواج متلاطم زندگی، به تاب آوری کمک می کند. در تبیین رابطه نشاط معنوی با سلامت نیز قابل توجه است که نشاط معنوی موجب امیدواری و افزایش معنا در زندگی می شود. بر اساس اهمیت نقش نشاط معنوی، پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش نشاط معنوی در رابطه میان سرمایه های اجتماعی و حمایت اجتماعی با تاب آوری کارکنان در برابر همه گیری بیماری کووید 19 در دوران فاصله گذاری اجتماعی انجام پذیرفت. پژوهش حاضر از نوع توصیفی پیمایشی با طرح همبستگی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل همه کارکنان زن و مرد شاغل به کار در پردیس کشاورزی دانشگاه تهران در اسفند سال 1398 بود که در حدود 574 نفر بودند. حجم نمونه شامل 234 کارمند زن و مرد بودند که بر طبق جدول مورگان تعیین و با روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. جمع آوری داده ها با استفاده از پرسشنامه­های ویژگی­های جمعیت شناختی، نشاط معنوی، سرمایه های اجتماعی، حمایت اجتماعی و تاب آوری به صورت حضوری و انفرادی صورت پذیرفت.  نتایج به دست آمده از پژوهش نشان داد که مدل طراحی شده برای تبیین تاب آوری کارکنان با توجه به نقش نشاط معنوی، از شاخص های برازش قابل قبولی برخوردار بود. بر این اساس رابطه متغیرهای سرمایه های اجتماعی و حمایت اجتماعی با تاب آوری  از طریق نشاط معنوی در قالب تحلیل مسیر مورد تأیید قرار گرفت. بدین شرح که متغیر نشاط معنوی نقش تسهیل کننده در رابطه میان سرمایه اجتماعی و حمایت اجتماعی با تاب آوری نشان داد. همچنین دو متغیر پیش بین سرمایه اجتماعی و حمایت اجتماعی اثر مستقیم و مثبت بر تاب آوری کارکنان داشتند. در جمع­بندی یافته­ های پژوهش حاضر می­ توان گفت رابطه مستقیم سرمایه اجتماعی و حمایت اجتماعی با تاب آوری مثبت معنادار بود. همچنین رابطه غیرمستقیم سرمایه اجتماعی وحمایت اجتماعی با تاب­آوری از طریق نشاط معنوی، مثبت و معنادار بود. بر این اساس مدل پژوهش تأیید شد.  یافته های پژوهش حاضر بدین معنی بود که نشاط معنوی در بین کارکنان نقش تسهیل کننده در افزایش تاب آوری دارد. بدین شرح که با افزایش سرمایه اجتماعی و احساس حمایت اجتماعی در کارکنان، نشاط معنوی آنها نیز افزایش یافته و در نهایت تاب آوری آنها در برابر استرس بیماری کرونا افزایش می یابد. بر این اساس بر طبق نتایج می توان گفت جهت تبیین تاب آوری در مقابل بیماری کرونا در دوران فاصله گذاری اجتماعی، از مزایای سرمایه های اجتماعی و احساس حمایت اجتماعی سود برد و نشاط معنوی و تاب آوری را در ایام بیماری ارتقاء بخشید.
حامد موسی پور، جواد چنگی آشتیانی، محمد کهربایی کلخوران علیا،
دوره 14، شماره 1 - ( 4-1399 )
چکیده

 فلسفه فرد در زندگی و نگرش او به پدیده‌ها و رخدادهای هستی در پی یافتن پاسخ برای سؤالات در مورد هستی است. پژوهش حاضر با هدف شناسایی تاثیر همه گیری کووید 19 در رشد روانی و معنوی  بود. در این مطالعه، از روش تحقیق کیفی از نوع تحلیل مضمون استفاده شد. جامعه آماری پژوهش، افراد ساکن  در شهر تهران در فروردین ماه سال 1399 بودند. بدین منظور 36 نفر از افراد که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده بودند، پاسخ های شان مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل از تحلیل مصاحبه ها  4 مضمون اصلی و 35 مضمون فرعی را مشخص کرد. مضمون اصلی اول «ارتباط با خود»، مضمون اصلی دوم «ارتباط با طبیعت»، مضمون اصلی سوم نیز «ارتباط با معنویت» و مضمون چهارم «ارتباط با دیگران» بود. براساس نتایج این پژوهشی، به نظر می رسد همه گیری کووید 19 بر روی ابعاد معنوی و وجودی زندگی افراد می تواند اثر گذار باشد و تحول این ابعاد می تواند در سازگاری و کنارآمدن با شرایط خاص این همه گیری کمک کننده باشد.

اعظم نوری سعید، رضا شباهنگ، فرزین باقری شیخانگفشه، مریم سعیدی، سیده مریم موسوی،
دوره 14، شماره 1 - ( 4-1399 )
چکیده

 در طول بیماری همه گیر ویروس کرونا-2019، افراد مختلف سطوح متفاوتی از اضطراب مرتبط با کوید-19 را تجربه می­ کنند و بسیاری از آن­ها به اینترنت و اطلاعات آنلاین مرتبط با سلامت استناد می کنند. هدف پژوهش حاضر، مقایسه استفاده از اطلاعات آنلاین مرتبط با سلامت، هویت اشتراکی آنلاین و استفاده از اطلاعات اشتراکی آنلاین در سطوح مختلف اضطراب کوید-19 است. در این مطالعه علی-مقایسه‌ای ، جامعه آماری پژوهش شامل دانشجویان دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه گیلان در هنگام شیوع کوید-19 در سال 1398 بود. از بین آنها ، 387 نفر از دانشجویان به روش نمونه‌گیری در دسترس انتخاب و به پرسشنامه اضطراب کوید-19، پرسشنامه استفاده از اطلاعات آنلاین مرتبط با سلامت و مقیاس تقویت حباب هویت پاسخ دادند. با توجه به نمرات بالا و پایین پرسشنامه اضطراب کوید-19، شرکت­کنندگان به دو گروه اضطراب بالا کوید-19 و گروه اضطراب پایین کوید-19  تقسیم شدند. یافته­ ها نشان داد افراد دارای سطح بالای اضطراب کوید-19، نمرات بیشتری در استفاده از اطلاعات آنلاین مرتبط با سلامت و هویت اشتراکی آنلاین در مقایسه با افراد گروه اضطراب کم کوید-19 کسب کردند. باید اذعان داشت که در افراد با سطوح بالا اضطراب کوید-19، هویت اشتراکی آنلاین برجسته ­تر است و آن­ها اتکا بیشتری به اطلاعات سلامتی موجود در سطح اینترنت دارند. بنابراین ضروری است که افراد در انتخاب اطلاعات آنلاین مرتبط با سلامت محتاط­ تر عمل کنند و همچنین محدودیت­ هایی برای انتشار این نوع اطلاعات در نظر گرفته شود. 
پروین رحمتی نژاد، مجید یزدی، زهره خسروی، فاطمه شاهی صدرآبادی،
دوره 14، شماره 1 - ( 4-1399 )
چکیده

ابتلا به بیماری جدید و ناشناخته کووید 19 علاوه بر مخاطرات سلامت جسمانی به دلیل ماهیت و ویژگی‌های خاص بیماری منجر به تجربه‌های روانی دشوار و متفاوتی نیز می‌گردد. بیماران علاوه بر علائم جسمانی، واکنش­های روان­شناختی مختلفی دارند که می‌تواند به عنوان مانعی در فرایند سیر و بهبودی بیماری عمل کرده و بر رنج آنان در دوران بیماری بیفزاید. بنابراین پژوهش حاضر با هدف فهم تجربه زیسته این افراد جهت کمک به کاهش رنج این بیماران صورت گرفته است. روش مطالعه به صورت کیفی با رویکرد پدیدارشناختی بود. تعداد شرکت‌کنندگان 15 نفر و با روش نمونه‌گیری هدفمند انتخاب شدند. برای گردآوری اطلاعات از مصاحبه نیمه‌ساختاریافته استفاده شد. تحلیل داده‌ها نیز از طریق روش کلایزری صورت گرفت. برای اطمینان و اعتبار یافته‌ها نیز از روش بازنگری و نظارت شرکت‌کنندگان، خودبازبینی پژوهشگر در فرآیند جمع‌آوری و تحلیل داده و ثبت تمامی پیش‌فرض‌های ذهنی خود از قبل و در نظر نگرفتن آن‌ها در فرآیند تحلیل و بازنگری و کدگذاری مجدد مصاحبه‌ها توسط دو پژوهشگر دیگر استفاده شد. یافته‌های پژوهش شامل 278 کد اولیه بوده که با توجه به هدف و سوال پژوهش 6 مضمون اصلی و 24 زیرمضمون استخراج شد. اضطراب مرگ، تجربه انگ بیماری، تجربه ابهام، تجربه‌های هیجانی مثبت، هیجان‌های تجربه شده در رابطه با اعضای خانواده و هیجان‌های ناشی از قرنطینگی مضمون‌های اصلی بودند. تجارب هیجانی دردناک در این بیماران می‌تواند منجر به تاخیر و دشواری در روند بهبودی این افراد گردیده و علاوه بر درد بیماری، رنج روانی را نیز تحمیل نماید. کسب آگاهی بیشتر درباره این بیماری برای کاستن تجربه ابهام، راهبردهای روانشناختی برای کنترل اضطراب مرگ و انگ اجتماعی و راهکار برای مدیریت رفتار و هیجان اعضای خانواده می‌تواند در مداخلات روان­شناختی ویژه این بیماران در نظر گرفته شده و منجر به کاهش هیجان‌های منفی و امکان مقابله بهتر با بیماری و رنج روانی ناشی از آن گردد.
آفاق ذوالفقاری، طاهره الهی،
دوره 14، شماره 1 - ( 4-1399 )
چکیده

با توجه به تاثیرات مخرب شیوع بیماری های عفونی مانند کرونا و بحران اجتماعی ناشی از آن بر سلامت جسم و روان؛پژوهش حاضر بر طبق الگوی باور سلامت و با هدف بررسی رابطه بین سطح اضطراب کودکان با میزان آگاهی و نگرش آنها از بیماری کرونا و میزان استرس، اضطراب و افسردگی مادرانشان در دوران قرنطینه، انجام شد. پژوهش از نوع همبستگی بر روی 260 نفر از دانش آموزان پیش دبستانی و دبستانی مناطق 2، 4 و 21 شهر تهران و مادران آنها در سال 1399انجام شد که با روش نمونه ­گیری در دسترس انتخاب شدند. برای ارزیابی متغیرهای پژوهش، از پرسشنامه  میزان آگاهی و نگرش کودکان ازویروس کرونا، مقیاس اضطراب کودکان اسپنس- فرم والد وپرسشنامه  اضطراب، استرس و افسردگی استفاده شد. تحلیل داده ها با استفاده ازضریب همبستگی پیرسون نشان داد که رابطه معناداری بین سطح اضطراب کودکان با اضطراب (45 /0 =r)، استرس(35 /0=r)، وافسردگی مادران(44 /0=r)، میزان آگاهی کودکان از کرونا
(19 /0=
r)، و سن ( 14 /0 -=r وجود دارد. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه به روش گام به گام نشان داد اضطراب، افسردگی و استرس مادران و میزان آگاهی کودکان از ویروس کرونا به ترتیب پیش بینی کننده های های معنادار اضطراب کودکان نسبت به بحران ناشی از کرونا (در مجموع 34%) بودند. طبق نتایج مطالعه حاضر از اقدامات ضروری برای حفظ وارتقاء سلامت روان کودکان درشرایط بحرانی، آموزش والدین در خصوص تنظیم هیجا نهای منفی است. همچنین لازم است اطلاعات مربوط به ویروس نوپدید و بیماری ناشی از آن با توجه تحول شناختی کودکان بر مبنای الگوی باورسلامت ومتناسب با سن به آنها ارائه شود.

حسین زارع، فاطمه عیسی زاده،
دوره 14، شماره 1 - ( 4-1399 )
چکیده

پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه ادراک کنترل بیماری و ادراک خطر با رفتارهای خود مراقبتی در ترخیص شدگان از بیمارستان به دلیل کووید- 19 در استان بوشهر انجام شد. جامعه آماری پژوهش حاضر، شامل کلیه ترخیص‌شدگان از بیمارستان به دلیل کووید- 19 در استان بوشهر می باشد که 167 نفر برآورد شد و حجم نمونه نیز بر اساس فرمول کوکران، 120 نفر محاسبه گردید. روش نمونه‌گیری از نوع داوطلبانه و در دسترس بود. در این پژوهش جهت گردآوری اطلاعات از مقیاس های ادراک کنترل و ادراک خطر و مصاحبه سنجش میزان رفتارهای خودمراقبتی استفاده شد. داده های پژوهش با نرم افزار آماری AMOS و با استفاده از روش تحلیل مسیر مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها حاکی از آن است که مدل پیشنهادی روابط بین متغیرهای مذکور از برازش مطلوبی برخوردار است و تمامی مسیرهای مدل پیشنهادی معنی‌دار هستند. همچنین، تمامی فرضیه‌های پژوهش مورد تایید قرار گرفتند. با توجه به اثر معنادار ادراک کنترل و ادراک خطر بر پیش‌بینی ابتلای افراد به بیماری کووید- 19 و امکان دستکاری و آموزش این متغیرها، نتایج این مطالعه دارای کاربردهایی جهت افزایش رفتارهای خودمراقبتی و در نتیجه کاهش احتمال ابتلای افراد به بیماری کووید- 19 است.  
 

سوسن علیزاده فرد، احمد علیپور،
دوره 14، شماره 1 - ( 4-1399 )
چکیده

همه‏ گیری بیماری‏ کرونا اثرات مختلفی بر جنبه‏ های روانی افراد جامعه گذاشته است. بررسی‏ ها نشان می‏دهند که با گسترش بیماری کرونا، ترس از این بیماری نیز در حال افزایش است. هدف از پژوهش حاضر مطالعه ارتباط عدم تحمل بلاتکلیفی و اضطراب سلامتی با کرونافوبیا  در جامعه شهر تهران است. به این‏ منظور نمونه‏ ای شامل 430 زن و مرد بزرگسال توسط پرسشنامه اضطراب سلامتی (سالکوسکیس، 2002)، عدم تحمل بلاتکلیفی (فریستون، 1994)، و ترس از کرونا (گریفیتز و پاکپور، 2020) به ‏صورت اینترنتی و از طریق شبکه‏ های مجازی مورد ارزیابی قرار گرفتند. جهت تجزیه و تحلیل داده ‏ها از روش ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر استفاده شد. نتایج حاصل نشان داد که اضطراب سلامتی و عدم تحمل بلاتکلیفی رابطه مثبت و مستقیم با ترس از بیماری کرونا دارند. همچنین عدم تحمل بلاتکلیفی با میانجیگری اضطراب سلامتی و غیر مستقیم با ترس از کرونا رابطه دارد. این نتایج دارای تلویحات کاربردی برای کنترل و کاهش ترس از کرونا و کرونافوبیا خواهد شد. پیشنهاد می‏ شود تا با توجه به این متغیرهای شخصیتی و شناختی، جهت طراحی مداخلات روان‏شناختی برای حفظ و ارتقای سلامت روان جامعه در شرایط همه ‏گیری بیماری کرونا بهره‏ گرفته شود.
رضا عظیمی،
دوره 14، شماره 1 - ( 4-1399 )
چکیده

کرونا مانند هر بیماری دیگر- در ابتدای امر خود را همچون یک پدیده زیستی نشان داد که سلامت افراد را مورد تهدید قرار می دهد، ولی حتی بیماری های غیر واگیردار نیز همچون یک «واقعیت چندبعدی اجتماعی» عمل می کنند، در این مقاله؛ ابتدا سعی می گردد با مرور ادبیات نظری از دیدگاهی که بر واقعیت اجتماعی«پیچیده»، «لایه مند» و همراه با «برآیی یا emergent» تاکید دارد، در مقابل"برساخت گرایی رادیکال" دفاع شود، این نوشته همچنان تاکید دارد که "برساخت گرایی ملایم" دارای تعامل کامل با دیدگاه واقعیت اجتماعی پیچیده است. سپس در ادامه برداشت این دو رویکرد در بررسی همه گیری ویروس کرونا (به عنوان یک مسئله) بکار گرفته خواهد شد، کرونا در اینجا به مثابه یک واقعیت پیچیده در ابعاد زیستی، انسانی(عاملیت) و اجتماعی عمل می کند، این واقعیت پیچیده و چند وجهی است، هر سطح  از واقعیت دارای قدرت های علی غیر تقلیل، مرتبط و متداخل با دیگری است. به همین منظور ما با نوعی از «پیچیدگی علی» در بررسی مسئله کرونا مواجهیم، بررسی  واقعیت چند سطحی و پیچیده کرونا زمانی که فقط به نوعی «برساخت» فرو کاهیده می شود، باعث می شود سیاست های اتخاذی در مقابل آن  هم با کم و کاستی های جدی روبرو شود، به عبارت دیگر فروکاهی واقعیت اجتماعی به فهم انسانی(مغالطه معرفت شناختی) نتیجه ای جز مجازات ما توسط واقعیت در بر نخواهد داشت، اشاره خواهد شد که این برساختگرایی در اشکال مختلف برنامه ریزی در مقابله با مسئله کرونا، در سیستم سلامت حاکم گردید و نتایج آن چیزی جز «انکشاف چندباره واقعیت»و انتخاب مسیر «آزمایش و خطا» یا گاها سردرگمی در سیاست گذاری برای جامعه نبوده است. برای همین باید بتوان قدرت های علی واقعیت های زیستی، فردی(عاملیت) و اجتماعی را همزمان در بررسی پدیده مذکور بررسی نمود.
محمد نقی فراهانی،
دوره 14، شماره 1 - ( 4-1399 )
چکیده

شیوع ویروس کوید ۱۹ در اواخر سال ۲۰۱۹ و تداوم آن در سال میلادی۲۰۲۰تمامی ۸ میلیارد جامعه انسانی و تمامی سیستم های حکومتی و تمامی نظام های سلامت را تحت تاثیر قرار داد. بیشترین تاثیر و خسارت را این انسان ها اعم از کودک و جوان و بزرگسال و پیر و کهنسال و زن و مرد و هر نژاد و قومیت و فرهنگی را تحت الشعاع خود قرار داده است.  با توجه به ماهیت و اثرات گسترده کرونا بر وضعیت روان‏شناختی ، ایجاد ترس مرضی از کرونا (کرونافوبیا) مطرح شده  و در برخی کشورها این ترس، حتی به شکلی تعمیم‏یافته و اغراق‏ آمیز، به‏ صورت ترسی فراگیر مطرح شده است. نگرش ها و باور ها و ارزش های انسان ها می تواند در شکل گیری این ترس فردی و همگانی تعیین کننده باشد. نگرش ها، ارزشیابی  است که افراد از موضوعات  مختلفی که با آن روبرو می شوند شکل می گیرند و می‌تواند از طریق شناخت، هیجان و رفتار تولید شوند. نگرش ها در طول زمان و یک فرایند تحولی شکل می‌گیرند و تبدیل به باور ها و ارزش‌ها می‌شوند و وقتی شکل گرفتند تغییر آنها به سادگی امکان پذیر نمی‌باشد. از طرفی نگرش ها و باور های شخصی افراد پیوستگی دایمی با نگرش ها و باور های فرهنگی داشته و شاید در یک حالت حداکثری می توان فرض کرد که باور های شخصی بدون باور های فرهنگی نمی توانند مدت زیادی دوام و قوام پیدا کنند. بنابراین می توان انتظار داشت که ویروس جدید با توحه به همه گیری و قوام آن اگر تداوم یابد، می تواند باور ها و نگرش های جدیدی را ایجاد کنند که شکل دهنده ی راهنمای رفتار های ما در سال های پیش روی باشند. این مقاله در صدد است تا  مواجه نگرش ها و باور‌ها در استرس کرونا را در یک مدل نظری  (مدل موس، ۲۰۰۶) که ضمن لحاظ کردن باور ها و نگرش ها ی شخصی و همچنین نگرش ها و باور های فرهنگی را در شکل گیری رفتار های متفاوت را در شرایط استرس بررسی کرده و در نهایت نتیجه گیری می نماید که ما بایستی انتظار شکل‌گیری نگرش ها و باور های جدیدی باشیم که می تواند در شرایط بعد از کرونا در سایر زمینه‌ها تسری یابد.

مجید صفاری نیا، سهیلا دهخدایی،
دوره 14، شماره 2 - ( 6-1399 )
چکیده

هدف از پژوهش حاضر ارائۀ مدل اکتشافی‌ جهت بیان روابط بین عوامل شخصیتی، سبک‌های دلبستگی، منبع کنترل، راهبردهای مقابله‌ای و استرس ادراک شده با ادراک بیماری در مبتلایان به هموفیلی، با تأکید بر نقش میانجی سبک‌های تبادل اجتماعی بود. پژوهش حاضر از نوع همبستگی مبتنی بر تحلیل مسیر است. به منظور اجرای پژوهش از بیماران عضو کانون حمایت از هموفیلی در شهر اصفهان، 450 نفر، به شیوۀ تصادفیِ ساده انتخاب شدند. ابزارهای به‌کار رفته در این پژوهش شامل پرسشنامۀ پنج‌عاملی شخصیتی نئو، مقیاس سبک‌های دلبستگی هازن و شیور، مقیاس کنترل راتر، پرسشنامۀ سبک‌های مقابله با استرس اندلر و پارکر، پرسشنامۀ استرس ادراک‌شدۀ کوهن، پرسشنامۀ ادراک بیماری و پرسشنامۀ سبک‌های تبادل اجتماعیِ لیبمن بود. نتایج پژوهش حاکی از رابطۀ خطی ویژگی‌های شخصیتی روان‌رنجوری، مسئولیت‌پذیری، برون‌گرایی و انعطاف‌پذیری، دو سبک مقابله‌ای (هیجان‌مدار، مسئله‌مدار و اجتنابی) و سبک دلبستگی ایمن با ادراک بیماری است. همچنین نتایج نشان داد ویژگی‌های شخصیتی (روان‌رنجوری، برون‌گرایی، دلپذیر بودن، انعطاف‌پذیری و مسئولیت‌پذیری)، سبک‌های مقابله‌ای (اجتنابی و هیجان‌مدار)، سبک دلبستگی (ایمن و ناایمن دوسوگرا) و منبع کنترل از طریق میانجی‌گری سبک تبادل اجتماعی انصاف با ادراک بیماری ارتباط دارند. بنابراین به منظور ارائۀ اقدامات، جهت بهبود ادراک بیمارانِ مبتلا به هموفیلی، لازم است علاوه بر توجه ویژه به ویژگی‌های شخصیتی، سبک‌های مقابله‌ای، سبک دلبستگی، منبع کنترل و استرس ادراک‌شده، متوجه سبک تبادل اجتماعی انصاف نیز بود.

فائزه بخشعلی زاده ایرانی، شهریار شهیدی، عبدالرحیم حزینی،
دوره 14، شماره 2 - ( 6-1399 )
چکیده

بیماران مبتلا به سرطان پیشرفته که در مراحل نهایی بیماری و واپسین روزهای زندگی خود هستند، دغدغه‌­ها و نگرانی‌­های مهم و غیرقابل انکاری دارند که می­‌توانند اطلاعات ارزشمندی را برای مراقبان فراهم کنند تا بتوانند جهت برنامه‌­ریزی و ارتقا مراقبت از آن­‌ها بر پایه نیازهای­شان اقدام کنند. هدف پژوهش حاضر دستیابی به تجربه‌­های روان­شناختی به­‌خصوص دغدغه‌­ها، نیازها و نگرانی‌­های این بیماران در مسیر بیماری بود. در این پژوهش از طرح تحقیق کیفی از نوع پدیدارشناسی توصیفی استفاده شد. از بین بیماران تحت مراقبت تسکینی در بیمارستان فیروزگر و مرکز کنترل و پیشگیری از سرطان آلاء، 11 نفر به روش هدفمند انتخاب شدند. جمع­‌آوری اطلاعات با استفاده از مصاحبه نیمه­‌ساختاریافته و تفسیر داده­‌ها به روش کلایزی انجام شد. نتایج این مطالعه در 5 خوشۀ اصلی "دغدغه‌­های مرتبط با خانواده و دوستان"، "دغدغه­‌های اجتماعی- اقتصادی"، "دغدغه­‌های مرتبط با خود"، "دغدغه‌­های مرتبط با کادر و فرایند درمان در بیمارستان" و "دغدغه‌­های مذهبی-معنوی" و 34 خوشۀ فرعی دسته­‌بندی شد. بیماری سرطان و مرگ قریب­‌الوقوع، دغدغه­‌ها، نگرانی‌­ها و نیازهایی را در ابعاد مختلف زندگی فرد و خانواده او به‌­وجود می­‌آورد که در صورت غفلت از آن‌ها، بهزیستی فرد و کیفیت زندگی او مختل می­شود. شناسایی و تأیید احساسات و نگرانی‌­های بیماران و پرداختن به نیازهای­شان، آرامش و اطمینان بیشتری برای آنان فراهم خواهد کرد تا در مواجهه با این تجربۀ دشوار، موفقیت بیشتری کسب کرده و به پذیرش برسند.

سارا قاسم زاده برکی، مرتضی منطقی، مریم محمدی،
دوره 14، شماره 2 - ( 6-1399 )
چکیده

فناوری‌های ارتباطی جدید آمیزه­ای از فرصت‌ها و تهدید‌ها هستند و بسته به میزان بسترسازی فرهنگی و سرمایه­‌گذاری جوامع در این جهت، می‌توان از میزان تهدید آن‌ها کاست و بر میزان فرصت‌های آن افزود. در ایران به دلیل سردرگمی در چگونگی برخورد با فضای مجازی، خط‌­مشی مشخصی در این جهت وجود نداشته است. مسأله سوءاستفاده از فرزند در جریان کسب و کار‌های اینترنتی، نمونه‌­ای از همین مصادیق به شمار می‌رود. هدف اصلی این پژوهش بررسی انگیزه‌­های مادران کارآفرین ایرانی در شبکه‌­های اجتماعی تلگرام و اینستاگرام در زمینه سوءاستفاده از کودکان در فضای مجازی است. روش تحقیق در این پژوهش کیفی، نظریه داده بنیاد بوده است. جامعه پژوهش 10 نفر از مادران بلاگر دارای کودکان 2 تا 7 سال بوده و ساکن در استان‌های مختلف ایران بودند که به صورت هدفمند و دردسترس برای شرکت در پژوهش انتخاب شدند. یافته‌‌های پژوهش نشان می‌دهد که 8 انگیزه در گرایش این مادران مطرح هستند. که عبارتند از 1.مشکلات روانی فرد‌، 2. مشکلات خانوادگی فرد‌، 3. مشکلات اقتصادی فرد‌، 4. مشکلات فرهنگی- اجتماعی فرد‌، 5. تلاش برای کسب اعتبار اجتماعی، 6. تلاش برای کسب موفقیت­‌های اقتصادی‌، 7. سرگرم شدن و لذّت بردن فرزند از فضای مجازی و 8. تلاش برای طرح فرزند در فضای مجازی. مهمترین نتیجه حاصل از این پژوهش تأکید مجدد بر ضرورت بسترسازی فرهنگی در سطح کلان و در سطح خرد، عطف توجه مجدد به حریم خصوصی کودکان و تدوین قوانین لازم در جهت برخورد با افرادی است که دست به سوءاستفاده از کودکان در فضای کسب و کار اینترنتی خویش می‌­زنند.

مسیب یارمحمدی واصل، فرهاد جوکار، مهران فرهادی، محمدرضا ذوقی پایدار،
دوره 14، شماره 2 - ( 6-1399 )
چکیده

بیماری سرطان موجب تغییرات متعدد در کیفیت زندگی بیماران می‌­گردد و تشخیص مؤلفه‌­های اثرگذار در این متغیر می­‌تواند نقش مهمی در بهبود کیفیت زندگی بیماران داشته باشد. هدف پژوهش حاضر تعیین رابطۀ ساختاری خودشناسیِ انسجامی و ادراک رنج با کیفیت زندگی بیماران سرطانی بود. این پژوهش از نوع همبستگی، و با جامعۀ پژوهشِ شامل کلیۀ بیماران سرطانی مراجعه‌­کننده به مراکز درمانی شهر کرج بود. از بین این افراد 340 نفر به صورت نمونه‌گیری دردسترس انتخاب شدند. بیماران پرسشنامه­‌های خودشناسی، ادراک رنج و کیفیت زندگی را تکمیل نمودند. داده‌­ها با استفاده از SPSS-19 و مدل­سازی معادلات ساختاری (لیزرل) نسخه 5/8 تحلیل شدند. نتایج نشان داد بین خودشناسیِ انسجامی و رنجِ جسمانی، رنج روانی و رنج وجودی با کیفیت زندگی بیماران، رابطۀ معنادار وجود دارد و روابط علی-ساختاریِ خودشناسیِ انسجامی با مؤلفه‌­های ادراک رنج و کیفیت زندگی معنادار بود. به­‌عبارتی خودشناسی انسجامی به طور مستقیم و غیرمستقیم به‌­واسطۀ رنج جسمانی و رنج وجودی قادر به پیش­بینی کیفیت زندگی در بیماران سرطانی بود. شاخص­‌های برازندگی حاکی از مطلوبیت مدل مفروض در تبیین کیفیت زندگی از طریق متغیرهای خودشناسی انسجامی و ادراک رنج بود. خودشناسی انسجامی به­‌واسطۀ تأثیرات مهمی که در انسجام­بخشی و یکپارچگی روانی افراد دارد، می­‌تواند با اثر­گذاری بر ادراک رنج بیماران سرطانی نقش مهمی را در بهبود کیفیت زندگی این بیماران داشته باشد.

مهرناز صفرزائی، فریده عامری، سیدابوالقاسم مهری نژاد، روشنک خدابخش پیرکلانی، مهرانگیز پیوسته گر،
دوره 14، شماره 2 - ( 6-1399 )
چکیده

انعطاف‌پذیری روان‌شناختی یک صفت چندوجهی است که در بسیاری از حوزه‌های زندگی از جمله سلامت روان نقش دارد. با توجه به نقش انعطاف‌پذیری روان‌شناختی، پژوهشگران به بررسی این خصوصیت علاقمند شدند؛ اما برای بررسی آن ابزاری که به صورت تخصصی انعطاف‌پذیری روان‌شناختی را مورد سنجش قرار دهد، در اختیار ندارند. هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی روایی و پایایی نسخۀ فارسی پرسشنامۀ انعطاف‌پذیری روان‌شناختی بود تا در نبود یک مقیاس منسجم، کوتاه و مختص به اندازه‌گیریِ انعطاف‌پذیریِ روان‌شناختی بتواند در سنجش این خصوصیت در پژوهش‌های روان‌‌شناسی کمک کند. به  منظور جمع‌آوری داده‌ها، 400 دانشجوی دختر و پسر  دانشگاه فردوسی مشهد در سال تحصیلی 98-99با استفاده از روش نمونه‌گیری تصادفی خوشه‌ای چندمرحله‌ای انتخاب شدند و پرسشنامه انعطاف‌پذیریِ روان‌شناختی را تکمیل کردند. برای بررسی روایی سازه از تحلیل عاملی اکتشافی و تأییدی استفاده شد و  به منظور بررسی اعتبار محاسبه ضریب آلفای کرونباخ صورت گرفت. تحلیل عاملی نشان داد که این پرسشنامه 5عامل دارد که عبارتند از: تفسیر مثبت از تغییر، در نظر گرفتن خود به عنوان  فردی منعطف، در نظر گرفتن خود به عنوان فردی گشوده و خلاق، تفسیر واقعیت به عنوان پویا و قابل تغییر بودن، و تفسیر واقعیت به عنوان چندوجهی بودن که پنج عامل بر روی هم 83/59% از واریانس کل پرسشنامه را تبیین می‌کردند. همسانی درونی گویه‌های پرسشنامه انعطاف‌پذیری روان‌شناختی برابر ضریب آلفای 89/0 به‌دست آمد که بیانگر پایایی مطلوب این پرسشنامه است. بر اساس نتایج تحلیل عامل اکتشافی و تأییدی در این پژوهش پرسشنامۀ انعطاف‌پذیری روان‌شناختی از روایی و اعتبار قابل قبول در دانشجویان برخوردار است.

میترا قدیمی نوران، عبدالله شفیع آبادی، آناهیتا خدابخشی کولایی، محمد عسگری،
دوره 14، شماره 2 - ( 6-1399 )
چکیده

اختلال پرخوری یکی از اختلالات روانشناختی است که اخیراً بطور فزاینده ای در میان زنان شایع شده است. پژوهش حاضر با هدف تدوین پروتکل درمانی مبتنی بر مدل برنامه زمانی پارادوکسی و تعیین اثربخشی آن بر اختلال پرخوری زنان انجام شده است. روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع گروه کنترل نامعادل بود. جامعه آماری، زنان مراجعه کننده داوطلب به کلینیک تخصصی تغذیه دانشگاه شهید بهشتی در سال 98 بودند که پس از مصاحبه، واجد اختلال پرخوری و معیارهای ورود به پژوهش بودند. نمونه گیری بصورت داوطلبانه (نمونه در دسترس) انجام شد. حجم نمونه24 نفر بود که در دو گروه 12 نفری آزمایش و کنترل قرارگرفتند. ابزارهای استفاده شده در این پژوهش پرسشنامه پرخوری(BES)گورمالی و پروتکل محقق ساخته بودند. پروتکل درمانی طبق مدل برنامه زمانی پارادوکسی و مبانی نظری آن در دو حوزه فردی و بین فردی طرح ریزی و بر روی افراد نمونه اجرا گردید. پروتکل درمانی در ده جلسه دوساعته و بصورت هفته ای یک جلسه بر روی گروه آزمایش اجرا گردید. پس از تجزیه و تحلیل داده های حاصل از پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری، با استفاده از روش تحلیل واریانس مختلط، نتایج تحلیل واریانس نشان دادند که پروتکل درمانی با 99 درصد اطمینان بر اختلال پرخوری موثر بود و اثرات درمانی آن تا مرحله پیگیری پایدار بوده است. اثربخشی این مدل درمانی و بررسی نتایج دو ماه پیگیری، تاثیر سریع، عمیق و ماندگار آن بعنوان درمانی کوتاه مدت، تایید گردید.

مریم رمضانی، شهرام محمدخانی، جعفر حسنی، مهدی اکبری، محمد حاتمی،
دوره 14، شماره 2 - ( 6-1399 )
چکیده

در طول سال‌های گذشته، انگیزۀ کاهش وزن به عنوان یک عامل مهم در کاهش وزن و پایداری آن مطرح شده است. هدف پژوهش حاضر بررسی مشخصات روان‌سنجی پرسش‌نامه انگیزۀ کاهش وزن در افراد چاق و دارای اضافه وزن بود. در این مطالعه نسخۀ فارسی مقیاس انگیزۀ کاهش وزن پس از آماده‌سازی به روش ترجمۀ مضاعف، بر روی 453 نفر از افرادی که به مراکز رژیم‌درمانی در تهران مراجعه کرده بودند، اجرا شد. همسانی درونی نسخۀ فارسی مقیاس انگیزه کاهش وزن از طریق آلفای کرونباخ بررسی شد. همچنین ساختار عاملی مقیاس از طریق تحلیل عاملیِ اکتشافی و تحلیل عاملی تأییدی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج آلفای کرونباخ برای کل مقیاس 82/0 و برای سه عامل استخراج شده سلامتی، وضع ظاهر از دیدگاه دیگران و وضع ظاهر از دیدگاه خود به ترتیب 86/0، 85/0 و 74/0 به دست آمد که نشان از همسانی درونی مطلوب مقیاس و مؤلفه‌های آن است. نتایج تحلیل عاملی تأییدی از ساختار عاملی حاصل از تحلیل عاملی اکتشافی حمایت کرد و شاخص‌‏های برازش حاکی از برازش خوب مدل بود. از نتایج پژوهش حاضر این بود که نسخۀ فارسیِ مقیاس انگیزۀ کاهش وزن، خصوصیات روان‌سنجی مطلوبی دارد و ابزار معتبری برای استفاده در موقعیت‌های پژوهشی و بالینی است.

پیمان مام‌شریفی، فرامرز سهرابی، هانیه رضائی فر، هانیه روزبهانی، نازنین اسدی، سارا شعبانیان اول خانسری، زهرا روشن قیاس،
دوره 14، شماره 3 - ( 10-1399 )
چکیده

هدف پژوهش حاضر پیش‌بینی سلامت روان بر اساس متغیرهای حمایت اجتماعی و ویژگی‌های شخصیتی بود. روش پژوهش حاضر از نوع توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیۀ اعضای هلال‌احمر هفت استان (آذربایجان غربی، آذربایجان شرقی، اردبیل، زنجان، گیلان، کرمان و هرمزگان) بودند که از میان آن‌ها 218 نفر با روش تمام شماری به‌عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. ابزارهای اندازه‌گیری شامل پرسشنامه حمایت اجتماعی (SSQ)، پرسشنامه شخصیتی نئو (NEO) و پرسشنامه سلامت روانی (SCL-25) بودند. سپس داده‌های حاصل با استفاده از روش همبستگی پیرسون و رگرسیون گام‌به‌گام تجزیه‌وتحلیل شد. نتایج نشان داد که بین حمایت اجتماعی با سلامت روان رابطه منفی معناداری وجود داشت. همچنین بین بعد شخصیتی روان رنجور خویی با سلامت روان رابطۀ مثبت معناداری وجود داشت (نکته: نمرات بالا در پرسشنامه سلامت روان حاکی از پایین بودن سلامت روانی است). همچنین نتایج تحلیل رگرسیون گام‌به‌گام نشان داد که حمایت اجتماعی و بعد شخصیتی روان رنجور خویی توانستند 20 درصد از واریانس متغیر سلامت روان را تبیین و آن را پیش‌بینی کنند. بر اساس نتایج پژوهش می‌توان گفت که متغیرهای حمایت اجتماعی و ویژگی‌های شخصیتی می‌توانند نقش مهمی در ارتقا سلامت روان در افراد داشته باشند و لزوم توجه به این متغیرهای مهم در برنامه‌های ارتقا سلامت روان باید مدنظر قرار گیرد.


سپیده فرج پور نیری، میکائیل بخشش بروجنی، مجید محمودعلیلو،
دوره 14، شماره 3 - ( 10-1399 )
چکیده

امروزه اینترنت به یکی از ملزومات زندگی دانشجویان تبدیل‌شده است و اعتیاد به آن مسبب مشکلات عدیده‌ای است. هدف پژوهش حاضر مدل‌یابی معادلات ساختاری صفات شخصیت مرزی و جامعه‌ستیز با اعتیاد به اینترنت و میانجی‌گری عدم تحمل پریشانی بود. جامعه آماری شامل دانشجویان زن و مرد دانشگاه تبریز بودند. 260 نفر به روش نمونه‌گیری خوشه‌ای انتخاب شدند و پرسشنامه‌های شخصیت مرزی، صفات جامعه‌ستیز لوینسون، اعتیاد به اینترنت یانگ و تحمل پریشانی سیمون و گاهر را تکمیل کردند. در نهایت 240 پرسشنامه با استفاده از روش تحلیل مسیر مورد تجزیه‌وتحلیل قرار گرفتند. نتایج پژوهش نشان داد که صفات شخصیت مرزی و جامعه‌ستیز تأثیر مستقیمی بر اعتیاد به اینترنت دارند و عدم تحمل پریشانی میانجی معنی‌داری برای این روابط بود. پیشنهاد می‌شود که در بررسی و مداخلات اعتیاد به اینترنت، به نقش تحمل پریشانی در افراد با صفات مرزی و جامعه‌ستیز نیز توجه شود.

سعید آریاپوران، سمیرا رضایی عزیزآبادی، یداله قاسمی پور،
دوره 14، شماره 3 - ( 10-1399 )
چکیده

مولتیپل اسکلروسیس(MS)، بیماری عصب‌شناختی پیشرونده است که بسیاری از افراد به‌ویژه زنان جوان به آن مبتلا هستند. بیماران مبتلا به(MS)،مشکلات روان‌شناختی را تجربه می‌کنند. پژوهش حاضر با هدف مقایسۀ بهزیستی اجتماعی، بهزیستی معنوی و راهبردهای تنظیم هیجان در بیماران مولتیپل اسکلروزیس و افراد غیربیمار انجام شد. در این پژوهش علّی-مقایسه‌ای، جامعۀ آماری این پژوهش را 700 بیمار شهر کرمانشاه تشکیل دادند. از میان آنها 149 نفر به روش نمونه‌گیری دردسترس انتخاب شدند. همچنین از میان افراد غیربیمار 149 نفر از نظر سن و جنسیت با گروه بیمار همگن شدند. داده‌ها با استفاده از مقیاس‌های بهزیستی اجتماعی، بهزیستی معنوی و تنظیم هیجان جمع‌آوری شد. نتایج تحلیل واریانس چندمتغیری دوراهه نشان داد که بهزیستی معنوی و مولفه‌های آن (بهزیستی مذهبی و بهزیستی وجودی)، بهزیستی اجتماعی و سه بعد آن (شکوفایی اجتماعی، پذیرش اجتماعی و انطباق اجتماعی) و بازارزیابی هیجان در بیماران MSMS پایین‌تر از غیربیماران بود. اما بین بازداری هیجان در دو گروه تفاوت وجود نداشت. براساس نتایج، بهبود بهزیستی اجتماعی و معنوی و افزایش تنظیم هیجان بیماران MSMS از طریق آموزش‌های مبتنی بر معنویت و بهزیستی اجتماعی و همچنین آموزش تنظیم هیجان پیشنهاد می‌شود.

سامان نونهال، شهرام محمدخانی، جعفر حسنی، مهدی اکبری،
دوره 14، شماره 3 - ( 10-1399 )
چکیده

هدف پژوهش حاضر بررسی ویژگی‏‌های روان‏سنجی نسخۀ فارسی پرسش‏نامۀ پرداختن به ارزش‌‏ها در افرادی بود که مشغول کاهش وزن یا حفظ وزنِ کاهش‌‏یافته بودند. در این پژوهش توصیفی، 420 نفر به شیوۀ نمونه‌‏گیری متوالی انتخاب شدند و به پرسش‏نامۀ پرداختن به ارزش‌‏ها و مقیاس شفقت‏ به خود پاسخ دادند. برای بررسی روایی پرسش‏نامه، از روایی سازه (تحلیل عاملی اکتشافی و تحلیل عاملی تأییدی) و روایی همگرا استفاده شد. پایایی پرسش‏نامه بر اساس همسانی درونی بررسی شد. تحلیل عاملی اکتشافیِ پرسش‏نامۀ پرداختن به ارزش‌‏ها دو عامل پیشرفت و ممانعت را آشکار ساخت، اما با مدل اصلی پرسش‏نامه، در سطح گویه، تفاوت داشت. ضرایب آلفای کرونباخِ عامل‌‏های آشکارشده در دامنۀ 73/0 تا 85/0 قرار داشت که حاکی از رضایت‏‌بخش بودن پایاییِ پرسش‏نامه بود. نتایج تحلیل عاملی تأییدی از ساختار عاملیِ حاصل از تحلیل عاملی اکتشافی حمایت کرد و شاخص‌‏های برازش حاکی از برازش خوبِ مدل بود. روایی همگرای پرسش‏نامه نیز مطلوب بود. نتایج این پژوهش نشان داد که نسخۀ فارسی پرسش‏نامۀ پرداختن به ارزش‏‌ها پایایی و رواییِ مطلوبی در جمعیت ایرانی دارد و ابزار خودسنجیِ مناسبی برای موقعیت‌‏های بالینی و پژوهشی است.


صفحه 6 از 7     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه پژوهش در سلامت روانشناختی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 |

Designed & Developed by : Yektaweb