۳ نتیجه برای عدم تحمل بلاتکلیفی
نرگس نقوی، مهدی اکبری، علیرضا مرادی،
دوره ۱۱، شماره ۲ - ( ۶-۱۳۹۶ )
چکیده
پژوهش حاضر به ارزیابی مدلی پرداخته است که نقش پیشبینیکنندگی بینظمیِ هیجانی، عدم تحمل بلاتکلیفی، اجتناب تجربهگرایانه و افکار تکرارشوندۀ منفی را در کمالگرایی مثبت و منفی، بررسی میکند. روش: در یک طرح پژوهش مقطعی، ۴۱۲ دانشجوی کارشناسی دانشگاه تهران، علامه طباطبایی و خوارزمی با استفاده از نمونهگیری در دسترس شرکت کردند. این دانشجویان مقیاس کمالگرایی مثبت و منفی، پرسشنامۀ افکار تکرارشوندۀ منفی، مقیاس مشکل در تنظیم هیجان، مقیاس عدم تحمل بلاتکلیفی و پرسشنامۀ اجتناب تجربهگرایانه را تکمیل کردند. دادهها با استفاده از مدلسازی معادلات ساختاری مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفتند. یافتهها: بینظمی هیجانی هم بهصورت مستقیم و هم غیرمستقیم (بهواسطۀ افکار تکرارشوندۀ منفی) با کمالگرایی مثبت ارتباط معنیداری ندارد. اما بهصورت مستقیم و غیرمستقیم با کمالگرایی منفی ارتباط معنیدار دارد. عدم تحمل بلاتکلیفی تنها بهصورت مستقیم با کمالگرایی مثبت ارتباط معنیدار دارد و بهصورت مستقیم و غیرمستقیم با کمالگرایی منفی ارتباط معنیدار دارد. اجتناب تجربهگرایانه بهصورت مستقیم با کمالگرایی مثبت ارتباط معنیدار دارد و بهصورت مستقیم و غیرمستقیم با کمالگرایی منفی ارتباط معنیدار ندارد. متغیرهای بینظمی هیجانی، عدم تحمل بلاتکلیفی، اجتناب تجربهگرایانه، بهطورکلی قادر به پیشبینی ۱۲درصد از کمالگرایی مثبت، ۶۴درصد از کمالگرایی منفی و ۵۸درصد از افکار تکرارشوندۀ منفی هستند. نتایج نشان داد که کمالگرایی مثبت و منفی دو مدل ساختاری متفاوت هستند و افکار تکرارشوندۀ منفی تنها در ارتباط کمالگرایی منفی با برخی متغیرهای برآیندی، نقش واسطهای ایفا میکند
توحید رنجبری، الهه حافظی، ابوالفضل محمدی، فرزانه رنجبر شیرازی، فاطیما غفاری،
دوره ۱۲، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۹۷ )
چکیده
اخیراً، مطالعات بالینی تصویری متفاوت از اختلال وسواسی جبری ترسیم کردهاند؛ تصویری که شباهت زیادی به رفتارهای اعتیادگونه در افراد مبتلا به مصرف مواد دارد و این فرض را که احتمالاً این دو اختلال دو وجه از یک وضعیت مشابه هستند، بهوجود آورده است. پژوهش حاضر با هدف مقایسهی اضطراب، نگرانی و عدم تحمل بلاتکلیفی در افراد مبتلا به اختلال وسواسی جبری، اختلال مصرف مواد و افراد بهنجار انجام شد. پژوهش کنونی از نوع بنیادی و به شیوهی علّیمقایسهای طراحی شد. بدینمنظور ۱۲۰ فرد مبتلا به اختلال وسواسی جبری و ۱۲۰ نفر با اختلال مصرف مواد، به شیوهی نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند؛ همچنین بهمنظور مقایسه با دو گروه بالینی، ۱۲۰ نفر نیز از جمعیت بهنجار، به شیوهی نمونهگیری در دسترس گزینش شدند؛ سپس پرسشنامههای اضطراب بک، نگرانی پنسیلوانیا و عدم تحمل بلاتکلیفی در اختیار سه گروه قرار گرفت. نتایج نشان داد بین نمرات گروههای بالینی با افراد بهنجار در متغیرهای اضطراب، نگرانی و عدم تحمل بلاتکلیفی، تفاوت معناداری وجود دارد؛ بااینحال، بین افراد با اختلال وسواسی جبری و افراد با اختلال مصرف مواد، تفاوت معنیداری مشاهده نشد. در مجموع با توجه به یافتههای پژوهش حاضر و شباهت افراد مبتلا به اختلال وسواسی جبری و اختلال مصرف مواد، لزوم بررسی مؤلفههای فراتشخیصی در هر دوی این اختلالات جهت پیشگیری ضروری مینماید.
بتول احدی، فاطمه مرادی،
دوره ۱۲، شماره ۳ - ( ۹-۱۳۹۷ )
چکیده
عدمتحمل بلاتکلیفی، نوعی سوگیری شناختی است که بر چگونگی دریافت، تفسیر و واکنش فرد به یک موقعیت نامطمئن در سطوح هیجانی و شناختی و رفتاری تأثیر میگذارد. همهی پژوهشهای انجامشده در سراسر کشور طی سالهای ۱۳۸۹ تا ۱۳۹۶ گردآوری و بررسی شدند و تعداد دوازده پژوهش انجامگرفته در زمینهی عدمتحمل بلاتکلیفی، با بهرهگیری از ابزار فهرست بازبینی گزینش پژوهشها، از نظر فنی و روششناختی، شامل روش نمونهگیری درست، روش پژوهشی و آماری صحیح و مناسب و روایی و پایایی مناسب پرسشنامهها انتخاب شدند. برای این منظور از بین پژوهشها، پژوهشهایی که ازلحاظ روششناختی مورد قبول بودند، انتخاب و فراتحلیل شدند. مفروضههای همگنی و خطای انتشار مورد بررسی قرار گرفتند. ضریب اندازهی اثر با استفاده از نرمافزارجامع فراتحلیل(CMA-۲)ارزیابی شد. براساس نتایج فراتحلیل، باورهای فراشناختی بالاترین اثر و پس از آن، بالاترین اندازههای اثر، بهترتیب مربوط به استرس، ناتوانی برای انجام عمل و افکار تکرارشونده منفی بود و اندازهی اثر بازداری رفتاری و فعالسازی رفتاری ازلحاظ آماری معنادار نشد؛ ازاینرو، مدنظر قراردادن متغیرهای گفتهشده در تدوین مداخلات درمانیِ مربوط به عدمتحمل بلاتکلیفی، میتواند به کارآمدی هرچه بیشتر این مداخلات کمک کند.