جستجو در مقالات منتشر شده


368 نتیجه برای نوع مطالعه: پژوهشي

علی محمد نظری، سجاد امینی منش، علی شاهینی،
دوره 6، شماره 4 - ( 12-1391 )
چکیده

بررسی و مقایسه ساختار خانواده، نظارت والدین و همنشینی با همسالان بزهکار در دو گروه بزهکار و بهنجار هدف پژوهش حاضر بود. همچنین رابطه متقابل این عوامل با یکدیگر مورد توجه قرار گرفته است. در این پژوهش مقطعی 96 نفر از نوجوانان بزهکار و 87 نفر از نوجوانان بهنجار در تهران به روش نمونه‌گیری در دسترس انتخاب شدند و پرسشنامه‌های ساختار خانواده، نظارت والدین و همنشینی با همسالان بزهکار را تکمیل کردند. داده‌ها به کمک آزمون t برای گروه‌های مستقل، آزمون خی‌دو و ضریب همبستگی پیرسون تحلیل شدند. با توجه به نتایج آزمون t برای گروه‌های مستقل دو گروه از نظر نظارت والدین و همنشینی با همسالان بزهکار تفاوت معنی‌داری را نشان دادند. همچنین نتایج آزمون خی دو نشان داد بین دو گروه بزهکار و بهنجار از نظر ساختار خانواده تفاوت معنی‌داری وجود دارد. به‌علاوه نوجوانان متعلق به خانواده‌های گسسته در مقایسه با نوجوانان خانواده‌های پیوسته نظارت کمتری را از سوی والدین خود گزارش کردند. نتایج این پژوهش همسو با یافته‌های پژوهش‌های قبلی بود و نشان داد که آشفتگی در ساختار خانواده، نظارت ضعیف والدین و همنشینی با همسالان بزهکار نقشی مهم در پدیده بزهکاری دارند. لذا توجه به این عوامل به‌عنوان عوامل زمینه‌ساز بزهکاری ضروری به‌نظر می‌رسد
حمیده قائدی فر، محمدسعید عبدخدائی، حمیدرضا آقامحمدیان شعرباف،
دوره 7، شماره 1 - ( 3-1392 )
چکیده

پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی احساس انسجام‌روانی در رابطه­ی سبک‌های دلبستگی با خودتنظیمی دانش‌آموزان انجام‌گرفت. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه‌­ی آماری شامل کلیه­ی دانش‌آموزان دختر پایه­ی دوم و سوم متوسطه شهرستان‌کازرون در سال ‌تحصیلی 91-90 به ‌تعداد 1319نفر بود، که 255 نفر به‌عنوان نمونه، با روش نمونه‌گیری طبقه‌ای نسبی انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده شامل؛ پرسشنامه­ی سبک‌دلبستگی هازن و شیور، پرسشنامه­ی خودتنظیمی و مقیاس تجدید نظر شده­ی احساس انسجام فلنسبرگ بود. داده‌ها با بهره‌گیری از روش‌های همبستگی پیرسون، تحلیل واریانس یک‌راهه، رگرسیون چندگانه و تحلیل‌مسیر و با استفاده از نرم‌افزار 16spss و Liseral مورد تجزیه و تحلیل قرار‌ گرفتند. نتایج به‌دست‌آمده نشان داد که سبک‌ دلبستگی ایمن و خودتنظیمی با میزان احساس انسجام‌ روانی رابطه­ی مستقیم و معنادار، و سبک ‌دلبستگی دوسوگرا با احساس انسجام‌ روانی و خودتنطیمی رابطه­ی منفی و معنادار دارند.  
محسن احمدی طهور سلطانی، رضا کرمی نیا، حسن احدی، علیرضا مرادی،
دوره 7، شماره 1 - ( 3-1392 )
چکیده

هدف این پژوهش ارائه­ی یک مدل علی جهت تبیین امیدواری با استفاده از مدل سازی معادله ساختاری در نمونه­ای از دانشجویان ایرانی بود. به همین منظور نمونه‌ای 379 نفری از دانشجویان دانشگاه­های شهر همدان به روش نمونه­گیری تصادفی چند مرحله­ای انتخاب شدند و به پرسشنامه­های امیدواری سیمسون، مقیاس خودکارآمدی شرر و همکاران، مقیاس سبک‌های دلبستگی بزرگسالان، مقیاس چندوجهی حمایت اجتماعی ادراک شده، شاخص ارزشمندی زندگی (معناداری زندگی) و پرسشنامه­ی جهت‌گیری هدف پاسخ دادند. ابزار قبل از برازش مدل اصلی از نظر ویژگی‌های روان­سنجی از طریق روش‌های تحلیل عاملی اکتشافی و تأییدی مورد بررسی قرار گرفتند. در مدل طراحی شده سبک­های دلبستگی، معناداری زندگی و حمایت اجتماعی متغیر نهفته برونزاد (مستقل)، خودکارآمدی و جهت گیری هدف تسلطی متغیرهای نهفته میانجی و امیدواری متغیر نهفته درونزاد (وابسته) در نظر گرفته شدند. یافته­ها نشان داد که به طور کلی مدل فرضی با داده­ها برازش دارد. همچنین نتایج نشان داد که مؤلفه­های حمایت اجتماعی و معناداری زندگی به طور مستقیم و غیر مستقیم، مؤلفه­ی دلبستگی ایمن به طور مستقیم و مؤلفه­ی دلبستگی نا­ایمن اجتنابی به واسطه­ی متغیر میانجی خودکارآمدی با امیدواری رابطه­ی معنادار دارند. در مجموع متغیرهای پیشنهاد شده برای تبیین امیدواری، روی هم توانستند 46/0 از واریانس امیدواری را تبیین کنند.
مرتضی عندلیب کورایم، مجید محمود علیلو،
دوره 7، شماره 1 - ( 3-1392 )
چکیده

این پژوهش با هدف پیش­بینی اختلال خودبیمار انگاری بر اساس صفات شخصیتی انجام شده­است. به این منظور تعداد 234 نفر از افراد مراجعه کننده به خانه­های سلامت شهرداری تهران، به روش نمونه­گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در پژوهش حاضر، دو پرسشنامه­ی خودبیمارانگاری اهواز و پرسشنامه­ی شخصیتی NEO فرم کوتاه بود. نتایج همبستگی نشان داد که خودبیمارانگاری با روان­رنجورخویی دارای همبستگی مثبت، و با سازگاری و برون­گرایی دارای همبستگی منفی می­باشد؛ همچنین این متغیر با دو صفت وجدانی بودن و انعطاف پذیری، هیچ­گونه ارتباط معناداری نداشت. نتایج تحلیل رگرسیون نیز نشان داد که در حالت کلی، صفات شخصیتی قادر به پیش­بینی خودبیمارانگاری می­باشند، که در این بین فقط سهم دو صفت روان­رنجورخویی و سازگاری در پیش­بینی خودبیمارانگاری معنادار است.
مریم صدرالسادات زاده، محمدنقی فراهانی، علیرضا کیامنش، ولی‌اله رمضانی،
دوره 7، شماره 1 - ( 3-1392 )
چکیده

هدف از انجام این پژوهش، بررسی میزان تأثیر جراحی زیبایی بینی بر عزت نفس و تصویر بدنی در دختران بود. برای این منظور تعداد 22 داوطلب متقاضی جراحی زیبایی بینی و 22 نفر به عنوان گروه کنترل با روش نمونه‌گیری در دسترس در پژوهش شرکت کردند و به پرسشنامه‌های چند بعدی رابطه‌ی خود و بدن و عزت نفس روزنبرگ پاسخ دادند. متقاضیان جراحی زیبایی بینی و گروه کنترل در دو نوبت به پرسشنامه‌ها پاسخ دادند. نتایج پژوهش نشان داد، دو متغیر عزت نفس و تصویر بدنی قبل و بعد از عمل جراحی زیبایی بینی تفاوت معناداری نشان ندادند. همچنین نتایج نشان داد بین عزت نفس و تصویر بدنی رابطه‌ی معناداری وجود ندارد، ولی در یکی از خرده مقیاس­ها (رضایت از قسمت‌های بدن) با عزت نفس همبستگی وجود دارد.
ملاحت امانی، اسماعیل شیری، مصطفی ولی پور، ولی شیری،
دوره 7، شماره 1 - ( 3-1392 )
چکیده

هدف پژوهش حاضر بررسی نقش حساسیت به اضطراب و نظم جویی شناختی هیجان در اضطراب و افسردگی بود. ابتدا از میان 300 نفر مرد داوطلب شرکت در مطالعه، بر اساس نمرات­شان در مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس، تعداد41نفر که در مؤلفه­ی افسردگی DASS نمره­ی یک انحراف معیار بالاتر از میانگین نمونه بودند، در گروه افسرده و تعداد 52 نفر که در مؤلفه­ی اضطراب DASS نمره­ی یک انحراف معیار بالاتر از میانگین نمونه بودند، در گروه مضطرب و به­طور تصادفی تعداد 60نفر که نمرات بالایی نداشتند، در گروه بهنجار قرار گرفتند. سپس آنها فرم کوتاه پرسشنامه­ی نظم جویی شناختی هیجان و مقیاس حساسیت به اضطراب را تکمیل کردند. تجزیه و تحلیل آماری داده­ها با روش­های همبستگی پیرسون و تحلیل تشخیصی به روش گام به گام انجام شد.نتایج نشان داد که برای طبقه بندی افراد در هر کدام از گروه­ها، حساسیت به اضطراب، ارزیابی مثبت، تمرکز مجدد مثبت، فاجعه سازی، سرزنش خود و دیگران، سهم پیش­بینی معناداری داشتند، و حساسیت به اضطراب قوی­ترین متغیر پیش­بینی برای عضویت افراد در گروه­ها بود. به­طور خلاصه، 5/59 درصد از موارد به­درستی در گروه­ها قرار داده شده­اند. این یافته­ها نشان می­دهد کهحساسیت به اضطراب و نظم جویی شناختی هیجان به عنوان دو عامل مهم در آسیب شناسی روانی افسردگی و اضطراب نقش دارند که باید به هنگام روان درمانی توجه ویژه­ای به آنها مبذول شود.
مرضیه سادات سجادی نژاد، شقایق حق‌جوی جوانمرد، حسین مولوی، کریم عسگری، پیمان ادیبی،
دوره 7، شماره 1 - ( 3-1392 )
چکیده

هدف پژوهش حاضر مقایسه­ی اثربخشی مدیریت استرس شناختی-رفتاری، آموزش خوش­بینی و درمان طبی بر علائم روانشناختی، جسمانی و شاخص­های ایمنی شناختی بیماران مبتلا به کولیت اولسراتیو بود. به این منظور 30 نفر از بیماران زن مبتلا به کولیت اولسراتیو به شیوه­ی نمونه­گیری در دسترس انتخاب شده و به­طور تصادفی در 3 گروه مدیریت استرس شناختی- رفتاری، آموزش خوش­بینی و درمان طبی گمارده شدند. هر سه گروه به مقیاس بیمارستانی اضطراب، افسردگی و شاخص فعالیت بیماری کولیت پاسخ دادند و نمونه­ی خونی از آنان جمع­آوری شد. سپس دو گروه آزمایشی در 9 جلسه مداخله­ی گروهی مدیریت استرس شناختی- رفتاری و آموزش خوش­بینی شرکت کردند و پس از آن هر 3 گروه مجدداً به مقیاس­ها پاسخ داده و نمونه­ی خونی از آنان جمع­آوری شد، این کار در پیگیری 6 ماهه نیز تکرار گردید. برای تحلیل داده­ها از تحلیل کوواریانس استفاده شد. نتایج پژوهش حاکی از اثربخشی هر دو شیوه­ی مداخله بر افسردگی، اضطراب، کورتیزول و TNF&alpha، و عدم اثربخشی مداخلات بر علائم جسمانی، IL6 و  IL4بود. در مجموع می­توان اظهار داشت که مداخلات روانشناختی از جمله؛ مدیریت استرس و آموزش خوش­بینی می­تواند در بهبود علائم روانشناختی و تنظیم عملکرد ایمنی بیماری کولیت اولسراتیو و درمان جامع این بیماران سودمند باشد.
منیژه فیروزی، عادل مهری، علی عباس کمری، مهناز شاهقلیان،
دوره 7، شماره 1 - ( 3-1392 )
چکیده

هدف این پژوهش بررسی مشکلات هیجانی و سبک­های مقابله­ی کودکان مبتلا به لوکمیای لمفوبلاستیک حاد و مقایسه­ی آن با کودکان سالم بود. به این منظور، 55 کودک بستری در بخش خون و سرطان بیمارستان کودکان مفید و 45 کودک سالم مراجعه کننده برای انجام واکسن، در پژوهش شرکت کردند. شرکت­کننده­های بیمار و سالم از نظر آزمون تحلیل نقاشی کودکان در بیمارستان و نشانگرهای هیجانی کوپیتس در ترسیم صحنه تزریق، با هم مقایسه شدند. نتایج تفاوت معناداری بین کودکان مبتلا به سرطان و کودکان سالم از نظر تمام زیر­مقیاس­های آزمون تحلیل نقاشی کودکان در بیمارستان نشان داد. همچنین، شرکت­کنندگان دو گروه از نظر نشانگرهای هیجانی کوپیتس با یکدیگر مقایسه شدند. تفاوت دو گروه در استفاده از رنگ سیاه برای رنگ آمیزی، کوچک کشیدن خود، سایه­دار کردن صورت، بدن، دست و غیر معمول بودن تصاویر معنادار بود. بر اساس یافته­ها، کودکان مبتلا به لوسمی بیشتر از راهبردهای اجتنابی استفاده کردند، در حالی که کودکان سالم روش مقابله­ی رویارویی را به کار بردند. همچنین بر اساس نشانگرهای هیجانی کوپیتس، کودکان مبتلا به لوسمی مشکلات هیجانی بیشتری نشان دادند. این یافته­ها به مداخله­های بالینی برای کودکان مبتلا به سرطان کمک می­کند.
سهیلا حسینی، محمدنقی فراهانی، بتول رشیدی،
دوره 7، شماره 2 - ( 6-1392 )
چکیده

پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش و سهم استرس ناباروری، روش­های مقابله با استرس، صفات شخصیت و حمایت اجتماعی، بر سازگاری زناشویی زنان نابارور انجام گرفت. این پژوهش از نوع مطالعات علی پس از وقوع بود. نمونه­ی پژوهش از بین 201 نفر زن نابارور که برای درمان به مرکز تحقیقات بهداشت باروری ولی­عصر (عج)، واقع در مجتمع بیمارستانی امام خمینی (ره)، مراجعه می­کردند، به صورت در دسترس انتخاب شد. ابزار جمع­آوری اطلاعات عبارت بود از؛ سیاهه­ی استرس ناباروری، مقیاس سازگاری زوجی اصلاح شده، مقیاس چند بعدی حمایت اجتماعی ادراک شده، نسخه­ی کوتاه فهرست مقابله با موقعیت­های استرس­زا، و پرسشنامه­ی شخصیت پنج عاملی گردون. داده­ها با استفاده از روش همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام تجزیه و تحلیل شد. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که در بین متغیرهای مورد بررسی، به ترتیب نگرانی­های ارتباطی، دیگران مهم، برون­گرایی، روش مقابله­ی هیجانی، نیاز به والد بودن و نگرانی­های جنسی، پیش­بینی کننده­های مناسب سازگاری زناشویی هستند. نتایج این پژوهش بر اهمیت عوامل روانی- اجتماعی مؤثر بر سازگاری زناشویی تأکید کرده­است.
کبری میرزایی، محمد حسین عبداللهی، مهناز شاهقلیان،
دوره 7، شماره 2 - ( 6-1392 )
چکیده

هدف پژوهش بررسی رابطه­ی باورهای فراشناختی با اضطراب اجتماعی و کمرویی با توجه به نقش واسطه­گری تنظیم هیجان بود. 700 دانش­آموز مقطع دبیرستان پرسشنامه­های کمرویی استنفورد و اضطراب اجتماعی را تکمیل کردند. بر اساس نمرات انتهایی مقیاس­ها، 110 نفر به­عنوان کمرو و 46 نفر به عنوان افراد مضطرب اجتماعی غربال شدند. برای تفکیک افراد کمرو با و بدون علایم اضطراب اجتماعی، مجدداً پرسشنامه اضطراب اجتماعی در نمونه­ی کمرو اجرا و بر اساس نمرات انتهایی، 45 نفر کمرو با اضطراب اجتماعی و 60 نفر کمرو بدون اضطراب اجتماعی مشخص شدند. برای همسان بودن حجم گروه­ها در هر سه گروه، 43 نفر پرسشنامه­های تنظیم هیجان و باورهای فراشناخت را تکمیل کردند. نتایج حاکی از ارتباط معنادار باورهای فراشناخت و راهبردهای تنظیم هیجان با اضطراب اجتماعی و کمرویی با و بدون علایم اضطراب اجتماعی بود. ارتباط معناداری میان باورهای فراشناخت و راهبردهای تنظیم هیجان به­ویژه سرکوب در گروه مضطرب اجتماعی و میان باورهای فراشناخت و ارزیابی مجدد شناختی در گروه کمرو با علایم اضطراب اجتماعی دیده شد؛ اما در گروه کمرو بدون علایم اضطراب رابطه­ی میان متغیر پیش­بین و واسطه معنادار نبود. نتایج تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی نشان داد برخی مؤلفه­های باورهای فراشناختی شامل باورهای منفی و کنترل افکار به واسطه­ی سرکوب، اضطراب اجتماعی را بهتر پیش­بینی می­کنند و مؤلفه­های باورهای مثبت و اطمینان شناختی به واسطه­ی ارزیابی مجدد شناختی، پیش­بینی کننده­ی کمرویی با علایم اضطراب بودند. نتایج نشان داد باورهای فراشناختی به واسطه­ی تنظیم هیجان پیش­بینی کننده­ی کمرویی بدون علایم اضطراب نمی­باشند.
مهناز علی اکبری دهکردی، احمد علی‌پور، حسین زارع، غلامعلی شهیدی، زیبا برقی ایرانی،
دوره 7، شماره 2 - ( 6-1392 )
چکیده

پژوهش حاضر با هدف اثر­بخشی شناخت-رفتار درمانگری بر کیفیت زندگی سالمندان مبتلا به بیماری پارکینسون بود. روش پژوهش به­صورت نیمه آزمایشی با طرح پیش‌آزمون و پس‌آزمون با گروه گواه از جامعه­ی آماری سالمندان مبتلا به پارکینسون در نظر گرفته شد. نمونه­ی پژوهش شامل 40 نفر، به روش نمونه­گیری در دسترس انتخاب و با روش تصادفی به دو گروه آزمایش و گواه تقسیم شدند. گروه آزمایشی تحت درمان شناختی-رفتاری سالمندی در 10 جلسه قرار گرفتند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه­ی جمعیت شناختی و مقیاس کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی بود که در دو مرحله­ی پیش‌آزمون و پس‌آزمون اجرا گردید. نتایج پژوهش نشان داد که درمان شناختی- رفتاری بر کیفیت زندگی شامل سلامت جسمی، سلامت روانشناختی و روابط اجتماعی، تأثیر داشته ولی در بعد محیط زندگی تفاوت معناداری مشاهده نشد. بنابراین نتیجه­گیری می­شود تلاش مضاعف در جهت ارتقاء کیفیت زندگی سالمندان مبتلا به پارکینسون ضروری است و شناخت-رفتار درمانگری سالمندی موجب ارتقاء کیفیت زندگی بیماران مبتلا به پارکینسون می­شود. بنابراین این روش را می‌توان در بیمارستان­ها و آسایشگاه‌ها به عنوان یک درمان تکمیلی به­کار برد.
مریم اکبر زاده، جواد حاتمی، رضا رستمی، زهرا صالحی،
دوره 7، شماره 2 - ( 6-1392 )
چکیده

هدف از این پژوهش، بررسی کارکردهای اجرایی در دو گروه معتادان وابسته به مواد افیونی و آمفتامین­ها و مقایسه با گروه عادی بود. کارکردهای اجرایی در چهار خرده مقیاس حافظه­ی کاری، توجه پایدار، برنامه ریزی و بازداری پاسخ مورد بررسی قرار گرفت. به همین منظور 90 آزمودنی از طریق نمونه­گیری غیر تصادفی در دسترس انتخاب شدند که شامل افراد وابسته به مواد افیونی (تعداد:30)، افراد وابسته به آمفتامین (تعداد:30) و گروه کنترل (تعداد:30) بودند. عملکرد مداوم، خرده مقیاس فراخنای ارقام، رنگ-واژه استروپ و دسته­بندی کارت­های ویسکانسین جهت ارزیابی مورد استفاده قرار گرفت. نتایج تحلیل واریانس یک راهه نشان داد که گروه وابسته به آمفتامین­ها در چهار خرده مقیاس کارکردهای اجرایی به طور قابل ملاحظه­ای دچار اختلال هستند، اما افراد وابسته به مواد افیونی نسبت به گروه کنترل تنها در دو خرده مقیاس برنامه­ریزی و بازداری پاسخ دچار اختلال هستند. در نتیجه تخریب شناختی و نقص در کارکردهای اجرایی در بیماران آمفتامینی بیشتر از افراد وابسته به مواد افیونی و افراد عادی است. این نقایص شناختی در افراد وابسته به مواد افیونی کمتر دچار مشکل است.
سهیلا صفری، مهناز جدیدی، سمیه جمالی، سالار فرامرزی، مریم جدیدی،
دوره 7، شماره 2 - ( 6-1392 )
چکیده

هدف از انجام پژوهش حاضر مقایسه­ی شاخص­های خود بیمارانگاری و سلامت روان در مادران کودکان با نیازهای خاص و مادران کودکان بهنجار در اصفهان بود. این تحقیق از نوع توصیفی علّی- مقایسه­ای بود و برای انجام آن تعداد 90 نفر از مادران کودکان ناتوان (30 نفر سندرم داون، 30 نفر اتیسم و 30 نفر فلج مغزی) به روش نمونه­گیری در دسترس از مراکز توانبخشی شمال شهر اصفهان و 30 نفر از مادران کودکان بهنجار به روش نمونه­گیری تصادفی چند مرحله­ای از مدارس ابتدایی شهر اصفهان به عنوان شرکت کنندگان پژوهش انتخاب شدند. ابزارهای گردآوری داده­ها، مقیاس خودبیمارانگاری و مقیاس سلامت عمومی گلدبرگ بود. به منظور تجزیه و تحلیل داده­ها نیز از روش تحلیل واریانس یک راهه و آزمون تعقیبی توکی بهره گرفته­شد. نتایج نشان داد که به­طور کلی، بین مادران کودکان با نیازهای خاص و مادران کودکان بهنجار از لحاظ ابعاد سلامت روان و خودبیمارانگاری تفاوت معنادار وجود دارد، همچنین مقایسه­های زوجی مشخص کرد که بین مادران دارای کودک ناتوان و مادران کودکان بهنجار از نظر سلامت روان تفاوت معنادار وجود دارد. همچنین، بین مادران دارای کودک فلج مغزی و اتیسم در مقایسه با مادران دارای کودک بهنجار از نظر خودبیمارانگاری تفاوت معنادار وجود دارد، اما بین مادران کودکان مبتلا به سندرم داون و مادران کودکان بهنجار تفاوتی مشاهده نشد. بر اساس یافته­های این پژوهش، فشارهای روانی ناشی از داشتن فرزند ناتوان می­تواند سلامت روانی و جسمانی مادران را به مخاطره اندازد و لازم است که متخصصان در هنگام ارائه­ی خدمات به این خانواده­ها این موضوع را مد نظر قرار دهند.
زهرا علی اکبرزاده آرانی، مجید خاری آرانی، علی حاج باقری، فاطمه علی اکبرزاده آرانی،
دوره 7، شماره 2 - ( 6-1392 )
چکیده

آمار فزاینده­ی کودکان مبتلا به عقب ماندگی ذهنی در ایران و تأثیر عمیق آنها بر سازگاری خانواده، به­ویژه مادران این کودکان و وجود مطالعات بسیار اندک در این گروه هدف، سبب شد این مطالعه با هدف بررسی تأثیر آموزش بر سازگاری مادران دارای کودک عقب مانده ذهنی آموزش پذیر طبق نظریه­ی سازگاری روی، در سال 89-1388 انجام گیرد. مطالعه­ی نیمه تجربی حاضر بر روی 40 نفر از مادران کودکان عقب مانده ذهنی آموزش پذیر مراجعه کننده به مدرسه­ی استثنایی شهرستان آران و بیدگل طی سال­های 89-1388 صورت پذیرفت. مداخله به شیوه­ی حضوری و در 4 جلسه­ی آموزشی 2 ساعته به همراه 30 دقیقه پرسش و پاسخ در طی 2 هفته انجام گرفت. محتوای آموزش شامل آموزش شیوه­های سازگاری بر اساس ابعاد نظریه­ی سازگاری روی بود. پرسشنامه­ی سازگاری، قبل و 6 هفته بعد از پایان مداخله، مجدداً توسط واحدهای مورد پژوهش تکمیل گردید. تجزیه و تحلیل داده­ها با استفاده از آزمون t زوجی و دقیق فیشر نشان داد میانگین نمرات سازگاری اجتماعی مادران در بعد فیزیولوژیک، درک از خود، وابستگی و استقلال، ایفای نقش و سازگاری اجتماعی کل، قبل و بعد از آموزش، اختلاف معناداری دارد. این یافته­ها نشان داد که آموزش در تغییر سازگاری اجتماعی مادران کودکان عقب مانده ذهنی آموزش پذیر مؤثر است.
سجاد بشرپور،
دوره 7، شماره 2 - ( 6-1392 )
چکیده

با توجه به اهمیت سازه­ی دلسوزی به خود به عنوان ملاکی برای بهزیستی روانی، پژوهش حاضر با هدف بررسی ویژگی­های روان­سنجی نسخه­ی فارسی مقیاس دلسوزی به خود در دانشجویان انجام گرفت. کلیه­ی دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد ارومیه در سال تحصیلی 90-89 جامعه­ی آماری این پژوهش را تشکیل می­دادند. تعداد 220 دانشجو (99 پسر، 121 دختر) به روش نمونه­گیری تصادفی ساده انتخاب و در پژوهش شرکت کردند. آزمودنی­ها در محل کلاس­ها و به صورت انفرادی به پرسشنامه­های دلسوزی به خود، افسردگی بک و پنج عاملی شخصیت پاسخ دادند. داده­های به­دست آمده نیز با استفاده از آزمون­های ضریب همبستگی پیرسون، t برای گروه­های مستقل و تحلیل عاملی اکتشافی تحلیل شد. تحلیل عاملی اکتشافی، 6 عامل با مقادیر ویژه­ی بیش­تر از یک را آشکار کرد که در مجموع 47/63 درصد از واریانس کل را تبیین می­کردند. شاخص­های برازش مدل تحلیل عاملی تأییدی نیز مدل 6 عاملی این مقیاس را تأیید کرد. نتایج ضریب همبستگی ارتباط منفی معناداری را بین دلسوزی به خود با افسردگی و ویژگی­های شخصیتی به ویژه صفت روان­رنجورخویی آشکار کرد. ضرایب آلفای کرونباخ خرده مقیاس­ها و نمره کلی مقیاس نیز در دامنه 65/0 تا 92/0 به­دست آمد. بر اساس نتایج این پژوهش می­توان نتیجه گرفت که مقیاس دلسوزی به خود از روایی و پایایی نسبتاً خوبی جهت استفاده در جمعیت­های دانشجویی برخوردار است.
محمدمهدی مظاهری، غلامرضا منشئی، رزا شهرکی،
دوره 7، شماره 3 - ( 7-1392 )
چکیده

هدف از پژوهش حاضر بررسی مدل تحلیل مسیر روابط بین ناگویی خلقی (الکسی تیمیا)، کارکردهای خانواده و کیفیت زندگی در دانش­آموزان دوره­ی متوسطه شهر تهران بود. روش تحقیق، توصیفی از نوع علّی غیر آزمایشی بود. جامعه­ی تحقیق شامل تمامی دانش­آموزان شهر تهران بود، که به روش تصادفی خوشه­ای چند مرحله­ای نمونه­ای به حجم 384 نفر از آنها انتخاب شد. برای گردآوری داده­ها از مقیاس الکسی تیمیای تورنتو، پرسشنامه­ی عملکرد خانواده و پرسشنامه­ی کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده­ها در سطح توصیفی و استنباطی با استفاده از آماره­های میانگین، انحراف معیار و آزمون­های رگرسیون چندگانه به روش همزمان، و تحلیل مسیر انجام شد. نتایج تجزیه و تحلیل داده­ها نشان داد که عملکرد خانواده و الکسی تیمیا می­توانند کیفیت زندگی دانش­آموزان را پیش­بینی کنند. همچنین شاخص­های نیکویی برازش در مدل تحلیل مسیر نشان دادند که الکسی تیمیا نقش واسطه­ای در ارتباط بین عملکرد خانواده و کیفیت زندگی ایفا می­کند. از این­رو، می­توان گفت که عملکرد خانواده در ایجاد الکسی تیمیا در دانش­آموزان نقش اصلی را داشته و اکلسی تیمیا می­تواند عاملی مهم در کاهش کیفیت زندگی باشد.
محمد آهنگرکانی، شهریار شهیدی، سامان کمری،
دوره 7، شماره 3 - ( 7-1392 )
چکیده

پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه­ی بین کارایی خانواده و بخشایش و معنویت در زنان و مردان متأهل انجام شد. روش این پژوهش از نوع همبستگی بود. بدین منظور از ابزار سنجش کارایی خانواده، سنجش بخشایش خانواده و پرسشنامه­ی سنجش توانایی و نگرش معنوی استفاده شد. نمونه شامل 200 نفر به صورت هدفمند و در دسترس در شهر تهران انتخاب گردید. نتایج بررسی­های آماری نشان داد سازه­ی کارایی خانواده با بخشایش در خانواده و معنویت همبستگی مثبت و معناداری دارد، به­طوری­که خرده مقیاس­های کارایی کلی، نقش­ها و آمیزش عاطفی در کارایی خانواده بیشترین سهم را در تبیین بخشایش در خانواده داشتند و کارایی کلی خانواده بیشترین سهم را در پیش بینی معنویت داشت. به طور کلی نتیجه­ی این پژوهش حاکی از آن بود که بخشایش و معنویت به عنوان دو سازه­ی روانشناسی با کارایی خانواده رابطه دارند.
محمد ابراهیمی، محمد سجاد صیدی، فاطمه باقریان،
دوره 7، شماره 3 - ( 7-1392 )
چکیده

این پژوهش به منظور بررسی رابطه­ی بین معنویت خانواده با راهبردهای مقابله­ای و همچنین آزمون نقش واسطه­ای کیفیت ارتباط در رابطه­ی بین متغیرهای مذکور انجام شد. به همین منظور تعداد 375 نفر از والدین دانش آموزان کرمانشاهی به روش نمونه­گیری خوشه­ای برای شرکت در این پژوهش انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش عبارت بودند از: مقیاس ارتباط خانواده، مقیاس تقدس ازدواج، مقیاس تقدس والدگری، و مقیاس ارزیابی شخصی بحران خانواده. برای تحلیل داده­ها، از تحلیل واریانس یک راهه، تحلیل همبستگی و همچنین رگرسیون متوالی همزمان استفاده شد. نتایج حاصل از تحلیل داده­ها نشان داد که خانواده­های با معنویت بالا نسبت به خانواده­های با معنویت پایین، از راهبردهای مقابله­ای شکل­دهی مجدد شناختی، حمایت اجتماعی معنوی و بسیج خانواده به میزان بیشتر و از راهبرد ارزیابی منفعلانه به میزان کمتری استفاده می­کنند. همچنین معنویت به­طور مستقیم و غیر مستقیم (با واسطه­گری ارتباط خانواده)، با راهبردهای مقابله­ای در ارتباط است. در پایان می­توان چنین نتیجه گرفت که خانواده­های با معنویت بالا، می­توانند از طریق داشتن ارتباطی مناسب و همچنین عوامل مؤثر دیگر، مقابله­ی بهتری در برابر تنش­های درونی و بیرونی خانواده از خود نشان دهند.
الهه عنایتی، مرتضی امیدیان، احمد عابدی،
دوره 7، شماره 3 - ( 7-1392 )
چکیده

پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر­بخشی آموزش هوش هیجانی بر بهزیستی روانشناختی دانش آموزان تیزهوش انجام شد. پژوهش به روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل و دارونما انجام شد؛ بدین منظور 45 نفر از بین دانش آموزان تیزهوش دختر سوم دبیرستان ناحیه 2 شهر اصفهان انتخاب شدند. سپس به شیوه­ی تصادفی در گروه آزمایش (15نفر)، دارونما (15نفر) و کنترل (15نفر) گمارده شدند. جهت سنجش متغیرهای اصلی مدل، از آزمون­های هوش هیجانی بار – ان و بهزیستی روانشناختی ریف استفاده شد. پس از گزینش، از سه گروه پیش آزمون گرفته شد و سپس گروه آزمایش تحت آموزش هوش هیجانی طی 8 جلسه­ی حداکثر 90 دقیقه­ای قرار گرفتند و پس از پایان برنامه، از سه گروه پس آزمون و دو ماه بعد پیگیری به عمل آمد. سپس داده­ها با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه­گیری مکرر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج تحلیل واریانس با اندازه­گیری مکرر نشان داد که آموزش هوش هیجانی در افزایش بهزیستی روانشناختی و مؤلفه­های آن از جمله پذیرش خود، روابط مثبت با دیگران، خودمختاری، تسلط بر محیط، زندگی هدفمند و رشد شخصی تأثیر دارد. به نظر می­رسد ارائه­ی دروسی با محتوای هوش هیجانی در مدرسه می­تواند بر سلامت روان و بهزیستی روانشناختی دانش آموزان تیزهوش مؤثر باشد.
فرزاد فرهودی، رضا رستمی، عباس رحیمی نژاد، محسن امیری،
دوره 7، شماره 3 - ( 7-1392 )
چکیده

پژوهش حاضر به منظور بررسی تأثیر مصاحبه­ی انگیزشی بر کاهش تکانشگری شناختی، حرکتی و بی برنامگی در بیماران تحت درمان با متادون انجام شد. بدین منظور تعداد 40 نفر از بیماران تحت درمان با متادون از یکی از مراکز درمانی شهرستان یزد به صورت نمونه­گیری در دسترس انتخاب و به­طور مساوی در دو گروه آزمایش و کنترل همتاسازی شدند و از لحاظ دو متغیر سن و میزان رضایت اقتصادی مورد کنترل قرار گرفتند. در این پژوهش برای جمع آوری داده­ها از مقیاس تکانشگری بارات (نسخه­ی یازدهم) استفاده شد. برنامه­ی مصاحبه­ی انگیزشی در قالب هفت جلسه­ی نود دقیقه­ای در گروه آزمایشی اجرا شد. در پایان دوره­ی آموزشی، دو گروه پرسشنامه­ی مذکور را به عنوان پس آزمون تکمیل کردند. نتایج نشانگر تأثیر کاربندی در کاهش علائم تکانشگری شناختی، حرکتی و بی برنامگی بیماران گروه آزمایشی نسبت به گروه کنترل بود. نتایج این پژوهش نشان داد که مصاحبه­ی انگیزشی به صورت معناداری توانسته است میزان تکانشگری شناختی، حرکتی و بی برنامگی را در گروه آزمایشی نسبت به گروه کنترل کاهش دهد.

صفحه 5 از 19     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه پژوهش در سلامت روانشناختی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 |

Designed & Developed by : Yektaweb