جستجو در مقالات منتشر شده


39 نتیجه برای سلامت

محمد نقی فراهانی، شهرام محمدخانی، فرهاد جوکار،
دوره 3، شماره 1 - ( 3-1388 )
چکیده

این پژوهش به منظور بررسی رضایت از زندگی در معلمان شهر تهران با کیفیت زندگی، بهزیستی ذهنی و عزت نفس آنان انجام شده است. از طریق روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی نمونه ای به حجم500 نفر از معلمان تهرانی انتخاب شده و بااستفاده از پرسشنامه کیفیت زندگی، بهزیستی ذهنی به همراه پرسش‌هایی درباره‌ی وضعیت اقتصادی اجتماعی معلمان که در یک پرسشنامه‌ی متحدالشکل فراهم شده بود از طریق دو کارشناس ارشد آقا و خانم در نواحی مختلف آموزش و پرورش مورد آزمایش و بررسی قرار گرفتند. نتایج به دست آمده نشان داد، رضایت از زندگی از طریق دو متغیر دیگر یعنی بهزیستی ذهنی و کیفیت زندگی قابل پیش بینی است. اگرچه تا اندازه ای رضایت از زندگی از طریق متغیرهای کیفیت زندگی همچون ملزومات زندگی، سلامت بدنی، روابط بین فردی و معنی دار بودن زندگی قابل تبیین است ولی به تنهایی برای یک پیش بینی قوی کافی نیست. رضایت از زندگی علاوه بر داشتن یک کیفیت زندگی مناسب، نیازمند بهزیستی ذهنی نیز می‌باشد. در تحقیق حاضر هنگامی که متغیرهای کیفیت زندگی با متغیر بهزیستی ذهنی در کنار هم قرار گرفتند درصد زیادی(41 %) از واریانس رضایت از زندگی را تبیین و پیش بینی می‌کردند.
حمید رضا عریضی، زینب دارمی،
دوره 3، شماره 3 - ( 9-1388 )
چکیده

کارکنان در قبال تلاش در محیط کار خود انتظار دارند از احترام متقابل سرپرستان و همکاران خود برخوردار بوده و دارای امنیت شغلی باشند. همچنین، افرادی که دارای ویژگی تعهد بیش از اندازه نسبت به کار خود هستند به حمایت بیشتری نیاز دارند. مجموعه این متغیرها در مدل عدم توازن تلاش- پاداش گنجانیده شده است. برای بررسی صحت پیشنهادهای این مدل نمونه ای شامل 235 نفر از کارکنان یک شرکت صنعتی در شهر اصفهان انتخاب گردیدند. برای سنجش متغیر پیش بین از پرسشنامه ERI (زورلو، پس و سیگریست,2010) استفاده گردید. برای سنجش متغیرهای ملاک خستگی از مقیاس چالدر و همکاران (1993)، فرسودگی عاطفی از مقیاس فرسودگی عاطفی ماسلاخ (1998) و برای سنجش سلامت جسمانی از مقیاس هیلدر برانت و دووس (1991) و شکایات جسمانی از مقیاس دریکن (1969) استفاده گردید. مقیاس ERI در تحلیل عاملی چهار زیر مقیاس امنیت شغلی، احترام، تلاش و تعهد افراطی را به دست داد که همگی دارای پایایی مطلوب بودند. مقیاس احترام و امنیت شغلی با متغیرهای ملاک رابطه مثبت و تلاش و تعهد افراطی رابطه منفی نشان داد. نتایج این پژوهش در بهبود سلامت کارکنان در محیط های صنعتی اهمیت دارد.
مسعود جان بزرگی، احمد علی¬پور، ندا گلچین، مژگان آگاه¬هریس،
دوره 4، شماره 1 - ( 6-1389 )
چکیده

پژوهش حاضر به منظور بررسی اثربخشی درمانگری شناختی رفتاری گروهی بر شدت درد و سلامت روانی بیماران مبتلا به کمردرد مزمن انجام شده است. روش این پژوهش از نوع مطالعه­های نیمه آزمایشی با طرح پیش­آزمون- پس­آزمون با گروه کنترل است. به طوری که از میان کلیه زنان مبتلا به کمردرد مزمن مراجعه­کننده به بیمارستان امام خمینی و یک مطب خصوصی در شهر تهران در سال 1389، تعداد 30 آزمودنی زن با میانگین سنی 33 سال و 7 ماه (دامنه سنی 45- 20) که دارای نمرات بالای 45 بودند به طور تصادفی انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه مساوی 15 نفره جایگزین شدند. آزمودنی های هر گروه به کلیه گویه­های پرسشنامه­ سلامت عمومی و مقیاس ناتوانی کمردرد کبک در دو وهله قبل از مداخله و پس از مداخله پاسخ دادند. پس از اجرای 12 جلسه مداخله شناختی رفتاری گروهی، نتایج حاکی از کاهش معنادار شدت کمردرد و همچنین افزایش سلامت روانی آزمودنیها بود. با توجه به یافته­های فوق می­توان گفت درمانگری شناختی رفتاری گروهی با تأثیر روی مکانیزمهای درگیر در نوروماتریس درد ملزاک و به واسطه تغییر سازه­های روان­شناختی میانجی درد به بهبود مؤلفه­های زیستی- روانی منجر می­شود. بنابراین می­توان نتیجه گرفت که آموزش درمانگری شناختی رفتاری گروهی می­تواند به عنوان مداخله سودمندی در جهت تعدیل شدت درد و بهبود سلامت روانی مؤثر باشد.
سمیه جمالی پاقلعه، احمد عابدی، الهام آقایی، راضیه زارع،
دوره 4، شماره 2 - ( 12-1389 )
چکیده

با توجه به اهمیت نقش هوش هیجانی در سلامت روان، هدف پژوهش حاضر عبارت از فراتحلیل تحقیقات انجام شده پیرامون رابطه میان هوش هیجانی و سلامت روان می باشد. این پژوهش با استفاده از تکنیک فرا تحلیل با یکپارچه کردن نتایج حاصل از انجام تحقیقات مختلف، میزان اندازه اثر رابطه هوش هیجانی با سلامت روان را مشخص نموده است. بدین منظور از بین 45 پژوهش،30پژوهش که از لحاظ روش شناختی مورد قبول بود، انتخاب و فراتحلیل بر روی آنها انجام گرفت. ابزار پژوهش عبارت از چک لیست فراتحلیل بود. پژوهش حاضر مبتنی بر 4721 شرکت کننده و 30 اندازه اثر می باشد. یافته های پژوهش نشان داد رابطه هوش هیجانی و سلامت روان به طور کلی(47/0) می باشد زمانی که هوش هیجانی به عنوان صفت ارزیابی می شود ارتباط قوی تری با سلامت روان دارد(51/0 r=) نسبت به زمانی که به عنوان توانایی ارزیابی می شود(38/0r=). بنابراین هوش هیجانی بالاتر ارتباط معناداری با سلامت روان بهتر دارد.
مهدی رضا سرافراز، هادی بهرامی احسان، علیرضا زرندی،
دوره 4، شماره 2 - ( 12-1389 )
چکیده

هدف از پژوهش حاضر بررسی ارتباط دو سازه­ی کلی­نگر سنجش خودآگاهی یعنی بهوشمندی و خودشناسی انسجامی با مشکلات در سلامت جسمانی، روانی، اجتماعی و معنوی می­باشد. به این منظور 249 دانشجوی دانشگاه ورامین (170 نفر مؤنث، و 79 نفر مذکر) به مقیاس­های بهوشمندی (براون و رایان، 2003)؛ خودشناسی انسجامی (قربانی، واتسون وهارگیس، 2008)؛ سلامت جسمی، روانی، اجتماعی، معنوی (کاترندال و اویریارو، 2007)؛ و افسردگی، اضطراب، استرس (لویباند و لویباند، 1995)، پاسخ دادند. یافته­های پژوهش نشان داد هر دو سازه­ی بهوشمندی و خودشناسی انسجامی با همه­ی ابعاد سلامت به صورت منفی مرتبط بود. علاوه بر این خودشناسی انسجامی توانست همه­ی ابعاد سلامت را فراسوی بهوشمندی پیش­بینی کند. یافته­های پژوهش بر مبنای ماهیت انسجامی و زمانمند فرایندهای خودآگاهی و تمایز دو مفهوم بهوشمندی و خودشناسی انسجامی در سنجش این فرایندها مورد بحث قرار گرفت، و بر لزوم بررسی­های بیشتر در مورد جهت علّی روابط مشاهده شده و نیز ماهیت تأثیر گذار خودآگاهی بر ابعاد سلامت صحه گذاشت.
امید شکری، محمدنقی فراهانی، رضا کرمی نوری، علیرضا مرادی،
دوره 4، شماره 2 - ( 12-1389 )
چکیده

مطالعه حاضر با هدف بررسی الگوی روابط ساختاری بین متغیرهای روان­رنجورخویی، استرس تحصیلی و رفتارهای سلامت در بین دانشجویان ایرانی و سوئدی انجام شد. 199 دانشجو (100 ایرانی و 99 سوئدی) به نسخه کوتاه فهرست پنج عامل (BFI-SV؛ رامستد و جان، 2007)، پرسشنامه استرس تحصیلی (ASQ؛ زاژاکووا، لینچ و اسپنشاد، 2005) و فهرست رفتارهای سلامت (HBI؛ برامان، 1998) پاسخ دادند. روابط بین متغیرهای مکنون و اندازه­گیری شده در الگوی مفهومی, از طریق مدل­یابی معادلات ساختاری آزمون شد. نتایج نشان داد که الگوی کلی با داده­ها برازش قابل قبولی داشت. در الگوی کلی، روان­رنجورخویی و استرس تحصیلی، رفتارهای سلامت را به طور منفی و معنادار و روان­رنجورخویی، استرس تحصیلی را به طور مثبت و معنادار پیش بینی کردند. نتایج مربوط به آزمون تخصیص فرهنگی روابط ساختاری در گروه­های فرهنگی مختلف نشان داد که روابط بین سازه­ها در الگوهای فرهنگی مختلف، هم ارز بودند. در مجموع، نتایج مطالعه حاضر از طریق تأکید بر اهمیت انسجام دیدگاه های روان شناسی فرهنگی و روان شناسی صفات، در طرح مطالعات، صورت بندی فرضیه­ها و انجام پالایش­های نظری در بافت بررسی بین فرهنگی روابط ساختاری بین متغیرهای روان­رنجورخویی، استرس تحصیلی و رفتارهای سلامت، از ارزش اکتشافی بالایی برخوردار می­باشد
خدابخش احمدی، مهدی شیخ، حسن سرابندی،
دوره 6، شماره 1 - ( 3-1391 )
چکیده

این مطالعه با هدف بررسی و شناخت نقش دلبستگی به خدا در تاب آوری و سلامت روان والدین کودکان عقب مانده ذهنی آموزش پذیر انجام شد. دراین مطالعه توصیفی - همبستگی، تعداد 296 نفر از والدین دارای کودک عقب مانده ذهنی آموزش پذیر بر اساس جدول مورگان و به روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی نسبتی از بین جامعه مورد نظر انتخاب و مورد بررسی قرار گرفتند. به منظور گردآوری اطلاعات از سه نوع پرسشنامه، دلبستگی به خدا، تاب آوری و چک لیست نشانگان رفتاری استفاده شد. نتایج پژوهش حاصل از ضریب همبستگی و تحلیل رگرسیون نشان داد، بین دلبستگی ایمن به خدا با تاب آوری و سلامت روان، رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد و بین دلبستگی اجتنابی و اضطرابی به خدا با تاب آوری رابطه منفی و معنی دار و با سلامت روان رابطه منفی و معنی داری وجود دارد. همچنین نتیجه تحلیل رگرسیون نشان داد، متغیر دلبستگی به خدا در بعد ایمن می تواند 70% متغیر تاب آوری را تبیین کند. دلبستگی ایمن به خدا با تاب آوری و سلامت روان ارتباط مثبت و معنادار و دلبستگی اجتنابی و اضطرابی به خدا با تاب آوری و سلامت روان ارتباط منفی و معناداری دارد. بنابراین احتمالاً می توان در افراد مختلف با تغییر کیفیت دلبستگی افراد به خدا سلامت روانی آنان را بهبود بخشید.
راشین صبری¬نظرزاده، محمد¬سعید عبدخدائی، زهرا طبیبی،
دوره 6، شماره 1 - ( 3-1391 )
چکیده

در این پژوهش رابطه علی احساس انسجام و سخت¬کوشی روانشناختی، راهبردهای مقابله ای و سلامت¬روان بررسی شد. شرکت کننده ها 405 زن ساکن در شهرستان اهواز در بازه سنی 25 تا 55 سال بود. پرسشنامه¬های احساس¬انسجام فلسنبرگ و همکاران، سخت¬کوشی نجاریان و همکاران، راهبردهای مقابله¬ای موس و بیلینگز و سلامت روان گلدبرگ توسط شرکت¬کنندگان تکمیل شد. نتایج تحلیل مسیر نشان داد که الگوی پیشنهادی پیوند احساس انسجام، سخت کوشی، راهبردهای مقابله ای و سلامت روان با داده ها برازش دارد. ضریب مسیر مستقیم و غیر مستقیم احساس¬انسجام و سلامت¬روان نیز معنادار بود. همچنین ضریب مسیر اثرات مستقیم سخت¬کوشی بر راهبرد مقابله ای هیجان¬مدار، احساس¬انسجام بر راهبرد مقابله ای هیجان¬مدار و راهبرد مقابله ای¬ هیجان¬مدار بر سلامت¬روان به لحاظ آماری معنادار بود. نتایج و یافته¬ها نشان داد که احساس¬انسجام و سخت¬کوشی نقش تعیین کننده ای در سلامت روان دارند. همچنین تحلیل مسیر مدل علی نشان داد که برخی متغیرها رابطه آنها را پیچیده می کند
سهیلا صفری، مهناز جدیدی، سمیه جمالی، سالار فرامرزی، مریم جدیدی،
دوره 7، شماره 2 - ( 6-1392 )
چکیده

هدف از انجام پژوهش حاضر مقایسه­ی شاخص­های خود بیمارانگاری و سلامت روان در مادران کودکان با نیازهای خاص و مادران کودکان بهنجار در اصفهان بود. این تحقیق از نوع توصیفی علّی- مقایسه­ای بود و برای انجام آن تعداد 90 نفر از مادران کودکان ناتوان (30 نفر سندرم داون، 30 نفر اتیسم و 30 نفر فلج مغزی) به روش نمونه­گیری در دسترس از مراکز توانبخشی شمال شهر اصفهان و 30 نفر از مادران کودکان بهنجار به روش نمونه­گیری تصادفی چند مرحله­ای از مدارس ابتدایی شهر اصفهان به عنوان شرکت کنندگان پژوهش انتخاب شدند. ابزارهای گردآوری داده­ها، مقیاس خودبیمارانگاری و مقیاس سلامت عمومی گلدبرگ بود. به منظور تجزیه و تحلیل داده­ها نیز از روش تحلیل واریانس یک راهه و آزمون تعقیبی توکی بهره گرفته­شد. نتایج نشان داد که به­طور کلی، بین مادران کودکان با نیازهای خاص و مادران کودکان بهنجار از لحاظ ابعاد سلامت روان و خودبیمارانگاری تفاوت معنادار وجود دارد، همچنین مقایسه­های زوجی مشخص کرد که بین مادران دارای کودک ناتوان و مادران کودکان بهنجار از نظر سلامت روان تفاوت معنادار وجود دارد. همچنین، بین مادران دارای کودک فلج مغزی و اتیسم در مقایسه با مادران دارای کودک بهنجار از نظر خودبیمارانگاری تفاوت معنادار وجود دارد، اما بین مادران کودکان مبتلا به سندرم داون و مادران کودکان بهنجار تفاوتی مشاهده نشد. بر اساس یافته­های این پژوهش، فشارهای روانی ناشی از داشتن فرزند ناتوان می­تواند سلامت روانی و جسمانی مادران را به مخاطره اندازد و لازم است که متخصصان در هنگام ارائه­ی خدمات به این خانواده­ها این موضوع را مد نظر قرار دهند.
مهدی رستمی، منصور عبدی، حسن حیدری،
دوره 7، شماره 4 - ( 12-1392 )
چکیده

هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه­ی انواع آزار­دیدگی در کودکی با بخشش، سلامت روانی و راهبردهای مقابله با استرس در افراد متأهل ساکن شهر تهران بود. این پژوهش از نوع مقطعی (توصیفی – تحلیلی) بود، و جامعه­ آماری شامل کلیه­ی افراد (زن و مرد) متأهل ساکن شهر تهران در سال ۱۳۹۲ بودند که از ۵ منطقه­ی مجموعه مناطق 22 گانه تهران به صورت تصادفی خوشه­ای انتخاب و از مراکز تفریحی، خانه­های سلامت و فرهنگسراهای موجود، 337 نفر به­صورت هدفمند انتخاب شده و داده­ها به کمک پرسشنامه­های خود گزارشی، سنجش بخشش در خانواده، پرسشنامه­ی سلامت عمومی و پرسشنامه­ی راهبردهای مقابله­ای بلینگز و موس جمع­آوری و برای تحلیل داده‌ها نیز از ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون ساده و رگرسیون چندگانه و t مستقل استفاده شد. یافته­های پژوهش حاکی از وجود رابطه­ی مثبت و معنادار بین تجربه­ی آزار­دیدگی و سلامت روانی و رابطه­ی منفی بین تجربه­ی آزار­دیدگی و بخشش بود. همچنین بین نمره­ی کل آزار­دیدگی و نمره­ی کل راهبردهای مقابله رابطه­ای دیده نشد، اما در خرده­مقیاس­ها رابطه­ی معنادار و مثبتی دیده شد. همچنین بین دو گروه زنان و مردان تفاوت معناداری دیده شد. نتایج نشان داد که تجربه­ی آزار­دیدگی در دوران کودکی می‌تواند در بزرگسالی بر سلامت روانی، میزان بخشش و همچنین در مقابله با استرس و فشارهای روزمره تأثیر به­سزایی در شخصیت و کیفیت زندگی فرد داشته باشد.
معصومه پوربافرانی، عذرا اعتمادی، رضوان السادات جزایری،
دوره 8، شماره 2 - ( 6-1393 )
چکیده

پژوهش حاضر به منظور بررسی تأثیر آموزش مهارتفرزند پروری قاطعانه به مادران بر کاهش تعارض دختران با مادران و افزایش سلامت روان دختران نوجوان انجام شد. این تحقیق، شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه­ی آماری این پژوهش را دانش آموزان دختر پایه دوم و سوم راهنمایی شهرستان نائین و مادران آنها تشکیل می­داد. 30 نفر از مادرانی که دختران­شان تعارض بیشتری با آن­ها گزارش کرده­بودند، انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. پرسشنامه­ی سلامت عمومی توسط دختران نوجوان هر دو گروه تکمیل شد.گروه آزمایش به مدت 7 جلسه تحت آموزش مهارت فرزند پروری قاطعانه قرار گرفت. در پایان از دختران هر دو گروه پس آزمون به عمل آمد. تجزیه و تحلیل داده­های به­دست آمده از اجرایدو پرسشنامه­ی سلامت عمومی و راهبردهای حل تعارض بااستفاده از تحلیل کوواریانس چندمتغیره نشان داد، بین دختران نوجوان گروه آزمایش و گواه در متغیرهای وابسته (تعارض دختر با مادر و سلامت روان دختر) و همه­ی خرده مقیاس­های آن­ها تفاوت معناداری وجود دارد. نتایج این پژوهش بر حمایت از مداخلات مبتنی بر بهبود مهارت­های فرزند پروری بر کاهش تعارض دختران با مادران و افزایش سلامت روان دختران نوجوان افزود.  
لیلا سلگی، محسن دهقانی، جواد کاووسیان،
دوره 9، شماره 1 - ( 3-1394 )
چکیده

پژوهش‌ها حاکی از آن است که فرزندان بیماران مبتلا به درد مزمن، ممکن است در معرض بروز طیفی از دشواری‌های روانشناختی، اجتماعی و تحصیلی باشند. از این رو هدف پژوهش حاضر، بررسی سلامت تحصیلی در فرزندان مادران مبتلا به درد مزمن عضلانی- اسکلتی است. در پژوهش حاضریک گروه 44 نفری از فرزندان دختر مادران مبتلا به درد مزمن عضلانی اسکلتی، در متغیرهای سلامت تحصیلی با یک گروه کنترل همتا شده از دختران دارای مادران سالم، مقایسه شدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش، شامل مقیاس‌‌های سلامت تحصیلی ((AHS-SR، برگرفته از مقیاس‌های خودگزارش‌ده مسیرهای سلامتی توسط کودک (HPC-RS، وانز و همکاران، 2010) بود. به منظور تحلیل داده‌ها، مجموعه‌ای از روش‌های آمار توصیفی و استنباطی شامل آزمون تی مستقل و تحلیل واریانس چند‌متغیری (مانوا) بکار گرفته شد. نتایج پژوهش حاکی از آن بود که فرزندان بیماران مبتلا به درد مزمن، سطوح پایین‌تری از سلامت تحصیلی را در مقایسه با کودکان گروه کنترل بروز دهند و این امر پیشنهاد می‌کند که ابتلاء مادر به درد مزمن، کارکرد تحصیلی کودک را به طور منفی تحت تاثیر قرار داده و بروز توانمندی‌های آن‌ها را با مانع مواجه می‌سازد. پژوهش حاضر، پیشنهاد می‌کند که فرزندان مادران مبتلا به درد مزمن، ممکن است در خطر بروز عملکرد آموزشی پایین‌تری در مقایسه با فرزندان والدین سالم باشند. به نظر می‌رسد که مداخلات خانواده و یا آموزش‌ روانشناختی، می‌تواند به کودک و مادر، در داشتن درک بهتری از درد مزمن به عنوان یک پدیده، و نیز در بکارگیری راهبردهای مقابله‌ای برای پیشگیری از تاثیرات تعاملی آن کمک نماید.
راضیه زارع، نسرین ارشدی، عبدالکاظم نیسی، اسماعیل هاشمی شیخ شبانی،
دوره 9، شماره 2 - ( 3-1394 )
چکیده

هدف از پژوهش حاضر، طراحی و آزمون الگویی ساختاری از برخی پیشایندها و پیامدهای شاخص توانایی کار بود. متغیرها در این الگو شامل پیشایندها (منابع فردی، راهبردهای مدیریت زندگی، استرسورهای شغلی)، و پیامدهای (عملکرد شغلی و کیفیت زندگی وابسته به سلامت) شاخص توانایی کار بودند.نمونه این پژوهش شامل 320 نفر از کارکنان شرکت ملی مناطق نفت خیز جنوب-منطقه اهواز بود که به روش تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. از این تعداد 72% مرد بودند و میانگین سنی آنها نیز 41 سال بود. برای جمع آوری داده های پژوهش از پرسش نامه های شاخص توانایی کار، راهبردهای مدیریت زندگی، خودکارآمدی عمومی، خوش بینی، توانایی مقابله ای، عدم تعادل تلاش-پاداش، تقاضا-کنترل، کیفیت زندگی وابسته به سلامت و عملکرد شغلی استفاده شد. ارزیابی الگوی پیشنهادی از طریق الگویابی معادلات ساختاری (SEM) و با استفاده از نرم افزارهای SPSS، ویراست 18 و همچنین AMOS ویراست 18 انجام گرفت.جهت آزمودن اثرات غیرمستقیم در الگوی پیشنهادی از روش بوت استراپ استفاده شد. یافته ها نشان دادند که الگوی پسشنهادی از برازش نسبتا خوبی با داده هابرخوردار است. برازش یهتر از طریق همبسته کردن خطاهای دو مسیر حاصل شد. تمامی اثرات غیرمستقیم معنی دار شدند


محمد نقی فراهانی، رضا کُرمی نوری،
دوره 9، شماره 4 - ( 12-1394 )
چکیده

اگرچه در ادبیات تحقیق، مفهوم سلامت و بیماری خیلـی وابسـته بـه یکدیگر در نظر گرفته شده است، به نظر میرسد برای تمایز آنها نیـاز به شاخصهایی داریم که هم ویژگیهـای مشـترک فرهنگـی و هـم تمایزهای فرهنگی را برتاباند. در این مقالـه سـعی مـی شـود توصـیف جدیدی ازطبقهبندی سـلامتی و بیمـاری روانـی ارائـه شـود و نقـش عواطف مختلف در تمایز سلامت از بیماری در فرهنـگ جمـع گـرای ایران با فرهنگ فردگرای سوئد بررسی شود. از دو گـروه دانشـجویان ایرانی (296 نفر) و سوئدی (310 نفر) نمونهگیری انجام شد. یافتههای پژوهش نشان میدهد سلامت روان در جامعه ایرانی با عواطف تعادلی رابطه دارد، درحالیکه در نمونهی سوئدی بیشتر با عواطف مثبت رابطه دارد. به نظر میرسد در تیپ شناسی افراد سالم و بیمـار، چهـار گـروه شکفته، پژمرده، آشفته و مشـکل داروجـود دارنـد و عواطـف مثبـت و تعادلی میتوانند این گروهها را از هم متمایز کنند.


جمیله زارعی، رضا پورحسین، اعظم طرفداری، مجتبی حبیبی عسکرآباد، مریم باباخانی،
دوره 10، شماره 1 - ( 4-1395 )
چکیده

هدف: در بحث سلامت جنسی، عوامل مختلفی مطرح است. در مجموع، عوامل تاثیرگذار بر سلامت جنسی شامل عوامل زیستی، عوامل روانشناختی و عوامل فرهنگی می شود. پژوهش حاضر به منظور بررسی نقش عوامل زیستی و روانشناختی به عنوان متغیرهای پیش بین با در نظر گرفتن نقش واسطه ای عوامل فرهنگی در سلامت جنسی زنان یائسه انجام شده است. در این راستا اثرات مستقیم و غیرمستقیم این متغیرها در جهت تبیین سلامت جنسی بررسی گردید.

روش: ابزار این پژوهش شامل پرسشنامه رضایت زناشویی انریچ، پرسشنامه تصور از خود بک، مقیاس طرحواره های جنسیتی بم، پرسشنامه خود کارآمدی شرر، پرسشنامه شخصیت خودشیفته آمز، پرسشنامه کیفیت روابط، مقیاس عملکرد جنسی زنان، و چک لیست علائم یائسگی بود که بر روی 307 نفر از زنان یائسه ساکن شهر تهران در سال 1393 و 1394 اجرا شد. 

یافته ها: نتایج بدست آمده نشان داد که عوامل فرهنگی به صورت مستقیم بر سلامت جنسی تاثیر گذار است. همچنین عوامل زیستی و روان شناختی نیز به صورت مستقیم و غیر مستقیم با واسطه ی عوامل فرهنگی سلامت جنسی را پیش بینی می کند.

نتیجه گیری: بررسی نتایج پژوهش در خصوص برازش مدل نشان داد که الگوی حاضر را می توان جهت تبیین سلامت جنسی زنان یائسه مورد قبول واقع کرد.


مهدی عرب زاده،
دوره 10، شماره 2 - ( 4-1395 )
چکیده

هدف پژوهش حاضر ترکیب کمی نتایج پژوهشهای انجام شده در زمینه سلامت روان سالمندان با کمک روش فراتحلیل بود. به این منظور با استفاده از فصلنامه­ها و مجلات علمی – پژوهشی ، کلیه پژوهشهای انجام شده در سراسر کشور طی سالهای 1394-1384گردآوری و بررسی شد و  تعداد 30 پژوهش انجام گرفته در زمینه سلامت روان سالمندان با بهره‌گیری از ابزار چک لیست گزینش پژوهش‌ها از نظر فنی و روش شناختی شامل  روش نمونه‌گیری درست،روش پژوهشی و آماری صحیح و  روایی و پایایی مناسب پرسشنامه­ها، انتخاب شدند. پژوهش حاضر با بهره گیری از روش ترکیب اندازه اثر به روش «اشمیت و هانتز» نشان داد که رابطه بین سلامت روان و  متغیرهای سرمایه اجتماعی،فعالیت های جسمانی(ورزشی/تفریحی)، تاهل، عدم سکونت در سرای سالمندی ، بهزیستی ، جنسیت، وضعیت اقتصادی، تحصیلات و شیوه های مختلف درمانی با سلامت روان سالمندان حمایت لازم را دریافت کرد، ولی رابطه بین متغیر سن و سلامت روان حمایت لازم را دریافت نکرد. یافته های پژوهش حاضر مشخص می­کند که عوامل فردی، اجتماعی، روانی و جمعیت شناختی می تواند بر سلامت روان سالمندان تاثیرگذار باشد. از این اطلاعات می توان در راستای برنامه ریزی بهداشتی، درمانی و مراقبتی بهره جست و سلامت روان سالمندان را افزایش داد و یا از کاهش آن جلوگیری کرد.

واژه­ های کلیدی: سالمندی، سلامت روان، فراتحلیل


مریم عظیمی، ربابه نوری، شهرام محمدخانی،
دوره 10، شماره 3 - ( 9-1395 )
چکیده

چکیده

هدف پژوهش حاضر مقایسه نظم­جویی شناختی هیجان، سلامت عمومی، شیوه حل­مسئله و عملکرد تحصیلی در دختران نوجوان والدین معتاد و والدین غیرمعتاد بود. روش پژوهش علّی- مقایسه­ای و جامعه آماری کلیه دانش­آموزان متوسطه دختر والدین معتاد و غیرمعتاد ناحیه 3 کرج بود. بوسیله نمونه­گیری در دسترس120 دانش­آموز که60 نفر آنها والدین­ معتاد و60 نفر غیرمعتاد بود انتخاب شدند. دو گروه مورد همتاسازی قرار گرفتند. دو گروه شرکت­کننده سه پرسشنامه نظم­جویی شناختی هیجان، سلامت عمومی و شیوه­ی حل­مسئله را تکمیل کردند. برای تحلیل داده­ها از آزمون t  گروههای مستقل و تحلیل واریانس چند متغیره استفاده شد. نتایج نشان داد که دختران والدین معتاد در راهبرد ملامت دیگران و نوجوانان والدین غیرمعتاد در راهبردهای دیدگاه­گیری، ارزیابی مجدد مثبت، تمرکز مجدد مثبت، تمرکز مجدد بر برنامه­ریزی از راهبردهای تنظیم شناختی هیجان نمره بیشتری کسب کردند. نوجوانان والدین غیرمعتاد در زمینه اجتماعی و نوجوانان والدین معتاد در زمینه جسمانی، اضطراب و افسردگی نسبت به نوجوانان والدین غیرمعتاد نمره­ی بیشتری کسب کردند. نوجوانان والدین معتاد در زمینه کنترل شخصی و نوجوانان والدین غیرمعتاد در زمینه­ی اجتنابی از شیوه­ی حل­مسئله نمره بیشتری کسب کردند. از نظر عملکرد تحصیلی معدّل نوجوانان والدین معتاد پایین­تر بود.


محسن امیری،
دوره 10، شماره 4 - ( 12-1395 )
چکیده

پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین شدت نا‌شنوایی، سن کودک، حمایت اجتماعی، عوامل جمعیت‌شناختی و عملکرد خانوادگی با استرس و سلامت‌روانی، در میان والدین کودکان ناشنوا انجام شده است. در این مطالعه توصیفی همبستگی، تعداد180 نفر از والدین کودکان ناشنوا به روش نمونه‌گیری در دسترس وارد مطالعه شدند. ابزار جمع‌آوری داده‌ها شاخص استرس والدین، مقیاس سلامت‌روانی، مقیاس حمایت اجتماعی، مقیاس سنجش خانواده و پرسش‌نامۀ خصوصیات جمعیت‌شناختی والد و کودک بود. جهت تجزیه و تحلیل داده‌ها از تحلیل واریانس چند متغیری و رگرسیون چند­گانه با روش سلسله مراتبی استفاده شد. ضرایب همبستگی نشان داد که بین شدت ناشنوایی و سن کودک با استرس والدگری و شاخص کلی سلامت روان، رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. بین حمایت اجتماعی و میزان درآمد خانوادگی و زیر مقیاس نقش در آزمون کارکرد خانواده رابطۀ منفی و معناداری وجود داشت. همین‌طور بین حل مشکل و ابراز عواطف با استرس والدگری و سلامت روان، رابطه منفی و معنادار بود. بنابر‌این عملکرد خانوادگی، ویژگی‌های کودک، حمایت اجتماعی درک شده و میزان درآمد والدین با سلامت‌روانی و استرس والدگری رابطه دارند.


الهام توکلی، شهلا پزشک، ژانت هاشمی آذر، علی دلاور، غلامرضا صرامی،
دوره 10، شماره 4 - ( 12-1395 )
چکیده

پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیرات برنامۀ مهارت‌آموزیِ مبتنی بر بازی‌های عصب‌نمایشی و در چارچوب نظریۀ دلبستگی بر سلامت روان نوزادان انجام شده است. بدین منظور 90 مادر باردار با استفاده از نمونۀ در دسترس از دو مرکز درمانی در تهران (بیمارستان نیکان و مرکز سلامت مادران) انتخاب و به طور تصادفی به سه گروه تقسیم شد‌ند. گروه پیش و پس از تولد (30)، گروه پس از تولد (30) و گروه گواه (30). ملاک‌های ورود در این مطالعه شامل سلامت روان مادر، سن مادر (20 تا 35)، سطح تحصیلات مادر (دیپلم تا دکترا) و نخست‌زا بودن وی بود. سلامت روان نوزاد در پایان شش ماهگی از طریق مقیاس هشدار پریشانی کودک و مصاحبه با مادر سنجیده شد. در مقایسۀ نتایجِ به دست آمده از سه گروه مشخص شد که هیچ‌یک از نوزادان گروه پیش و پس از تولد نشانه‌های خطر را در شش ماهگی نشان نمی‌دادند در حالی که 33٪ گروه پس از تولد و 40٪ گروه گواه نشانه‌های خطر را نشان می‌دادند. این نتایج با مصاحبه‌ها همسو بود. بنابراین آموزش مادران برای بازی و پاسخ‌گویی به نیازهای نوزادان از دوران بارداری می‌تواند تأمین­کنندۀ سلامت روان نوزادان‌شان باشد. به نظر می­رسد بازی­های عصب نمایشی، روش درمانی مناسب و موثری است که می­تواند برنامه ­های  فرزندپروری پیش از تولد و مداخلات پیشگیری زودهنگام برای نوزادان را غنی ­تر کند.


عبدالامیر گاطع زاده، احمد برجعلی، حسین اسکندری، نورعلی فرخی، فرامرز سهرابی،
دوره 11، شماره 1 - ( 3-1396 )
چکیده

   هدف این پژوهش آزمون مدل علّی افسردگی براساس مؤلفه‌های سبک زندگی با میانجی‌گری سلامت اجتماعی بود. جامعۀ آماری پژوهش حاضر کلیه افراد بالای 18 سال شهر اهواز بودند که به روش نمونه‌گیری تصادفیِ چند مرحلهایِ خوشه‌ای و براساس برآورد حجم نمونۀ کوکران، از بین آنان 383 نفر انتخاب شدند. داده‌های این پژوهش با استفاده از پرسشنامۀ سبک زندگی ارتقادهنده سلامت والکر و پلیرکی (1996)، سلامت اجتماعی کییز (2004) و  نسخه دوم پرسشنامه افسردگی بک (1996) جمع‌آوری شدند. شیوع افسردگی بالینی در جمعیت مورد مطالعه ۱۵٪ بود.  نتایج تحلیل مسیر بیانگر تأیید برازش مدل فرضی پژوهش بود. سبک زندگی با سلامت اجتماعی و افسردگی ارتباط دارد و سلامت اجتماعی نقش واسطه ای در رابطه بین سبک زندگی و افسردگی دارد. همچنین ضرایب تحلیل مسیر در این مدل نشان داد تغذیه، مسئولیت‌پذیری در قبال سلامت، فعالیت جسمی و رشد معنوی اثر مستقیم و غیر مستقیم معناداری بر افسردگی دارند



صفحه 1 از 2    
اولین
قبلی
1
 

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه پژوهش در سلامت روانشناختی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 |

Designed & Developed by : Yektaweb