جستجو در مقالات منتشر شده


12 نتیجه برای کرونا

حامد موسی پور، جواد چنگی آشتیانی، محمد کهربایی کلخوران علیا،
دوره 14، شماره 1 - ( 4-1399 )
چکیده

 فلسفه فرد در زندگی و نگرش او به پدیده‌ها و رخدادهای هستی در پی یافتن پاسخ برای سؤالات در مورد هستی است. پژوهش حاضر با هدف شناسایی تاثیر همه گیری کووید 19 در رشد روانی و معنوی  بود. در این مطالعه، از روش تحقیق کیفی از نوع تحلیل مضمون استفاده شد. جامعه آماری پژوهش، افراد ساکن  در شهر تهران در فروردین ماه سال 1399 بودند. بدین منظور 36 نفر از افراد که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده بودند، پاسخ های شان مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل از تحلیل مصاحبه ها  4 مضمون اصلی و 35 مضمون فرعی را مشخص کرد. مضمون اصلی اول «ارتباط با خود»، مضمون اصلی دوم «ارتباط با طبیعت»، مضمون اصلی سوم نیز «ارتباط با معنویت» و مضمون چهارم «ارتباط با دیگران» بود. براساس نتایج این پژوهشی، به نظر می رسد همه گیری کووید 19 بر روی ابعاد معنوی و وجودی زندگی افراد می تواند اثر گذار باشد و تحول این ابعاد می تواند در سازگاری و کنارآمدن با شرایط خاص این همه گیری کمک کننده باشد.

سوسن علیزاده فرد، احمد علیپور،
دوره 14، شماره 1 - ( 4-1399 )
چکیده

همه‏ گیری بیماری‏ کرونا اثرات مختلفی بر جنبه‏ های روانی افراد جامعه گذاشته است. بررسی‏ ها نشان می‏دهند که با گسترش بیماری کرونا، ترس از این بیماری نیز در حال افزایش است. هدف از پژوهش حاضر مطالعه ارتباط عدم تحمل بلاتکلیفی و اضطراب سلامتی با کرونافوبیا  در جامعه شهر تهران است. به این‏ منظور نمونه‏ ای شامل 430 زن و مرد بزرگسال توسط پرسشنامه اضطراب سلامتی (سالکوسکیس، 2002)، عدم تحمل بلاتکلیفی (فریستون، 1994)، و ترس از کرونا (گریفیتز و پاکپور، 2020) به ‏صورت اینترنتی و از طریق شبکه‏ های مجازی مورد ارزیابی قرار گرفتند. جهت تجزیه و تحلیل داده ‏ها از روش ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر استفاده شد. نتایج حاصل نشان داد که اضطراب سلامتی و عدم تحمل بلاتکلیفی رابطه مثبت و مستقیم با ترس از بیماری کرونا دارند. همچنین عدم تحمل بلاتکلیفی با میانجیگری اضطراب سلامتی و غیر مستقیم با ترس از کرونا رابطه دارد. این نتایج دارای تلویحات کاربردی برای کنترل و کاهش ترس از کرونا و کرونافوبیا خواهد شد. پیشنهاد می‏ شود تا با توجه به این متغیرهای شخصیتی و شناختی، جهت طراحی مداخلات روان‏شناختی برای حفظ و ارتقای سلامت روان جامعه در شرایط همه ‏گیری بیماری کرونا بهره‏ گرفته شود.
آفاق ذوالفقاری، طاهره الهی،
دوره 14، شماره 1 - ( 4-1399 )
چکیده

با توجه به تاثیرات مخرب شیوع بیماری های عفونی مانند کرونا و بحران اجتماعی ناشی از آن بر سلامت جسم و روان؛پژوهش حاضر بر طبق الگوی باور سلامت و با هدف بررسی رابطه بین سطح اضطراب کودکان با میزان آگاهی و نگرش آنها از بیماری کرونا و میزان استرس، اضطراب و افسردگی مادرانشان در دوران قرنطینه، انجام شد. پژوهش از نوع همبستگی بر روی 260 نفر از دانش آموزان پیش دبستانی و دبستانی مناطق 2، 4 و 21 شهر تهران و مادران آنها در سال 1399انجام شد که با روش نمونه ­گیری در دسترس انتخاب شدند. برای ارزیابی متغیرهای پژوهش، از پرسشنامه  میزان آگاهی و نگرش کودکان ازویروس کرونا، مقیاس اضطراب کودکان اسپنس- فرم والد وپرسشنامه  اضطراب، استرس و افسردگی استفاده شد. تحلیل داده ها با استفاده ازضریب همبستگی پیرسون نشان داد که رابطه معناداری بین سطح اضطراب کودکان با اضطراب (45 /0 =r)، استرس(35 /0=r)، وافسردگی مادران(44 /0=r)، میزان آگاهی کودکان از کرونا
(19 /0=
r)، و سن ( 14 /0 -=r وجود دارد. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه به روش گام به گام نشان داد اضطراب، افسردگی و استرس مادران و میزان آگاهی کودکان از ویروس کرونا به ترتیب پیش بینی کننده های های معنادار اضطراب کودکان نسبت به بحران ناشی از کرونا (در مجموع 34%) بودند. طبق نتایج مطالعه حاضر از اقدامات ضروری برای حفظ وارتقاء سلامت روان کودکان درشرایط بحرانی، آموزش والدین در خصوص تنظیم هیجا نهای منفی است. همچنین لازم است اطلاعات مربوط به ویروس نوپدید و بیماری ناشی از آن با توجه تحول شناختی کودکان بر مبنای الگوی باورسلامت ومتناسب با سن به آنها ارائه شود.

رضا عظیمی،
دوره 14، شماره 1 - ( 4-1399 )
چکیده

کرونا مانند هر بیماری دیگر- در ابتدای امر خود را همچون یک پدیده زیستی نشان داد که سلامت افراد را مورد تهدید قرار می دهد، ولی حتی بیماری های غیر واگیردار نیز همچون یک «واقعیت چندبعدی اجتماعی» عمل می کنند، در این مقاله؛ ابتدا سعی می گردد با مرور ادبیات نظری از دیدگاهی که بر واقعیت اجتماعی«پیچیده»، «لایه مند» و همراه با «برآیی یا emergent» تاکید دارد، در مقابل"برساخت گرایی رادیکال" دفاع شود، این نوشته همچنان تاکید دارد که "برساخت گرایی ملایم" دارای تعامل کامل با دیدگاه واقعیت اجتماعی پیچیده است. سپس در ادامه برداشت این دو رویکرد در بررسی همه گیری ویروس کرونا (به عنوان یک مسئله) بکار گرفته خواهد شد، کرونا در اینجا به مثابه یک واقعیت پیچیده در ابعاد زیستی، انسانی(عاملیت) و اجتماعی عمل می کند، این واقعیت پیچیده و چند وجهی است، هر سطح  از واقعیت دارای قدرت های علی غیر تقلیل، مرتبط و متداخل با دیگری است. به همین منظور ما با نوعی از «پیچیدگی علی» در بررسی مسئله کرونا مواجهیم، بررسی  واقعیت چند سطحی و پیچیده کرونا زمانی که فقط به نوعی «برساخت» فرو کاهیده می شود، باعث می شود سیاست های اتخاذی در مقابل آن  هم با کم و کاستی های جدی روبرو شود، به عبارت دیگر فروکاهی واقعیت اجتماعی به فهم انسانی(مغالطه معرفت شناختی) نتیجه ای جز مجازات ما توسط واقعیت در بر نخواهد داشت، اشاره خواهد شد که این برساختگرایی در اشکال مختلف برنامه ریزی در مقابله با مسئله کرونا، در سیستم سلامت حاکم گردید و نتایج آن چیزی جز «انکشاف چندباره واقعیت»و انتخاب مسیر «آزمایش و خطا» یا گاها سردرگمی در سیاست گذاری برای جامعه نبوده است. برای همین باید بتوان قدرت های علی واقعیت های زیستی، فردی(عاملیت) و اجتماعی را همزمان در بررسی پدیده مذکور بررسی نمود.
حسین پورشهریار، مرضیه دین دوست، ثمین بهارشانجانی،
دوره 14، شماره 4 - ( 12-1399 )
چکیده

ویروس کرونا تأثیرات قابل توجهی بر روابط همسران گذاشته است. میزان مرگ‌ومیر ناشی از آن نیز چالشی جدی است. هدف از پژوهش حاضر شناسایی و بررسی تفاوت تجارب زیستۀ همسران سالم و همسران سوگوار در دورۀ همه‌گیری ویروس کرونا بود. روش پژوهش، کیفی از نوع پدیدارشناسی تفسیری بود. جامعه آماری پژوهش کلیۀ همسران سالم استان‌های تهران و خراسان رضوی، که از ابتدای شیوع ویروس کرونا خود و همسرشان به این بیماری مبتلا نشده‌اند و کلیۀ همسران این دو استان که همسرشان را به دلیل ابتلا به بیماری کرونا از دست داده‌اند، بودند. نمونه شامل 9 همسر سالم و 8 همسر سوگوار بود. روش نمونه‌گیری در دسترس برای همسران سالم و روش هدفمند و گلوله‌برفی برای همسران سوگوار به کار گرفته شد. مصاحبه‌ها به شکل نیمه‌‌ساختاریافته انجام شد، سپس کلمه‌به‌کلمه پیاده‌سازی شده و به روش کلایزی تجزیه و تحلیل شد. 4 مضمون اصلی در تجارب هر دو گروه همسران شامل: نگرانی‌ها، واکنش‌های شخصی، تغییرات روابط اجتماعی و تغییر دیدگاه، شناسایی شد. تفاوت عمده در زیرشاخه‌های مضمون‌های شناسایی شده (به‌طور مثال نگرانی‌های مربوط به ابتلا به بیماری برای همسران سالم و نگرانی‌های مربوط به ادامه زندگی برای همسران سوگوار) بود و با توجه به مشترک بودن سوالات، در مضمون‌های اصلی شباهت داشتند. نتایج پژوهش با شناسایی عمیق تجارب این دو گروه از همسران، به این مسئله پی برد که مراقبت از خود و خانواده در برابر بیماری کرونا یا فوت بر اثر آن، می‌تواند مسائل قابل توجهی را ایجاد کند و لازم است به تناسب شرایط خانواده‌ها، برایشان سیستم‌های حمایتی فراهم شود.

مژگان رضوانی شکیب، زهرا عبدخدائی،
دوره 14، شماره 4 - ( 12-1399 )
چکیده

پژوهش حاضر با هدف توصیف و مقایسه تجربه زیسته میان‌‌سالان از پدیده کووید-19 و تجربه قرنطینه در پیک نخست و دوم بیماری صورت پذیرفت. این مطالعه از نوع کیفی و روش پدیدارشناسی توصیفی است. 10 شرکت‌‌کننده میان‌‌سال (41تا65 سال) به روش نمونه‌‌گیری هدفمند انتخاب شده و در طی دو پیک ابتلا به کرونا در کشور مورد مصاحبه عمیق قرار گرفتند. داده‌‌ها با مصاحبه 7 نفر به اشباع رسید و برای اطمینان بیشتر مصاحبه‌‌ها تا 10 نفر ادامه یافت. داده‌‌های به دست آمده از مصاحبه‌‌ها به روش هفت مرحله‌‌ای کلایزی تحلیل شدند. پژوهش حاضر به 10 مضمون اصلی و 28 مضمون فرعی دست‌‌یافت. مضامین اصلی شامل، مواجهه اولیه، نگرانی‌‌ها، باورها و تفکرات، روش‌‌های رویارویی، نقش مذهب در برخورد با کرونا، روابط خانوادگی، دغدغه‌‌های وجودی برانگیخته شده در خلوت، آثار قرنطینه، رشد پساکرونا و تجربه ابتلای نزدیکان می‌‌گردد. به نظر می‌‌رسد در اولین پیک کرونا میان‌‌سالان اضطراب و نگرانی را تجربه کردند که با گذشت زمان با روی‌‌آوردن به مذهب، رعایت اصول بهداشتی و اجتناب رو به کاهش گذاشت. نکته قابل‌‌توجه پژوهش حاضر این است که میان‌‌سالان بیشتر از آن که در دو پیک کرونا رشد، تحول و تغییر را تجربه کنند، پذیرش نسبت به بحران و شرایط به وجود آمده را تجربه کرده‌‌اند. در واقع میان‌‌سالان تلاش می‌‌کنند خود را با محدودیت‌‌ها منطبق کنند و کمتر به فکر تغییر خود و سبک زندگی هستند.

رضا کریمی، کاظم ستاری، سعیده نورمحمدی، صدیقه صفایی،
دوره 15، شماره 2 - ( 6-1400 )
چکیده

فاجعه‌های جمعی، به ویژه مواردی که شامل بیماری‌های عفونی هستند، اغلب موجی از ترس و اضطراب را افزایش می‌دهند که باعث ایجاد اختلالات گسترده‌ای در رفتار و بهزیستی روان‌شناختی بسیاری از مردم می‌شو. هدف از پژوهش حاضر ساخت، پایاسازی و اعتباریابی پرسشنامه ابعاد روانشناختی همه‌گیری کرونا در سال 1399 انجام شد. نمونه شامل 542 نفر بودند که با روش در دسترس و به صورت اینترنتی، به همکاری فراخوانده شدند. به این منظور، پرسشنامه ای بر اساس ادبیات نظری و پژوهش‌های موجود در زمینه همه‌گیری کرونا تهیه گردید. در این پژوهش ابعاد روانی-اجتماعی پاندمی کرونا از 5 خرده تهدید، اضطراب فراگیر، قرنطینه و فصله گذاری اجتماعی، مهارت مقابله ای و نا امیدی و خودکشی تشکیل شده است. در ابتدا برای هر بعد، گویه‌هایی تدوین شد و پس از تدوین سوالات اولیه، روایی صوری، محتوایی و پایایی (همسانی درونی) اندازه گیری گردید. یافته ها نشان داد که با حذف برخی گویه ها، پرسش نامه با 28 گویه و 5 بعد دارای اعتبار ور روایی قابل توجهی است. (اعتبار 74/0 کل آزمون و 68/0 تا 95/0 در خرده آزمون ها). نتایج نشان دهنده این است که با بهره بردن از این آزمون می توان به شناسایی ابعاد روانشناختی همه گیری ویروس کرونا پرداخت.

دکتر وجیهه ظهورپرونده، اقای حسین یعقوبی سینی،
دوره 15، شماره 3 - ( 9-1400 )
چکیده

هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه همدلی عاطفی و جهت‌گیری‌های ارتباطی خانواده با رضایت از زندگی دانش‌آموزان در زمان بحران بیماری کرونا با در نظر گرفتن نقش میانجی شفقت ورزی بود. این پژوهش به لحاظ روش همبستگی از نوع معادلات ساختاری بود و جامعه آماری آن شامل کلیه دانش آموزان مدارس متوسطه دوره دوم ناحیه پنج و شش شهر مشهد در سال تحصیلی 1401-1400 به تعداد 1403 نفر بود که تعداد 301 نفر از این دانش آموزان به روش خوشه‌ای چندمرحله‌ای انتخاب شدند. گردآوری داده‌ها در این پژوهش به روش میدانی و با استفاده از پرسشنامه‌های رضایت از زندگی دینر و ایمونز، لارسن و گریفین (1985)، جهت‌گیری‌های ارتباطی خانواده ریچی و فیتزپاتریک (1990)، همدلی دیویس (1983) و شفقت‌ورزی – فرم کوتاه ریس و همکاران (2011) انجام گرفت و جهت تجزیه و تحلیل داده‌ها از معادلات ساختاری استفاده شد و در کلیه تجزیه و تحلیل‌های آماری این پژوهش از نرم افزار Amos-24 و SPSS-26 استفاده گردید. نتایج نشان داد بین همدلی عاطفی با رضایت از زندگی و جهت‌گیری‌های ارتباطی خانواده با رضایت از زندگی رابطه معناداری وجود دارد. بین همدلی عاطفی با شفقت‌ورزی و جهت‌گیری‌های ارتباطی خانواده با شفقت‌ورزی نیز رابطه معناداری وجود دارد. همچنین نتایج نشان داد که بین شفقت‌ورزی با رضایت از زندگی دانش‌آموزان در زمان بحران بیماری کرونا رابطه معناداری وجود دارد.

مرضیه اصغری، مجتبی دهقان، سیما شاهین فر، الهه آزاد منجیری،
دوره 15، شماره 4 - ( 12-1400 )
چکیده

پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش خود پنداره، تنظیم هیجان و اضطراب کرونا در پیش‌بینی رفتارهای خود مراقبتی مرتبط با بیماری کووید-19 انجام شد. روش پژوهش حاضر همبستگی (مبتنی بر پیش‌بینی) بود. جامعه آماری پژوهش را افراد 18 تا 45 سال شهر تهران در سال 1399-1400 تشکیل دادند. به این منظور،  نمونه ای شامل 355 نفر زن و مرد بزرگسال به روش نمونه‌گیری در دسترس و به صورت اینترنتی از طریق شبکه های مجازی به پرسشنامه های رفتارهای خود مراقبتی، راهبردهای تنظیم هیجان، مقیاس وضوح خود پنداره و مقیاس اضطراب بیماری کرونا پاسخ دادند. جهت تجزیه و تحلیل داده‌ها از آزمون‌های همبستگی و تحلیل رگرسیون گام به گام استفاده شد. نتایج آزمون همبستگی نشان داد که بین اضطراب کرونا، ارزیابی مجدد شناختی و وضوح خودپنداره با رفتارهای خودمراقبتی همبستگی مثبت و معنی‌داری وجود دارد، و بین فرونشانی با رفتارهای خودمراقبتی همبستگی منفی و معنی‌داری وجود دارد. نتایج رگرسیون نشان داد متغیرهای وضوح خودپنداره، اضطراب کرونا و ارزیابی مجدد شناختی پیش‌بینی کننده‌ی مثبت و معنی‌دار افزایش رفتارهای خودمراقبتی هستند، اما فرونشانی پیش‌بینی کننده‌ی منفی و معنی‌دار آن است. با توجه به یافته‌های بدست آمده، می‌توان به منظور تعیین اولویت‌های آموزشی و مداخلات روانشناختی در جهت افزایش رفتارهای خود مراقبتی و کاهش خطر ابتلا به بیماری کووید-19 بهره گرفته شود.
 

دکتر طاهره الهی، آفاق ذوالفقاری،
دوره 16، شماره 2 - ( 6-1401 )
چکیده

پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش مهارت ارتباط بین فردی، ویژگی های شخصیتی و انسجام خانواده با واسطه احساس تنهایی در مشکلات روانشناختی معلولین جسمی-حرکتی دردوران فاصله­گذاری اجتماعی ناشی ازکرونا انجام شد. پژوهش با روش همبستگی و نمونه­گیری در دسترس، بر روی133نفر از معلولین جسمی-حرکتی استان تهران درسال 1400 انجام شد. اطلاعات با استفاده از مقیاس اضطراب، استرس و افسردگی(DASS-21 مقیاس مهارت ارتباط بین­فردی ماتسون، انسجام خانواده سامانی(1381)، ویژگی های شخصیتی نئو(NEO-PI) و احساس تنهایی راسل(ULS-20)گردآوری شد. تحلیل داده­ها با استفاده ازضریب همبستگی پیرسون نشانگر رابطه معنادار مولفه­های انسجام خانواده  و مهارت ارتباط بین­فردی  با اضطراب، استرس و افسردگی، و روان­رنجورخویی  با اضطراب، احساس تنهایی با استرس، مهارت ارتباط بین­فردی و انسجام خانواده بودند. نتایج تحلیل رگرسیون چند­متغیره به روش سلسله­مراتبی نیزنشان داد که متغیرهای مهارت ارتباط بین­فردی، انسجام خانواده، ویژگیهای شخصیتی و احساس تنهایی 61% واریانس مشکلات روانشناختی معلولین جسمی-حرکتی را تبیین می­کنند. نقش واسطه­ای احساس تنهایی باضریب تعیین 3% معنادار بود. همچنین مهارت ارتباط بین­فردی و روان­رنجورخویی به ترتیب با ضرایب بتا 69/0- و 113/0 پیش بین معنادار مشکلات روان­شناختی بودند. برطبق نتایج این پژوهش کمبود مهارت ارتباط بین­فردی و تمایل به تجربه هیجانات منفی با واسطه احساس تنهایی عامل مهمی در تبیین مشکلات روانشناختی معلولین جسمی-حرکتی می­باشد.
خانم لیلا سلیمانیان، خانم فاطمه محمدی شیر محاه، آقای جاوید پیمانی، خانم مرضیه غلامی توران پشتی، خانم ناهید هواسی سومار،
دوره 18، شماره 4 - ( 12-1401 )
چکیده

 هدف از پژوهش حاضر، بررسی مقایسه‌ای اثربخشی درمان شناختی رفتاری و درمان مبتنی بر شفقت  بر هموگلوبین گلیکوزیله و اضطراب کرونا و در بیماران دیابتی بود . این پژوهش  به‌صورت نیمه‌تجربی با طرح پیش‌آزمون - پس‌آزمون همراه با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش بیماران مبتلا به دیابت عضو انجمن دیابت همدان در سال 1400 بودند.از بین آنها 48 نفر بود با روش  نمونه‌گیری در دسترس انتخاب شدند و با روش تصادفی ساده به کمک قرعه‌کشی در  دو گروه آزمایشی و یک گروه کنترل قرار  گرفتند. در یکی از گروه‌ها برنامه مداخله‌ای درمان شناختی - رفتاری و در گروه دیگر مداخلات مبتنی بر شفقت هرکدام به مدت 8 جلسه 90 دقیقه‌ای آموزش دیدند و گروه کنترل در لیست انتظار برای آموزش قرار گرفت. برای اندازه‌گیری هموگلوبین گلیکوزیله از آزمایش خون بیماران و برای اندازه گیری اضطراب کرونا از مقیاس اضطراب کرونا ویروس (1398)، استفاده شد. داده‌های تحقیق با استفاده از روش آماری مانکوا و آزمون‌های تعقیبی مناسب تجزیه‌وتحلیل شد.. یافته‌ها: نتایج حاکی از آن است که که درمان مبتنی بر شفقت  بر هموگلوبین گلیکوزیله مؤثرتر از درمان شناختی رفتاری بوده است. در مورد اضطراب ابتلا به کرونا درمان مبتنی بر شفقت تفاوت معنی‌داری با درمان شناختی رفتاری مشاهده نشد. جهت افزایش بهبود جسمی و روان‌شناختی بیماران دیابتی دوره‌های فردی یا گروهی استفاده از این درمانها مؤثر به نظر می‌رسد.
دکتر فاطمه دهقانی آرانی، خانم زهرا اسدی، دکتر حجت‌الله فراهانی،
دوره 22، شماره 4 - ( 12-1402 )
چکیده

هدف از پژوهش حاضر، بررسی رابطۀ میان تمایل به کمک به دیگران و تاب‌آوری و رشد پس از آسیب با نقش تعدیل‌کنندگی احساس گناه مرتبط با آسیب در افراد دارای سابقۀ ابتلا به بیماری کووید-19 در افراد نزدیک بود. به این منظور، 189 نفر از افرادی که یکی از نزدیکان آن‌ها طی شش ماه اخیر به‌علت ابتلا به بیماری کووید-19 در بخش مراقبت‌های ویژۀ بیمارستان بستری شده بودند، به شیوۀ در دسترس انتخاب شدند و اقدام به تکمیل پرسش‌نامه‌های رشد پس از آسیب، تاب‌آوری، احساس گناه مرتبط با آسیب و نوع‌دوستی بزرگ‌سالان کردند. براساس نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه، احساس گناه مرتبط با آسیب در رابطۀ میان تاب‌آوری و تمایل به کمک به دیگران نقش تعدیل‌کنندگی نداشتند. در مقابل، احساس گناه مرتبط با آسیب در رابطۀ میان رشد پس از آسیب و تمایل به کمک به دیگران نقش تعدیل‌گنندگی داشت. نتیجه­گیری از یافته­های مطالعه حاضر می­تواند گویای نقش عوامل بین فردی و درون­ فردی در ارتقای سازگاری و حتی رشد افراد متعاقب تجارب آسیب ­زا باشد.
 


صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه پژوهش در سلامت روانشناختی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 |

Designed & Developed by : Yektaweb