387 نتیجه برای نوع مطالعه: پژوهشي
نرگس پرهیزکار، علی مشهدی، جواد صالح فدردی، محمدرضا فیاضی بردبار،
دوره 7، شماره 3 - ( 7-1392 )
چکیده
هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی گروهدرمانی شناختی- رفتاری مبتنی بر کنشهای اجرایی، بر بهبود کنشوری اجرایی دانشجویان مبتلا به اختلال نارسایی توجه/ فزون کنشی (ADHD) بود. این پژوهش در سال تحصیلی 1392-1391 انجام و از طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه استفاده شد. بدین منظور از دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد که قبلاً تشخیص ADHD گرفته بودند یا از نشانههای این اختلال رنج میبردند، دعوت شد. تشخیص اولیه از طریق مقیاس درجهبندی ADHD بزرگسالان بارکلی و تشخیص قطعی با مصاحبهی روانپزشکی صورت گرفت. 32 نفر از دانشجویان مبتلا به ADHD انتخاب شدند و به صورت گمارش تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. گروه درمانی شناختی ـ رفتاری مبتنی بر کنشهای اجرایی برای گروه آزمایش ارائه شد و گروه گواه در فهرست انتظار قرار گرفت. هر دو گروه قبل و بعد از مداخله، پرسشنامههای BAARS و نارسایی کنشهای اجرایی بارکلی (BDEFS) را تکمیل کردند. نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس نشان داد که گروه آزمایش نسبت به گروه گواه، پس از مداخله، بهبود معناداری را در کنشهای اجرایی مدیریت زمان، برنامهریزی و سازماندهی، خود انگیزشی و خودنظم جویی هیجانی نشان دادند. نتایج پژوهش نشان میدهد که گروه درمانی شناختی - رفتاری مبتنی بر کنشهای اجرایی، بر بهبود کنشوری اجرایی دانشجویان مبتلا به ADHD مؤثر بوده و میتواند به عنوان یک رویکرد نوین به بهبود کنشهای اجرایی در این دانشجویان منجر شده، و در کنار سایر درمانها مورد توجه قرار گیرد.
محبوبه اسماعیلی، علیرضا مرادی، عباس تولایی،
دوره 7، شماره 3 - ( 7-1392 )
چکیده
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش تشخیصی حافظهی شرح حال، دلبستگی و هویت در اختلال استرس پس از سانحه، و اختلال اضطراب فراگیر انجام شد. در یک طرح علی- مقایسهای، 24 نفر بیمار مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه، 20 نفر بیمار مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر و 32 نفر افراد بهنجار، که در متغیرهای سن و جنس همتا و از شرایط اجتماعی و اقتصادی مشابه انتخاب شده بودند، در مطالعه شرکت کردند. طی دو جلسه آزمودنیها به پرسشنامهها و تکالیف سیاههی افسردگی بک، سیاههی اضطراب بک، مقیاس تجدید نظر شدهی تأثیر رویداد، مقیاس دلبستگی، مقیاس سنجش هویت، مصاحبهی حافظهی شرح حال و آزمون حافظهی شرح حال پاسخ دادند. دادههای به دست آمده با روش آماری تحلیل واریانس چند متغیری و تحلیل تشخیصی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد عملکرد افراد سالم در تمام زیر مقیاسهای حافظهی شرح حال، از افراد مبتلا به PTSD به طور معناداری بهتر بود. همچنین نتایج آزمون حافظهی شرح حال، حکایت از کاهش حافظهی اختصاصی در بیماران مبتلا به PTSD نسبت به افراد گروه بهنجار داشت. علاوه براین، عملکرد افراد GAD تنها در زیر مقیاس حافظهی شرح حال رویدادی بزرگسالی از افراد گروه مبتلا به PTSD بالاتر بود. مقایسهی زوجی گروهها نشان داد میانگین گروه سالم در سبک دلبستگی ایمن به شکل معناداری از گروه GAD بالاتر و در سبک دلبستگی ناایمن اضطرابی پایینتر از دو گروه بیمار است. نتایج تحلیل تشخیصی نیز نشان داد که میزان موفقیت تابع 7/69 درصد بود. حافظهی شرح حال تحت تأثیر نشانههای دو گروه بیماری PTSD و GAD قرار میگیرد. با توجه به ارزیابی متغیرهای پیش بین، پیشبینی عضویت گروهی 53 نفر از 76 نفر به درستی انجام شده است. همچنین، تأثیرات متفاوت نشانههای PTSD و GAD بر حافظهی شرححال براساس ابعاد دلبستگی و هویتی متفاوت، از مسائل قابل تأمل در زمینهی آسیبشناسی، روشهای درمانی و موارد دیگر میباشد.
پوران صورتی، محمد نقی فراهانی، علیرضا مرادی،
دوره 7، شماره 4 - ( 12-1392 )
چکیده
پژوهش حاضر با هدف مطالعه ی نقش میانجیگر مدیریت رفتار مالی در رابطه ی بین صفات شخصیت و بهزیستی ذهنی انجام شد. از اینرو نمونه ای به حجم 479 نفر از کارمندان دانشگاه های واقع در استان گیلان بعد از انتخاب به روش نمونه گیری خوشه ای، پرسشنامه های پنج بزرگ ایرانی (گردون)، مدیریت رفتار مالی و بهزیستی ذهنی را تکمیل نمودند. داده ها پس از گردآوری با استفاده از روش مدل یابی معادلات ساختاری تحلیل شد. نتایج تحلیل نشان داد، صفات شخصیت در کل 14درصد از واریانس مدیریت رفتار مالی و آن دو با هم (صفات شخصیت و مدیریت رفتار مالی) 32% از واریانس بهزیستی ذهنی را تبیین می کنند. همچنین نتایج نشان داد که از یک سو ضرایب مسیر سه عامل روانرنجورخویی/ ثبات هیجانی، برونگرایی/ شادخویی و وجدان/ فروتنی با بهزیستی ذهنی و در سوی دیگر ضرایب مسیر سه عامل وجدان/ فروتنی، گشودگی/ شایستگی و نرم خویی/ ملاحظه کار با مدیریت رفتار مالی معنادار است. در نهایت نتایج تحلیل نشان داد ضریب مسیر بین مدیریت رفتار مالی و بهزیستی ذهنی معنادار است و مدیریت رفتار مالی رابطه ی بین سه عامل وجدان/ فروتنی، گشودگی/ شایستگی و نرم خویی/ ملاحظه کار و بهزیستی ذهنی را میانجیگری می کند. در کل نتایج پژوهش حاضر نشان داد مدیریت رفتار مالی نقش معناداری در پیشبینی بهزیستی ذهنی ایفا می کند و با توجه به نقش میانجیگر مدیریت رفتار مالی در رابطه ی بین صفات شخصیت و بهزیستی ذهنی میتوان نتیجه گرفت، احتمالاً با آموزش مهارت های مدیریت رفتار مالی به افراد، میتوان تأثیر مثبت صفات شخصیت بر بهزیستی ذهنی را افزایش و تأثیر منفی آن را کاهش داد.
فاطمه ناظمی اردکانی، احمد علی پور، فائزه عابدی جعفری،
دوره 7، شماره 4 - ( 12-1392 )
چکیده
این پژوهش با هدف تعیین رابطهی بین ویژگیهای شخصیتی و انگیختگی شناختی با نشانههای اختلال خوردن صورت گرفتهاست. پژوهش حاضر از نوع همبستگی بود و جامعهی آماری را، افراد مراجعه کننده به کلینیکهای تغذیه مرکز شهر تهران تشکیل میداد، که از میان آنها 103 نفر به صورت تصادفی انتخاب شدند. ابزار سنجش شامل پرسشنامهی پنج عامل بزرگ شخصیت، پرسشنامهی برانگیختگی و کاهش ناهماهنگی شناختی و پرسشنامهی سنجش نگرش خوردن بود. تحلیل دادهها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه صورت گرفت. نتایج نشان داد که نشانههای خوردن با روانرنجورخویی و برانگیختگی و انگیختگی شناختی رابطهی معناداری دارند. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد ویژگی تجربهپذیری و انگیختگی شناختی قادر به پیشبینی نشانههای اختلال خوردن است. از لحاظ بالینی اندازهگیری صفات شخصیتی در شناسایی افراد چاق و دارای اضافه وزن که در معرض خطر رفتارهای خوردن نابهنجار میباشند بسیار کمک کننده است. علاوه بر این، نتایج مطالعهی حاضر مطرح بودن برانگیختگی در خصوص بروز رفتارهای تکانهای در شرایط ناهماهنگ و لحاظ کردن کاهش ناهماهنگی در برنامههای درمانی مربوط به رفتار خوردن را پیشنهاد میکند.
ربابه دلآذر، سیدمحمد رسول خلخالی، سید موسی کافی، کیومرث نجفی، هما ضرابی، رحیم باقرزاده، تمجید کریمی، حسن فرهی،
دوره 7، شماره 4 - ( 12-1392 )
چکیده
هدف پژوهش حاضر بررسی الگوی پدیدارشناختی نشانههای وسواسی- اجباری در شهر رشت بود. در قالب یک بررسی مقطعی، 255 بیمار مبتلا به اختلال وسواسی- اجباری از طریق نمونهگیری در دسترس انتخاب شده و پس از دریافت تشخیص اختلال وسواسی- اجباری توسط روانپزشک، از نظر نشانهها و شدت اختلال، با استفاده از مقیاس وسواسی-اجباری ییلبراون مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج بیانگر آن بود که وسواسهای آلودگی و پرخاشگرانه، و اجبارهای شستشو/تمیز کردن و وارسی، بیشترین درصد فراوانی و وسواسهای جمع/ انبار کردن و جنسی، و اجبارهای شمارش و جمع/ انبار کردن، کمترین درصد فراوانی را در بین سیزده گروه نشانهی وسواسی- اجباری داشتند. بیماران مجرد، وسواس مذهبی و اجبار تکرار کردن بیشتری از بیماران متأهل داشتند. نگرانی دربارهی کثیفی یا میکروب و شستن زیاد یا تشریفاتی دست، شایعترین نشانهی وسواسی- اجباری بودند. همچنین بین بیماران مرد و زن تفاوتهایی مشاهده شد. نتایج به دست آمده نشان داد که الگوی پدیدارشناختی نشانههای وسواسی- اجباری در این نمونه از بیماران ایرانی مبتلا به اختلال وسواسی- اجباری شباهتها و تفاوتهایی با الگوی پدیدارشناختی مشاهده شده در مطالعات و جوامع دیگر دارد.
مهدی رستمی، منصور عبدی، حسن حیدری،
دوره 7، شماره 4 - ( 12-1392 )
چکیده
هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطهی انواع آزاردیدگی در کودکی با بخشش، سلامت روانی و راهبردهای مقابله با استرس در افراد متأهل ساکن شهر تهران بود. این پژوهش از نوع مقطعی (توصیفی – تحلیلی) بود، و جامعه آماری شامل کلیهی افراد (زن و مرد) متأهل ساکن شهر تهران در سال ۱۳۹۲ بودند که از ۵ منطقهی مجموعه مناطق 22 گانه تهران به صورت تصادفی خوشهای انتخاب و از مراکز تفریحی، خانههای سلامت و فرهنگسراهای موجود، 337 نفر بهصورت هدفمند انتخاب شده و دادهها به کمک پرسشنامههای خود گزارشی، سنجش بخشش در خانواده، پرسشنامهی سلامت عمومی و پرسشنامهی راهبردهای مقابلهای بلینگز و موس جمعآوری و برای تحلیل دادهها نیز از ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون ساده و رگرسیون چندگانه و t مستقل استفاده شد. یافتههای پژوهش حاکی از وجود رابطهی مثبت و معنادار بین تجربهی آزاردیدگی و سلامت روانی و رابطهی منفی بین تجربهی آزاردیدگی و بخشش بود. همچنین بین نمرهی کل آزاردیدگی و نمرهی کل راهبردهای مقابله رابطهای دیده نشد، اما در خردهمقیاسها رابطهی معنادار و مثبتی دیده شد. همچنین بین دو گروه زنان و مردان تفاوت معناداری دیده شد. نتایج نشان داد که تجربهی آزاردیدگی در دوران کودکی میتواند در بزرگسالی بر سلامت روانی، میزان بخشش و همچنین در مقابله با استرس و فشارهای روزمره تأثیر بهسزایی در شخصیت و کیفیت زندگی فرد داشته باشد.
سید امیر امین یزدی، حسین کارشکی، مریم سادات کیافر،
دوره 7، شماره 4 - ( 12-1392 )
چکیده
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی برنامه آموزش نظریه ذهن بر افزایش توانایی نظریه ذهن و کاهش پرخاشگری کودکان پیش دبستانی انجام شد. طرح پژوهش از نوع شبه آزمایشی با پیشآزمون و پسآزمون بود. تعداد 34 کودک (با نشانگان پرخاشگری) پس از اجرای پیشآزمون به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. کودکان گروه آزمایش به مدت 9 جلسه آموزشهای مرتبط با نظریهی ذهن را دریافت نمودند. ابزار پژوهش پرسشنامهی پرخاشگری واحدی و همکاران و آزمون باور کاذب بود. دادهها با روش تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. با توجه به یافتههای به دست آمده از تحلیل کوواریانس، مداخلههای مرتبط با نظریهی ذهن باعث افزایش توانایی نظریهی ذهن و کاهش پرخاشگری گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل گردید. با استناد به یافتههای پژوهش حاضر میتوان نتیجه گرفت که آموزش نظریهی ذهن میتواند باعث افزایش توانایی نظریهی ذهن و کاهش پرخاشگری کودکان گردد. بنابراین باید بر آموزش این مسائل در بافت والد- کودک و در مهدهای کودک برای رشد کودکان تأکید گردد.
سهراب امیری، جعفر حسنی، محمد حسین عبداللهی،
دوره 7، شماره 4 - ( 12-1392 )
چکیده
هدف پژوهش حاضر آزمون فرضیه همگرایی با خلق، نقش تجارب هیجانی مثبت و منفی در قضاوت اخلاقی براساس نقش تعدیل کننده سیستم فعالساز رفتاری (BAS) و سیستم بازداری رفتاری (BIS) بود. ابتدا 600 نفر از دانشجویان دانشگاه خوارزمی براساس پرسشنامه شخصیتی کارور و وایت مورد آزمون قرار گرفته و پس از تحلیل دادهها، بر اساس نمرات انتهایی توزیع تعداد 60 نفر از آنها در چهار گروه دسته بندی شدند. سپس هر گروه شخصیتی (به طور انفرادی) در معرض القای تجارب هیحانی مثبت و منفی قرار گرفتند؛ پس از هر مرحله القای هیجان، دو داستان اخلاقی شخصی و غیر شخصی به آنها ارائه شد تا به آنها پاسخ دهند.دادهها پس از جمعآوری با استفاده از آزمون تحلیل واریانس مختلط، تحلیل شد.نتایج نشان داد که بین چهار گروه آزمودنی بر اساس ابعاد هیجان تفاوت معناداری در قضاوت اخلاقی شخصی و غیرشخصی وجود دارد. القای هیجان، میتواند عملکرد افراد را در قضاوت اخلاقی شخصی و غیر شخصی بر اساس ابعاد شخصیتی متاثر ساخته، و محرکهای هیجانی مثبت و منفی منجر به قضاوتهای غیرسودگرایانه در داستانهای اخلاقی شخصی میشوند.
سعیده سبزیان، حسینعلی مهرابی، مهرداد کلانتری،
دوره 7، شماره 4 - ( 12-1392 )
چکیده
هدف از این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش بازی مادر -کودک بر شدت علائم اختلالات رفتاری شامل بی اعتنایی مقابله ای و سلوک در دانش آموزان پسر مبتلا به بی اعتنایی مقابله ای دوره ابتدایی شهر اصفهان بود.: بر این اساس، در قالب یک مطالعه نیمه تجربی همراه با گروه کنترل و ارزیابی به صورت پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری یک ماهه، تعداد 32 دانش آموز پسر دارای تشخیص اختلال بی اعتنایی مقابله ای از مدارس ابتدایی شهر اصفهان بر اساس ملاک های ورودی در پژوهش انتخاب و به شیوه تصادفی به گروه های پژوهش گمارده شدند. آزمودنی های گروه آزمایش یک دوره هشت جلسه ای به صورت هفتگی با مشارکت مادران و بازی با کودک دریافت کردند در حالی که آزمودنی های گروه کنترل چنین مداخله ای دریافت نکردند و در لیست انتظار قرار گرفتند.آزمودنی های دو گروه با استفاده از چک لیست مرضی کودکان (CSI-4) مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس نشان داد ارائه مداخله بازی مشترک مادر-کودک باعث کاهش علائم بی اعتنایی مقابله ای و کاهش علائم سلوک در هر دو مرحله پس آزمون و پیگیری شده است. بر اساس یافته های این پژوهش، می توان نتیجه گرفت ارائه مداخله مبنی بر آموزش بازی مشترک مادر- کودک در کاهش علائم اختلال سلوک و بی اعتنایی مقابله ای موثر بوده است و با استفاده از این روش مداخله ای، ضمن کاهش شدت علائم بی اعتنایی مقابله ای، می توان از این مداخله در جهت کاهش علائم سلوکی کودکان مبتلا به بی اعتنایی مقابله ای استفاده کرد.
امید شکری، محمدنقی فراهانی، رضا کرمی نوری، علیرضا مرادی،
دوره 8، شماره 1 - ( 3-1393 )
چکیده
مطالعهی حاضر با هدف مقایسهی بینفرهنگی ساختارـ محور روابط درونگروهی وقایع منفی زندگی، استرس تحصیلی و بهزیستی ذهنی در دانشجویان ایرانی و سوئدی انجام شد. 205 دانشجو (100 ایرانی و 105 سوئدی) به مقیاس وقایع منفی زندگی، پرسشنامهی استرس تحصیلی، برنامهی عاطفهی مثبت و منفی و مقیاس رضایت از زندگی پاسخ دادند. تحلیل روابط وقایع منفی زندگی، استرس تحصیلی و بهزیستی ذهنی در دانشجویان ایرانی و سوئدی با استفاده از چند طرح تحلیل رگرسیون سلسلهمراتبی انجام شد. نتایج طرحهای تحلیل رگرسیون نشان داد در حالیکه تفاوت بین دانشجویان ایرانی و سوئدی از نظر روابط ساختار ـ محور وقایع منفی زندگی، استرس تحصیلی و بهزیستی ذهنی از نظر آماری معنادار نبود، اما، نتایج مقایسههای درونگروهی نشان داد که در بین دانشجویان ایرانی در مقایسه با دانشجویان سوئدی، وقایع منفی زندگی در پیشبینی استرس تحصیلی و مؤلفههای شناختی و هیجانی بهزیستی ذهنی، و استرس تحصیلی در پیشبینی بهزیستی ذهنی از توان نسبی بالاتری برخوردار بودند. نتایج پژوهش حاضر در پیشبینی بهزیستی ذهنی، بر تشابه ویژگیهای کارکردی وقایع منفی زندگی و استرس تحصیلی دانشجویان ایرانی و سوئدی تأکید میکند.
حمیدرضا عریضی، هاجر براتی،
دوره 8، شماره 1 - ( 3-1393 )
چکیده
کوچکسازی در سازمانها، با تغییر تقاضاهای مرتبط با کار برای کارکنان باقیمانده پس از تعدیل، همراه است. این تغییر میتواند منجر به تنش روانشناختی و در پی آن شکایات جسمانی در این کارکنان گردد، اما راهبردهای کنترلی اشتیاق به هدف میتواند این پیامدهای منفی را کاهش دهد. هدف از این پژوهش، بررسی تأثیر راهبردهای کنترلی و تقاضاهای مرتبط با کار بر شکایات جسمانی و تنش روانشناختی بود. شرکت کنندگان، 624 نفر از کارکنان یک شرکت صنعتی بودند که بهصورت تصادفی انتخاب شدند و سپس به ابزارهای پژوهش یعنی مقیاسهای تقاضاهای کاری، راهبردهای کنترلی، شکایات جسمانی و تنش روانشناختی پاسخ دادند. یافتهها نشان داد که رابطهی بین تقاضاهای کاری و شکایات جسمانی و نیز رابطهی بین تقاضاهای کاری و تنش روانشناختی منفی بود و این روابط در گروهی بالاتر بود که عدم اشتیاق به هدف بالاتری داشتند؛ اثر تعاملی نیز معنادار بود. بنابراین استفاده از راهبردهای کنترلی در شرایط استرس آور میتواند اثرات منفی تغییر تقاضاهای مربوط به کار را کاهش دهد و از شکایات جسمانی و تنش روانشناختی ممانعت به عمل آورد.
کارینه طهماسیان، آسیه اناری، هاجر بهرامی،
دوره 8، شماره 1 - ( 3-1393 )
چکیده
افسردگییک اختلال روانشناختی شایع در میان مادران کودکان تازه متولد شدهاست که با سازگاری روانشناختی و اجتماعی کودک و مادر همبستگی دارد. هدف پژوهش حاضر، بررسی عوامل مؤثر در افسردگی مادران کودکان زیر دو سال شهر تهران بود. گروه نمونهی این مطالعهی توصیفی- همبستگی شامل 220 نفر از مادران کودکان زیر دو سال شهر تهران بود که با روش نمونهگیری هدفمند و در دسترس، از پارکها انتخاب شدند. همچنین، ابزار بهکار گرفته شده جهت گردآوری دادهها شامل، پرسشنامهی افسردگی بک، شاخص استرس والدینی، مقیاس منابع حمایت اجتماعی، پرسشنامهی اثرمندی مادرانه، پرسشنامهی خلق و خوی کودک و مقیاس اضطراب جدایی مادرانه بود. نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد استرس والدینی و خوداثرمندی والدینی در دو گام، حدود 29 درصد واریانس افسردگی مادرانِ کودکان زیر دو سال را تبیین میکنند. لذا برنامههای آموزشی و پیشگیرانه با در نظر گرفتن این متغیرها میتوانند سطح افسردگی در مادران را کاهش داده و از ناسازگاریهای بعدی پیشگیری کنند.
محسن میرزایی گرکانی، علی اصغر اصغرنژاد فرید، فهیمه فتحعلی لواسانی، پانتهآ احدیان فرد،
دوره 8، شماره 1 - ( 3-1393 )
چکیده
هدف از انجام این پژوهش مقایسهی طرحوارههای هیجانی و بررسی رابطهی شدت اضطراب و نگرانی با طرحوارههای هیجانی در بیماران مبتلا به اختلال وسواسی- جبری، اختلال اضطراب اجتماعی و گروه بهنجار بود. نمونهی پژوهش شامل 90نفر (30 نفر مبتلا به اختلال وسواسی- جبری، 30 نفر مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی و 30 نفر گروه کنترل بهنجار) بود که بهصورت در دسترس انتخاب شدند. شرکت کنندگان پرسشنامهی طرحواره هیجانی، نگرانی ایالت پنسیلوانیا، مقیاس اضطراب بک، مقیاس افسردگی بک و پرسشنامهی سلامت عمومی را تکمیل کردند. افراد مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی و اختلال وسواسی- جبری در زمینهی طرحوارههای هیجانی در ابعاد طرحوارهی قابلیت درک، طرحوارهی کنترل، طرحوارهی توافق با دیگران، طرحوارهی گناه و شرم و طرحوارهی اندیشناکی، با گروه کنترل بهنجار تفاوت معناداری داشتند؛ البته در طرحوارهی گناه و شرم نیز افراد مبتلا به اختلال وسواسی- جبری تفاوت معناداری با افراد مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی داشتند. برخی از ابعاد طرحوارههای هیجانی در بیماران مبتلا به اختلال وسواسی- جبری و اختلال اضطراب اجتماعی با گروه بهنجار متفاوت بود و شدت اضطراب و نگرانی مرضی با برخی ابعاد طرحوارههای هیجانی رابطه داشت.
فاطمه طاهری، مهناز شاهقلیان، جهانگیر کاشفی نیشابوری،
دوره 8، شماره 1 - ( 3-1393 )
چکیده
هدف این پژوهش بررسی رابطه سبکهای دلبستگی و دوسوگرایی در ابراز هیجان با ناگویی هیجانی بود. 300 دانش آموز دختر مقطع متوسطه شهرستان آوج در سال تحصیلی 92-1391، پرسشنامه های سبک دلبستگی، دوسوگرایی در ابرازگری هیجان، و مقیاس ناگویی هیجانی تورنتو را تکمیل کردند. نتایج نشان داد رابطه ناگویی هیجانی با سبک دلبستگی ایمن و سبک دلبستگی اجتنابی، منفی و با سبک دلبستگی اضطرابی و دوسوگرایی در ابرازگری هیجانی، مثبت است. دوسوگرایی در ابرازگری و سبک دلبستگی اضطرابی پیش بینی کننده تغییرات دشواری در شناسایی هیجان، و دوسوگرایی در ابرازگری و سبک دلبستگی ایمن، پیش بینی کننده واریانس دشواری در توصیف هیجان بودند. 11 درصد واریانس مؤلفه تفکر برون مدار نیز توسط دوسوگرایی در ابرازگری و سبک دلبستگی اضطرابی تبیین شد. همچنین دوسوگرایی در ابرازگری هیجانی، سبک دلبستگی اضطرابی و سبک دلبستگی ایمن، 21 درصد واریانس کل ناگویی هیجانی را تبیین کردند. به منظور پیشگیری از ابتلا به ناگویی هیجانی، علاوه بر تقویت ویژگیهای ایمنی بخش دلبستگی لازم است به افزایش توانایی تنظیم هیجان برای غلبه بر دوسوگرایی در ابرازگری هیجانی توجه شود.
نعیمه طاهری مقدم، محمد احسان تقی زاده، علی اصغر کاکو جویباری، آنیتا علاقمند،
دوره 8، شماره 1 - ( 3-1393 )
چکیده
هدف از این پژوهش بررسی تأثیر طرحواره درمانی بر کاهش افکار خودآیند منفی و افزایش عزت نفس بیماران زن افسرده مراجعه کننده به مرکز روانپزشکی شهید هاشمی شهر اراک بود. جامعهی آماری این پژوهش شامل کلیهی بیماران زن بستری شده در مرکز روانپزشکی بود، که بعد از انتخاب به شیوهی نمونهگیری تصادفی در دسترس از بین آنها حدود 38 نفر انتخاب و بهطور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. هر دو گروه، مقیاس افکار خودآیند منفی و عزت نفس کوپر اسمیت را تکمیل کردند. لازم به ذکر است که هر دو گروه در هنگام بررسی، در نوع و میزان مصرف دارو، نسبت به قبل هیچ تغییری نداشتند و از نظر تحصیلات و سن همتا شدند. سپس گروه آزمایش به مدت 8 جلسه (هفتهای 2 بار و هر بار دو ساعت) در معرض طرحواره درمانی قرارگرفتند و بعد از گذشت یک ماه هر دو گروه مجدداً پرسشنامهها را تکمیل کردند. تعداد نفرات هر گروه به علت افت آزمودنیها به 15 نفر رسید. دادههای بهدست آمده از طریق تحلیل کوواریانس و آزمون ناپارامتریک کروسکال والیس مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج بهدست آمده حاکی از تأثیر طرحواره درمانی بر کاهش متغیر باور و افزایش عزت نفس در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل بود، ولی در متغیر فراوانی در افکار خودآیند منفی تغییر چندانی ایجاد نشد.
محمدعلی کلهر، مختار آوا گوهر،
دوره 8، شماره 1 - ( 3-1393 )
چکیده
هدف از انجام این پژوهش بررسی میزان اثربخشی آموزش مهارتهای زندگی در کاهش رفتار پرخاشگرانه نوجوانان در ایران (کرج) بود. نمونهی پژوهش شامل400 نفر از دانش آموزان دختر و پسر مدارس دورهی راهنمایی بود که در مرحلهی پیشآزمون به پرسشنامهی مهارت زندگی پرخاشگری پاسخ دادند و بر اساس میانگین نمرهی آزمونها، به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل 200 نفری (100 دختر و 100 پسر) تقسیم شدند. پس از اجرای ده جلسه کلاسهای آموزشی مهارتهای زندگی برای گروه آزمایش، هر دو گروه مجدداً توسط همان دو پرسشنامه ارزیابی شدند. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که افزایش سطح مهارت زندگی موجب کاهش پرخاشگری شدهاست. جهت بررسی ماندگاری تأثیر آموزش، به فاصلهی دو دورهی شش ماهه، تعداد 30 نفر از نمونهی آزمایش با نمرهی بالا و30 نفر با نمرهی پایین مجدداً مورد بررسی قرار گرفتند که نتایج نشان داد در شش ماه اول، میانگین گروهها پایین آمده اما در نقطهی مورد قبول از لحاظ آماری و روانشناختی قرار دارد ولی گروه ضعیف افت شدیدتری داشتهاند. در شش ماه دوم، گروه ضعیف در پنج جلسهی آموزشی مجدد شرکت کردند که این برنامه موجب شد سطح مهارتهای زندگی در آنها بالا رفته و در مقایسه با گروه قوی، پرخاشگری در این گروه به میزان قابل قبولی کاسته شود و در پایان از گروه قوی میانگین پایینتری داشته باشند. بنابراین با تکرار دفعات آموزش با فاصلهی زمانی، میزان تسلط و آگاهی مهارتهای زندگی افزایش و مقدار پرخاشگری کاهش بیشتر و پایدارتری نسبت به قبل داشت.
محمد جلالوند، نوراله محمدی، جواد ملازاده،
دوره 8، شماره 2 - ( 6-1393 )
چکیده
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش تنظیم هیجان مبتنی بر مدل فرایند گراس بر کاهش وسوسه و سوگیری توجه در افراد وابسته به مواد مخدر بود. پژوهش حاضر از نوع طرحهای نیمه آزمایشی است که از طرح پیشآزمون -پسآزمون با گروه کنترل استفاده شد. جامعهی آماری پژوهش را کلیهی افراد وابسته به مواد مراجعهکننده به کلینیکهای ترک اعتیاد شهر شیراز در سال 92-1391 تشکیل میدادند؛ بدین منظور تعداد 30 نفر از افراد وابسته به مواد با استفاده از روش نمونهگیری هدفمند در دسترس انتخاب و با روش تصادفی در گروههای آزمایشی و کنترلمعتاد جایگزین شدند. همچنین 15 نفر افراد بهنجار نیز به عنوان گروه کنترل سالم برای مقایسه با افراد وابسته به مواد مخدر انتخاب گردید. برای تجزیه و تحلیل دادهها از آزمون تحلیل کوواریانس و آزمون تعقیبی فیشر استفاده شد. نتایج نشان داد که آموزش تنظیم هیجان میتواند در کاهش علائم وسوسه و سوگیری توجه افراد وابسته به مواد مخدر مؤثر واقع گردد، همچنین گروه کنترل سالم نسبت به گروه آزمایش و کنترل معتاد وسوسه و سوگیری توجه کمتری را نشان دادند. مدیریت مؤثر هیجانها باعث میشود، فرد در موقعیتهایی که خطر مصرف مواد بالاست، از راهبردهای شناختی مناسب جهت تنظیم هیجانات خود استفاده کرده و با کاهش وسوسه و سوگیری توجه، باعث کاهش میزان بازگشت به سمت مصرف مجدد مواد گردد.
شبنم جوانمرد، حمیدرضا عریضی، ابوالقاسم نوری،
دوره 8، شماره 2 - ( 6-1393 )
چکیده
هدف پژوهش حاضر در سطح اول بررسی رابطهی سادهی بهزیستی روانی، شخصیت و تعارض کار-خانواده، و بررسی نقش میانجی بهزیستی روانی در رابطه بین این دو متغیر پنهان از طریق روش مدلیابی معادلات ساختاری بود. جامعهی آماری پژوهش شامل کلیهی کارکنان یک شرکت صنعتی در اصفهان بود که از میان آنها 217 نفر از طریق نمونهگیری تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده پرسشنامهی تعارض کار- خانواده، مقیاس سرزندگی، پرسشنامهی جهتگیری به زندگی و پرسشنامه NEO-FFI (فرم کوتاه) بود. نتایج حاصل از تحلیل دادهها نشان داد که رابطهی ساده بین دو بعد تعارض کار-خانواده، همسازی، وظیفهشناسی، خوشبینی و سرزندگی معنادار بود؛ مدل معادلات ساختاری نیز معنادار بوده و نقش واسطهای خوشبینی و سرزندگی را در رابطهی بین همسازی و وظیفه شناسی از یک سو و ابعاد تعارض کار-خانواده از سوی دیگر تأیید میکند. در واقع این ویژگیهای شخصیتی با تأثیرگذاری بر راهبردهای مقابلهای و دسترسی به منابعِ فرد، سطح خوشبینی و سرزندگی و در نهایت ذخیرهی روانشناختی او را افزایش میدهند. این افزایش به خودی خود، مدیریت بهترِ مسئولیتهای کاری و خانوادگی و در نتیجه کاهش تعارض بین این دو حیطه را در پی دارد.
حمید اسدی، محمدباقر کجباف، سیدعلی کلاهدوزان، سعید گودرزی، ثریا حسینی رضی،
دوره 8، شماره 2 - ( 6-1393 )
چکیده
هدف پژوهش حاضر ساخت یک الگوی پیشبینی کننده برای شناسایی عوامل محافظت کننده و خطر زا در دانشجویان در معرض خطر ابتلا به اختلالات روانی بود. طرح پژوهش همبستگی و جامعهی آماری4564 دانشجوی دانشگاه شهید بهشتی بود که با روش نمونهگیری طبقهای نسبی560 نفر انتخاب شدند. دادهها با مقیاسهای سلامت عمومی گلدبرگ، حمایت اجتماعی بخشی پور، پیروی و عابدیان، سبک مقابلهای اندلر و پارکر و مقیاس خطر خودکشی مرکز پژوهش سلامت رفتاری شمال غرب و مؤسسه پژوهشی منتر جمع آوری و براساس رگرسیون لوجستیک تحلیل شد. نتایج نشان داد باورهای مذهبی، حمایت اجتماعی و سبک مقابله مسأله مدار در کاهش خطر ابتلاء به اختلالات روانی و سابقه اختلالات روانی، و سبک مقابله هیجان مدار در افزایش خطر ابتلاء به اختلالات روانی مؤثر است. بهرهمندی از باورهای مذهبی سطح بالاتر، به نسبت 34/0 به اندازه (66/0-)، برخورداری از حمایت اجتماعی به نسبت 64/0 به اندازه (36/0-) و سبک مقابله مسأله مدار به نسبت 77/0 به اندازه (23/0-) شانس خطر ابتلاء به اختلالات روانی را کاهش میدهد. در حالیکه سابقه اختلالات روانی و سبک مقابله هیجان مدار، شانس خطر ابتلاء به اختلالات روانی را به ترتیب 4.35 و 1.95 برابر افزایش میدهد. با ارائه یک الگوی پیشبینی کننده میتوان عوامل محافظت کننده را تقویت کرد و عوامل خطرزا را کاهش داد و از آن در جهت طرحهای پیشگیری اولیه استفاده نمود.
معصومه پوربافرانی، عذرا اعتمادی، رضوان السادات جزایری،
دوره 8، شماره 2 - ( 6-1393 )
چکیده
پژوهش حاضر به منظور بررسی تأثیر آموزش مهارتفرزند پروری قاطعانه به مادران بر کاهش تعارض دختران با مادران و افزایش سلامت روان دختران نوجوان انجام شد. این تحقیق، شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعهی آماری این پژوهش را دانش آموزان دختر پایه دوم و سوم راهنمایی شهرستان نائین و مادران آنها تشکیل میداد. 30 نفر از مادرانی که دخترانشان تعارض بیشتری با آنها گزارش کردهبودند، انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. پرسشنامهی سلامت عمومی توسط دختران نوجوان هر دو گروه تکمیل شد.گروه آزمایش به مدت 7 جلسه تحت آموزش مهارت فرزند پروری قاطعانه قرار گرفت. در پایان از دختران هر دو گروه پس آزمون به عمل آمد. تجزیه و تحلیل دادههای بهدست آمده از اجرایدو پرسشنامهی سلامت عمومی و راهبردهای حل تعارض بااستفاده از تحلیل کوواریانس چندمتغیره نشان داد، بین دختران نوجوان گروه آزمایش و گواه در متغیرهای وابسته (تعارض دختر با مادر و سلامت روان دختر) و همهی خرده مقیاسهای آنها تفاوت معناداری وجود دارد. نتایج این پژوهش بر حمایت از مداخلات مبتنی بر بهبود مهارتهای فرزند پروری بر کاهش تعارض دختران با مادران و افزایش سلامت روان دختران نوجوان افزود.