21 نتیجه برای سرطان
شیدا دیبائی، مسعود جان بزرگی، مسعود عارف نظری،
دوره 3، شماره 1 - ( 3-1388 )
چکیده
پژوهش حاضر به بررسی ارتباط دوسوگرایی و کنترل هیجانی مادران و اضطراب کودکان و نوجوانان مبتلا به سرطان و نقش تعدیلکنندگی جنس کودکان پرداخته است. این پژوهش از نوع مطالعات همبستگی است و جامعه مورد نظر شامل کودکان و نوجوانان 8 تا 17 ساله مبتلا به سرطان میباشد (بستری و غیر بستری) که به بیمارستانهای تخصصی کودکان (6 بیمارستان) در شهر تهران، از آبان 87 تا خرداد 88 مراجعه نمودهاند و همگی در مرحله فعال درمانی قرار داشتند. روش نمونهگیری بر اساس نمونه در دسترس است که تعداد 102 کودک و نوجوان (56 پسر و 46 دختر) و مادرهایشان حاضر به همکاری شدند. در این پژوهش از «پرسشنامه کنترل هیجانی» و «پرسشنامه دو سوگرایی در ابرازگری هیجانی» برای مادران و «مقیاس تجدید نظر شده اضطراب آشکار کودکان و نوجوانان» برای کودکان و نوجوانان، استفاده شده است. تحلیل دادهها نشان داد، کودکانی که مادرانشان دو سوگرایی هیجانی بیشتری داشتند، اضطراب بیشتری نشان دادند. اما رابطه معناداری بین کنترل هیجانی مادر و اضطراب کودک مشاهده نشد. همچنین، نتایج تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی نشان داد که دو سوگرایی و کنترل هیجانی مادر تغییرات اضطراب کودک را تبیین نمیکنند؛ اما جنس کودک مبتلا به سرطان در رابطه بین اضطراب کودک و دوسوگرایی و کنترل هیجانی مادر نقش تعدیلکننده دارد. به نظر میرسد، جنس کودک در رابطه دو سوگرایی و کنترل هیجانی مادر با اضطراب کودک، در کمیت و کیفیت حمایت عاطفی که کودک درک میکند، اثر میگذارد و این احتمالا منجر به نوع سازگاری کودک با سرطان و اضطراب زیاد یا کم میشود.
سیما عالمی، علیرضا مرادی، آرش جنابیان،
دوره 6، شماره 1 - ( 3-1391 )
چکیده
بر اساس آخرین ویراست انجمن روان پزشکی امریکا (DSM-IV-TR) سرطان به عنوان یک حادثه آسیب زا می تواند سلامت روانشناختی و شناختی همسران افراد مبتلا به سرطان به عنوان مراقبت کنندگان بیماران تحت تأثیر قرار داده و ممکن است علائم PTSD را نشان دهند. توجه به این امر در ارتقاء بهبود بیماران مبتلایان تأثیر به سزایی دارد. پژوهش حاضر به بررسی تأثیر سرطان (در حین درمان و بعد از درمان) بر عملکردهای هیجانی (اضطراب، افسردگی، نشانه های اختلال استرس پس از سانحه) و عملکرد شناختی (حافظهی شرح حال) همسران می پردازد. 120 نفر در سه گروه (همسران افراد مبتلاء به سرطان (در حین درمان)، همسران افراد مبتلا به سرطان (پس از درمان) و افراد سالم) که در متغیر های جنس، سن و هوش، همتا شدند در مطالعه شرکت کردند. ابزار پژوهش شامل، مقیاس تجدید نظر شده هوش وکسلر (ویرایش تجدید نظر شده فارسی، (WAIS-R، مقیاس تأثیر رویداد(IES-R) ، سیاهه افسردگی بک (BDI-II)، سیاهه اضطراب بک (BAI) و آزمون حافظه شرح حال (AMT) و پرسشنامه حافظه شرح حال (AMI) بود. نتایج نشان داد که تفاوت معناداری در افسردگی میان گروه ها مشاهده نشد. اما گروه در حین درمان اضطراب بیشتری را نسبت به گروه کنترل نشان داد. همچنین دو گروه هدف در نمرهی کل مقیاس PTSD تفاوت معناداری نشان ندادند. نتایج همچنین نشان داد که دو گروه هدف در پاسخ های اختصاصی، حافظه رویدادی و نمره کل حافظه شرح حال عملکرد پائین تری داشتند. یافته های پژوهش بر اساس نظریه های مطرح در مورد رابطه میان هیجان و شناخت به ویژه در خصوصPTSD قابل بحث است
عطیه صفرزاده، رسول روشن، جلال الدین شمس،
دوره 6، شماره 4 - ( 12-1391 )
چکیده
پژوهش حاضر طرح آزمایشی همراه با پیگیری و گروه کنترل است که با هدف بررسی اثربخشی آموزش مدیریت استرس و آرام سازی در کاهش عاطفه منفی و افزایش کیفیت زندگی زنان مبتلا به سرطان پستان انجام شد. با مراجعه به درمانگاه بیمارستان مصطفی خمینی شهر تهران، تعداد 18 زن مبتلا به سرطان پستان، بر اساس ملاک های ورود و خروج انتخاب و به صورت تصادفی در گروه کنترل (9 نفر) و آزمایش (9نفر) گنجانده شدند. برنامه ی آموزش مدیریت استرس و آرام سازی برای زنان مبتلا به سرطان پستان در طی 10 جلسه ی هفتگی بر روی گروه آزمایش اجرا شد. هر دوگروه، قبل، بعد و 2ماه بعد از اتمام برنامه به منظور پیگیری نتایج درمان، به طور همزمان پرسشنامه ی عاطفه PANAS و پرسشنامه ی کیفیت زندگی سرطان QLQ-C30 و کیفیت زندگی سرطان پستان QLQ-Br23 را تکمیل کردند. نتایج به دست آمده از تحلیل واریانس آمیخته درون- برون گروهی حاکی از کاهش معنادار عاطفه منفی و بهبود شماری از خرده مقیاس های کیفیت زندگی گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل می باشد که در پیگیری 2 ماهه نیز پایدار بود.
سمیه برجعلی لو، شهریار شهیدی، محمد علی مظاهری،
دوره 8، شماره 3 - ( 9-1393 )
چکیده
سرطان از بیماری مزمن و از دومین علل اصلی مرگ در کودکان است. علاوه بر مسائل بالینی با خود چالشها و بحرانهای معنوی به همراه دارد. در این راستا خانواده به عنوان یکی از اعضاء مراقب کننده از ایشان با این چالشها مواجه هستند. در پژوهش حاضر در پی شناسایی تجربه والدین در مواجه با مسائل و چالشهای معنوی کودکان مبتلا به سرطان بودیم. پژوهش حاضر با استفاده از رویکرد پدیدارشناسی و با روش تحلیل محتوا انجام شد. برای جمع آوری اطلاعات تعداد 21 نفر از والدین به روش نمونهگیری هدفمند انتخاب و به مدت 3 ماه مورد مصاحبه نیمه عمیق قرار گرفتند. دادهها به روش تجزیه و تحلیل مداوم مقایسهای بررسی شد. مفاهیم استخراج شده در 8 درون مایه اصلی سئوالات فلسفی، ایمان و امید، ارتباط با طبیعت، بازی و تفریح، عشق و حمایت اجتماعی، ابراز ترس و اضطراب، ابراز پرخاشگری، مکانیزم دفاعی و امید به آینده قرار گرفتند.در پژوهش حاضر تجربه والدین با ژرفای بیشتری مورد بررسی قرار گرفت. مواردی همچون سئوالات فلسفی مختلف، ایمان و امید و مورد عشق و حمایت اجتماعی قرار گرفتن عمده دغدغه والدین در ارتباط با کودکان مبتلا به سرطان بود. در این راستا لازم است آموزشهای لازم برای توانمند کردن والدین جهت مراقبت معنوی از کودکان مبتلا به سرطان صورت گیرد.
امید شکری، راحمه صالحی، مریم صفایی، معصومه عبدالخالقی،
دوره 8، شماره 4 - ( 12-1393 )
چکیده
مطالعه حاضر با هدف آزمون نقش واسطهای مقابله مذهبی در رابطه استرس ادراک شده و بهزیستی هیجانی در بیماران سرطانی انجام شد. 155 بیمار به نسخه کوتاه مقیاس مقابله مذهبی (پارگامنت، کوینگ و پرز، 2000)، مقیاس استرس ادراک شده (کوهن، کمارک و مرملستین، 1983) و فهرست عواطف مثبت و منفی (واتسون، کلارک و تلگن، 1988) پاسخ دادند. به منظور آزمون نقش واسطهای مقابله مذهبی در رابطه استرس ادراک شده و بهزیستی هیجانی از روش مدلیابی معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج نشان داد که رابطه خودکارآمدی ادراک شده با راهبرد مقابله مذهبی مثبت، مثبت و معنادار و رابطه درماندگی آموخته شده با راهبرد مقابله مذهبی منفی، مثبت و معنادار، رابطه خودکارآمدی ادراک شده با عاطفه مثبت، مثبت و معنادار و رابطه بین درماندگی آموخته شده با عاطفه منفی، مثبت و معنادار و در نهایت، رابطه مقابله مذهبی مثبت با عاطفه مثبت، مثبت و معنادار و رابطه مقابله مذهبی منفی با عاطفه منفی، مثبت و معنادار بود. همچنین، نتایج از نقش واسطهای راهبردهای مقابله مذهبی مثبت و منفی در رابطه بین استرس ادراک شده و بهزیستی هیجانی حمایت کردند. در نهایت، در مدل مفروض، تمامی وزن-های رگرسیونی از لحاظ آماری معنادار بودند و متغیرهای پیشبین به ترتیب حدود 80 و 60 درصد از پراکندگی متغیرهای عاطفه مثبت و منفی را تبیین کردند. نتایج پژوهش حاضر نشان میدهد که در بین بیماران سرطانی در مواجهه با تجارب استرسزا، بخشی از پراکندگی اندازههای منتسب به عواطف مثبت و منفی آنها، از طریق تمایز در مقادیر راهبردهای مقابله مذهبی مثبت و منفی قابل تبیین است.
مژگان پاتو، علیرضا مرادی، عباسعلی اللهیاری، مهرداد پاینده،
دوره 9، شماره 1 - ( 3-1394 )
چکیده
سازگاری با سرطان یک متغیر روان شناختی مهم در سلامت جسمی و روان شناختی بیماران سرطانی است. پژوهش حاضر با هدف بررسی ساختار عاملی و ویژگی های روان سنجی مقیاس کوتاه سازگاری با سرطان در یک نمونه ی بزرگسال ایرانی انجام شد. بدین منظور نمونه ای مشتمل بر 320 نفر از بیمارن سرطانی از بیمارستان ها و کلینیک های آنکولوژی شهرهای کرمانشاه و شیراز به شیوه ی در دسترس انتخاب و پرسشنامه ی نسخه ی کوتاه سازگاری روانی با سرطان بر روی آنها اجرا شد، تعداد 100 نفر از آزمودنی ها، پرسشنامه ی اضطراب و افسردگی بیمارستانی را نیز تکمیل نمودند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آماری تحلیل عاملی تأییدی و اکتشافی، روایی تم و به منظور همسانی درونی از ضرایب آلفای کرونباخ استفاده شد. نتایج تحلیل عاملی وجود پنج عامل در Mini-MAC را تأیید نمود. مقادیر شاخص های برازش نیز در حد قابل قبولی قرار داشتند. همبستگی معنادار میان خرده مقیاس های Mini-MAC و پرسشنامه ی اضطراب و افسردگی بیمارستانی نیز نشان می دهد که این مقیاس از روایی تشخیصی مناسبی برخوردار است. نتایج ضرایب آلفای کرونباخ برای خرده درماندگی/ ناامیدی 94/0، اجتناب شناختی76/0، دلمشغولی نگران کننده90/0، تقدیر گرایی77/0، روحیه ی مبارزه80/0 و کل مقیاس نیز 84/0 به دست آمد. نتایج با تأیید ساختار پنج عاملی مقیاس Mini-MAC و نیز وجود اعتبار و روایی مناسب نشان می دهد که این مقیاس جهت سنجش ابعاد سازگاری روانی با سرطان از توان لازم برخوردار است.
مجتبی مقدم، بهنام مکوندی، سیروس پاک سرشت،
دوره 9، شماره 2 - ( 3-1394 )
چکیده
هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی درمان شناختی رفتاری بر سبک های مقابله ای(اجتنابی،رفتاری، شناختی، هیجان مدار و مساله مدار) بیماران سرطانی بود. 40 بیمار سرطانی در این پژوهش شرکت کردند که به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه 20 نفر) قرار گرفتند که برای گروه آزمایش به مدت دوازده جلسه مداخله و آموزش انجام شد. ابزار مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه سبک های مقابله بیلینگز و موس بود که به صورت پیش آزمون و پس آزمون اجرا گردید. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل آنکوا و آزمون کولموگروف – اسمیرنف استفاده گردید. نتایج نشان داد که درمان شناختی رفتاری بر سبک های مقابله ای ( سبک مقابله ای اجتنابی و هیجان مدار را کاهش و سبک مقابله ای رفتاری، شناختی و مساله مدار را افزایش می دهد) تاثیر مطلوب دارد. همچنین نتایج پیگیری بعد از یک ماه نشان داد که این تاثیر پایدار بوده است. (05/0>p و 01/0>p)
نجمه شفاعت، شاهرخ مکوند حسینی، علی محمد رضایی،
دوره 11، شماره 2 - ( 6-1396 )
چکیده
هدف از این مطالعه بررسی اثربخشی گروه درمانی شناختی-رفتاری چند مؤلفه ای بر شدت بی خوابی و کیفیت خواب بیماران مبتلا به سرطان پستان پس از عمل جراحی بود. با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس و انتصاب تصادفی با احتساب معیارهای ورود و خروج از نمونه، نمونه ای به حجم 30 نفر انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل (15 نفر آزمایش و 15 نفر کنترل) قرار گرفتند. معیارهای ورود و خروج کنترل شدند و پرسشنامه کیفیت خواب پیتزبورگ، شاخص شدت بی خوابی مورین در سه مرحله )پیش آزمون، پس آزمون و پی گیری( توسط همه آزمودنی ها تکمیل شد. پروتکل شش جلسه ای گروه درمانی شناختی-رفتاری چند مؤلفه ای تنها بر روی گروه آزمایش اجرا گردید، درحالیکه گروه گواه تنها جلسات ملاقات ساده با رواندرمانگر داشتند. داده ها از پرسشنامه ها استخراج شد و با استفاده از آزمون آماری تحلیل کواریانس چند متغیری تحلیل شدند. تفاوت های معناداری در میانگین کیفیت خواب درمراحل پس آزمون و پی گیری و نیز در شدت بی خوابی در مرحله پی گیری، میان دو گروه بدست آمد و میانگین گروه آزمایش پایین تر از گروه کنترل بود. گروه درمانگری شناختی- رفتاری چند مؤلفه ای باعث بهبود شدت بی خوابی و کیفیت خواب بیماران مبتلا به سرطان پستان پس از عمل جراحی می شود و به منظور بهبود مشکلات خواب آنان توصیه می گردد.
دنا عدیلی، فاطمه دهقانی آرانی،
دوره 12، شماره 2 - ( 6-1397 )
چکیده
مراقبین بیماران مبتلا به سرطان، خستگی و فشار مراقبتی زیادی را تحمل میکنند. مطالعه همبستگی مقطعی حاضر، برای تعیین میزان فشار مراقبتی در مراقبین و ارتباط آن با کیفیت زندگی بیماران سرطان پستان انجام گرفته است. نمونه مورد پژوهش متشکل از 116 نفر از مراقبین زنان مبتلا به سرطان پستان بودند که با روش نمونهگیری دردسترس وارد مطالعه شدند. ابزار گردآوری اطلاعات در این مطالعه شامل پرسشنامۀ فشار مراقبتی و پرسشنامه کیفیت زندگی عمومی مبتلایان به سرطان بود. براساس پرسشنامه فشار مراقبتی، مراقبین بیشترین شکایت را از کمبود زمان دارند. در بین مؤلفههای کارکردی کیفیت زندگی بیمار، اختلال در کارکرد اجتماعی بیمار، ناتوانی در ایفای نقش و اختلالات هیجانی بیماران به ترتیب بیشترین همبستگی را با فشار مراقبتی نشان میدهند. در بین نشانههای کیفیت زندگی بیمار، درد، بیخوابی و خستگی بیمار به ترتیب بیشترین همبستگی را با فشار مراقبتی دارند. اختلال در کارکرد اجتماعی و درد بیمار پیشبینیکنندههای فشار مراقبتی در مراقبین هستند. رابطه معنادار معکوس میان سن بیمار و فشار مراقبتی وجود دارد. براساس یافتههای این پژوهش بهبود شبکۀ حمایت اجتماعی بیمار توسط گروههای خودیار، دورههای آموزشی مدیریت درد برای بیماران و فراهم کردن حمایت اطلاعاتی برای مراقبین جهت کاهش فشار مراقبتی و به دنبال آن بهبود کیفیت زندگی بیماران پیشنهاد میشود.
راحمه صالحی، غلامرضا دهشیری،
دوره 12، شماره 2 - ( 6-1397 )
چکیده
نقش رشد پس آسیبی در بیماری سرطان مورد تأیید قرارگرفته است که میتواند اثرات روانی مثبتی ر بیماران مبتلا به سرطان ایجاد کند. هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطهی رشد پس آسیبی با بهزیستی معنوی، بهزیستی ذهنی، بهزیستی روانشناختی و امیدواری در بیماران مبتلا به سرطان بود. روش: نمونه پژوهش مشتمل بر ۲۲۵ بیمار مبتلا به سرطان بود که با روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای این پژوهش شامل پرسشنامهی مسیر نقرهای، مقیاس بهزیستی معنوی، شاخص بهزیستی WHO-5، مقیاس رضایت از زندگی و عاطفهی مثبت و منفی و امیدواری بود. نتایج نشان داد که رشد پس آسیبی با متغیرهای بهزیستی روانشناختی، معنوی، ذهنی و امیدواری رابطه مثبت و معنیداری دارد و متغیرهای بهزیستی روانشناختی و بهزیستی وجودی و مؤلفهی گذرگاههای امیدواری نقش معنیداری در پیشبینی رشد پس آسیبی دارند. بهطورکلی نتایج پژوهش بیانگر اهمیت ابعاد رشد پس آسیبی در بهبود وضعیت روانی بیماران مبتلا به سرطان میباشد.
حامد کاشانکی، فاطمه دهقانی آرانی، طیبه فردوسی،
دوره 12، شماره 4 - ( 12-1397 )
چکیده
سرطان میتواند زمینه ساز مشکلات روانی متعددی باشد. تاکنون در اغلب پژوهش های حوزه روانشناسی سلامت، به رخدادهای بعد از ابتلا به سرطان پرداخته شده است؛ اما پژوهش حاضر با هدف فهم فرایندهای طبیعی و کژکار شخصیتی که احتمالاً در سرطان نقش دارند، انجام شده است. این پژوهش با روش مورد پژوهی بالینی براساس الگوی زیستی روانی اجتماعی سلامت و مدل پویشی از شخصیت انجام شده است. با استفاده از آزمون ارزیابی شدلر و وستن یا آزمون سوآپ (SWAP)، شخصیت بیمار و الگوهای شخصیتی طبیعی و کژکار احتمالی اثرگذار در سرطان در بیمار ارزیابی شده است. نتایج آزمون سواپ با نیمرخ ویژگیهای طبیعی و کژکار شخصیتی این بیمار همخوان بود. به عبارتی دیگر، الگوی اختلال شخصیت وسواسی- اجباری، و اختلال شخصیت وابسته در این بیمار با خودشناسی پایین، خودشیفتگی بالا، ماکیاولیسم پایین، ضد اجتماعی پایین، ارزشخود پایین، ساختارگرایی بالا، سرکوب بالا، بهوشیاری و شفقت خود پایین و جامعهپسندی بالا هماهنگ بود. یافته های این پژوهش مدلی جدید از ویژگیهای شخصیتی همبسته با سرطان خون ارائه داده است. شناسایی وبرنامهریزی برای مدیریت اثرات این ویژگی های شخصیتی میتواند غنای برنامه های رواندرمانی را برای بیماران با سرطان خون بالا ببرد و راهبردهای روانشناختی را برای افزایش متابعت درمانی در این گروه از افراد به دست دهد.
افروز افشاری، مریم همایون پور، نرگس سراج پور، زهرا طاهری،
دوره 13، شماره 1 - ( 3-1398 )
چکیده
سرطان در کودکان، عامل استرس زای غیرقابل پیش بینی محسوب می شود که بر زندگی کودک تاثیرات روانشناختی بسیاری برجای میگذارد. درک دیدگاه کودکان از شرایطی که در آن قرار گرفتهاند به ارائه بهتر خدمات و رفع موانعی که از سوی کودک در پذیرش درمان اثرگذار است، نقش دارد. هدف از پژوهش حاضر بررسی و درک دیدگاه کودکان مبتلا به سرطان در مورد بیماری آنها بود. پژوهش حاضر از نوع کیفی و به روش تحلیل محتوا صورت گرفت و در آن تعداد 20 کودک 4-12 ساله بستری و مبتلا به انواع مختلف سرطان به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و نمونه گیری تا اشباع داده ها ادامه یافت. دیدگاه کودکان در خصوص بیماری سرطان و پیامدهای آن، با استفاده از تحلیل محتوای نقاشیها و مصاحبه های نیمه ساختار یافته ضبط شده، مورد بررسی قرار گرفت. تجزیه و تحلیل داده ها به طور مستمر و همزمان با جمع آوری اطلاعات و به شیوه ی مقایسه ای، با استفاده از نرم افزارMAXQDA صورت گرفت. حدود 1020 کد از پیاده سازی مصاحبه های ضبط شده و نقاشی های ترسیم شده ی کودکان به صورت کدگذاری باز مشخص شد. داده های کدگذاری شده در نهایت در 5 مقوله کلی خلاصه شدند که عبارت بودند از: 1. اشتغال ذهنی نسبت به محل درمان، 2. اشتغال ذهنی با مشکلات جسمانی ناشی از بیماری و درد، 3. رشد پس آسیبی مثبت، 4. پیامدهای منفی ناشی از بیماری، 5. پیامدهای خانوادگی ناشی از ابتلا به بیماری، 6. نگاه کودک به روند بیماری.
فاطمه عبدی، شکوه السادات بنی جمالی، حسن احدی، شیرین کوشکی،
دوره 13، شماره 2 - ( 6-1398 )
چکیده
باتوجه به اهمیت بررسی روان شناختی زنان مبتلا به سرطان پستان، وازآنجایی که تاب آوری می تواند مبتلایان به سرطان را از آشفتگی های هیجانی حفظ کند، اعتبارسنجی ابزارتاب آوری کانر دیویدسون ( CD-RISC)در این پژوهش انجام گرفته است. در این پژوهش ۲۰۲ نفر از مبتلایان به سرطان پستان که در مراکز درمانی شهر تهران تحت معالجه بوده اند، پرسشنامه ۲۵ سوالی کانر را پاسخ داده اند. برای بررسی روایی سازه از تحلیل عامل تاییدی و تحلیل عامل اکتشافی استفاده شده است. در نحلیل عامل تاییدی تمامی شاخص های برازش در حد مطلوب به دست آمده است .در تحلیل عامل اکتشافی، ماتریس عاملی بر اساس ۲عامل محاسبه شد. این ۲عامل بر روی هم 34/48 درصد کل واریانس متغیرها است. عامل اول با ارزش ویژه75/10، به تنهایی025/43 درصد واریانس کل متغیر ها را بعد از چرخش عوامل توجیه می کند و عامل اول نسبت به عامل دوم ( با ارزش ویژه33/1، و319/5درصد واریانس ) سهم بیشتری در تبیین واریانس دارد. بیشترین ضریب آلفای کرونباخ مربوط به عامل اول ( 935 /0 )و کمترین مربوط به عامل دوم ( 792 /0 )و برای کل مقیاس (942 /0 ) است که نشان دهنده هماهنگی درونی بالا است. بر اساس نتایج پژوهش ابزارتاب آوری کانر دیویدسون از روایی واعتبار قابل قبول درزنان مبتلا به سرطان پستان، برخورداراست.
رضوان شفیعی، مریم صالح زاده، فهیمه دهقانی، محمدرضا مرتضوی زاده،
دوره 13، شماره 2 - ( 6-1398 )
چکیده
هدف پژوهش حاضر نقش ابرازگری هیجانی و ترس از صمیمیت بر کیفیت روابط بین فردی بیماران مبتلا به سرطان بود. پژوش حاضر یک پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و علی – مقایسهای است. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی بیماران مبتلا به سرطان مرکز شهید رمضانزاده یزد بود. از این جامعه با استفاده از روش نمونه گیری دردسترس تعداد 115 نفر انتخاب شدند. در این تحقیق از پرسشنامههای ابرازگری هیجانی کینگ و امونز ، ترس از صمیمیت دسکاتنر و سلن و کیفیت روابط بین فردی پیرس، ساراسون و ساراسون استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل آماری از روش همبستگی پیرسون و رگرسیون همزمان استفاده شد. یافتهها نشان داد که بین متغیر ترس از صمیمیت با کیفیت روابط بین فردی بیماران مبتلا به سرطان همبستگی منفی و معنادار (379/0-) و بین متغیر ابرازگری هیجانی با کیفیت روابط ین فردی بیماران مبتلا به سرطان همبستگی مثبت و معنادار (598/0) وجود دارد. همچنین براساس یافتهها 49% از واریانس کیفیت روابط بین فردی بیماران مبتلا به سرطان به وسیلهی متغیرهای ابرازگری هیجانی و ترس از صمیمیت تبیین میشود.
نیلوفر کیان راد، حمید طاهر نشاط دوست، مهدی رضا سرافراز،
دوره 13، شماره 3 - ( 10-1398 )
چکیده
سازمان روانی انسان برای اغنای نیازهای هشیار و ناهشیار خود، بر اساس قوانینی عمل میکند که آنها را اصول نظم دهندهی رفتار مینامند. تجربهی استرس تعادلِ سازمان روانی انسان را بر هم میزند و در نتیجه، نشانههای اختلالات روانی و علائم جسمانی بر فرد عارض میشود. یکی از منابع استرس، داشتن فرزندِ بیمار است. بر این اساس در پژوهش حاضر به بررسی عوارض جسمانی و روانی استرس در مادران دارای کودک مبتلا به سرطان پرداخته شد و نقشِ واسطهای الگوی خودنظمدهی در کاهش این عوارض مورد بررسی قرار گرفت. 245 مادر به مقیاسهای استرس ادراک شده، چک لیست علائم بدنی، خودشناسی انسجامی، خودمهارگری، شفقتِ خود، هیجانهای ناخوشایند و خودتخریبگری پاسخ دادند. نتایج نشان داد که خودنظمدهی قادر به میانجیگری ارتباط بین استرس ادراکشده با خودتخریبگری، علائم جسمانی و هیجانات ناخوشایند (پیامدهای مخرب استرس) است. بر اساس نتایج پژوهش، تجربهی استرس با اثرات مخربی هم در سطح علائم جسمانی و هم در سطح رفتار و هیجان همراه است. بنابراین داشتنِ ظرفیتِ درون روانی مناسب، فرد را برای مواجههی سازنده با منابع استرس مجهز میکند تا بتواند سریعتر و با عوارض کمتری به تعادل قبل از تجربهی استرس بازگردد و نظم سازمان درون روانی خویش را حفظ کند. تلویحاً میتوان مطرح کرد که بر اساس الگوی خودنظمدهی، داشتن یک مدیریت منسجم بر سازمان درون روانی خود، هم از نظر شناخت، هم هیجان و رفتار میتواند فرد را در داشتن ظرفیت تحمل بهینه برای استرسهای اجتناب ناپذیر یاری کند.
فائزه بخشعلی زاده ایرانی، شهریار شهیدی، عبدالرحیم حزینی،
دوره 14، شماره 2 - ( 6-1399 )
چکیده
بیماران مبتلا به سرطان پیشرفته که در مراحل نهایی بیماری و واپسین روزهای زندگی خود هستند، دغدغهها و نگرانیهای مهم و غیرقابل انکاری دارند که میتوانند اطلاعات ارزشمندی را برای مراقبان فراهم کنند تا بتوانند جهت برنامهریزی و ارتقا مراقبت از آنها بر پایه نیازهایشان اقدام کنند. هدف پژوهش حاضر دستیابی به تجربههای روانشناختی بهخصوص دغدغهها، نیازها و نگرانیهای این بیماران در مسیر بیماری بود. در این پژوهش از طرح تحقیق کیفی از نوع پدیدارشناسی توصیفی استفاده شد. از بین بیماران تحت مراقبت تسکینی در بیمارستان فیروزگر و مرکز کنترل و پیشگیری از سرطان آلاء، 11 نفر به روش هدفمند انتخاب شدند. جمعآوری اطلاعات با استفاده از مصاحبه نیمهساختاریافته و تفسیر دادهها به روش کلایزی انجام شد. نتایج این مطالعه در 5 خوشۀ اصلی "دغدغههای مرتبط با خانواده و دوستان"، "دغدغههای اجتماعی- اقتصادی"، "دغدغههای مرتبط با خود"، "دغدغههای مرتبط با کادر و فرایند درمان در بیمارستان" و "دغدغههای مذهبی-معنوی" و 34 خوشۀ فرعی دستهبندی شد. بیماری سرطان و مرگ قریبالوقوع، دغدغهها، نگرانیها و نیازهایی را در ابعاد مختلف زندگی فرد و خانواده او بهوجود میآورد که در صورت غفلت از آنها، بهزیستی فرد و کیفیت زندگی او مختل میشود. شناسایی و تأیید احساسات و نگرانیهای بیماران و پرداختن به نیازهایشان، آرامش و اطمینان بیشتری برای آنان فراهم خواهد کرد تا در مواجهه با این تجربۀ دشوار، موفقیت بیشتری کسب کرده و به پذیرش برسند.
مسیب یارمحمدی واصل، فرهاد جوکار، مهران فرهادی، محمدرضا ذوقی پایدار،
دوره 14، شماره 2 - ( 6-1399 )
چکیده
بیماری سرطان موجب تغییرات متعدد در کیفیت زندگی بیماران میگردد و تشخیص مؤلفههای اثرگذار در این متغیر میتواند نقش مهمی در بهبود کیفیت زندگی بیماران داشته باشد. هدف پژوهش حاضر تعیین رابطۀ ساختاری خودشناسیِ انسجامی و ادراک رنج با کیفیت زندگی بیماران سرطانی بود. این پژوهش از نوع همبستگی، و با جامعۀ پژوهشِ شامل کلیۀ بیماران سرطانی مراجعهکننده به مراکز درمانی شهر کرج بود. از بین این افراد 340 نفر به صورت نمونهگیری دردسترس انتخاب شدند. بیماران پرسشنامههای خودشناسی، ادراک رنج و کیفیت زندگی را تکمیل نمودند. دادهها با استفاده از SPSS-19 و مدلسازی معادلات ساختاری (لیزرل) نسخه 5/8 تحلیل شدند. نتایج نشان داد بین خودشناسیِ انسجامی و رنجِ جسمانی، رنج روانی و رنج وجودی با کیفیت زندگی بیماران، رابطۀ معنادار وجود دارد و روابط علی-ساختاریِ خودشناسیِ انسجامی با مؤلفههای ادراک رنج و کیفیت زندگی معنادار بود. بهعبارتی خودشناسی انسجامی به طور مستقیم و غیرمستقیم بهواسطۀ رنج جسمانی و رنج وجودی قادر به پیشبینی کیفیت زندگی در بیماران سرطانی بود. شاخصهای برازندگی حاکی از مطلوبیت مدل مفروض در تبیین کیفیت زندگی از طریق متغیرهای خودشناسی انسجامی و ادراک رنج بود. خودشناسی انسجامی بهواسطۀ تأثیرات مهمی که در انسجامبخشی و یکپارچگی روانی افراد دارد، میتواند با اثرگذاری بر ادراک رنج بیماران سرطانی نقش مهمی را در بهبود کیفیت زندگی این بیماران داشته باشد.
مریم پاینده داری نژاد، دکتر علیرضا مرادی، دکتر جعفر حسنی، دکتر ربابه نوری،
دوره 15، شماره 1 - ( 3-1400 )
چکیده
مطالعه حاضر با هدف بررسی رابطه بین آمیختگی شناختی، حس انسجام، نشخوار فکری و پریشانی روانشناختی در بیماران مبتلابه سرطان با نقش میانجی بدتنظیمی هیجان انجام شد. در قالب یک پژوهش همبستگی از نوع مدل سازی معادلات ساختاری از بینتمامی بیماران زن و مرد مبتلا به یکی از انواع سرطانهای(پستان، خون، رحم، حنجره و روده بزرگ) مراجعهکننده به بیمارستانها و دیگر مراکز درمانی خصوصی و دولتی شهر تهران در سه ماهه دوم سال 1399 با استفاده از روش نمونه گیری دردسترس 200 نفر انتخاب شدند. مقیاس DASS-21، مقیاس نشخوارفکری، مقیاس دشواری در تنظیم هیجان، پرسشنامه حس انسجام و پرسشنامه آمیختگی شناختی جهت گردآوری یافتهها مورد استفاده قرار گرفت. دادهها با استفاده از روش پیشرفته آماری مدل یابی معادلات ساختاری، با کاربرد نرمافزار Smart pls3 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. در مرحله نخست نتایج نشان داد که مدل مفروض مبنی بر رابطه بین آمیختگی شناختی، حس انسجام، نشخوار فکری و پریشانی روانشناختی در بیماران مبتلابه سرطان با نقش میانجی بدتنظیمی هیجان از برازش لازم با یافتهها برخوردار است. در ادامه نتایج به دست آمده از ضرایب رگرسیونی استاندارد مدل مفروض پژوهش، رابطه مستقیم بین نشخوار فکری با بدتنظیمی هیجانی (001/0P=؛ 50/11=T؛638/0=β) و رابطه بدتنظیمی هیجانی با پریشانی روان شناختی در بیماران مبتلا به سرطان را مورد تائید قرار داد (001/0P=؛ 48/5=T؛514/0-=β). درحالی که رابطه مستقیم بین آمیختگی شناختی و پریشانی روان شناختی (096/P=؛ 66/1=T؛198/0=β) و بین حس انسجام با پریشانی روان شناختی (472/P=؛ 719/0=T؛041/0-=β) دربیماران مبتلا به سرطان مورد تائید قرار نگرفت. همچنین تجزیه و تحلیل یافتههای پژوهش حاکی از نقش میانجی کامل بدتنظیمی هیجانی در رابطه بین آمیختگی شناختی و حس انسجام با پریشانی روان شناختی بود، درحالی که بدتنظیمی هیجانی بین نشخوار فکری و پریشانی روان شناختی نقش میانجی جزئی داشت. از این رو با توجه به روابط ساختاری بین متغیرهای مورد بررسی و مشخص شدن نقش بدتنظیمی هیجانی به عنوان متغیر میانجی در این رابطه، می تواند گام نخست در جهت شناسایی متغیرهای دخیل در پریشانی روان شناختی در بیماران مبتلا به سرطان و به دنبال آن طراحی و به کارگیری برنامههای آموزشی و توان بخشی مبتنی بر شواهد در جهت کاهش درد و رنج روان شناختی در بیماران مبتلا به سرطان باشد و مورد توجه تیم سلامت روان این بیماران قرار گیرد.
سهیل ردائی، محمد علی گودرزی، مهدی ایمانی،
دوره 16، شماره 4 - ( 12-1401 )
چکیده
درد یک تجربه ناراحت کننده، همراه با آسیب بالقوه یا واقعی بافتی و دارای مؤلفه های حسی، هیجانی، شناختی و اجتماعی است. تحقیقات گذشته نشان داده است که عوامل شناختی و هیجانی در تجربه درد بسیار مؤثر هستند. درد یکی از مهمترین عوارض بیماری سرطان میباشد که بیش از 70 درصد افراد مبتلا به سرطان آن را تجربه میکنند. دردهای مزمن حاصل از سرطان بر کیفیت زندگی بیماران سرطانی اثر میگذارد و باعث افزایش احتمال ابتلا به افسردگی و اضطراب این بیماران میشود. عوامل روانشناختی در چگونگی سازگاری با درد نقش مؤثری دارند. این پژوهش از نوع توصیفی-همبستگی است و جامعه آماری آن شامل افراد مبتلا به سرطان خون میباشد؛ که برای درمان و انجام شیمیدرمانی به درمانگاهها و بیمارستانهای شهر یزد مراجعه کرده بودند. در مجموع، 240 نفر به شیوه در دسترس انتخاب شدند. نتایج نشان داد که بین فراشناختها، فراهیجانات، انعطاف پذیری روانی و تجربه درد رابطه ای معنی دار وجود دارد و فراهیجانات منفی با افزایش و انعطافپذیری روانی با کاهش تجربه درد همراه هستند. نقش واسطهای انعطافپذیری روانی بین فراشناخت و فراهیجان با میزان درد تجربه شده تأیید و نشان داده شد که فراشناختها و فراهیجانات از مسیر انعطافپذیری روانی نیز بر میزان درد تجربه شده تأثیر میگذارند و این تأثیر بیشتر از تأثیر مستقیم فراشناختها و فراهیجانات بر درد تجربه شده میباشد.
خانم ساناز نبی پور، دکتر علیرضا مرادی، دکتر ربابه نوری، دکتر هادی پرهون، دکتر مریم مقدسین،
دوره 17، شماره 1 - ( 3-1402 )
چکیده
اضطراب مرگ در بیماران مبتلا به سرطان پیشرفته که امید به زندگی پایینی دارند تجربه رایجی است. مطالعه حاضر ویژگیهای روانسنجی نسخه فارسی مقیاس پریشانی مرگ و مردن در بیماران مبتلا به سرطان پیشرفته را مورد بررسی قرار داده است. شرکتکنندگان در این مطالعه شامل 200 بیمار مبتلا به سرطان پیشرفته (102 نفر زن و 98 نفر مرد) مراجعه کننده به بیمارستانها و کلینیکهای سطح شهر تهران بودند. میانگین سنی شرکتکنندگان در این پژوهش 71/9±73/37 سال بود. شرکتکنندگان نسخه فارسی DADDS و مقیاس سلامت بیمار (PHQ-9) و مقیاس کوتاه اضطراب فراگیر (GAD-7) را تکمیل کردند. ویژگیهای روانسنجی نسخه پارسی DADDS با استفاده از همسانی درونی، پایایی باز آزمایی، روایی همگرا بر اساس همبستگی با نمرات (PHQ-9 و GAD-7) و روایی سازه با استفاده از مدلسازی معادلات ساختاری (SEM) جهت ارزیابی برازش ساختار تک عاملی و دوعاملی از نسخه انگلیسی DADDS مورد بررسی قرار گرفت. یافتهها نشان داد که نسخه فارسی DADDS دارای پایایی مطلوب (همسانی درونی بین 67/0 تا 91/0 و پایایی باز آزمایی بین 73/0 تا 89/0) و روایی همگرای مناسب از طریق همبستگی با PHQ-9 و GAD-7 در دامنه بین (47/0 تا 51/0) قرار داشت. همچنین با توجه به اعتبار سازه، SEM نشان داد که مدل دوعاملی بهترین مدل برازش برای DADDS در زبان پارسی است.یافتههای پژوهش ما نشان داد که نسخه پارسی DADDS یک مقیاس دوعاملی معتبر است که پریشانی مربوط به کوتاهی زمان ادراک شده و روند مرگ در افراد مبتلا به سرطان پیشرفته در ایران را ارزیابی میکند.