جستجو در مقالات منتشر شده


16 نتیجه برای نوع مطالعه: كاربردي

سارا مرادی کلارده، فریدون یاریاری، محمدحسین عبداللهی،
دوره 10، شماره 3 - ( 9-1395 )
چکیده

کاربرد تحریک مغزی که شامل روش های تهاجمی و غیرتهاجمی است، امروزه در زمینه علوم اعصاب شناختی شروع به رشد کرده است. هدف از انجام این مطالعه، بررسی اثرات تحریک الکتریکی فراجمجمه ای منطقه پیش پیشانی پشتی جانبی بر کاهش ولع سیگار و میزان استرس می باشد. بنابراین، بااستفاده از روش نمونه گیری در دسترس و گلوله برفی در جمعیت سیگاری استان البرز، 20 نفر انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل تخصیص داده شدند. ابزار مورد استفاده دراین پژوهش، پرسشنامه ولع سیگار(SUQ) و خرده مقیاس استرس از پرسشنامه افسردگی، اضطراب و استرس(DASS) بود. تحلیل های کوواریانس و آزمون t نمرات افتراقی نشان داد که گروه آزمایشی در مرحله پس آزمون در ولع و استرس کاهش معناداری نسبت به گروه کنترل داشته است.( به ترتیب با معناداری 035/0 و 000/0 ، 05/0>P) به علاوه، تعداد نخ سیگارهای مصرفی پس از مداخله کاهش معنادری را نشان می دهد. (029/0 ، 05/0>P) به طور کلی، روش تحریک الکتریکی فراجمجمه ای در کاهش ولع و میزان استرس موثر بوده است.


سوگند قاسم زاده، مینو مطبوع ریاحی، زهرا علوی، میترا حسن زاده،
دوره 11، شماره 4 - ( 12-1396 )
چکیده

اضطراب جدایی اختلالی است که ارتباط مستقیمی با سبک فرزندپروری و تنیدگی فرزندپروری دارد؛ و مداخله خانواده محور و بازی درمانی، برنامه جامعی است که شامل جلسات آموزشی برای والدین مبتنی بر بهبودبخشی روابط درون‌خانوادگی، برقراری تعامل سالم و مثبت درخانواده، کنترل پرخاشگری در خانواده، بررسی موانع ارتباطی در روابط همسران، تربیت سالم فرزندان؛ و جلسات بازی درمانی برای کودک می‌باشد. هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی مداخله خانواده محور و بازی درمانی، بر سبک و تنیدگی فرزندپروری مادران و نشانگان بالینی کودکان با اضطراب جدایی می‌باشد. ﭘﮋﻭﻫﺶ حاضر، ﻣﻄﺎﻟﻌﻪﺍﯼ ﻧﻴﻤﻪﺗﺠﺮﺑﻲ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺑﺎ ﮔﻤﺎﺭﺵ ﺗﺼﺎﺩﻓﻲ ﺁﺯﻣﻮﺩﻧﻲ ﻫﺎ ﺩﺭ دو ﮔﺮﻭﻩ 14 نفره ﺁﺯﻣﺎﻳﺶ ﻭ کنترل، ﺑﻪ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﭘﻴﺶﺁﺯﻣﻮﻥ ﭘﺲﺁﺯﻣﻮﻥ ﺍﺳﺖ. جامعه آماری پژوهش حاضر، شامل کلیه مراجعه کنندگان به یکی از مراکز مشاوره تهران می‌باشد که تشخیص قطعی اختلال اضطراب جدایی گرفته‌اند. لذا، برای انتخاب نمونه، از روش نمونه‌گیری در دسترس با گمارش تصادفی در گروه‌ها استفاده شده است. تحلیل داده‌های پژوهش با استفاده از روش آماری تحلیل کوواریانس چند متغیره، نشان داد که تفاوت معناداری بین سبک و تنیدگی فرزندپروری مادران و نشانگان بالینی کودکان با اضطراب جدایی، در دو گروه آزمایش و کنترل وجود دارد. این مداخله، تاثیر معناداری  بر سبک فرزندپروری و کاهش تنیدگی فرزندپروری مادران و نشانگان بالینی کودکان با اضطراب جدایی دارد.


 
مهری مولایی، نادر حاجلو، گودرز صادقی هشجین، نیلوفر میکائیلی، شیما حیدری،
دوره 12، شماره 1 - ( 3-1397 )
چکیده

اختلال اضطراب جدایی، از شیوع بالایی برخوردار بوده و منجر به تأثیرات مخرب بر کیفیت زندگی افراد مبتلا می‌‌شود. هدف پژوهش حاضر بررسی تحلیل عاملی تأییدی پرسشنامه‌ی اختلال اضطراب جدایی بزرگسالی، در دانشجویان ایرانی است. از 310 دانشجو، 180 پسر و 130 دختر به روش نمونه‌‌گیری در دسترس انتخاب شدند و از آن‌ها خواسته شد تا به پرسشنامه‌ی اختلال اضطراب جدایی بزرگسالی و مقیاس افسردگی، اضطراب و تنیدگی پاسخ دهند. یافته‌‌های پژوهش حاضر حاصل از تحلیل عاملی با استفاده از روش مؤلفه‌های اصلی، پنج عامل را در پرسشنامه شناسایی کرد. این عامل‌‌ها عبارت‌اند بودند از: اضطراب جدایی، نگرانی درباره‌ی روابط مهم، آشفتگی‌‌های خواب، صحبت کردن افراطی، نگرانی از صدمه به اطرافیان. پایایی کل پرسشنامه با استفاده از آلفای کرونباخ، 88/0 به دست آمد و همبستگی نمرات آزمون- بازآزمون، 64/0 بود که بیانگر پایایی مطلوب آزمون است؛ همچنین همبستگی پرسشنامه‌ی مذکور با مقیاس افسردگی، اضطراب و تنیدگی، 56/0 بود. یافته‌‌های پژوهش حاضر با استفاده از روش تحلیل عاملی نشان داد که نسخه‌ی فارسی پرسشنامه‌ی اختلال اضطراب جدایی بزرگسالی و پنج مقیاس آن، از اعتبار مطلوبی در جمعیت دانشجویی برخوردار است و ابزار مناسبی برای غربالگری اختلال مذکور است.
 
سعید اکبری زردخانه، نادر منصور کیمیایی، علی‌محمد زنگانه، مجتبی مهدوی، شیرین اوسانلو، محسن جلالت دانش، سیامک طهماسبی گرمتانی، سید عین‌الله طیموری فرد،
دوره 12، شماره 4 - ( 12-1397 )
چکیده

در هر جامعه‌ای سلامت‌روان نوجوانان از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است و تامین بهداشت روانی به آنان کمک می‌کند تا از نظر روانی و جسمی سالم و نقش اجتماعی خود را بهتر ایفا کنند. هدف از پژوهش حاضر، ساخت مقیاس خودگزارشی مشکلات سلامت‌روان­شناختی دانش آموزان متوسطه دوم بود. برای این منظور خزانۀ آیتمی با 200 آیتم تهیه شد و پس از ویرایش اولیه، 119 آیتم جهت قرار گرفتن در نسخۀ مقدماتی مقیاس انتخاب شد. جامعه آماری در این پژوهش دانش­آموزان مدارس متوسطۀ دوم شش استان البرز، کرمانشاه، آذربایجان شرقی، سیستان و بلوچستان، فارس و خراسان رضوی بود. نمونه دربرگیرنده 642 نفر از دانش آموزان بودند که به‌صورت نمونه‌گیری تصادفی انتخاب شدند. تحلیل عاملی اکتشافی با چرخش واریماکس نشان داد بهترین راه‌حل عاملی هماهنگ با چهارچوب نظری برای این مقیاس، شش‌مؤلفه‌ای است. دامنه ضرایب همسانی درونی (آلفای کرونباخ) مولفه‌های استخراجی در نسخه مقدماتی مقیاس سلامت‌روان‌شناختی کودکان بین 63 /0 (رفتارهای ایذایی) تا 85 /0 (نقص در انجام تکالیف تحصیلی، خودگردانی، نقص توجه و بیش­فعالی، و خودآسیب‌رسانی) است. در مجموع، مقیاس خودگزارشی مشکلات سلامت‌روان­شناختی دانش­آموزان متوسطه دوم، از شایستگی‌های روان‌سنجی نسبی برخوردار است و می‌توان از آن برای سنجش مشکلات هیجانی نوجوانان ایرانی با اهداف بالینی و پژوهشی استفاده کرد.

حسین زارع، فاطمه عیسی زاده،
دوره 14، شماره 1 - ( 4-1399 )
چکیده

پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه ادراک کنترل بیماری و ادراک خطر با رفتارهای خود مراقبتی در ترخیص شدگان از بیمارستان به دلیل کووید- 19 در استان بوشهر انجام شد. جامعه آماری پژوهش حاضر، شامل کلیه ترخیص‌شدگان از بیمارستان به دلیل کووید- 19 در استان بوشهر می باشد که 167 نفر برآورد شد و حجم نمونه نیز بر اساس فرمول کوکران، 120 نفر محاسبه گردید. روش نمونه‌گیری از نوع داوطلبانه و در دسترس بود. در این پژوهش جهت گردآوری اطلاعات از مقیاس های ادراک کنترل و ادراک خطر و مصاحبه سنجش میزان رفتارهای خودمراقبتی استفاده شد. داده های پژوهش با نرم افزار آماری AMOS و با استفاده از روش تحلیل مسیر مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها حاکی از آن است که مدل پیشنهادی روابط بین متغیرهای مذکور از برازش مطلوبی برخوردار است و تمامی مسیرهای مدل پیشنهادی معنی‌دار هستند. همچنین، تمامی فرضیه‌های پژوهش مورد تایید قرار گرفتند. با توجه به اثر معنادار ادراک کنترل و ادراک خطر بر پیش‌بینی ابتلای افراد به بیماری کووید- 19 و امکان دستکاری و آموزش این متغیرها، نتایج این مطالعه دارای کاربردهایی جهت افزایش رفتارهای خودمراقبتی و در نتیجه کاهش احتمال ابتلای افراد به بیماری کووید- 19 است.  
 

سارا قاسم زاده برکی، مهناز شاهقلیان قهفرخی،
دوره 14، شماره 3 - ( 10-1399 )
چکیده

استرس به عنوان یکی از اختلالات روانی، یکی از عوامل موثر در بروز اثرات منفی در دوران بارداری است که می­تواند منجر به پیامدهای نامطلوب  جسمی و روانی در زنان باردار شود. زنان باردار با شیوع بیماری کووید 19 به دلیل تجربه قرنطینه خانگی و ترس ابتلا به این بیماری و از دست دادن جنین دچار استرس و مشکلات سلامت روان بیشتری شده­اند که همین موضوع بر مشکلات زنان باردار افزوده است. هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد(ACT) بر استرس ادارک شده زنان باردار در طول پاندمی کووید 19بود. این پژوهش، از نوع نیمه آزمایشی بود و در آن از طرح پیش آزمون-پس آزمون و مرحله پیگیری با گروه کنترل استفاده شد. نمونه شامل 30 مادر باردار بود که به صورت هدفمند انتخاب شده و به صورت تصادفی  در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. ابزارهای پژوهش حاضر عبارتند از پرسشنامه استرس ادارک شده کوهن(pss-14)  و مداخله پذیرش و تعهد(ACT) (هیز و همکاران، 2013). گروه آزمایش 8 جلسه 90 دقیقه­ای درمان پذیرش و تعهد به صورت آنلاین دریافت کردند و گروه کنترل هیچ مداخله­ای دریافت نکردند. تحلیل داده­ها با روش تحلیل واریانس با اندازه­گیری مکرر انجام شد. نتایج نشان داد که درمان مبتی بر پذیرش و تعهد(ACT) به کاهش استرس ادارک شده در زنان باردار منجر شده است (05/. P). با توجه به اثربخشی درمان مبتی بر پذیرش و تعهد(ACT) می­توان گفت که  جهت ارتقای سطح سلامت روان زنان باردار و کاهش  استرس آنها در دوران پاندمی کووید 19 که منجر به آسیب جسمی و روانی به مادر و کودک می­شود، انجام چنین مداخلاتی ضروری و با اهمیت به نظر می­رسد.

حنانه پناهی پور، ناهید حسینی نژاد، مه سیما پورشهریاری،
دوره 16، شماره 1 - ( 3-1401 )
چکیده

یکی از اختلالات شایع در دوران کودکی نقص توجه و بیش فعالی و تاثیرات متقابل آن با رفتارهای والدین است. این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر تعامل والد-کودک بر کاهش خشونت کلامی و غیر کلامی مادران و  علائم نقص توجه و بیش فعالی در کودکان پیش دبستانی انجام شد. روش پژوهش حاضر، شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کودکان پیش دبستانی با علائم نقص توجه و بیش فعالی و مادران آنها در شهر تهران در سال 98 بود. تعداد 20 نفر از این کودکان و مادران با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و در دو گروه آزمایش (10 نفر) و کنترل (10 نفر) همتاسازی شدند. گروه آزمایش در 8 جلسه 90 دقیقه ای در جلسات درمان مبتنی بر تعامل والد-کودک شرکت کردند. ابزار پژوهش شامل مقیاس کانرز والدین (گویت و همکاران، 1978) و پرسشنامه غربال رفتارهای والد (فاکس، 1994) بود. تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل MANCOVA در نسخه 22 SPSS نشان داد که نمرات خشونت کلامی و غیر کلامی مادران و نیز علائم نقص توجه کودکان در پس آزمون نسبت به پیش آزمون کاهش یافت (001/0> p) درمان مبتنی بر تعامل والد-کودک اثر معناداری بر کاهش خشونت کلامی و غیر کلامی مادران و علائم نقص توجه و بیش فعالی داشت و می توان نتیجه گرفت که این درمان می تواند شدت علائم نقص توجه و بیش فعالی کودکان و خشونت کلامی و غیر کلامی مادران این کودکان را کاهش دهد.

عین اله نادری، مرضیه مالزیری، شهاب الدین باقری،
دوره 16، شماره 2 - ( 6-1401 )
چکیده

ویژگی‌های شخصیتی به‌عنوان یکی از سه دسته متغیرهای روانی - اجتماعی تأثیرگذار بر پاسخ استرس در مدل استرس آسیب ویلیامز و اندرسون است که طی سال‌های اخیر توجه بسیاری از محققان را به خود جلب کرده است. بااین‌حال، هنوز اطلاعات کافی در مورد ارتباط بین ویژگی‌های شخصیتی فردی و آسیب‌های ورزشی وجود ندارد. بر همین اساس، تحقیق حاضر قصد دارد ارتباط بین سرسختی ذهنی و منابع کنترل را با بروز آسیب‌های ورزشی در فوتبالیست‌های نوجوان موردبررسی قرار دهد. پژوهش حاضر از نوع کوهورت آینده‌نگر بود که در سال 1399-1401 در شهرستان خرم‌آباد اجرا شد. نمونه آماری تحقیق را 122 فوتبالیست با دامنه سنی 14 تا 17 سال تشکیل می‌دهد. به منظور جمع‌آوری داده‌ها از پرسشنامه­های تاب‌آوری صفتی و مقیاس کنترل درونی-بیرونی ویژه ورزش به ترتیب برای ارزیابی سرسختی ذهنی و منابع کنترل استفاده شد. جهت جمع‌آوری آسیب‌های فوتبالیست‌ها نیز از پرسشنامه استاندارد استفاده شد. داده‌های جمع‌آوری‌شده توسط رگرسیون لجستیک تجزیه‌وتحلیل شدند. نتایج پژوهش نشان داد که سرسختی ذهنی ویژگی شخصیتی است که ارتباط مستقیمی با آسیب‌های ورزشی دارد (p<0/05)، در حالی که منابع کنترل درونی و بیرونی ارتباط مستقیمی با آسیب‌های ورزشی نشان ندادند (p>0/05). نتایج تحقیق حاضر نشان داد که به ازای هر امتیاز کاهش سرسختی ذهنی احتمال بروز آسیب‌های ورزشی به میزان 11 درصد افزایش پیدا می‌کند (p<0/05). بنابراین فوتبالیست‌هایی که سرسختی روانی کمتری دارند ممکن است بیشتر در معرض خطر آسیب‌های ورزشی باشند. ازاین­رو، مربیان و متخصصان روانشناسی ورزشی میتوانند به منظور به کاهش خطر آسیب‌های ورزشی بر روی تقویت سرسختی ذهنی فوتبالیست‌ها کار کنند.
 
خانم سارا اسفندیاری گرکرودی، دکتر عباس ابوالقاسمی، دکتر سید موسی کافی،
دوره 16، شماره 2 - ( 6-1401 )
چکیده

علی رغم مطالعات صورت گرفته، در زمینه راهبردهای کنترل فکر، زندگی ارزشمند و حساسیت به طرد مبتنی بر ظاهر در افراد با اختلال بدریخت انگاری بدن ابهامات و چالش هایی وجود دارد. هدف از این پژوهش مقایسه راهبردهای کنترل فکر، زندگی ارزشمند و حساسیت به طرد مبتنی بر ظاهر در دانشجویان با و بدون اختلال بدریخت انگاری بدن بود. در این پژوهش توصیفی از نوع علی-مقایسه ای، جامعه آماری کلیه دانشجویان دختر و پسر دانشگاه گیلان در سال تحصیلی 1400- 1399 بودند. نمونه پژوهش 110 نفر با اختلال بدریخت انگاری بدن و 163 نفر بدون اختلال بدریخت انگاری بدن بودند که به صورت در دسترس انتخاب شدند. جمع آوری داده ها از طریق پرسشنامه کنترل فکر ولز و دیویس(1994)، پرسشنامه زندگی ارزشمند ویلسون و همکاران (2010) و مقیاس حساسیت به طرد مبتنی بر ظاهر پارک(2007) و تحلیل آن ها با استفاده از تحلیل واریانس چند متغیری انجام گرفت. نتایج نشان داد که در دانشجویان با اختلال بدریخت انگاری بدن، راهبردهای کنترل فکر و حساسیت به طرد مبتنی بر ظاهر به طور معناداری بیشتر و زندگی ارزشمند به طور معناداری کم تر است(p0.01). دانشجویان با اختلال بدریخت انگاری بدن در زمینه راهبردهای کنترل فکر؛ راهبردهای نگرانی، تنبیه و کنترل اجتماعی به میزان بیشتر و راهبرد پرت کردن حواس و ارزیابی مجدد را کمتر بکار می برند و در زمینه زندگی ارزشمند، اهمیت و پیگیری حوزه های زندگی ارزشمند در آن ها پایین تر است(p<0.01). این یافته ها تلویحات مهمی برای زمینه های آسیب شناسی، پیشگیری و درمانی این اختلال دارد.
دکتر طاهره الهی، آفاق ذوالفقاری،
دوره 16، شماره 2 - ( 6-1401 )
چکیده

پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش مهارت ارتباط بین فردی، ویژگی های شخصیتی و انسجام خانواده با واسطه احساس تنهایی در مشکلات روانشناختی معلولین جسمی-حرکتی دردوران فاصله­گذاری اجتماعی ناشی ازکرونا انجام شد. پژوهش با روش همبستگی و نمونه­گیری در دسترس، بر روی133نفر از معلولین جسمی-حرکتی استان تهران درسال 1400 انجام شد. اطلاعات با استفاده از مقیاس اضطراب، استرس و افسردگی(DASS-21 مقیاس مهارت ارتباط بین­فردی ماتسون، انسجام خانواده سامانی(1381)، ویژگی های شخصیتی نئو(NEO-PI) و احساس تنهایی راسل(ULS-20)گردآوری شد. تحلیل داده­ها با استفاده ازضریب همبستگی پیرسون نشانگر رابطه معنادار مولفه­های انسجام خانواده  و مهارت ارتباط بین­فردی  با اضطراب، استرس و افسردگی، و روان­رنجورخویی  با اضطراب، احساس تنهایی با استرس، مهارت ارتباط بین­فردی و انسجام خانواده بودند. نتایج تحلیل رگرسیون چند­متغیره به روش سلسله­مراتبی نیزنشان داد که متغیرهای مهارت ارتباط بین­فردی، انسجام خانواده، ویژگیهای شخصیتی و احساس تنهایی 61% واریانس مشکلات روانشناختی معلولین جسمی-حرکتی را تبیین می­کنند. نقش واسطه­ای احساس تنهایی باضریب تعیین 3% معنادار بود. همچنین مهارت ارتباط بین­فردی و روان­رنجورخویی به ترتیب با ضرایب بتا 69/0- و 113/0 پیش بین معنادار مشکلات روان­شناختی بودند. برطبق نتایج این پژوهش کمبود مهارت ارتباط بین­فردی و تمایل به تجربه هیجانات منفی با واسطه احساس تنهایی عامل مهمی در تبیین مشکلات روانشناختی معلولین جسمی-حرکتی می­باشد.
خانم ماندانا والی یوسفی، خانم زهرا شهبازی بادی، آقای سید سجاد طباطبائی،
دوره 17، شماره 3 - ( 10-1401 )
چکیده

هدف از انجام پژوهش حاضر، فراتحلیل تحقیقات انجام‌شده در مورد تأثیر داشتن فرزند با ناتوانی ذهنی بر سلامت روانی مادران در ایران بود. روش پژوهش فراتحلیل بود. برای جمع‌آوری اطلاعات از چک‌لیست فراتحلیل استفاده شد که از مجموعه پژوهش‌های انجام‌شده درباره تأثیر داشتن فرزند ناتوان ذهنی بر سلامت روانی والدین در سطح کشور در فاصله سال‌های 1399-1380، پژوهش‌هایی که ازلحاظ روش‌شناختی مورد قبول بود و شرایط ورود به فراتحلیل را داشت، تعداد 11 مقاله به‌عنوان نمونه انتخاب گردید که حاوی 44 اندازه اثر بود. حجم مجموع نمونه‌های این تحقیقات 2005 نفر بود. نتایج نشان داد که اندازه اثر داشتن فرزند ناتوان ذهنی بر سلامت روانی مادران در ایران 20/0 بود. هم‌چنین اندازه اثر داشتن فرزند با ناتوانی ذهنی بر افسردگی مادران 16/0، بر اضطراب مادران 19/0، بر اختلال در عملکرد اجتماعی مادران 18/0، بر نشانه‌های جسمی مادران 10/0، بر وسواس-اجبار مادران 40/0، پرخاشگری مادران 15/0، ترس مرضی مادران 22/0 و روان‌پریشی مادران 24/0 به دست آمد. نتیجه پژوهش حاضر حاکی از آن بود که اندازه اثر فرزند ناتوان ذهنی بر سلامت روان والدین در ایران بر اساس معیار تفسیر کوهن در حد کم است. این امر بیانگر اثر احتمالی افزایش دانش و آگاهی و هم‌چنین سطح تحصیلات والدین در سطح کشور می‌باشد که توانسته تأثیر داشتن فرزند ناتوان ذهنی بر سلامت روانی مادران را کاهش دهد. 
ملیحه پازوکی، دکتر خدیجه ابوالمعالی الحسینی،
دوره 19، شماره 1 - ( 3-1402 )
چکیده

هدف پژوهش رواسازی و پایاسازی پرسشنامه نشانگان اختلال شخصیت نمایشی فرگوسن و نگی (2014) در دانشجویان بود. روش پژوهش زمینه‌یابی-توصیفی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل دانشجویان مقطع کارشناسی، ارشد و دکتری که در سال تحصیلی 1399در دانشگاه­های شهر تهران مشغول به تحصیل بودنددر نظر گرفته شد. تعداد 307 دانشجو به روش نمونه گیری برخط (دردسترس) به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای گردآوری داده‌ها از پرسشنامه شخصیت نمایشی  فرگوسن و نگی  (2014) و مقیاسMMPI   استفاده شد. نتایج تحلیل عاملی تأییدی بیانگر این بود که گویه‌های این پرسشنامه از توان لازم برای اندازه‌گیری مؤلفه‌های اغواگری، جلب توجه  و نشانگان شخصیت نمایشی برخوردار بودند، همچنین آلفای کرونباخ مؤلفه‌های مذکور به ترتیب معادل 78/0 و 69/0 بدست آمد و همسانی درونی کلی پرسشنامه معادل 7/0 بود، نمره کل پرسشنامه نشانگان شخصیت نمایشی با نمرات مؤلفه های انحراف روانی/اجتماعی، پارانویا، ضعف روانی و اسکیزوفرنی  MMPI به صورت مثبت و در سطح معناداری 01/0 همبسته بود. بنابراین پرسشنامه نشانگان شخصیت نمایشی از روایی و پایایی مناسبی برخوردار است و استفاده از آن در کار پژوهشی و درمانی به پژوهشگران و درمانگران توصیه می‌شود.

دکتر سید مجتبی عقیلی، خانم معصومه ظریف، دکتر انسیه بابایی،
دوره 20، شماره 2 - ( 6-1402 )
چکیده

این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر علائم روانشناختی، کیفیت زندگی و استرس در بیماران مبتلا به اختلال علائم جسمی انجام شد. روش پژوهش نیمه‌آزمایشی با طرح پیش‌آزمون_پس‌آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری افراد مبتلا به اختلال علائم جسمی مراجعه‌کننده به مراکز مشاوره روانشناختی غرب تهران در سال 1401 بودند که تعداد30 نفر به روش نمونه‌گیری هدفمند انتخاب و در دو گروه آزمایش و گواه (هر گروه 15 نفر) جایدهی شدند. گروه آزمایش هشت جلسه درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد دریافت نمودند؛ اما گروه گواه تا پایان پژوهش، مداخله‌ای دریافت نکردند. ابزار پژوهش پرسشنامه‌های بر علائم روانشناختی نجاریان و داوودی (1380)، کیفیت زندگی وار و همکاران (1993) و استرس ادراک شده کوهن و همکاران (1983) بود. داده‌های پژوهش با آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره تحلیل شدند. یافته‌ها نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر علائم روانشناختی، کیفیت زندگی و استرس در بیماران مبتلا به اختلال علائم جسمی اثربخش است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد با بهره‌گیری از مهارت‌های شناختی مورد نیاز و کنترل فکر، منجر به کاهش علائم روانشناختی، استرس ادراک شده و افزایش کیفیت زندگی بیماران مبتلا به اختلال علائم جسمی می‌شود.
 

رضوان امیرزرگر، دکتر محمد علی بشارت،
دوره 20، شماره 2 - ( 6-1402 )
چکیده

استرس به عنوان یک عامل رایج در زندگی امروزه، تأثیرات عمیقی بر سلامت قلب دارد. این مقاله به بررسی ارتباط بین استرس و بیماری های قلبی می‌پردازد و نقش عوامل روان‌شناختی در این فرآیند را مورد بررسی قرار می‌دهد. هدف از پژوهش حاضر ، بررسی نقش مدیریت استرس در بیماری‌های قلبی هست. روش تحقیق به لحاظ هدف بنیادی و به لحاظ روش گردآوری اطلاعات، توصیفی تحلیلی می‌باشد. در نهایت این نتیجه حاصل شده است که مدیریت استرس در بهبود بیماری‌های قبلی موثر می‌باشد و راهبردهای مدیریت استرس عبارتند از: کاهش افسردگی، کنترل خشم، پرهیز از خصومت، کاهش انزوای اجتماعی، کاهش اضطراب، عوامل شخصیتی، برخورداری از سلامت معنوی، کنترل وضعیت اجتماعی/اقتصادی. همچنین مداخلات روان شناختی در بهبود مدیریت استرس و در نتیجه بهبود بیماری‌های قلبی از قبیل درمان شناختی رفتاری، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، طرحواره درمانی، تصویرسازی ذهنی هدایت‌شده، آموزش ذهن‌آگاهی، آموزش روان شناسی مثبت گرا با رویکرد اسلامی، درمان مبتنی بر شفقت، آموزش کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی، درمان فعالسازی رفتاری گروهی، مدیریت هیجان‌های عاطفی همچنین از سویی، استرس از طریق مسیرهای بیولوژیکی متعددی از جمله افزایش فشار خون و آلودگی عروق، به تغییرات در ساختار قلب و عروق منجر می‌شود. در نتیجه، مدیریت استرس و تقویت عوامل روان‌شناختی مثبت، به عنوان یک راهبرد پیشگیری از بیماریهای قلبی و بهبود سلامت قلبی، حائز اهمیت است. توصیه‌ها شامل توسعه مهارت‌های مقابله با استرس، ترویج فعالیت‌های ورزشی منظم، ارتقاء فرآیندهای آموزشی مدیریت استرس، تشویق به روحیه مثبت و ترویج سبک زندگی سالم هستند.
 

آقای امید روح افزا، دکتر آرزو اصغری،
دوره 21، شماره 3 - ( 6-1402 )
چکیده

این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی رفتار درمانی دیالکتیک و تحلیل رفتار متقابل بر واکنش‌پذیری بین‌فردی، خودمهارگری و نظم‌جویی‌شناختی هیجان نوجوانان پرخاشگر انجام شد. طرح پژوهش نیمه آزمایشی به شیوه پیش‌آزمون_پس‌آزمون با دو گروه آزمایش و یک گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش کلیه دانش‌آموزان پرخاشگر مدارس پسرانه دوره متوسطه دوم شهر گرگان در سال تحصیلی 1402-1401 بودند که با استفاده از شیوه خوشه‌ای، 45 دانش‌آموز به عنوان نمونه انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه 15 نفری (آزمایش 1 رفتاردرمانی دیالکتیک، آزمایش 2 تحلیل رفتار متقابل و گروه گواه) جایگزین شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه‌های واکنش‌پذیری بین‌فردی دیویس (1983)، خودمهارگری تانجی (2004)، نظم‌جویی‌شناختی هیجان گرانفسکی و کرایج (2001) و پرخاشگر باس پری (1992) بود. داده‌های پژوهش با آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیره و نرم‌افزار SPSS نسخه 22 تحلیل شدند. یافته‌ها نشان داد که رفتار درمانی دیالکتیک و تحلیل رفتار متقابل بر واکنش‌پذیری بین‌فردی، خودمهارگری و نظم‌جویی‌شناختی هیجان نوجوانان پرخاشگر اثربخش است. همچنین میزان تاثیر گروه رفتاردرمانی دیالکتیک بیشتر از گروه تحلیل رفتار متقابل بوده است. بر اساس یافته های پژوهش می‌توان نتیجه گرفت که رفتار درمانی دیالکتیک با شناسایی الگوهای معیوب قبلی افکار و احساسات، افزایش تحمل ناکامی، پذیرش و اعتباربخشی هیجانات منجر به بهبود  واکنش‌پذیری بین‌فردی، خودمهارگری و نظم‌جویی‌شناختی هیجان نوجوانان پرخاشگر می‌شود.
 


معصومه مدانلو، محمود نجفی،
دوره 22، شماره 4 - ( 12-1402 )
چکیده

پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش میانجی اضطراب و افسردگی در رابطه بین بدرفتاری کودکی و علائم وسواسی- جبری صورت گرفت. روش پژوهش، توصیفی و از نوع همبستگی (معادلات ساختاری) بود. از میان جمعیت عمومی کاربر شبکه­ های اجتماعی در سال 1401، 350 نفر با توجه به ملاک‌های ورود به شیوه نمونه‌گیری داوطلبانه، از طریق فراخوان انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه تجدیدنظر ­شده وسواس فکری- عملی (فوا و همکاران)، پرسشنامه ترومای­ کودکی (برنشتاین و استین)، مقیاس اضطراب بک و نسخه دوم مقیاس افسردگی بک بود. برای تجزیه و تحلیل داده‌ها از آزمون همبستگی پیرسون و معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج نشان داد، بدرفتاری کودکی با علائم وسواسی- جبری رابطه مستقیم و معناداری دارد و اضطراب و افسردگی در رابطه بدرفتاری کودکی و علائم وسواسی- جبری نقش میانجی دارد. در مجموع نتایج نشان داد که مدل از برازش مطلوبی برخوردار بود. طبق نتایج به دست آمده می­توان گفت که ترومای دوران کودکی، اضطراب و افسردگی نقش مهمی در شکل­گیری علائم وسواسی- جبری دارند. به ‌طور کلی، می­توان نتیجه گرفت که ترومای دوران کودکی می‌تواند با تاثیر بر اضطراب و افسردگی موجب بروز علائم وسواسی- جبری گردد.


صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه پژوهش در سلامت روانشناختی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 |

Designed & Developed by : Yektaweb