جستجو در مقالات منتشر شده


7 نتیجه برای درد مزمن

مسعود جان بزرگی، احمد علی¬پور، ندا گلچین، مژگان آگاه¬هریس،
دوره 4، شماره 1 - ( 6-1389 )
چکیده

پژوهش حاضر به منظور بررسی اثربخشی درمانگری شناختی رفتاری گروهی بر شدت درد و سلامت روانی بیماران مبتلا به کمردرد مزمن انجام شده است. روش این پژوهش از نوع مطالعه­های نیمه آزمایشی با طرح پیش­آزمون- پس­آزمون با گروه کنترل است. به طوری که از میان کلیه زنان مبتلا به کمردرد مزمن مراجعه­کننده به بیمارستان امام خمینی و یک مطب خصوصی در شهر تهران در سال 1389، تعداد 30 آزمودنی زن با میانگین سنی 33 سال و 7 ماه (دامنه سنی 45- 20) که دارای نمرات بالای 45 بودند به طور تصادفی انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه مساوی 15 نفره جایگزین شدند. آزمودنی های هر گروه به کلیه گویه­های پرسشنامه­ سلامت عمومی و مقیاس ناتوانی کمردرد کبک در دو وهله قبل از مداخله و پس از مداخله پاسخ دادند. پس از اجرای 12 جلسه مداخله شناختی رفتاری گروهی، نتایج حاکی از کاهش معنادار شدت کمردرد و همچنین افزایش سلامت روانی آزمودنیها بود. با توجه به یافته­های فوق می­توان گفت درمانگری شناختی رفتاری گروهی با تأثیر روی مکانیزمهای درگیر در نوروماتریس درد ملزاک و به واسطه تغییر سازه­های روان­شناختی میانجی درد به بهبود مؤلفه­های زیستی- روانی منجر می­شود. بنابراین می­توان نتیجه گرفت که آموزش درمانگری شناختی رفتاری گروهی می­تواند به عنوان مداخله سودمندی در جهت تعدیل شدت درد و بهبود سلامت روانی مؤثر باشد.
فروزان ایران دوست، حمید طاهر نشاط دوست، محمد علی نادی، سهیلا صفری،
دوره 8، شماره 3 - ( 9-1393 )
چکیده

درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، یکی از درمانهای رفتاری موج سوم در زمینه درمان دردهای مزمن است. هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی تأثیر درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر میزان درد و فاجعه آفرینی، در زنان مبتلا به کمردرد مزمن بود. روش پژوهش از نوع نیمه تجربی بوده و از طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. شرکت کنندگان پزوهش شامل 40 نفر از زنان مبتلا به کمردرد مزمن بودند که به روش نمونه گیری در دسترس، از سه کلینیک و مطب خصوصی ارتوپدی و ستون فقرات، انتخاب شده و به تصادف در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. ابزار اندازه گیری، پرسشنامه غربالگری چندبعدی درد و مقیاس فاجعه آفرینی درد بود که توسط شرکت کنندگان تکمیل گردید. سپس شرکت کنندگان گروه آزمایش در 8 جلسه یکساعته پذیرش و تعهد درمانی شرکت کردند. نتایج تحلیل کوواریانس داده ها نشان داد که فاجعه آفرینی درد و زیر مقیاسهای آن و همچنین درد و زیر مقیاسهای آن (به جز شدت درد) در شرکت کنندگان گروه آزمایش در مرحله پس آزمون بهبودی قابل ملاحظه ای یافته است. بنابر یافته های این مطالعه، این شیوه درمانی، سبب کاهش میزان درد و پریشانی های روانشناختی تجربه شده زنان مبتلا به کمردرد مزمن می شود و نمایناگر افق های تازه ای در مداخلات بالینی است و می توان از آن به عنوان یک روش مداخله ای موثر سود جست.
لیلا سلگی، محسن دهقانی، جواد کاووسیان،
دوره 9، شماره 1 - ( 3-1394 )
چکیده

پژوهش‌ها حاکی از آن است که فرزندان بیماران مبتلا به درد مزمن، ممکن است در معرض بروز طیفی از دشواری‌های روانشناختی، اجتماعی و تحصیلی باشند. از این رو هدف پژوهش حاضر، بررسی سلامت تحصیلی در فرزندان مادران مبتلا به درد مزمن عضلانی- اسکلتی است. در پژوهش حاضریک گروه 44 نفری از فرزندان دختر مادران مبتلا به درد مزمن عضلانی اسکلتی، در متغیرهای سلامت تحصیلی با یک گروه کنترل همتا شده از دختران دارای مادران سالم، مقایسه شدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش، شامل مقیاس‌‌های سلامت تحصیلی ((AHS-SR، برگرفته از مقیاس‌های خودگزارش‌ده مسیرهای سلامتی توسط کودک (HPC-RS، وانز و همکاران، 2010) بود. به منظور تحلیل داده‌ها، مجموعه‌ای از روش‌های آمار توصیفی و استنباطی شامل آزمون تی مستقل و تحلیل واریانس چند‌متغیری (مانوا) بکار گرفته شد. نتایج پژوهش حاکی از آن بود که فرزندان بیماران مبتلا به درد مزمن، سطوح پایین‌تری از سلامت تحصیلی را در مقایسه با کودکان گروه کنترل بروز دهند و این امر پیشنهاد می‌کند که ابتلاء مادر به درد مزمن، کارکرد تحصیلی کودک را به طور منفی تحت تاثیر قرار داده و بروز توانمندی‌های آن‌ها را با مانع مواجه می‌سازد. پژوهش حاضر، پیشنهاد می‌کند که فرزندان مادران مبتلا به درد مزمن، ممکن است در خطر بروز عملکرد آموزشی پایین‌تری در مقایسه با فرزندان والدین سالم باشند. به نظر می‌رسد که مداخلات خانواده و یا آموزش‌ روانشناختی، می‌تواند به کودک و مادر، در داشتن درک بهتری از درد مزمن به عنوان یک پدیده، و نیز در بکارگیری راهبردهای مقابله‌ای برای پیشگیری از تاثیرات تعاملی آن کمک نماید.
مهرداد پورشهبازی، مهدی ایمانی، مهدی رضا سرافراز،
دوره 11، شماره 4 - ( 12-1396 )
چکیده

معنویت‌‌گرایی و عمل به باورهای دینی، به‌‌عنوان دو متغیر مرتبط با بهزیستی روان‌‌شناختی و جسمی، در تبیین بسیاری از پیامدهای مثبت روان‌‌شناختی در مبتلایان به درد مزمن سهیم‌‌اند. در این پژوهش نقش احتمالی این متغیرها در پیش‌‌بینی پذیرش درد (قبول درد و تعهد به انجام فعالیت‌‌ها بدون اعتنا به حضور درد) در مبتلایان به بیماری آرتریت روماتوئید بررسی شد. این پژوهش از نوع توصیفی‌‌همبستگی بود. برای دستیابی به اهداف پژوهش، تعداد 80 بیمار مبتلا به آرتریت روماتوئید به روش نمونه‌‌گیری غیرتصادفی هدفمند، انتخاب شده و به پرسش‌نامۀ سنجش نگرش معنوی، مقیاس عمل به باورهای دینی (معبد)، پرسش‌نامۀ ویرایش‌‌شدۀ پذیرش درد مزمن پاسخ دادند. داده‌‌ها به‌‌وسیلۀ ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه تجزیه‌‌وتحلیل شد. یافته‌‌ها نشان داد که توانایی معنوی 13درصد از تغییرات تعهد به انجام فعالیت‌‌ها (یکی از مؤلفه‌‌های پذیرش تجربۀ درد) را پیش‌‌بینی می‌‌کند (01/0p<). ضمناً عمل به باورهای دینی رابطۀ معناداری با پذیرش تجربۀ درد و ارزش‌‌های زندگی نداشت. بر این اساس، هنگامی‌‌که معنویت‌‌گرایی در رفتار فرد تجلی می‌‌یابد (توانایی معنوی)، در پیش‌‌بینی پذیرش تجربۀ درد و ارزش‌‌های زندگی مبتلایان به درد مزمن مفید واقع می‌‌شود؛ اما اگر معنویت‌‌گرایی صرفاً در حوزۀ ذهنی باشد، چنین پیامد مثبتی حاصل نخواهد شد.
دکتر محسن اکبریان، خانم نرگس سعیدی، آقا محراب مفاخری،
دوره 15، شماره 4 - ( 12-1400 )
چکیده

هدف: این مطالعه با هدف پیش‌‌بینی مولفه‌های درد مزمن بر اساس سبک دلبستگی ناایمن، ذهنی‌سازی و تنظیم هیجان در بیماران مبتلا به درد مزمن با طرح توصیفی مقطعی و به روش همبستگی انجام شد و جامعه آماری شامل کلیه بیماران مبتلا به درد مزمن که از فروردین تا مرداد 1399 به کلینیک یلدا بیمارستان امام خمینی در شهر تهران مراجعه کردند و نمونه پژوهش شامل 339 نفر بود که به روش نمونه‌گیری در دسترس انتخاب شدند و به پرسشنامههای درجه بندی درد مزمن ون‌کورف، دلبستگی بزرگسال هزن و شیور، ذهنی‌سازی فوناگی و دشواری در تنظیم هیجان گراتز و رومر پاسخ دادند. تحلیل داده‌ها با استفاده از نسخه 22 نرم‌افزارSPSS  انجام شد و مشخص شد تأثیر متغیرهای پیش‌بین دشواری تنظیم هیجان، ذهنی‌سازی و دلبستگی‌های ناایمن بر روی ناتوانی درد نشان از تأثیر مثبت دشواری تنطیم هیجان (52/0= β) و دلبستگی ناایمن اضطرابی (30/0= β)  در سطح معنی‌داری کمتر از 05/0 (001/0>p-value ) و (001/0=p-value) می‌دهد. در بررسی شدت درد، دشواری تنظیم هیجان با (53/0= β) و دلبستگی ناایمن اجتنابی با (13/0= β) با میزان (001/0>p-value ) و (01/0=p-value) نشان از معنی‌داری در سطح معنی‌داری کمتر از 05/0 با میزان مثبت این دو متغیر پیش بین را می‌دهد که با استفاده از این یافته‌ها می‌توان در جهت بهبود و ارتقای سلامت روانشناختی بیماران مبتلا به درد مزمن به انجام اقدامات موثری مبادرت ورزید.
فاطمه عباسی طهرانی، دکتر محمد نقی فراهانی، دکتر مهناز شاهقلیان قهفرخی، دکتر بلال ایزانلو،
دوره 16، شماره 2 - ( 6-1401 )
چکیده

پژوهش حاضر با هدف ساخت و معرفی بسته‌ی مداخلات آموزشی خودمدیریتی درد مزمن و ارزیابی اثرات آن بر بهبود خودمدیریتی درد، مهارت­‌های ذهن‌آگاهی، باورهای فراشناختی و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در افراد مبتلا به دردهای مزمن اسکلتی-عضلانی طرح­ریزی شد. جامعه­‌ی آماری پژوهش شامل کلیه افراد مبتلا به دردهای مزمن اسکلتی-عضلانی مراجعه‌کننده به بیمارستان‌های شهر تهران در حدفاصل تیرماه 1399 تا دی­‌ماه 1400 بود. از این میان، 22 نفر (دو گروه 11 نفره) از افراد واجد ­شرایط با روش نمونه­‌گیری داوطلبانه انتخاب و طی یک طرح شبه­‌آزمایشی (پیش‌آزمون-پس‌آزمون با گروه آزمایش و کنترل و پیگیری) بررسی شدند. اعضای گروه آزمایش طی دو ماه تحت 8 جلسه­‌ی مداخله­‌ای برخط 60 دقیقه‌ای قرار گرفتند­ و طی سه جلسه­‌ی 80 دقیقه­‌ای (پیش‌­آزمون، پس‌­آزمون و پیگیری) با استفاده از پرسش‌نامه­‌های درجه‌بندی شدت درد مزمن، خودمدیریتی درد، مهارت­‌های پنج‌وجهی ذهن‌آگاهی، باورهای فراشناختی و تنظیم شناختی هیجان به­ صورت برخط مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده­‌ها با استفاده از آزمون تجزیه­‌وتحلیل کوواریانس­ چندمتغیره و مقایسه­‌های تک‌متغیره در بستر آن تجزیه‌و‌تحلیل گردیدند. منطبق بر نتایج، اثرات کلی مداخلات خودمدیریتی معنادار بود (05/0<p). همچنین مداخلات تأثیرات معناداری در بهبود توانمندی خودمدیریتی درد، افزایش به‌کارگیری مهارت­‌های ذهن‌آگاهی و بهبود راهبردهای تنظیم شناختی هیجان نشان دادند (05/0>p اما اثرات معناداری بر کاهش باورهای فراشناختی ناکارآمد نداشتند (05/0<p). با عنایت به شواهد حاصل از این مطالعه مؤلفین بر این باورند که استفاده از مداخلات خودمدیریتی درد مزمن برای افراد مبتلا به دردهای مزمن اسکلنی-عضلانی دارای منافع بالینی قابل­‌توجهی است و لذا استفاده از آن را به متصدیان حوزه­‌ی سلامت توصیه می­‌کنند.
 
یاسر بداغی، اسحاق رحیمیان بوگر،
دوره 17، شماره 2 - ( 6-1402 )
چکیده

پژوهش حاضر با هدف مقایسه باورهای فراشناختی و فاجعه سازی درد بین زنان مبتلا به بیماری فیبرومیالژیا، زنان مبتلا به دردمزمن و زنان عادی صورت گرفته است. در این پژوهش 40 نفر مبتلا به فیبرومیالژیا، 40 نفر مبتلا به دردمزمن و 40 نفر عادی از زنان شهر تهران به صورت در دسترس انتخاب شدند. شرکت­ کنندگان دو مقیاس فرم کوتاه پرسشنامه فراشناخت ولز  و پرسشنامه استاندارد فاجعه سازی درد  تکمیل نمودند. داده ­های بدست آمده با روش‌های آمار توصیفی، تحلیل واریانس و آزمون های تعقیبی در نرم­افزار SPSS 26 مورد تجزیه و تحلیل داده ­ها قرار گرفتند. نتایج آزمون تحلیل واریانس یک‌راهه نشان می­دهد که میانگین نمره‌های متغیر فاجعه سازی درد در گروه فیبرومیالژیا بیشتر از گروه درد مزمن است و در گروه درد مزمن بیشتر از گروه عادی است. نتایج تحلیل واریانس چندمتغیره باورهای فراشناختی نشان می دهد که به جز متغیر باور مثبت درباره نگرانی، میانگین باورهای فراشناختی در گروه‌های فیبرومیالژیا و درد مزمن بیشتر از گروه عادی است. با توجه به یافته های این پژوهش، پرداختن به باورهای فراشناختی و فاجعه سازی درد در درمان بیماران مبتلا به فیبرومیالژیا و درد مزمن می بایست مورد توجه قرار گیرد.
 



صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه پژوهش در سلامت روانشناختی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 |

Designed & Developed by : Yektaweb