6 نتیجه برای فرزندپروری
سوگند قاسم زاده، مینو مطبوع ریاحی، زهرا علوی، میترا حسن زاده،
دوره 11، شماره 4 - ( 12-1396 )
چکیده
اضطراب جدایی اختلالی است که ارتباط مستقیمی با سبک فرزندپروری و تنیدگی فرزندپروری دارد؛ و مداخله خانواده محور و بازی درمانی، برنامه جامعی است که شامل جلسات آموزشی برای والدین مبتنی بر بهبودبخشی روابط درونخانوادگی، برقراری تعامل سالم و مثبت درخانواده، کنترل پرخاشگری در خانواده، بررسی موانع ارتباطی در روابط همسران، تربیت سالم فرزندان؛ و جلسات بازی درمانی برای کودک میباشد. هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی مداخله خانواده محور و بازی درمانی، بر سبک و تنیدگی فرزندپروری مادران و نشانگان بالینی کودکان با اضطراب جدایی میباشد. ﭘﮋﻭﻫﺶ حاضر، ﻣﻄﺎﻟﻌﻪﺍﯼ ﻧﻴﻤﻪﺗﺠﺮﺑﻲ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺑﺎ ﮔﻤﺎﺭﺵ ﺗﺼﺎﺩﻓﻲ ﺁﺯﻣﻮﺩﻧﻲ ﻫﺎ ﺩﺭ دو ﮔﺮﻭﻩ 14 نفره ﺁﺯﻣﺎﻳﺶ ﻭ کنترل، ﺑﻪ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﭘﻴﺶﺁﺯﻣﻮﻥ ﭘﺲﺁﺯﻣﻮﻥ ﺍﺳﺖ. جامعه آماری پژوهش حاضر، شامل کلیه مراجعه کنندگان به یکی از مراکز مشاوره تهران میباشد که تشخیص قطعی اختلال اضطراب جدایی گرفتهاند. لذا، برای انتخاب نمونه، از روش نمونهگیری در دسترس با گمارش تصادفی در گروهها استفاده شده است. تحلیل دادههای پژوهش با استفاده از روش آماری تحلیل کوواریانس چند متغیره، نشان داد که تفاوت معناداری بین سبک و تنیدگی فرزندپروری مادران و نشانگان بالینی کودکان با اضطراب جدایی، در دو گروه آزمایش و کنترل وجود دارد. این مداخله، تاثیر معناداری بر سبک فرزندپروری و کاهش تنیدگی فرزندپروری مادران و نشانگان بالینی کودکان با اضطراب جدایی دارد.
ولی اله رمضانی، محمد سعید عبدخدایی، زهرا طبیبی، حمید رضا آقامحمدیان شعرباف،
دوره 13، شماره 1 - ( 3-1398 )
چکیده
هدف پژوهش حاضر بررسی ابعاد سلامت و آسیبشناختی فرزندپروری در خانوادههای ایرانی بود. طرح این پژوهش کیفی و شیوه مورد استفاده در آن، طرح دادهبنیاد است. جامعه پژوهش شامل کلیه والدین مسلمان دارای فرزند بالای ده سال ساکن تهران و کرج در مقطع زمانی تابستان 1395 تا تابستان 1396 بود. نمونه مورد بررسی 44 نفر از والدین مسلمان ایرانی بودند که با مصاحبه نیمهساختار یافته مورد مطالعه قرار گرفتند. دادههای حاصل از مصاحبهها، بر اساس الگوی پارادایمی یا مدل اشتراوس و کوربین از طرح داده بنیاد مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. در نهایت، حاصل کدگذاریهای باز، محوری و گزینشی، 216 کد اولیه، 9 مقوله 3 مضمون بود. در تجزیه و تحلیل محوری کدهای اولیه، 9 مقوله اصلی عبارت بودند از: طرد کردن، محبت/حمایت، مراقبت افراطی، انعطافناپذیری، ساختار متعادل، آشفتگی، اجبار، قاطعیت/حمایت از خودمختاری، و اهمال/ انفعال. این مقولات را میتوان به لحاظ مفهومی از هم متمایز نمود؛ هر چند وجوه مشترکی نیز با هم دارند. در ادامه تحلیل و در کدگذاری گزینشی، 9 مقوله اصلی، حول 3 مضمون انسجام یافتند که عبارت بودند از: صمیمت (طردکردن، محبت/حمایت، مراقبت افراطی)، ساختار/قانون (انعطافناپذیری، ساختار متعادل، آشفتگی)، خودمختاری/آزادی عمل(اجبار، قاطعیت/حمایت از خودمختاری، اهمال/ انفعال). از مقولاتی که حول هر مضمون سازمان مییابند، مقولات میانی، حالتی متعادل و سالم را ترسیم میکند و دو مقوله اول و آخر نشاندهنده جنبههای آسیبشناختی آن مضمون هستند. نتایج این پژوهش نشان داد که بیشتر والدین مورد مطالعه، از نوعی سبک استبدادی در فرزندپروری (ترکیب مراقبت افراطی، انعطاف ناپذیری و اجبار) استفاده میکنند و فرزندپروری سالم (ترکیب محبت/حمایت، انعطافپذیری و حمایت از خودمختاری) در رتبه دوم قرار داشت.
مرضیه پاغنده، سعید حسن زاده، سوگند قاسم زاده،
دوره 13، شماره 1 - ( 3-1398 )
چکیده
چکیده
آسیب شنوایی یکی از پیچیدهترین آسیبهای حسی است که بر تنیدگی فرزندپروری و تعامل والد-کودک تأثیر دارد. برنامه تعامل والد-کودک برگرفته از نظریه درمان مبتنی بر تعامل والد-کودک است که شیلا آیبرگ براساس نظریهی رفتار کنشگر، رواندرمانی سنتی کودک و رشد نخستین کودک تدوین کرده است. این برنامه هم از نظریهی دلبستگی و هم از نظریهی یادگیری اجتماعی به منظور دستیابی به شیوهی فرزندپروری مقتدرانه بهره جسته است. از این رو به نظر میرسد تعامل والد-کودک برای آموزش نحوه تعامل صحیح با کودک و کاهش تنیدگی فرزندپروری؛ بالاخص برای گروه آسیبدیده شنوایی که دارای والدینی شنوا هستند، مؤثر است. والدینی که دارای فرزندی با آسیبشنوایی هستند، ارزیابی شناختی منفی از توانمندیهای خود به عنوان والد دارند از این رو باعث کاهش سلامت روانی و بهزیستی والدین میشوند. مطالعه حاضر، با هدف بررسی اثربخشی برنامه آموزش تعامل مادر-کودک برای مادران دارای کودک با آسیبشنوایی بر کاهش تنیدگی فرزندپروری و رابطه والدین با کودک انجام شده است. پژوهش حاضر، از نوع نیمهآزمایشی بود و در آن از طرح پیشآزمون-پسآزمون و مرحله پیگیری با گروه کنترل استفاده شد. نمونه شامل 30 کودک دارای آسیبشنوایی پیشدبستانی و والدینشان بودند که به صورت هدفمند انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. برنامه تعامل والد-کودک توسط پژوهشگر تدوین و طراحی گردید. این برنامه شامل تهیه نیازسنجی و تدوین یک سری مؤلفههای برنامه آموزش والدین (مهارتهای تعامل کودکمدار و مهارتهای والدگری) بود. مهارتهای تعامل کودکمدار شامل جایزه دادن، تقلید، بازتاب، توصیف، اشتیاق و جلب توجه و تمرکز مدنظر قرار گرفت، و سپس مهارتهای والدگری شامل صدور فرامین خوب، تشویق فرمانبرداری، محرومسازی با روی صندلی قرار گرفتن به خاطر نافرمانی و ایجاد قوانین معتبر در خانه تنظیم گردید. سپس آزمودنیهای گروه آزمایش برنامه تعامل والد-کودک را در قالب 12 جلسه دو ساعته در طی یک ماه دریافت کردند. برای بررسی تعامل والد-کودک و تنیدگی فرزندپروری از مقیاس رابطهی والد-کودک و مقیاس تنیدگی والدگری استفاده شد. یافتهها نشان داد که میانگین نمرات در تعامل والد-کودک و تنیدگی فرزندپروری در پدران اثرگذار بوده؛ ولی در مادران، در مقایسه با گروه کنترل در پسآزمون در مقایسه با پیشآزمون افزایش بیشتری یافته است. نتایج این پژوهش اهمیت مشارکت والدین در برنامه آموزشی تعامل والد-کودک به عنوان والد-درمانگر را نشان میدهد. یافتهها همچنین اثربخشی برنامه تعامل والد-کودک بر بهبود رابطه بین والدین با کودک دارای آسیب شنوایی را نیز نشان میدهد.
یونس یوسفی، اسرین محمدی، سارا تواضعی، احمد امانی،
دوره 16، شماره 3 - ( 10-1401 )
چکیده
مقدمه: مادران کودکان مبتلا به سندرم داون با چالشهای بسیاری مواجه هستند. اضطراب، استرس، افسردگی، نگرشهای ناکارآمد، افکارخودآیند و هیجانهای منفی و سبکهای پاسخدهی ناکارآمد مانند دوری از موقعیتها و نداشتن ارتباط با دیگران از جمله مشکلات گزارش شده توسط این مادران است.
هدف: هدف این پژوهش بررسی اثربخشی مداخله گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر عوامل محافظ خانواده، احساس تنهایی عاطفی و اجتماعی و استرس فرزندپروری در مادران کودکان مبتلا به سندرم داون بود.
روش: طرحِ پژوهش حاضر، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون _ پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. شرکت کنندگان شامل 30 نفر از مادران کودکان مبتلا به سندرم داون در سنندج بود که به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15نفر) و گواه (15نفر) جایگزین شدند. مداخله مبتنی بر پذیرش و تعهد در 8 جلسه به صورت گروهی اجرا شد.
یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که مداخله گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد باعث افزایش نمرات مادران در عوامل محافظ خانواده، کاهش احساس تنهایی عاطفی و اجتماعی و استرس فرزندپروری (در ابعاد آشفتگی والدین و تعامل ناکارآمد والد-کودک) میشود.
نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش پیشنهاد میشود از مداخله گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد برای بهبود تعاملات و راهبردهای مبتنی بر ارزش در مادران کودکان مبتلا به سندرم داون استفاده کرد.
آقای مسعود افشانی، دکتر عبدالرحیم کسائی اصفهانی، دکتر کیانوش زهراکار،
دوره 18، شماره 1 - ( 3-1403 )
چکیده
هدف از پژوهش حاضر، بررسی نقش واسطه ای استفاده از شبکههای اجتماعی در رابطه بین سبکهای فرزندپروری مقتدرانه و سهل گیرانه با اهمالکاری تحصیلی در دانشآموزان متوسطه اول بود. پژوهش از نوع همبستگی، و جامعه آماری شامل همه دانشآموزان مقطع متوسطه اول شهرستان اشنویه در سال 1401 بود. در این پژوهش با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی خوشهای چندمرحلهای 339 نفر (170 دختر و 169 پسر) بهعنوان نمونه آماری انتخاب شدند. به منظور گردآوری اطلاعات از پرسشنامههای سبکهای فرزندپروری بامریند ( PSI ) 1967، اهمالکاری تحصیلی سولومون و راثبلوم ( PASS ) 1984 و شبکههای اجتماعی جهان بانی (1397) استفاده شد. داده ها به روش تحلیل کوواریانس و مدل یابی معادلات ساختاری تجزیه و تحلیل شدند. نتایج پژوهش حاضر در خصوص میانجیگری استفاده از شبکه های اجتماعی در رابطه بین سبک فرزندپروری مقتدرانه با اهمالکاری تحصیلی نشان داد که سبک فرزندپروری مقتدرانه نه تنها به صورت مستقیم بلکه به صورت غیرمستقیم و با میانجیگریِ استفاده از شبکه های اجتماعی نیز بر اهمال کاری تحصیلی دانش آموزان تاثیر دارد.
خانم سمیرا عطار، دکتر حسن زارعی محمود ابادی، دکتر نجمه سدرپوشان،
دوره 18، شماره 1 - ( 3-1403 )
چکیده
فرزند پروری ذهن آگاهانه، کاربرد جدیدی از ذهن آگاهی است که هدف آن بهبود والدگری از طریق ارتقای توجه والدینی، افزایش آگاهی در مورد استرس فرزندپروری، کاهش واکنش پذیری والدین میباشد. هدف این پژوهش، شناسایی مولفه های تشکیل دهنده فرزند پروری ذهن آگاهانه بود. روش پژوهش کیفی و راهبرد آن تحلیل تماتیک بود. محیط پژوهش شامل تمام والدین مراجعه کننده به کلینیکهای روانشناسی و مشاوره شهر شیراز و همچنین روانشناسان و متخصصان در حوزهی کار با کودک بود. با استفاده از روش نمونه گیری دردسترس و مصاحبه نیمه ساختاریافته، در نهایت تعداد 12نفر انتخاب شدند. بعد از جمع آوری داده ها، تحلیل و کدگذاری انجام شد. نتایج نشان داد مولفه های فرزند پروری ذهن آگاهانه شامل: برخورد مناسب با رفتار فرزند، تناسب سن و ظرفیت کودک، تلاش برای حل مسئله، الگوی فرزند بودن، همسطح شدن با فرزند، توجه عمیق به تعامل با کودک، خودتنظیمی، ممانعت از قضاوت فرزند، ارتقاء هوش هیجانی، همدلی با فرزند و بخشش بود.