جستجو در مقالات منتشر شده


196 نتیجه برای توسعه

آرش انتقامی، علیرضا استعلاجی، علی توکلان،
دوره 10، شماره 36 - ( 5-1400 )
چکیده

بر اساس سند گسترش فناوری نانو در افق 1404، این فناوری به منظور تولید ثروت و بهبود کیفیت زندگی مردم در نظر گرفته شده  لذا هدف از این مطالعه،  ارزیابی مزیت و محدویت­های توسعه محصولات  فناوری نانو بر اساس مدل استراتژی مناسب در توسعه جوامع روستایی است که بر اساس مدل برنامه­ ریزی SWOT-QSPM طراحی شده همچنین بر اساس مطالعات کتابخانه­ای، اسنادی، میدانی و توزیع 122 پرسشنامه با  ضریب آلفا کرونباخ 77/0 بین کارشناسان ستاد فناوری نانو، سازمان دهیاری و شهرداری کشور، اساتید گروه جغرافیا و برنامه­ریزی روستایی و اساتید گروه ترویج و آموزش کشاورزی دانشگاه آزاد واحد علوم و تحقیقات به ارزیابی شاخص اجتماعی، اقتصادی، زیرساختی و سیاسی- مدیریتی پرداخته شده است. توجه به نمرات ارزیابی 1.16 برای عوامل داخلی و 2.28 برای عوامل بیرونی؛ استراتژی تدافعی را برای توسعه محصولات فناوری نانو در جوامع روستایی نشان داد. طبق آن چهار استراتژی جهت برنامه­ریزی در نظر گرفته شده و بارگذاری چهار اولویت در استراتژی تدافعی مطرح شده است. استفاده از نیروهای متخصص در حوزه نانو جهت ارزیابی و نیازسنجی در راستای کاهش خطاهای برنامه­ریزی توسعه اقتصاد روستایی؛ تعیین سازوکارهای نظارت در جهت سنجش مخاطرات اجرای سیاست­های کلان؛ راه­اندازی دفتر ارزیابی ریسک و بکارگیری محصولات نانو در وزارت جهاد کشاورزی و سازمان دهیاری­های کشور؛ و ایجاد مراکز رشد  با همکاری دفاتر ICT روستایی جهت بکارگیری محصولات نانو در صنایع روستایی.

مهدیه ساعی، پیروز شاکری، اصغر صالحی، صفت الله رحمانی،
دوره 10، شماره 37 - ( 9-1400 )
چکیده

دامپروری و دامداری به‌عنوان یک بخش اقتصادی، یکی از پررونق‌ترین فعالیت‌های تولیدی است. در حال حاضر استان کرمان از نظر تولید گوشت قرمز، تخم مرغ و عسل جایگاه سیزدهم، از نظر تولید شیر خام جایگاه هفدهم و از لحاظ تولید گوشت مرغ رتبه هجدهم را در بین استان‌های کشور به‌خود اختصاص داده و 40 درصد اشتغال استان در بخش دامداری و دامپروری است. مطالعه حاضر، در راستای بررسی عوامل مؤثر بر توسعه پایدار صنعت دامپروری شمال استان کرمان طراحی و اجرا شده است. این تحقیق، از نظر هدف کاربردی و از لحاظ ماهیت، توصیفی-تحلیلی است. نتایج مطالعه که با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی به‌دست آمد نشان داد که از نظر کارشناسان، میزان موفقیت اهداف کمی و کیفی برنامه‌های قبلی دام سنگین، بیشترین تأثیر در شاخص تعیین چشم‌انداز، اهداف و راهبردهای کلان صنعت در اسناد بالادستی، میزان موفقیت فرآیندهای تأمین نهاده‌ها قبل از تولید، بیشترین تأثیر در شاخص موفقیت فرآیند و چرخه‌های تأمین نهاده‌ها و فروش محصولات دامی، افزایش سطح درآمد حاصل از فعالیت دامپروری، بیشترین تأثیر در تعیین شاخص چشم‌انداز، اهداف و راهبردهای توسعه پایدار صنعت، تسهیل‌گری سازمان جهاد کشاورزی، مؤثرترین متغیر برای ارتقاء ظرفیت فعالیت‌های اقتصادی موجودِ صنعت، برنامه‌های مبتنی بر افزایش تولید و بهره‌وری فعالیت‌های موجود، بیشترین تأثیر در برنامه‌های توسعه پایدار صنعت دامپروری، تقویت نگرش کارآفرینی بین دستگاه‌های اجرایی، بیشترین تأثیر بر شاخص ساز و کارهای مؤثر در توسعه پایدار صنعت دامپروری و شناسایی و جذب منابع انسانی مستعد موجود در صنعت دامپروری برای اجرای طرح‌ها، به‌لحاظ تأثیر بر شاخص ملاحظات و الزامات اجتماعی و نهادی جهت اجرای طرح‌ها، اولویت اول را دارا بودند. نتایج این مطالعه می‌تواند به‌عنوان راهنما و نقشه راه در سیاست‌های توسعه، برنامه‌ها، پروژه‌ها و مطالعات آینده مورد استفاده قرار گیرد.

عباس ذاکرنسب، علی افشاری پور،
دوره 10، شماره 37 - ( 9-1400 )
چکیده

لزوم توجه به بخش کشاورزی برای توسعه پایدار نواحی روستایی همواره مورد توجه اندیشمندان، مدیران، برنامه­ریزان و دولت­ها بوده است. امروزه مشخص­شده است تنها توجه به افزایش تولید نمی­تواند باعث پیشرفت کشاورزی شود. استفاده از صنایع تبدیلی و تکمیلی جهت بهره­وری بیشتر از تولیدات کشاورزی می­تواند منجر به افزایش کیفیت محصولات و سودآوری بیشتر و همچنین افزایش اشتغال و در نهایت توسعه پایدار نواحی روستایی شود. اما این صنایع باید در مکانی ایجاد شود که شرایط مناسبی داشته باشد. هدف از این پژوهش، اولویت­بندی و معرفی مناسب­ترین دهستان برای استقرار صنایع تبدیلی و تکمیلی در بخش مرکزی شهرستان میناب استان هرمزگان است. از آنجا که فعالیت بیشتر مردم در محدوده مورد مطالع در بخش کشاورزی است، استقرار چنین صنایعی می­تواند به توسعه نواحی روستایی کمک بسیاری کند.  این پژوهش با تکنیک تصمیم­گیری چند معیاره TOPSIS انجام گرفت و با وزن­دهی به شاخص­ها، امتیاز هر دهستان مشخص و اولویت­بندی انجام شد. نتایج نشان داد که از میان شاخص­های مورد بررسی، میزان تولید محصولات زراعی و میزان تولید محصولات باغی از اهمیت بیشتری برخوردار هستند. همچنین مناسب ترین دهستان برای ایجاد صنایع تبدیلی و تکمیلی دهستان کریان، و در رتبه­های بعد به ترتیب دهستان­های گوربند، تیاب و حومه قرار دارند.

سعید عزیزی، مسعود مهدوی حاجیلویی، ریباز قربانی نژاد،
دوره 10، شماره 38 - ( 12-1400 )
چکیده

توانمندسازی روستاییان - به عنوان رویکرد جدید توسعه - در افزایش درآمد و توسعه سکونتگاه‌های روستایی مؤثر است. به بیانی دیگر، توسعه روستایی بدون توانمندسازی روستاییان امکان‌پذیر نمی‌شود. چراکه تغییر و تکامل دانش، مهارت و نگرش روستاییان از فرآگرد توانمندسازی، بستر توسعه روستایی پایدار است و همچنانکه روستاییان از ایده‌ها و روش‌های تازه استقبال می‌کنند، به‌دنبال آن، افکارشان نیز متحول می‌شود و در نتیجه، نگرش تازه‌ای در آن‌ها نسبت به فعالیت‌های کشاورزی و دیگر فعالیت‌های اقتصادی در مناطق روستایی ایجاد می‌شود و با ارتقای ظرفیت‌های شناختی (آگاهی و دانش) خود، موجبات توسعه پایدار روستایی را فراهم می‌سازند. هدف از انجام این پژوهش، تحلیل و رتبه‌بندی سکونتگاه‌های روستایی از نظر عوامل مؤثر بر توانمندسازی روستاییان بخش چَندار شهرستان ساوجبلاغ بوده‌است. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر رویکرد پژوهش، کمّی (پیمایشی) است. جامعه آماری شامل ساکنان 10 روستای پرجمعیت بخش چندار شهرستان ساوجبلاغ با جمعیت 12764 تن است و حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 384 نفر به دست آمد و براساس جمعیت هر روستا، نسبت نمونه هر روستا مشخص گردید. ابزار گردآوری داده‌ها پرسشنامه پژوهشگرساخته است. برای مقایسه و رتبه‌بندی روستاها از شش شاخص ترکیبی (مولفه) شامل علاقه و انگیزه افراد، آموزش، مشارکت روستائیان، گردشگری، خدمات کمیته امداد و ظرفیت‌های جغرافیایی به عنوان عوامل اثرگذار بر توانمندسازی استفاده شده‌است. به‌منظور وزن‌دهی شاخص‌ها از تکنیک دیمتل و برای رتبه‌بندی از مدل ویکور بهره گرفته شد. یافته‌های پژوهش نشان می‌دهد که روستای کُردان در رتبه یک و بعد از آن به ترتیب مزرعه گزل‌دره، فشند، مزرعه حسن آباد، ازنق، سبیستان، هرجاب، کوشک زر، امامزاده شاه‌حسین و بانوصحرا قرار گرفته‌اند. در میان شاخص‌های موثر بر توانمندسازی به ترتیب شاخص‌های مشارکت، علاقه‌مندی و انگیزه، بیشترین نقش را داشتند و سپس، ظرفیت‌های جغرافیایی، آموزش و خدمات کمیته امداد در رتبه‌های بعدی قرار دارند. شاخص گردشگری با اختلاف در رتبه آخر قرار گرفته‌است.

محمدحسین کریم، مهرشاد طولابی نژاد،
دوره 10، شماره 38 - ( 12-1400 )
چکیده

تجدید حیات روستاها به عنوان پیاده­سازی استراتژی توسعه روستایی از طریق توسعه اقتصادی، اجتماعی و زیباسازی روستاها معرفی شده است. در مناطق روستایی، احیای بخش کشاورزی به عنوان پایه­ای اصلی و به عنوان مبنایی برای رسیدن به این هدف در نظر گرفته شده است. با توجه به اهمیت این موضوع، هدف از این مطالعه ارزیابی شاخص­ ها و راهبردهای احیای کشاورزی در راستای تجدید حیات مناطق روستایی می ­باشد. تحقیق حاضر از نظر هدف، کاربردی و روش انجام آن ترکیبی (کیفی و کمی) است. ابزار گردآوری داده­ها و اطلاعات پرسش­نامه و مصاحبه می ­باشد. جامعه آماری پژوهش، کارشناسان مختلف در زمینه­های تحصیلی جغرافیای روستایی، اقتصاد کشاورزی، علوم اجتماعی و جامعه­شناسی روستایی، کارشناسان جهاد کشاورزی، متخصصان/نخبگان/ مدیران و جوانان روستایی استان لرستان می­باشد. با روش نمونه­گیری هدفمند 70 کارشناس به عنوان نمونه انتخاب گردید. برای پاسخگویی به سوالات پژوهش از مدل تحلیل شبکه­ای فازی (FANP)، مدل گسترش عملکرد کیفیت (QFD) و برای شناسایی راهبردهای اجرایی تجدید حیات مناطق روستایی از مصاحبه­های اکتشافی و نتایج مدل تجربی  QFDاستفاده شد. نتایج پژوهش گویای آن است که 1) سرمایه­گذاری، 2) توسعه بازاریابی، 3) سیاست­های حمایت از کشاورزان، 4) اصلاح و تغییر الگوی کشت مهم­ترین راهبردهای احیای کشاورزی در لرستان بوده­اند. نتایج مدل QFD و ماتریس ارتباط نشان داد که 1) عامل انسانی، 2)کمک مالی/مشاوره دولتی، 3)عامل اجتماعی، 4)منابع محلی و 5)برنامه­ریزی محیطی/امکانات برای توسعه آتی روستاها و کشاورزی مهم­ترین پیشران­های مورد نیاز تجدید حیات مناطق روستایی لرستان می­باشند. آموزش نیروی انسانی و رهبری محلی، کمک مالی/ سرمایه­ای و مشاوره دولتی، عامل اجتماعی و تقویت مشارکت، استفاده بهینه از منابع محلی و برنامه­ریزی بر اساس منابع محیطی و امکانات محلی برجسته­ترین استراتژی­های اجرایی تجدید حیات مناطق روستایی لرستان با تاکید بر بخش کشاورزی بودند. از نتایج این پژوهش برای احیای کشاورزی و تجدید حیات روستایی در سایر مناطق روستایی ایران می­توان استفاده نمود.

کبریا مرادی، حمداله سجاسی قیداری، حمید شایان، امیدعلی خوارزمی،
دوره 10، شماره 38 - ( 12-1400 )
چکیده

امروزه اغلب برنامه ­ریزان توسعه روستایی به این نتیجه رسیده ­اند که مناسب­ ترین راهبرد پاسخگویی به چالش­های اقتصادی در مناطق روستایی تشویق روستاییان به فعالیت­های کارآفرینانه می­باشد. یکی از حوزه­ های شکل­گیری فعالیت­های کارآفرینانه در مناطق روستایی، گردشگری کشاورزی است که تحت تأثیر عوامل و نیروهای متعددی می­باشند. لذا هدف از پژوهش حاضر شناسایی ابعاد و مؤلفه­های مؤثر بر توسعه کسب و کارهای کارآفرینانه گردشگری­کشاورزی و مدل سازی مفهومی این عوامل در قالب رویکرد سیستمی می­ باشد. بنابراین پژوهش حاضر از نظر هدف یک پژوهش کاربردی و از نظر نتیجه یک پژوهش اکتشافی و با روش کیفی- کمی است. به منظور بررسی میزان تأثیر هر یک از متغیرها در مدل عوامل علی، تعداد 30 پرسشنامه در اختیار نخبگان اجرایی و دانشگاهی قرار گرفت. برای ترسیم مدل مفهومی علی و معلولی بر اساس مدلسازی سیستم پویا از  نرم افزار Vensim  و برای تجزیه و تحلیل داده­ها از آمار توصیفی و استنباطی (تک نمونه­ای و آزمون فریدمن) در نرم افزار SPSS استفاده شده است. نتایج پژوهش بر اساس آزمون t نشان می­دهد که تأثیر عامل سیاست گذاری بر توسعه کسب و کارهای کارآفرینانه گردشگری کشاورزی دارای رتبه اول می­باشد و عامل امکانات و خدمات گردشگری، عوامل فرهنگی- اجتماعی، مهارت­های فردی و ظرفیت­های محلی کشاورزی به ترتیب در رتبه­های بعدی قرار گرفته­اند.

بهرام ایمانی،
دوره 10، شماره 38 - ( 12-1400 )
چکیده

داشتن تفکری مناسب درباره استراتژی برند نقش مهمی در توانمندسازی اقتصادی مناطق روستایی ایفا می‌کند و باعث تقویت جایگاه روستاها می‌گردد و آنها را در جهت ایجاد رقابت و درآمد پایدار و خلق ارزش یاری می‌رساند. با توجه به اهمیت موضوع پژوهش حاضر با هدف بررسی اثرات مؤلفه‌های برند بر توانمندسازی اقتصادی در مناطق روستایی انجام شده است. این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و بر اساس ماهیت توصیفی- تحلیلی است. جامعه آماری شامل دو گروه متخصصین و جامعه محلی است. جامعه متخصصین 30 نفر به صورت نمونه­گیری غیر احتمالی هدفمند، جامعه محلی با استفاده از نمونه­گیری خوشه­ای در پنج دهستان بخش مرکزی، در ابتدا از هر دهستان شش روستا و از هر روستا به صورت تصادفی و متناسب با جمعیت آنها 436 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. پایایی کل پرسشنامه بر اساس آلفای کرونباخ 928/0 برآورد گردید. نتایج بر اساس دیدگاه متخصصان جهت شناسایی مؤلفه­های کلیدی برند پس از چهار بار چرخش نشان داد از بین 29 مؤلفه، 15 مؤلفه برند کلیدی هستند. بر اساس دیدگاه جامعه محلی نتایج ضریب همبستگی پیرسون نشان داد بین مؤلفه‌های برند و توانمندسازی اقتصادی ارتباط مثبت وجود دارد. نتایج رگرسیون چند متغیره نیز نشان داد مؤلفه‌های برند بر توانمندسازی اقتصادی تأثیرگذار بوده است و 723/0 از کل واریانس توانمندسازی اقتصادی را تبیین می‌کند.

هانیه حق پناه، طاهره صادقلو،
دوره 10، شماره 38 - ( 12-1400 )
چکیده

یکی از راه‌های توانمندسازی زنان روستایی فراهم آوردن زمینه حضور آنها در فعالیت­های اقتصادی و بخصوص فروش تولیدات و محصولات کشاورزی و صنایع‌دستی است که نیازمند مهیا نمودن شرایط مطلوب از جمله ایجاد بازارهای مناسب برای این محصولات است. لذا، پژوهش حاضر به دنبال بررسی نقش بازارهای محلی در توانمندسازی زنان روستایی در شهرستان قائن می­باشد. تحقیق حاضر از نوع کاربردی؛ با روش­شناسی توصیفی و تحلیلی است و برای گردآوری اطلاعات از روش­های کتابخانه­ای و میدانی مبتنی بر ابزار پرسشنامه محقق ساخته بهره گرفته شده است. حجم نمونه این تحقیق شامل 80 زن روستایی از 21 روستای شهرستان قائن است که به صورت تمام­شماری در زمان مطالعات میدانی به عنوان فروشنده در بازارهای محلی مورد مطالعه حضور داشته­اند. برای تجزیه و تحلیل داده­ها از آزمون­های رگرسیون و مقایسه میانگین و برای رتبه بندی روستاهای مورد بررسی از مدل کوکوسو بهره گرفته شده است. نتایج نشان می­دهد که زنان مورد مطالعه در بعد فردی بیشترین تاثیر را از شرایط بازار پذیرفته­اند. همچنین بازار های محلی بیشترین تاثیر را بر توانمندسازی زنانی که در روستاهای قومنجان، تیغدر و روم سکونت دارند داشته است.

علی اکبر نجفی کانی،
دوره 10، شماره 38 - ( 12-1400 )
چکیده

تأمین مواد غذایی برای جمعیت رو به رشد ایران و لزوم رسیدن به خودکفایی در تولیدات کشاورزی ایجاب می­کند، میزان تولیدات بخش کشاورزی در کشور افزایش یابد و لازمه آن تغییر در روش­های کشاورزی سنتی و جایگزین نمودن روش­های نوین و پربازده مثل کشت­ هیدروپونیک می­باشد. این تحقیق به صورت کاربردی بوده و روش آن به صورت توصیفی- تحلیلی و میدانی است و جامعه آماری، روستاهای بخش مرکزی شهرستان گرگان می­باشند که با استفاده از فرمول کوکران، 240 نفر از کارفرمایان و کارگران مزرعه هیدروپونیک و همچنین روستاییان بهعنوان جامعه نمونه انتخاب شدند و در نهایت با استفاده از آزمون T مستقل، مان­وایتنی، رگرسیون خطی چندگانه  و تحلیل خوشه­ای در محیط نرم­افزاری SPSS، داده­ها مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج حاصل از آزمون T نشان می­دهد که بین میزان تولید محصولات صیفی در واحد سطح در دو شیوه مورد مطالعه و همچنین میزان درآمد بهره­برداران تقاوت معناداری تا سطح اطمینان 99 درصد وجود دارد. نتایج حاصل از مان­وایتنی نیز حاکی از آن است که بین ضریب جذب کود شیمیایی، سموم دفع آفات و کیفیت ظاهری محصولات نیز تفاوت معنادار و 99 درصدی وجود دارد. همچنین نتایج حاصل از آزمون رگرسیون نشان می­دهد که میزان رضایت کشاورزان از کشت هیدروپونیک بسیار بوده و ضریب تعیین بدست آمده نشان می­دهد کشاورزی هیدروپونیک حدود 88 درصد در افزایش تولید محصول، کاهش مصرف آب و افزایش درآمد کشاورزان و تاحدی در افزایش ضریب جذب کود و سم موثر واقع شد. سپس برای ظرفیت­سنجی توسعه کشت هیدروپونیک روستاها با استفاده از آزمون تحلیل خوشه­ای به چهار دسته طبقه­بندی شدند، به­طوری­که روستای خوشه اول(کریم­آباد و سعدآباد) بیشترین ظرفیت را برای توسعه کشت هیدروپونیک دارا هستند.

آسیه قربانی، میلاد جودی دمیرچی، ناصر مطیعی،
دوره 11، شماره 39 - ( 3-1401 )
چکیده

نخستین قدم در هر برنامه ­ریزی محیطی، شناخت محیط و امکانات نهفته در آن است. با این وجود با ارزیابی دقیق محیط در زمینه پتانسیل ­ها، ظرفیت­ ها و نیز شناخت کمبودها و تنگناهای آن، می­توان یک برنامه ­ریزی دقیق در جهت بهره ­برداری بهینه از این امکانات و رفع مشکلات در جهت توسعه اقتصادی روستایی انجام داد. پژوهش مورد نظر از نوع کاربردی، غیر آزمایشی، کتابخانه ­ای و اسنادی و پارادایم آن کمی است. و در سطح شهرستان مطالعه می­ شود. در این تحقیق متغیر وابسته، توسعه­ اقتصادی روستایی و متغیرهای مستقل؛ توسعه منابع انسانی، دسترسی به عوامل زیرساختی و توان اکولوژیکی می­باشد. ابزار اندازه­ گیری متغیرها شاخص­ ترکیبی می­ باشد که از مجموع شاخص ­هایی که به روش تقسیم بر میانگین رفع اختلاف مقیاس شده و به روش تحلیل مولفه ­های اصلی وزن­دار شده ­اند، محاسبه شد. ارزیابی توان اکولوژیکی با روش چندعاملی دکتر مخدوم و به کمک نرم­ افزارهای ArcGIS 10.4.1، ENVI 5.1 انجام گرفت. و در نهایت اثر متغیرها بر هم، به کمک روش رگرسیون چندگانه در نرم­افزار SHAZAM بررسی شد. نتایج نشان داد که شهرستان­ های چادگان و خوروبیابانک به ترتیب بیشترین و کمترین توان­محیطی را دارند و شهرستان­های اصفهان و سمیرم به ترتیب بیشترین و کمترین میزان توسعه اقتصادی روستایی را دارند و طبق یافته­های به دست آمده، میزان تاثیر توان­محیطی بر توسعه اقتصادی روستایی استان اصفهان برابر با 23/0 در سطح معنی­داری 1/0 درصد بدست آمد.

اکرم قنبری، عبدالرضا رحمانی فضلی، فرهاد عزیزپور،
دوره 11، شماره 39 - ( 3-1401 )
چکیده

مقاله حاضر، با هدف شناسایی عوامل موثر بر بهره­مندی از مزیت­های جغرافیایی در فرآیند توسعه پایدار در روستاهای شهرستان خرم­آباد تهیه شده است. روش تحقیق ترکیبی (کمی-کیفی) است. از مدل کیو برای تحلیل مساله استفاده گردید. جامعه آماری روستاهای شهرستان خرم­آباد هستند. مشارکت­کنندگان بخش کیفی روستاییان خبره­­اند که 30 نفر با اشباع نظری انتخاب و با انجام مصاحبه نیمه ساختمند داده­ها جمع­آوری گردید. در بخش کمی  نیز خبرگان روستایی بوده­اند که از 150 روستا  یک نفر انتخاب و در مجموع تعداد 150 نفر انتخاب شد. با توجه به یافته­ها نتایج حاصل شد:  نواحی روستایی مورد مطالعه علیرغم برخورداری از مزیت­های جغرافیایی متنوع نتوانسته­اند از مزیت­های جغرافیایی خود در فرآیند توسعه پایدار بهره­مند شوند از این روی در مسیر ناپایداری قرار گرفته­اند. این ضعف بهره­مندی متأثر از عوامل مختلفی است که در این بین نقش عوامل اقتصادی (پایین بودن سطح درآمدی در نواحی روستایی، تورم و توزیع نامتوازن منابع اعتباری، بی­ثباتی نظام بازار، ضعف خدمات پشتیبان و همچنین ضعف برخورداری از بنگاه­های فرآوری) و مدیریتی-نهادی (ضعف ترتیبات حقوقی-نهادی و نبود نظام برنامه­ریزی یکپارچه برای فعالیت­های کشاورزی متناسب با بازار داخلی و خارجی) از اهمیت بیشتری برخوردار است.

مهدی چراغی،
دوره 11، شماره 39 - ( 3-1401 )
چکیده

ناامنی غذایی و فقر غذایی می‌تواند علاوه بر اثرات منفی  بر سلامت جسمی، تبعات اجتماعی و اقتصادی و روحی و روانی به همراه داشته باشد، ازاین‌رو شناخت عوامل مؤثر بر شکل‌گیری ناامنی غذایی ضروری است. هدف پژوهش حاضر بررسی وضعیت ناامنی غذایی و شناخت مهم‌ترین عوامل مؤثر در به‌کارگیری استراتژی‌های غذایی و غیرغذایی مقابله با ناامنی غذایی هست. تحقیق حاضر از نظر نوع کاربردی و از نظر ماهیت توصیفی - تحلیلی است. جامعه آماری تحقیق حاضر خانوارهای ساکن در بخش حلب، شهرستان ایجرود استان زنجان می‌باشد. روش گردآوری اطلاعات به‌صورت کتابخانه‌ای و میدانی (پرسش‌نامه) و روش تجزیه‌وتحلیل اطلاعات هم به‌صورت آمار توصیفی و مدل هکمن و برای محاسبه میزان  ناامنی غذایی از روش (مقیاس ناامنی غذایی) استفاده‌شده است. یافته‌های تحقیق نشان می­دهد، 49.41 درصد خانوارها دارای امنیت غذایی، 31.76 درصد خانوارها دارای ناامنی غذایی بدون گرسنگی، 10.59 درصد خانوارها ناامنی غذایی با گرسنگی متوسط و 8.24 درصد خانوارها دارای ناامنی غذایی با گرسنگی شدید هستند. همچنین نتایج مدل هکمن نشان می‌دهد، مهم‌ترین عامل تأثیرگذار در استراتژی غیر غذایی، درصد درآمد به‌دست‌آمده از بخش غیرکشاورزی است که دراین‌بین عوامل درصد درآمد به‌دست‌آمده از بخش خدمات با ضریب 246/0، شغل فرعی با مقدار ضریب 328/0 و میزان درآمد با ضریب 289/0  دارای بیشترین تأثیر هست. باتوجه‌به یافته‌ها، پیشنهاد تحقیق حاضر جهت کاهش ناامنی غذایی تنوع فعالیت‌های اقتصادی هست.

حمید شایان، حمدالله سجاسی قیداری، خدیجه یزدانی مروی لنگری،
دوره 11، شماره 40 - ( 6-1401 )
چکیده

یکی از ﻣﻬﻤﺘﺮﻳﻦ وﻳﮋگی­ های بخش کشاورزی در ﻣﻨـﺎﻃﻖ روﺳـﺘﺎﻳﻲ اﻳـﺮان، ﭘﺎﻳﻴﻦ ﺑﻮدن ﺑﻬﺮه­وری ﻋﻮاﻣﻞ ﺗﻮﻟﻴﺪ اﺳﺖ. قطعهﻗﻄﻌﻪ ﺑﻮدن اراﺿﻲ زراﻋﻲ از ﻋﻮاﻣﻞ ﻣﻮﺛﺮ در اﻳﻦ اﻣﺮ می­باشد و مناسب­ترین راﻫﻜﺎر، اﺟﺮای ﻃﺮح­های ﻳﻜﭙﺎرﭼﻪ­ﺳﺎزی اراﺿﻲ اﺳت. از مهم­ترین آثار اجرای طرح­های یکپارچه­سازی اراضی کشاورزی، آثار اقتصادی، زیست­محیطی و اجتماعی است. بر­این اساس پژوهش حاضر از نظر روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و از نظر هدف، توسعه ­ای و کاربردی است که به منظور گرد­آوری اطلاعات، برحسب مقتضیات پژوهش از مطالعات پیمایشی و کتابخانه­ای استفاده شده است. جامعه­ی آماری تحقیق شامل 1448 خانوار سهام­دار شرکت سهامی زراعی نیل آباد تربت جام است که با استفاده از فرمول کوکران 174 سهام­دار به عنوان نمونه انتخاب و مورد پرسش­گری واقع شدند. داده­ها و اطلاعات جمع­آوری شده با استفاده از روش­های آمار استنباطی و توصیفی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. با توجه به نتایج حاصل از تحقیق، در بُعد اجتماعی- فرهنگی، شاخص افزایش دانش کشاورزان با میانگین 93/3 و در بعد اقتصادی- معیشتی، شاخص هزینه مصرف آب، با میانگین 82/3 نسبت به سایر شاخص­ها افزایش معناداری را نشان می­دهد. به طور کلی میانگین اثرات یکپارچه­سازی اراضی در قالب شرکت سهامی 47/3 است که بالاتر از میانگین عددی 3 و در حد متوسط تا مطلوب ارزیابی گردیده است. بنابراین شرکت سهامی زراعی نیل­آباد در بهبود شرایط اقتصادی و اجتماعی سهام­داران تاثیر نسبتاً مثبتی داشته است. با اینحال، با گذشت ۵۰ سال از فعالیت شرکت، اکنون پایین رفتن سطح آب­های زیر زمینی، عدم وجود صنایع مکمل در زنجیره تولیدی، افزایش اعضای اولیه از ۲۷۶ نفر به حدود ۲۰۰۰ نفر به عنوان عواید بگیر، عدم رضایت سهام­داران از هیات مدیره شرکت سهامی زراعی، مهم­ترین مسائل شرکت از دیدگاه مدیران و سهام­داران است.

محمد حجی پور،
دوره 11، شماره 40 - ( 6-1401 )
چکیده

توسعه فضاهای جغرافیایی نیازمند درک واقعی و برنامه­ ریزی هوشمندانه است. تدبیر چالش­ ها و مسائل روستایی و به ویژه اقتصاد آن، یک گام راهبردی در توسعه اقتصاد فضا است. استان خراسان جنوبی به عنوان یکی از نواحی جغرافیایی شرق کشور که از ظرفیت­ ها و توان­ های قابل توجهی برای توسعه برخوردار است، با این وجود معمای کم­رشدی و عقب ماندن از توسعه در مقایسه با سایر استان­ های کشور، حل نشده باقی مانده است. از این رو، در این تحقیق سعی گردیده ضمن درک موانع رشد و تحول اقتصاد، به الگویابی ساختار اثرگذاری این چالش ­ها در فضاهای روستایی خراسان جنوبی پرداخته شود. این تحقیق به لحاظ هدف کاربردی و از حیث ماهیت و روش، توصیفی-تحلیلی است. داده­ ها با مطالعات اسنادی و دریافت­نظرات نخبگان (محلی و منطقه­ ای) گردآوری شده است. شناخت و تعیین وزن موانع رشد اقتصاد فضا از ترکیب روش طوفان مغزی و تحلیل سلسله مراتبی AHP انجام شده است. به منظور شناسایی الگوی روابط میان ابعاد (مقوله­ های شناسایی شده) از روش دیمتل استفاده گردید. داده­ های­ اولیه با انجام مصاحبه با اعضای شورای اشتغال و توسعه اقتصادی در سطح شهرستان­ ها و استان خراسان جنوبی استخراج گردید. یافته­ ها نشان داد 103 عامل دارای نقش بازدارنده­ی رشد اقتصاد فضا به ویژه در عرصه­ های روستایی استان خراسان جنوبی بوده است. موانع مذکور، در هفت گروه "فنی"، "انسانی و اجتماعی"، "نهادی"، "مالی و تجاری"، "محیط طبیعی"، "زیرساختی" و "جغرافیایی (مکانی)" تقسیم ­بندی شده است. به لحاظ میزان تأثیرگذاری متغیرها، موانع بُعد جغرافیایی از بیشترین اثرگذاری برخودار بوده است. همچنین از حیث میزان تأثیرپذیری متغیرها نیز بُعد فنی از بیشترین تأثیرپذیری برخوردار است. به لحاظ شاخص "تعامل با سایر ابعاد شناسایی شده"، بررسی­ ها موید این بوده است که عوامل بُعد انسانی- اجتماعی در بیشترین سطح تعامل با دیگر ابعاد قرار داشته است. از حیث علت و معلول بودن ابعاد شناخته شده نیز، خروجی روش دیمتل نشان داد که ابعاد محیط طبیعی، جغرافیایی و نهادی "علّی" بوده و ابعاد انسانی-اجتماعی، زیرساختی، فنی و مالی و تجاری "معلول" به شمار می­آید. در نهایت اینکه، در خراسان جنوبی تنوع چالش­ ها و موانع بر سر راه رشد و توسعه اقتصاد روستایی بسیار است هر چند که وزن اثرگذاری عوامل چالش زا، از موقعیت جغرافیایی تبعیت می کند؛ با این وجود گستردگی "موضوعی" و "مکانی" موانع پیش روی رشد و توسعه اقتصادی روستاها و همچنین اثرات فزاینده این عوامل بر یکدیگر سبب شده تا بافت اقتصادی روستاها را مختلف و به زوال بکشاند.

مریم مومن پور آکردی، سیده زلیخا قربان زاده زعفرانی، سیدحسن رسولی،
دوره 11، شماره 40 - ( 6-1401 )
چکیده

کشاورزی هسته اصلی پایه اقتصاد فضا را تشکیل می­دهد به گونه­ای که کشاورزی به عنوان بزرگ­ترین جذب کننده نیروی کار در نواحی بوده و بیشترین درآمد و توسعه را ایجاد می­کند.از آنجا که توسعه مفهومی چند بعدی است که در خود، تجدید سازمان نظام اجتماعی-اقتصادی را به همراه دارد، بررسی سطوح و ابعاد مختلف توسعه و آگاهی از میزان برخورداری مناطق مختلف می­تواند گامی موثر و اساسی در این تجدید سازمان و برنامه­ریزی باشد. در این راستا هدف از پژوهش حاضر، سنجش و ارزیابی مطلوبیت فضاهای پیراشهری از منظر شاخص­های توسعه کشاورزی جهت توسعه سکونتگاه­های روستایی در استان گلستان می­باشد. بدین منظور شاخص­های منتخب پژوهش در قالب 20 شاخص قابل سنجش در بین 14 پهنه فضایی اقتصاد(شهرستان) با بهره­گیری از مدل تصمیم­گیری ترکیبی WASPAS مورد تحلیل قرار گرفته است. در نهایت با تعیین میزان توسعه شاخص­ها، مطلوبیت مناطق چهارده گانه بر اساس برخورداری از شاخص­های مطلوبیت فضاهای پیراشهری مبتنی بر توسعه پایدار کشاورزی، پراکندگی و نابرابری در شاخص­های توسعه اقتصاد سبز منطقه­ای سنجیده شده است. برای وزن­دهی شاخص­ها از روش آنتروپی شانون استفاده گردید. جهت تحلیل داده­ها از نرم­افزار EXCEL  و SPSS استفاده شده است. یافته­های پژوهش حاکی از آن است که بر اساس تحلیل داده­ها سکونت­گاه­های پیراشهری(روستایی) استان دارای وضعیت پراکنش نابرابری می­باشند. اولویت­بندی فضاهای پیراشهری استان با مدل واسپاس حکایت از شکاف در امر برخورداری از شاخص­های توسعه کشاورزی دارد که صورت واضح آن را می­توان بین  پهنه فضایی شهرستان گنبد با مجموع برخورداری (464/0)مطلوب­ترین فضای پیراشهری نسبت به میزان مطلوبیت فضای پیراشهری شهرستان آق­قلا با میزان برخورداری (264/0) که فاصله تقریباً دو برابری را نشان می­دهد ملاحظه کرد. با توجه به نتایج بدست آمده، مسئولین و برنامه­ریزان باید راهبردها، اهداف و سیاست­گذاری­ها را در راستای بهبود مطلوبیت فضاهای پیراشهری علی­الخصوص شاخص­های کشاورزی پایدار در سکونتگاه­های روستایی جهت­دار نماید.

ژاله کورکی نژاد،
دوره 11، شماره 40 - ( 6-1401 )
چکیده

سرمایه اجتماعی به عنوان مکمل سایر صورت‌های سرمایه، یکی از پیش‌نیازهای مهم دستیابی به توسعه پایدار به خصوص در جوامع روستایی است. توسعه و پیشرفت در روستاها مستلزم گسترش اعتماد، مشارکت و ارتباطات و انسجام در بین کشاورزان است. در این مطالعه به دلیل نقش سرمایه اجتماعی در تسهیل و تسریع توسعه پایدار، در ابتدا ابعاد مختلف سرمایه اجتماعی و توسعه پایدار با استفاده از گویه‌های مختلف در طیف 5 گزینه‌ای لیکرت ارزش‌گذاری شدند. اطلاعات مورد نیاز با استفاده از پرسشنامه‌ای که روایی و پایایی آن مورد بررسی قرار گرفت، در بین نمونه‌ای از کشاورزان ساکن در روستاهای شمال شهرستان سیرجان جمع‌آوری شدند. پس از محاسبه شاخص سرمایه اجتماعی و شاخص توسعه پایدار، با استفاده از روش رگرسیون‌های به ظاهر نامرتبط، تأثیر سرمایه اجتماعی در کنار ویژگی‌های حرفه‌ای-اجتماعی روستاییان بر ابعاد مختلف پایداری بررسی شدند. بر طبق نتایج تحقیق شاخص سرمایه اجتماعی 57/0 و ابعاد اقتصادی، اجتماعی، زیست‌محیطی و نهادی توسعه پایدار به ترتیب 44/0، 51/0، 49/0 و 40/0 به‌دست آمدند. هم‌چنین نتایج نشان داد متغیر سرمایه اجتماعی بر هر چهار بعد پایداری تأثیر مثبتی دارد، اما تأثیر آن بر پایداری نهادی به لحاظ آماری معنی‌دار نمی‌باشد. از آن‌جایی که سرمایه اجتماعی محاسبه شده در بین کشاورزان در سطح بالایی نمی‌باشد، اما سبب بهبود پایداری می‌شود، لازم است با دقت در اجزای تشکیل‌دهنده ابعاد گوناگون سرمایه اجتماعی و برنامه‌ریزی صحیح جهت ارتقای آن و رفع نواقص موجود سطوح بالاتری از پایداری را به دست آورد و زندگی با کیفیت و توأم با رفاه بالاتری را برای کشاورزان به ارمغان آورد و جلوی مهاجرت آنان به شهرها را گرفت.

ناهیده محمدی، بیژن رحمانی، ناصر شفیعی ثابت،
دوره 11، شماره 40 - ( 6-1401 )
چکیده

توانمندسازی روستاییان، منجر به سازماندهی آن­ها در قالب سازمان­ های غیردولتی و مردم نهاد شده؛ و زمینه مشارکت موثر آنان را در فراگرد توسعه و تحولات فضایی سکونتگاه ­های روستایی فراهم می­ سازد. در این­ راستا، برای تبیین دقیق موضوع، در پژوهش حاضر بر اساس روش توصیفی- تحلیلی و مبتنی بر ابزار پرسشنامه، ارتباط بین تسهیل‌کننده‌های توانمندسازی روستاییان در میزان شکل­گیری سازمان­های غیردولتی، و ارتباط این سازمان­ها در فراگرد تحولات فضایی سکونتگاه­ های روستایی(در قالب 15 شاخص) در سطح30 روستا و 300 خانوار نمونه روستاهای شهرستان جوانرود سنجیده شد. یافته­ ها نشان داد بین بهبود شاخص­ های توانمندسازی و  میزان شکل­ گیری و گسترش سازمان­ های غیردولتی در راستای تحولات فضایی سکونتگاه­ های روستایی رابطه معنی­ دار وجود دارد. لیکن، این ارتباط از نوع کاهشی-کاهشی بوده است؛ که نامناسب بودن جایگاه  متغیرهای پژوهش در ناحیه مورد مطالعه را آشکار  ساخته است. به ­سخن­ دیگر، عملیاتی کردن روش­ های توانمندسازی به دلیل غلبه رویکرد «بالا به پایین» و «حکومت محور» نتوانسته است احساس قدرت و توانمندی را در روستاییان ایجاد و زمینه مشارکت مؤثر و سازمان یافته آنان در چارچوب سازمان­های غیردولتی را فراهم نماید. به گونه­ ای که پایین بودن سطح مشارکت سازمان­ های غیردولتی سبب نارسایی در تحولات فضایی سکونتگاه­ های روستایی در ابعاد اقتصادی، اجتماعی، کالبدی و محیطی- اکولوژیک شده است. بنابراین، ضروری است، از راه توجه و بهبود شاخص­ های تسهیل کننده­ توانمندسازی روستاییان همچون؛ آموزش و آگاهی بخشی، دانش و مهارت، انسجام و همبستگی، اعتماد و اطمینان، مشارکت، نهادسازی و حمایت سیاسی دولت، و تغییر رویکرد به سوی «اجتماع محور» و «پایین به بالا»، زمینه مناسبی برای مشارکت آنان با هدف شکل­ دهی سازمان­ های غیردولتی در راستای تحولات فضایی سکونتگاه­ های روستایی فراهم شود.

مرضیه پورجوپاری، ابوذر پایدار، سیدهادی طیب نیا، علی اکبر عنابستانی،
دوره 11، شماره 41 - ( 9-1401 )
چکیده

امروزه بوم­گردی یکی از ابعاد مهم تحول، تنوع و رونق اقتصاد جوامع روستایی خصوصا در مناطق خشک و نیمه خشک، روستاهای تاریخی و جوامع سنتی و محلی بشمار می­رود. از آنجا که بوم­گردی دارای زمینه­ ها، ظرفیت ­ها، الگوها و جنبه­ های متفاوتی است تشخیص الگوها و ترویج و تقویت الگوهای متناسب با شرایط هر روستا لازمه برنامه­ ریزی توسعه بوم­گردی روستایی است. لذا هدف از پژوهش حاضر ارائه الگوی توسعه بوم­گردی مطلوب در نواحی روستایی شهرستان کرمان متناسب با شرایط خاص روستاها و دهستان ­ها است. پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی انجام شده و از نوع پژوهش­ های کاربردی است. برای جمع ­آوری داده ­های مورد نیاز، از مطالعات اسنادی و روش پیمایشی استفاده شد. جامعه­ ای آماری پژوهش شامل 16 دهستان شهرستان کرمان است؛ که 17 روستای گردشگرپذیر و دارای اقامتگاه­ های بوم‌گردی از میان 521 روستای دارای سکنه انتخاب شد. از طرفی نمونه­ گیری در سطح جامعه میزبان روستاهای شهرستان کرمان انجام شد. تجزیه و تحلیل داده ­ها به روش مدل­سازی معادلات ساختاری انجام شد. طبق نتایج تحقیق؛ در مجموع الگوی مطلوب توسعه بوم­گردی دهستان­ های شهرستان کرمان؛ الگوی منفعتی یا رویکرد توانمندسازی اقتصادی خواهد بود. به طور مقایسه ­ای نیز نتایج نشان داد الگوی مطلوب توسعه بوم­گردی دهستان­ های کشیت و ماهان؛ الگوی امنیتی است. مقدار بار عاملی مشاهده شده در الگوی امنیتی در بین ابعاد تبین کننده توسعه بوم­گردی بیش از 3/0 است که نشان می‌دهد همبستگی چشمگیری بین متغیرهای قابل مشاهده با متغیرهای پنهان مربوط به خود وجود دارد. بدین معنا که در توسعه بوم­گردی این دهستان­ ها مطلوب است ثبات سیاسی، امنیت عمومی و شخصی، کاهش جرایم داخل محیط روستا خصوصا داخل خانه­ ها، و خارج از محیط روستا خصوصاً در جاده ­ها و مناطق بکر مد نظر قرار گیرد. نهایتاً الگوی توسعه بوم­گردی دیگر دهستان­ های شهرستان نیز ارائه شد.

مصطفی مردانی نجف آبادی، یاسمین زباری، نسرین اوحدی،
دوره 11، شماره 41 - ( 9-1401 )
چکیده

لزوم توجه به پایداری در کشاورزی در سطوح مختلف محلی، منطقهای، ملی و جهانی مورد تأیید قرار گرفته است. ارتقای کارایی و مصرف مطلوب عوامل تولید در بهبود پایداری عملیات کشاورزی در راستای توسعه پایدار امری اجتناب ناپذیر است. بر این اساس هدف مطالعه حاضر تعیین کارایی و حد بهینه استفاده از منابع تولید در راستای توسعه پایدار در مناطق روستایی گتوند با استفاده از رهیافت تحلیل پوششی داده‌های استوار میباشد. رهیافت بهینهسازی استوار امکان ارزیابی واحدهای تصمیمگیری با دادههای غیرقطعی را فراهم مینماید. داده‌های مورد نیاز در منطقه مدنظر از طریق توزیع و تکمیل پرسشنامه در سال 1398 توسط 121برنجکار با در نظر گرفتن جامعه آماری و استفاده از نمونه گیری تصادفی ساده حاصل شد. نتایج نشان داد، میانگین کارایی کل فنی در سطح احتمال انحراف 50% و سطح عدم اطمینان 20% برابر79/0 میباشد. در نتیجه تولیدکنندگان منطقه مورد مطالعه نهادههای تولید را برای تولید سطح معینی از تولید به صورت بهینه به کار نمیبرند. مقادیر واقعی مصرف نهاده‌ها توسط برنج‌کاران مناطق روستایی گتوند فاصله زیادی نسبت به مقادیر بهینه برآورد شده دارند. به عبارتی برای ‌همه ‌نهادهها، مازاد‌ مصرف ‌وجود ‌دارد. ناکاراترین نهادهها در پژوهش حاضر سطح زیرکشت و علفکش میباشند. به طوری که می‌توان به ترتیب با کاهش 48% و 45% در مصرف سطح زیرکشت و علفکش به سطح بهینه مصرف این نهادهها بدون کاهش در تولید دست یافت. در این راستا جهت افزایش کارایی و در نتیجه بهبود عملیات پایداری کشاورزی در راستای توسعه پایدار، برنامه‎‎ریزی آموزشی جهت استفاده از تکنولوژیهای مناسب و پیشرفته برای بالابردن بهرهوری عوامل تولید توصیه میشود.

نسرین جلیلیان، یاسر محمدی،
دوره 11، شماره 41 - ( 9-1401 )
چکیده

یکی از راه­ﻫﺎی ﻣﻘﺎﺑﻠﻪ ﺑـﺎ ﮐﺎﻫﺶ فقر و بهبود معیشت به ویژه در بین زﻧﺎن روستایی ﺳﺮﭘﺮﺳﺖ ﺧﺎﻧﻮار، تامین مالی خرد آنها در قالب اعطای تسهیلات خودکفایی و اشتغال­زایی از طریق نهادهایی مانند کمیته امداد امام خمینی (ره) است. این پژوهش با هدف مطالعه نقش وام ­های اشتغال­زایی بر معیشت پایدار زنان روستایی سرپرست خانوار انجام شد. پژوهش، از نظر ماهیت از نوع پژوهش­های کمی و از نظر هدف از نوع مطالعات کاربردی است. همچنین به لحاظ نحوه گردآوری داده­‏ ها، از نوع تحقیقات پیمایشی و از نظر شیوه تحلیل داده ­ها از نوع تحقیقات توصیفی- همبستگی است. جامعه آماری این تحقیق، زنان روستایی سرپرست خانوار که تحت پوشش کمیته امداد در دهستان هرسم، شهرستان اسلام‌آباد غرب در استان کرمانشاه بودند که 100 نفر از این زنان انتخاب و به ‏‌صورت سرشماری بررسی شدند. داده‏­ ها با استفاده از پرسشنامه محقق ­ساخته، جمع­ آوری شد که روایی آن با نظر متخصصان و پایایی آن با محاسبه ضریب آلفای کرونباخ مورد تایید قرار گرفت. تحلیل داده ­‏ها در محیط نرم­‏افزار IBMSPSS انجام شد. نتایج نشان داد که دو گروه زنان سرپرست خانوار بهره­مند و بی­بهره از وام ­های اشتغال­زایی کمیته امداد، از نظر وضعیت معیشت پایدار روستایی، تفاوت معنی­داری باهم داشتند و زنان بهره ­مند، مخصوصاً در بعد سرمایه مالی و سرمایه فیزیکی وضعیت معیشت بهتری داشتند. همچنین در بین زنان بهره­مند از وام ­های خوکفایی نیز کسانی که از میزان وام ­های دریافتی و دوره بازپرداخت آنها رضایت داشته و همچنین در دوره­های مهارت­آموزی جهت ایجاد شغل شرکت داشتند، از سطح معیشت پایدار بالاتری برخوردار بودند.

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه اقتصاد فضا و توسعه روستایی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 |

Designed & Developed by : Yektaweb