جستجو در مقالات منتشر شده


196 نتیجه برای توسعه

اصغر نظریان، کاوه زال نژاد، رضا میرزانژاد،
دوره 4، شماره 13 - ( 8-1394 )
چکیده

سرعین به­عنوان یک روستاشهر، علی­رغم داشتن ویژگی­های ساختاری روستاشهر، عملکرد مؤثری در گردشگری در مقیاس منطقه­ای دارد که تا حد زیادی به مزیت­های نسبی و جاذبه­های گردشگری وابسته است. هدف مقاله  بررسی نقش مؤلفه­های گردشگری از جمله چشمه­های آبگرم در توسعه گردشگری این روستاشهر و تحلیل روند تحولات کالبدی- فضایی سرعین در دو دهه گذشته است. روش تحقیق توصیفی تحلیلی است و داده­های مورد نیاز از طریق بررسی­های اسنادی و مطالعات میدانی فراهم شده است. فرض اصلی بر معناداری رابطه تحولات کالبدی- فضایی روستاشهر سرعین با بهره­برداری از جاذبه­های گردشگری مانند چشمه­های آبگرم به­عنوان یکی از عوامل اصلی و تأثیرگذار دلالت دارد. جامعه آماری شامل جمعیت گردش­پذیر سرعین و کارشناسان سطح ناحیه بوده و برای نمونه­گیری از فرمول کوکران استفاده شده است. با در نظر گرفتن سطح اطمینان 95 درصد و احتمال قابل قبول خطای برآورد 6 درصد، حجم نمونه 260 خانوار مسکونی و حجم نمونه جامعه کارشناسان با در نظر گرفتن سطح اطمینان 95 درصد و احتمال قابل قبول خطای برآورد 5 درصد، 56 کارشناس به­دست آمده است.  نتایج تحقیق نشان داد نخست شکل­گیری هسته اولیه و رشد سرعین مبتنی بر قابلیت­های محیطی و ظرفیت­های گردشگری به­ویژه در خصوص چشمه­های آبگرم بوده است. سپس رابطه معناداری بین تحولات کالبدی- فضایی سرعین با بهره­برداری از چشمه­های آب درمانی وجود دارد. همچنین تبدیل شهر اردبیل به­عنوان مرکز استان در دو دهه اخیر، عامل مهم در رشد و توسعه سرعین بوده است.


وحید ریاحی، حسن مومنی،
دوره 4، شماره 13 - ( 8-1394 )
چکیده

روستاهای ایران غالبا در کنار منابع آبی پایدار اعم آب­های سطحی یا منابع آب­های زیرزمینی شکل گرفته است. با این حال بنا به دلایل مختلف مانند الگوی کشت و الگوی مصرف منابع آب، با تنش­های آبی روبرو هستند. از این رو، شاید بتوان گفت که در سال­های اخیر توان منابع آب زراعی روستاها با ویژگی پایداری روستاها ارتباط مستقیم یافته است. تحقیق حاضر با هدف شناسایی منابع آب زراعی و رتبه­بندی روستاها بر مبنای آن به بررسی و تحلیل موضوع در شهرستان بوئین و میاندشت (در غرب استان اصفهان) پرداخته است. روش تحقیق توصیفی تحلیلی بوده و جمع­آوری اطلاعات با استفاده از داده­های رسمی و کتابخانه­ای و نیز مطالعات میدانی صورت گرفته است. به­همین منظور شاخص­های توان منابع آبی، اقلیم، ژئومورفولوژی، اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی در 33 گویه مرتبط با پژوهش گروه­بندی و بررسی شده است. جامعه آماری تحقیق شهرستان بوئین و میاندشت است که در سال 1390 بالغ بر 26  هزار نفر جمعیت و 46 روستا دارای سکنه داشته و نمونه تحقیق، 5 روستا در دهستان­های مختلف است که بر مبنای پراکندگی، جمعیت و فاصله از مرکز شهرستان انتخاب شده است.  نتایج تحقیق نشان داد که نخست اتخاذ سیاست­های جدید در زمینه بهره­برداری از منابع آب و زمین و توجه به شیوههای صرفه‏جویانه مصرف آب و اصلاح سیستمهای آبیاری نقش مهمی در بالا نگهداشتن توان منابع آبی و پایداری روستاها دارد. سپس با توجه به تنش آبی حتی در نواحی روستایی که فراوانی منابع آبی وجود دارد، ایجاد تعادل در مصرف منابع آب کشاورزی و برقراری سیستم آبیاری مدرن اجتناب­­ناپذیر است. بررسی توان منابع آب سکونتگاه­های روستایی در چهار تیپ مختلف، مشخص شد که روستای دره حوض بالاترین رتبه و روستای معصوم­آباد پایین­ترین رتبه را داشته است. در نهایت ایجاد زیرساخت و رونق گردشگری در روستای دره حوض و توسعه کشاورزی بر مبنای تغییر الگوی کشت و الگوی مصرف به­ویژه در معصوم آباد ضروری است. 


علی اکبر عنابستانی، مهدی جوانشیری،
دوره 4، شماره 14 - ( 11-1394 )
چکیده

در راستای تحقق اهداف برنامه­های توسعه کشور، هماهنگ نمودن اهداف ملی با واقعیت­های منطقه­ای امری اجتناب­ناپذیر است. بر همین اساس، تخصیص منابع باید براساس توانمندی­ها و مزیت­های نسبی مناطق صورت پذیرد. از طرفی، تدوین برنامه توسعه مناطق براساس ظرفیت­های بالقوه و بالفعل در بخش­های مختلف اقتصادی امری بی­بدیل است، از آنجا که فعالیت­های اقتصادی، به طور خاص و منابع و امکانات به طور عام، از لحاظ توزیع فضایی از درجه تمرکز نامطلوبی برخوردار است، هر منطقه متناسب با ویژگی­های خاص خود، نیازمند برنامه­های ویژه­ای است که لازمه هرگونه اقدامی در این زمینه، شناسایی وضعیت گذشته و موجود مناطق مختلف براساس روش­های علمی مناسب است. مطالعه حاضر از نوع مطالعات کاربردی بوده که به روش توصیفی- تحلیلی نگاشته شده است. داده­های مورد نیاز از سرشماری­های 1385 و 1390 استخراج شده است. میزان عدالت توزیعی با استفاده از پرکاربردترین شاخص­های آماری در این زمینه یعنی منحنی لورنز و ضریب جینی از طریق نرم افزار Excel محاسبه شد. سطح­بندی استان­ها براساس مدل تحلیل عاملی، تاپسیس و تحلیل خوشه­ای انجام شد و در نهایت نقشه­های جغرافیایی میزان مزیت نسبی انواع گروه­های عمده شغلی در محیط نرم افزار Arc GIS، در سطح کشور نیز ترسیم شد که قطعاً برای سیاست­گذاری مناسب در زمینه توسعه منطقه­ای ضروری است. نتایج تحقیق، نشان دهنده­ شکاف زیاد بین نواحی روستایی استان­های کشور و توسعه­ی نامتعادل استان­ها با توجه به شاخص­های مورد استفاده است. براین اساس استان­های تهران، کرمانشاه، بوشهر و مازندران بالاترین امتیاز نسبی را کسب کردند و از امکانات بیشتری برای اشتغال­زایی در نواحی روستایی برخوردارند. در مقابل استان­های کرمان، سیستان و بلوچستان، کردستان و خوزستان از امتیازات نسبی پایین­تری برای اشتغال­زایی برخوردارند.


حشمت اله سعدی، هاجر وحدت مودب،
دوره 4، شماره 14 - ( 11-1394 )
چکیده

راهبرد جدید توسعه روستایی لزوم پرداختن به فعالیت­های غیرکشاورزی و جستجوی شیوه­های جدید معیشت با اتکاء به منابع درونی روستاها را بیش از پیش مورد توجه قرار می­دهد، صنعتی سازی روستاها نیز یکی از ابزار­های مناسب برای متنوع­سازی اقتصاد روستایی را فراهم می­آورد و با ایجاد اشتغال و افزایش و توزیع متعادل­تر درآمدها، سطح زندگی روستاییان را بهبود بخشیده و زمینه دستیابی به توسعه پایدار روستایی را فراهم می­سازد؛ لذا با توجه به اهمیت نقش طرح­های صنعتی در توسعه روستاها هدف اصلی این پژوهش بررسی اثر کارخانه سیمان هگمتان بر روستای شاهنجرین بوده است. جامعه آماری این تحقیق اهالی روستای شاهنجرین واقع در بخش قروه درجزین شهرستان رزن در استان همدان بوده که بر اساس فرمول کوکران 161 نفر به صورت تصادفی و با استفاده از نمونه گیری خوشه­ای چند مرحله ای، مورد گزینش و مطالعه قرار گرفتند. مهم­ترین ابزار گردآوری داده­ها پرسشنامه بوده که روایی صوری آن توسط متخصصان تأیید و جهت بررسی پایایی آن با محاسبه ضریب آلفای کرونباخ، پایایی 73 .0 برآورد شد که نشانگر قابلیت اعتماد آن است. طبق نتایج بدست آمده از تحلیل عاملی، اثرات کارخانه سیمان در پنج عامل اقتصادی، کشاورزی، اجتماعی، زیست­محیطی و عامل کالبدی دسته­بندی شدند که در مجموع پنج عامل مذکور توانسته­اند، 865 .60درصد از کل واریانس متغیرها را تبیین نمایند. همچنین بررسی میانگین، انحراف معیار و ضریب تغییرات متغییر ها نشان داد که اجرای طرح صنعتی مذکور بیشترین تأثیر را بر بهبود راه ارتباطی روستا به شهر، افزایش درآمد روستاییان، افزایش فرصت­های اشتغال برای روستاییان و آلودگی هوای روستا داشته است. 


حامد قادرمرزی، داود جمینی، علیرضا جمشیدی،
دوره 4، شماره 14 - ( 11-1394 )
چکیده

پژوهش حاضر به لحاظ ماهیت، از نوع تحقیقات کاربردی و به لحاظ هدف، از نوع تحقیقات تحلیلی ـ توصیفی بوده که به منظور سنجش و ارزیابی تأثیرات گردشگری بر ساکنین روستای قوری قلعه، که به عنوان یکی از مهم­ترین مقاصد گردشگران در استان کرمانشاه و غرب کشور مطرح است، انجام گرفته است. جامعه آماری، کلیه سرپرستان خانوارهای واقع در روستای قوری قلعه تشکیل می­دهد که جهت دستیابی به اهداف پژوهش، کلیه سرپرستان خانوار روستای مورد نظر (240=N)، به صورت تمام شماری مورد مطالعه قرار گرفته­اند. ابزار تحقیق، پرسشنامه محقق ساخته بوده که روایی آن با کسب نظرات اساتید دانشگاهی تأیید گردید. جهت بررسی پایایی ابزار تحقیق، یک مطالعه راهنما با تعداد 30 پرسشنامه در روستای بدرآباد واقع در 20 کیلومتری روستای قوری قلعه انجام گرفته است که ضریب آلفای کرونباخ به دست آمده (861 .0)،  نشان­دهنده قابل اعتماد بودن ابزار تحقیق بود. برای تجزیه و تحلیل داده­ها از آماره­های توصیفی (فروانی، میانگین، انحراف معیار و ضریب تغییرات)، آزمون T تک نمونه­ای و تکنیک تحلیل عاملی اکتشافی با استفاده از نرم­افزار SPSS استفاده گردید. نتایج رتبه­بندی متغیرهای مورد بررسی نشان داد گردشگری بیشترین اثرات را در روستای قوری قلعه بر متغیرهای ایجاد اشتغال برای ساکنین، افزایش درآمد ساکنین و تنوع فعالیت­های اقتصادی به ترتیب با ضریب تغییرات 114 .0، 119 .0، 127 .0، داشته­اند. گردشگری در توسعه روستای قوری قلعه با میانگین اثرگذاری 4 .3، تأثیر قابل توجهی را در توسعه این روستا داشته است. همچنین، نتایج تکنیک تحلیل عاملی اکتشافی نشان داد تأثیرگذاری گردشگران بر توسعه روستای قوری قلعه در شش عامل اصلی خلاصه می­شود که در مجموع 6 .82 درصد از واریانس کل متغیر وابسته را تبیین کرده که به ترتیب اهمیت عبارت است از عامل اقتصادی (923 .18درصد)، عامل زیرساختی ـ کالبدی (692 .16 درصد)، عامل اجتماعی ـ فرهنگی (606 .15 درصد)، عامل بهداشتی ـ زیست محیطی (774 .14 درصد)، عامل مشارکتی (403 .9 درصد)، عامل امنیتی (202 .7 درصد).


پرویز ضیائیان فیروزآبادی، آرزو انوری، محمد ولائی،
دوره 4، شماره 14 - ( 11-1394 )
چکیده

شناخت تفاوت­های موجود میان مناطق و نواحی مختلف به منظور ارائه برنامه­های متناسب در راستای آمایش سرزمین و با هدف کاهش نابرابری­های منطقه­ای، امری ضروری است. از این رو هدف تحقیق حاضر سطح­بندی روستاهای بخش مرحمت­آباد شهرستان میاندوآب از لحاظ شاخص­های توسعه یافتگی بوده است که در این خصوص از تکنیک تاپسیس و تحلیل خوشه­ای استفاده شد. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و نوع تحقیق کاربردی است. جمع­آوری اطلاعات و داده­های مورد نیاز، در قالب 7 شاخص کلی با 36 زیرشاخص  از مطالعات کتابخانه­ای و میدانی استفاده شده است. به منظور وزن­دهی به شاخص­ها از مدل AHP استفاده گردید. نتایج نشان می­دهد که بر اساس میزان Ci در تکنیک تاپسیس، روستای قپچاق Ci= 0.705)) و روستای کردکندیCi= 0.184) ) به ترتیب بالاترین و پایین­ترین رتبه را دارد. مطابق آزمون تحلیل خوشه­ای نیز، روستای قپچاق به تنهایی در رده توسعه یافته قرار گرفته است. 7 روستا در رده متوسط توسعه و 6 روستا در سطح توسعه نیافته واقع شده است. در نهایت می­توان گفت با توجه به این نابرابری در سطح توسعه یافتگی روستاهای بخش مرحمت آباد، لزوم اتخاذ برنامه­های مرتبط جهت توسعه متوازن نیازی مبرم شناخته می­شود.


افشین متقی، حسین ربیعی، مصیب قره بیگی،
دوره 4، شماره 14 - ( 11-1394 )
چکیده

سازمان فضایی یا ساماندهی همگن توسعه­ی فضا، یکی از دغدغه­های بنیادی سیاست­مداران و برنامه­ریزان در مقیاس­های گوناگون ملی، منطقه­­ای و فرامنطقه­ای است. برنامه­ریزی، ارتباط و جریان­های میان سکونتگاه­ها به­ویژه در مناطق مرزی، نیاز به سازماندهی فضایی را برای نواحی روستایی به­وجود می­آورد تا مسائل کلان و ملی، همچون موضوعات امنیتی را بتوان دقیق­تر و کارآمدتر سامان­دهی کرد. با توجه به چنین اهمیتی، پژوهش پیش روی، کوشیده است تا سطح توسعه­ی فضایی دهستان­های مرزی استان خراسان جنوبی را مطالعه کند. در پژوهش پیش رو، 23 شاخص از شاخص­های توسعه­ی فضایی واکاوی شده است. پژوهش، از لحاظ روشی علی- مقایسه­ای است و با بهره­گیری از روش شباهت به گزینه­ی ایده­آل (تاپسیس) و روش آنتروپی به بررسی آمایشی 11 دهستان از مجموع دهستان­های مرزی استان خراسان جنوبی پرداخته است. نتایج این پژوهش، نشان از آن دارد که دهستان "مود"، در بالاترین سطح برخورداری نسبت به دیگر دهستان­های مورد مطالعه قرار دارد. از لحاظ توسعه­ی شاخص­های اقتصادی- اجتماعی، آموزشی- فرهنگی، بهداشتی- درمانی و شاخص­های زیربنایی، 6 دهستان شامل درح، مومن آباد، میغان، بندان، شوسف و گزیک بعنوان دهستان­های نیمه برخوردار و چهار دهستان به ترتیب شامل قهستان، میاندشت، نهارنجان و عرب­خانه به­عنوان دهستان­های محروم شناسایی شدند. از این رو، به نظر می­رسد که سازمان فضایی در میان دهستان­های مرزی استان خراسان جنوبی، به شدت نامتوازن و نامتجانس است.


سمیرا محمودی، عبدالرضا رکن الدین افتخاری، غلامرضا غفاری، مهدی پورطاهری،
دوره 4، شماره 14 - ( 11-1394 )
چکیده

امروزه یکی از چالش­های پیش­‌روی توسعه پایدار روستایی، کم­توجهی به سرمایه اجتماعی است که شناخت آن روند برنامه­ریزی پایدار مناطق روستایی را برای متخصصان مربوطه تسهیل و مشارکت روستاییان را در اجرای بهتر برنامه به همراه دارد. واکاوی مطالعات انجام شده، نشان‌دهنده لزوم توجه به سرمایه اجتماعی در دستیابی به توسعه و از جمله توسعه پایدار روستایی است. مطالعه نوشته­های توسعه نشان می­دهد که همواره از چند سرمایه نام برده شده است. سرمایه­های توسعه­ای مرسوم همچون سرمایه اقتصادی، انسانی، فیزیکی، محیطی و سرمایه اجتماعی، امروزه به­عنوان عناصر کلیدی در تحلیل پتانسیل­های توسعه­ای افراد، سازمان­ها، جوامع و حتی دولت­ها مورد توجه قرار می­گیرند. از این رو، هر یک از این سرمایه­ها، بخشی از منابع توسعه را شامل می­شود که با هم در ارتباط است. بدین­منظور، مقاله حاضر در پی برخورد با چالش­های مذکور و با هدف ارتقای سطح توسعه­یافتگی روستایی و پاسخ به این پرسش که میزان تأثیرگذاری انواع سرمایه­ها در سرمایه اجتماعی چگونه است؟ با استفاده از روش­شناسی توصیفی- تحلیلی و پیمایشی به ارزیابی و اندازه­گیری انواع سرمایه­های توسعه­ای و آثار آن­ها در روستاهای خراسان رضوی پرداخته است. نتایج مطالعه حاکی از آن است که بین سرمایه اجتماعی با سرمایه­های اقتصادی و انسانی رابطه معنادار برقرار است. براساس نتایج به­دست آمده، سرمایه اقتصادی با ضریب تعیین (R2) 906 .0 دارای بیشترین تأثیر بر میزان سرمایه اجتماعی بوده است؛ به‌گونه­ای که 6 .90 درصد از سرمایه اجتماعی را در روستاهای مورد مطالعه تبیین می­کند. سپس سرمایه انسانی با ضریب تعیین 176 .0 بیشترین تأثیرگذاری را بر سرمایه اجتماعی داشته است. از سوی دیگر، بین سرمایه­های فیزیکی و محیطی با سرمایه اجتماعی در روستاهای مورد مطالعه رابطه معنادار وجود ندارد. در بیشترگفتمان­ها و نظریات مطرح شده پیرامون رابطه انواع سرمایه­ها با سرمایه اجتماعی، همواره تأکید بیشتری بر نقش سرمایه اقتصادی و انسانی در میزان سرمایه اجتماعی در جوامع مختلف شده است. هرچند از اهمیت سایر سرمایه­ها همچون سرمایه محیطی و فیزیکی نمی­توان غافل شد اما اهمیت آن­ها به مراتب کمتر است. 


مجتبی قدیری معصوم، مهدی چراغی، محمدرضا رضوانی،
دوره 4، شماره 14 - ( 11-1394 )
چکیده

تأمین امنیت غذایی جامعه روستایی یکی از اهداف اساسی در برنامه­های توسعه روستایی است. در همین راستا  با توجه به روند رو به گسترش شهرنشینی در کشورمان و تأثیرات آن بر روی سکونتگاه­های روستایی، در تحقیق حاضر به بررسی اثرات روابط اقتصادی شهر و روستا بر امنیت غذایی خانوارهای روستایی پرداخته شده است. پژوهش حاضر از نوع کاربردی و از نظر ماهیت و روش توصیفی- تحلیلی است. جامعه آماری تحقیق حاضر خانوارهای روستاهای شهرستان زنجان بوده است. شهرستان زنجان در سال 1390، دارای 97225 نفر جمعیت روستانشین، 26429 خانوار، 13 دهستان و 248 روستای دارای سکنه بوده است. 54 روستا با استفاده از فرمول اصلاح شده کوکران به­عنوان روستاهای نمونه انتخاب گردید. روش گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه­ای و میدانی (پرسشنامه) بوده است. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و آمار استنباطی ( آزمون یومن ویتنی و تی دوگروهی) و  برای محاسبه میزان امنیت غذایی از روش مقیاس ناامنی غذایی و سبد غذایی استاندارد و محاسبه روابط اقتصادی شهر و روستا از شاخص­های مرتبط و به صورت طیف لیکرت استفاده شده است. طبقه­بندی وضعیت امنیت غذایی خانوارهای روستایی نشان داد 31.73 درصد خانوارها دارای امنیت غذایی، 43.1 درصد دارای ناامنی غذایی بدون گرسنگی، 15.52 درصد دارای ناامنی غذایی با گرسنگی متوسط و 9.65 درصد خانوارها نیز دارای ناامنی غذایی با گرسنگی شدید هستند. همچنین روابط اقتصادی بین روستا و شهر در محدوده مورد مطالعه، در مجموع اثرات مثبتی بر روی امنیت غذایی خانوارهای روستایی نداشته است.


جواد میکانیکی، زهرا سرزهی، محمد اسکندری ثانی،
دوره 5، شماره 15 - ( 2-1395 )
چکیده

کانون­های کوچک شهری، اولین هسته­های شهری در ارتباط با نقاط روستایی، به عنوان حلقه اتصال نواحی روستایی با شهرهای بزرگ قلمداد می­شود که نقش مهمی در توسعه روستاها دارد. پژوهش حاضر به دنبال بررسی و تحلیل چگونگی نقش­آفرینی سربیشه به عنوان یک کانون شهری کوچک در توسعه نواحی روستایی پیرامون بوده است. هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش شهر سربیشه به عنوان یک کانون شهری کوچک در توسعه نواحی روستایی پیرامون است. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و ازنظر ماهیت و روش به صورت توصیفی- تحلیلی است که با روش­های اسنادی و مشاهدات میدانی به انجام رسیده است. حجم نمونه 350 پرسشنامه در 50 روستای شهرستان سربیشه بوده است. از آزمون T تک نمونه­ای برای آزمون فرضیه­ها استفاده شده است. انتظار بر این است که شهرهای کوچک، دارای نقش مثبتی در توسعه روستاها باشند اما طبق نتایج حاصل که در شهرسربیشه در چهار بعد اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و بهداشتی صورت گرفت، مشخص شد این شهر کوچک در کاهش مهاجرت روستائیان به شهرهای بزرگ­تر و تثبیت جمعیت روستایی خود و ارائه خدمات نقش بسیار کمی داشته و در واقع این مرکز شهری برای جذب مهاجران بالقوه و بالفعل این نواحی در شرایط موجود، فاقد توانایی لازم بوده است. نتایج نشان دهنده­ی این است که رشد و توسعه شهرهای کوچک نظیر سربیشه به شرایط اجتماعی و اقتصادی حوزه نفوذ پیرامونی وابسته است و تثبیت جمعیت روستایی و تولیدات کشاوزی به واسطه کارآیی خدمات در این گونه شهرها، تحت تأثیر قرار گرفته­اند؛ از سوی دیگر، توسعه شهرهای کوچک هم وابسته به تمرکززدایی این کارکردها از نواحی شهری بزرگ و هم توسعه حوزه نفوذ روستایی با یکپارچه کردن فعالیت­های غیرزراعی روستایی خواهد بود.


زینب اسدی، عیسی پوررمضان، نصرالله مولایی هشجین،
دوره 5، شماره 15 - ( 2-1395 )
چکیده

رشد و توسعه روستایی، ارتباطی تنگاتنگ با مشارکت روستاییان دارد؛ چرا که مشارکت در واقع کارآیی برنامه­های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و کیفیت تصمیم‌گیری برای مناطق روستایی را افزایش می­دهد. ضعف مشارکت مردمی در جامعه روستایی، از پویایی روستاها می­کاهد و رشد و شکوفایی روستاها را با دشواری مواجه می­سازد. در این مقاله تلاش شده است تا به تحلیل نقش مشارکت­های مردمی در توسعه روستاهای بخش خشکبیجار شهرستان رشت پرداخته شود. بر روی  400 نفر از روستاییان در 18 روستای نمونه بخش خشکبیجار شهرستان رشت مطالعه شده است و در آن از دو روش اسنادی و مطالعات میدانی با استفاده از ابزار پرسشنامه برای شناسایی وضعیت مشارکت در روستاهای نمونه استفاده شده است. پس از تهیه پرسشنامه و بررسی اعتبار روایی و پایایی آن با مقدار آلفای کرونباخ (81/0)، پرسشنامه­ها در بین روستاهای نمونه در بین افراد توزیع‌شده و از نتایج آن­ها برای تأیید یا رد فرضیه­ها استفاده شد. برای آزمون فرضیه­ها با استفاده از مؤلفه‌های سطح تحصیلات، وضعیت اقتصادی خانوارها، میزان رضایت و میزان مشارکت روستاییان، در فرآیند توسعه روستایی از طریق آزمون­های ویلکاکسون، همبستگی اسپیرمن و کروسکال والیس اقدام شده است. نتایج نشان داد میزان مشارکت مردم، نقش کلیدی در توسعه نواحی روستایی محدوده مورد مطالعه ایفا می­کند و متناسب با اندازه جمعیت روستاها، میزان مشارکت روستاییان بیشتر می­شود. میل به مشارکت به ویژه مشارکت فکری، مشورتی،کاری و فیزیکی در میان روستاییان در حد مطلوبی است و با افزایش توان اقتصادی روستاییان بخش خشکبیجار، میزان مشارکت مردم در طرح­ها و پروژه­های توسعه­ای روستاها افزوده خواهد شد. بی‌شک انگیزه­ی مشارکت در بین روستاییان بیش از هر چیزی به اقدامات فرهنگی و آگاهی بخشی به آن­ها بستگی دارد


محمد حسن ذال، نازنین تبریزی، مرتضی مهرعلی تبارفیروزجایی،
دوره 5، شماره 15 - ( 2-1395 )
چکیده

گردشگری مذهبی، یکی از مهم­ترین شاخه­های گردشگری فرهنگی محسوب می­شود که ماهیت خود را مدیون اعتقادات مردم به اماکن و اشخاص مذهبی و زیارت آن­هاست. در ایران نیز به فراخور فراز و فرودهای سیاسی و مذهبی، در دوران اسلامی اماکن و مجموعه‌های فرهنگی- مذهبی فراوانی احداث شده است؛ برخی از این اماکن مذهبی، در روستاهای کنونی واقع شده است که می­توان آن­ها را مقاصد گردشگری مذهبی قلمداد کرد. بر اساس تجربیات موفق مکان­های مذهبی همچون مشهد الرضا، حرم حضرت معصومه در قم و حرم مقدس عبدالعظیم حسنی در شهر ری، این اماکن توان بالایی در توسعه­ی اقتصادی جوامع محلی دارد. در مقیاسی کوچک­تر، روستای اوجی­آباد از توابع شهرستان آمل که با مجموعه­ی تاریخی- مذهبی خود، پذیرای زائران زیادی از روستا، روستاهای اطراف، شهرهای اطراف و حتی سایر استان‌هاست، یکی از بهترین نمونه­ها برای توسعه­ی پایدار گردشگری فرهنگی و مذهبی و فراخور آن توسعه­ی اقتصاد روستایی است. در این تحقیق سعی شده است تا به واکاوی اثرات گردشگری مذهبی بر روستای اوجی­آباد شهرستان آمل پرداخته شود. نوع تحقیق کاربردی، روش گردآوری اطلاعات به صورت مطالعات اسنادی و بررسی‌های میدانی و روش تفسیر داده­ها نیز توصیفی- تحلیلی است. پس از توصیف آماره­ها و میانگین­ها، داده­های پژوهش با استفاده از تکنیک دلفی، آزمون ANOVA و رگرسیون خطی در محیط نرم افزارSPSS  تحلیل شده است. نتایج نشان می­دهد که گردشگری مذهبی بر توسعه­ی اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و زیست محیطی روستای اوجی­آباد اثر یکسانی نداشته است. از میان ابعاد مورد مطالعه در این روستا، بعد اقتصادی بیشترین تأثیر را از پدیده­ی گردشگری پذیرفته است که این وضعیت نشانگر درگیر شدن و تحت تأثیر قرار گرفتن افراد مختلف و مشاغل متنوع از پدیده­ی گردشگری است. البته اثرات اقتصادی گردشگری، بخش اندکی از مشاغل و افراد را منتفع ساخته و بسیاری از ساکنان محلی، از این پدیده بی­بهره بود­اند که این امر نیز مبین عدم استفاده از تمامی ظرفیت­های گردشگری است. همچنین تنوع فرهنگی زائران ورودی به روستا، اثرات ملموسی بر فرهنگ مردمان روستا داشته است و به لحاظ زیست­محیطی نیز مناطق حساس مرتبط و نزدیک به مجموعه، از انباشت زباله و ازدحام تأثیر بیشتری پذیرفته­اند.


صادق اصغری لفمجانی، عیسی شهرکی، مهدی نادریان فر،
دوره 5، شماره 15 - ( 2-1395 )
چکیده

توانمندسازی یکی از اجزای لازم برای رسیدن به توسعه پایدار به حساب می­آید؛ به گونه­ای که، دستیابی به توسعه پایدار، بدون توانمندسازی اقشار ضعیف جامعه امکان­ناپذیر توصیف می­شود. در این تحقیق تلاش شده است تا موانع و محدودیت­های توانمندسازی اقتصادی و اجتماعی خانـوارهای روسـتایی تحت پوشش کمیته امـداد سیستان، مورد کنکاش قرار گیرد. روش تحقیق حاضر، توصیفی- تحلیلی و مبتنی بر بررسی منابع اسنادی و بررسی­های میدانی با استفاده از تکمیل پرسشنامه‌های روستا و خانوار و تکمیل فرم‌های مشاهدات میدانی بوده است. جامعه آماری تحقیق را خانوارهای روستایی تحت پوشش کمیته امداد در منطقه سیستان تشکیل می­دهد. برای تعیین حجم نمونه خانوار، ابتدا روستاهای با بیش از 50 خانوار تحت پوشش کمیته امداد شناسایی گردید و با توجه به تعداد این روستاها و به‌کارگیری فرمول‌های شارپ و اصلاحی، 40 روستا به عنوان روستاهای نمونه تعیین گردید. سپس با توجه به تعداد خانوارهای تحت پوشش کمیته امداد در روستاهای نمونه و استفاده از فرمول کوکران، تعداد 341 خانوار به عنوان حجم نمونه خانوار محاسبه شد. تجزیه و تحلیل اطلاعات، از طریق مدل تحلیل سلسله مراتبی (AHP) و تحلیل­های آماری و فضایی با استفاده از نرم­افزارهای Expert Choice، SPSS وArcGIS  صورت گرفته است. نتایج حاکی از وجود اختلاف معنی‌دار در شدت موانع و محدودیت­های اقتصادی و اجتماعی روستاهای واقع در شهرستان­های مرزی سیستان با سایر روستاهای واقع در این منطقه است. همچنین بر اساس تحلیل­های فضایی، نواحی شمال شرقی و غرب این منطقه، دارای بیشترین و نواحی جنوب شرقی آن دارای کمترین شدت موانع و محدودیت­ها برای توانمندسازی اقتصادی و اجتماعی هستند. از طرف دیگر، نتایج حاصل از آزمون تحلیل واریانس یک‌طرفه (One-Way Anova) مؤید آن است که تأثیر محدودیت‌های منابع آب، بر فعالیت‌های معیشتی با ضریب 502/0 و درآمد و اشتغال با ضریب 378/0، به ترتیب مهم‌ترین موانع و محدودیت‌های اقتصادی و مشکلات سازمانی با ضریب 490/0 و ویژگی‌های شخصیتی یا فردی سرپرست خانواده با ضریب 436/0 به عنوان مهم‌ترین موانع و محدودیت­های توانمندسازی اجتماعی خانوارهای تحت پوشش کمیته امداد ساکن در این منطقه به حساب می‌آید. 


سیدهادی طیب نیا، سوران منوچهری،
دوره 5، شماره 15 - ( 2-1395 )
چکیده

 امروزه اقتصاددانان از تجارت همچون موتور محرکه‌ای برای توسعه یاد می‌کنند؛ از این رو تأسیس و ایجاد بازارچه‌های مرزی به عنوان راهکاری مطلوب جهت رفع شکاف مناطق مرکزی و مرزی و برون‌رفت از بحران‌های اقتصادی و اجتماعی کنونی مرزنشینان مورد استقبال بسیاری از برنامه‌ریزان توسعه قرار گرفته است. تحقیق حاضر در پی ارزیابی کیفیت عملکرد و تأثیرگذاری بازارچه مرزی بر توسعه اقتصادی و اجتماعی نواحی روستایی بخش خاو و میرآباد شهرستان مریوان است. نوع تحقیق کاربردی و روش مورد استفاده توصیفی- تحلیلی بوده است. روش گردآوری اطلاعات در بخش نظری، کتابخانه‌ای و اسنادی و در بخش عملی، پیمایشی مبتنی بر بهره‌گیری از پرسشنامه و مصاحبه است. به منظور تجزیه و تحلیل اطلاعات نیز از آزمون ویلکاکسون، ضرایب همبستگی کندال و اسپیرمن استفاده شده است. جامعه آماری تحقیق دو گروه مسئولین و سرپرستان خانوار ساکن در 31 روستای بخش خاو و میرآباد هستند که در گروه مسئولین با توجه به تعداد آنها 12 نفر و در گروه سرپرستان خانوار نیز تعداد 175 نفر با بهره‌گیری از فرمول کوکران به عنوان حجم نمونه انتخاب شده است. نتایج تحقیق از دید مسئولین حاکی از این است که بازارچه توانسته است تأثیرگذاری مطلوبی بر افزایش امنیت، کاهش قاچاق و درآمدهای آن و امنیت شغلی روستاییان داشته باشد. از منظر روستاییان نیز بازارچه توانسته است به دنبال مهار قاچاق کالا به عنوان شغل دوم و مکمل فعالیت‌های کشاورزی ایفای نقش نماید؛ همچنین موجب افزایش امنیت شغلی، تسهیل عبور و مرور و افزایش امنیت آن‌ها شده است اما در شاخص‌های دیگر همچون بهبود وضعیت فقر و بیکاری و افزایش زیرساخت‌ها و خدمات عمومی، افزایش درآمد و رضایت شغلی، کاهش میل مهاجرت و تغییر مثبت در قیمت محصولات مصرفی و تولیدی، ناموفق بوده است.


علی شمس الدینی،
دوره 5، شماره 15 - ( 2-1395 )
چکیده

دهیاری­ها به عنوان اولین نهاد مدیریت قانونی از سال 1377 به این سو به منظور انجام وظایف متعدد مدیریتی، نظارتی و تثبیت امور عمومی- محلی در کانون­های روستایی بالای 20 و بعدها 400 خانوارِ کشور شکل گرفتند. با توجه به گسترده بودن ابعاد فقر محیطی و انسانی در روستاها و پایین بودن قدرت اقتصادی و مالی خانوارهای روستایی که در بسیاری از موارد موجبات ناپایداری، مهاجرت و نابودی این دسته از سکونتگاه­های جمعیتی را فراهم ساخته است، نقش مدیریت روستایی در زمینه سازی به منظور توسعه و بهبود وضعیت معیشتی و اقتصادی روستائیان بسیار مهم می­باشد. در این راستا رضایت­مندی ساکنین سکونتگاه­های روستایی از عملکرد این نهاد نوپای مدیریتی می­تواند ضمن دستیابی به اهداف برپایی این سازمان، زمینه­ساز افزایش سرمایه اجتماعی درون روستاها، بهبود وضعیت اقتصادی و به تبع توسعه پایدار این گونه مراکز جمعیتی باشد. پژوهش حاضر با هدف سنجش و ارزیابی میزان رضایت­مندی ساکنین روستای فهلیان از توابع شهرستان ممسنی از مجموعه عملکرد اقتصادی و اجتماعی دهیاری این روستا انجام گرفته است. روش تحقیق از نوع توصیفی- تحلیلی و جمع­آوری داده­ها مبتنی بر مطالعات کتابخانه­ای و تهیه پرسشنامه است. جامعه آماری شامل کلیه ساکنین روستای فهلیان است که تعداد 140 نفر با روش نمونه­گیری تصادفی به عنوان حجم نمونه انتخاب شده­اند. به منظور سنجش داده­ها و ارزیابی رضایت­مندی افراد پاسخ­گو از مدل کانو در قالب تحلیل سه دسته از نیازهای اساسی، عملکردی و هیجانی استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان داد روستائیان از عملکرد دهیاری در زمینه تأمین نیازهای هیجانی خود همچون ارائه خدمات فرهنگی و ورزشی و صیانت از میراث فرهنگی با ضریب (611/0) و بهبود و تجهیز شبکه ارتباطی به منظور جذب گردشگری و سرمایه گذار بیشترین رضایت­مندی داشته­اند. همچنین کمترین رضایت روستاییان از عملکرد دهیاری روستا مربوط به تأمین نیازمندی­های اساسی آنان مثل بهبود در عرصه کالبدی و بهداشتی و نظارت بر ساخت و ساز درون روستا با ضریب رضایت (425/0)، زمینه­سازی به منظور تشکیل شرکت­های تولیدی و تعاونی و رفع نیازهای عملکردی روستاییان در زمینه حل و فصل امور اجتماعی و نظارت اجتماعی درون روستا با ضریب رضایت (523/0) و جذب سرمایه­گذاری اقتصادی از طریق بخش­های دولتی و خصوصی بوده است. 


علی اکبر نجفی کانی، اسماعیل شاهکویی، معصومه ملائی،
دوره 5، شماره 16 - ( 5-1395 )
چکیده

امروزه مکانیزاسیون به عنوان کلیدی­ترین عنصر در دستیابی به اهداف توسعه کشاورزی و روستایی از اهمیت خاصی برخوردار است. مزارعی که مجهز به قدرت ماشین و نیروی موتور هستند، علاوه بر افزایش کیفیت و کمیت در کار و بهره­برداری محصولات، در زمان و هزینه­های مراحل مختلف کشت نیز صرفه­جویی می­گردد. براین اساس مکانیزاسیون یکی از ارکان اصلی و کلیدی توسعه کشاورزی محسوب می­شود و رونق مکانیزاسیون کشاورزی خود مهم­ترین نوع سرمایه­گذاری در راستای توسعه روستایی است. در تحقیق حاضر سعی شده است تا به تبیین  و بررسی تأثیر مکانیزاسیون کشاورزی بر ارتقاء شاخص­های اقتصادی و بهبود مؤلفه­های اجتماعی خانوارهای روستایی در روستاهای دهستان استرآباد جنوبی شهرستان گرگان پرداخته شود. تعداد 190 کشاورز به عنوان جامعه نمونه انتخاب شده است که از این تعداد 110 بهره­بردار به صورت مکانیزه و 80 بهره­بردار دیگر نیز بیشتر به صورت سنتی در امور کشاورزی فعالیت داشته­اند. پژوهش حاضر به صورت توصیفی تحلیلی و میدانی بوده است. نتایج نشان داد که استفاده از مکانیزاسیون کشاورزی در میان بهره­برداران موجب افزایش تولید و درآمد شده است و میزان ضایعات را به طور چشمگیری کاهش داده است. به طور کلی، مکانیزاسیون باعث بهبود شاخص­های اقتصادی در بین بهره­برداران کشاورزی شده است. علاوه بر آن، مکانیزاسیون کاهش مهاجرت و افزایش انگیزه ماندگاری بهره­برداران نواحی روستایی را به دنبال داشته است.  با عنایت به اینکه تاکنون اقدامات دولت در راستای توسعه مکانیزاسیون کشاورزی چندان کافی نبوده است، بسترسازی و اهتمام جدی و مناسب از سوی دولت، تشویق و ترغیب سازمان­های ذی­ربط و مشارکت همه­جانبه مردم در زمینه مکانیزاسیون امری ضروری و لازم است.


حجت اله صادقی، اسکندر صیدائی، شادی قبادی، مریم صالحی،
دوره 5، شماره 16 - ( 5-1395 )
چکیده

امروزه روستاها بخش مهمی از توسعه یک کشور را بر عهده‌دارند که بایستی همانند نقاط شهری به آن‌ها توجه و نگاه خاص شود. این توجه خاص مرهون عملکرد مناسب نهادها و سازمان‌های مرتبط با نواحی روستایی در راستای توسعه آنها است که نتیجه آن به برنامه‌ریزی و توسعه منطقه‌ای-ملی منجر خواهد شد. از این رو، هدف این پژوهش بررسی عملکرد نهادها و سازمان‌های مرتبط در پایداری روستاها در راستای توسعه منطقه‌ای به‌صورت مطالعه موردی در بخش دهدز شهرستان ایذه می‌باشد. روش تحقیق ازنظر ماهیت، توصیفی-تحلیلی و ازنظر هدف کاربردی است. جامعه آماری تحقیق را ازنظر مکانی روستاهای بخش دهدز شهرستان ایذه و ازنظر جمعیتی، افراد ساکن در این روستاها تشکیل می‌دهند. مجموع افراد این روستاها،13161 نفر بوده که با توجه به حجم جامعه آماری و عدم دسترسی به‌تمامی آنها، بر اساس فرمول کوکران نمونه آماری مناسب به تعداد 315 نفر انتخاب و داده‌ها از طریق پرسش‌نامه در سطح روستاها و افراد جمع‌آوری شد. نتایج پژوهش نشان داد که عملکرد نهادها و سازمان‌ها ازنظر اقتصادی، اجتماعی-فرهنگی، زیست‌محیطی و کالبدی-فیزیکی در پایداری روستاها با سطح معناداری کمتر از 005/0، مناسب و در سطح متوسطی می‌باشد. تحلیل ناپارامتری همبستگی نیز نشان‌دهنده وجود رابطه مستقیم و معنی‌داری در سطح آلفای01/0 میان شاخص اقتصادی با شاخص‌های موردبررسی است؛ به‌گونه‌ای که با بهبود عملکرد نهادها و سازمان‌ها در هرکدام از شاخص‌های توسعه، دیگر شاخص­ها بهبود و زمینه پایداری روستاها فراهم می‌شود.


حمید جلالیان، فرامرز بریمانی، وحید ریاحی، مرتضی مهرعلی‎تبار فیروزجایی،
دوره 5، شماره 16 - ( 5-1395 )
چکیده

یکی از مهم­ترین ابزار برون­رفت از فقر، تأمین خدمات مالی مورد نیاز روستاییان است. علی­رغم اهمیت این موضوع، ارائه خدمات مالی در نواحی روستایی با کمبود شدید سرمایه همراه است. بررسیها نشان می­دهد تنها 5 درصد از کشاورزان در نواحی روستایی آفریقا و حدود 15 درصد در آسیا و آمریکای لاتین به اعتبارات مالی رسمی کشورشان دسترسی دارند. پژوهش حاضر، با هدف شناسایی مؤلفه­های بهینه­گی نهادهای تأمینکنندۀ خدمات مالی، این مسئله را به طور موردی در ناحیه جنگلی- کواستانی بخش بندپی شرقی شهرستان بابل مورد بررسی قرار داده است. رویکرد این پژوهش، کیفی و راهبرد آن تحلیل محتوا است. داده­های لازم، با مشارکت 25 نفر از روستاییان و با ابزار مصاحبه نیمه­ساختاریافته و مشاهده مستقیم گرآوری شده است. شیوه نمونه­گیری، به روش هدفمند با حد اشباع نظری و شیوۀ تجزیه و تحلیل داده­ها نیز تحلیل محتوای کیفی با رویکرد استقرائی بوده است. داده­های تحقیق شامل متن مصاحبه­ها، به واحدهای معنی تقسیم و سپس با فشرده­سازی خلاصه شده­ و در نهایت، با شیوۀ استقرائی طبقات فرعی استخراج و مضمون­های اصلی از آن انتزاع شده است. یافته­های نهایی شامل شش مضمون اصلیِ قابلیت انعطاف­پذیری، قابلیت دسترسی، قابلیت فهم و ساد­گی، قابلیت اعتماد، قابلیت ارائه در تمام ابعاد خدمات مالی و قابلیت پوشش گسترده است که هر کدام به طبقات فرعی­تر تقسیم می­گردد. نتیجه این که، برای نهادسازی­های مالی روستایی باید با در نظر گرفتن ویژگی­های خاص همان نواحی، بر قابلیت­های نهادی مذکور تأکید کرد. همچنین، در بررسی این گونه مسائل، اتخاذ رویکرد کیفی و بررسی آن در بستر وقوع، می­تواند رویکرد مناسبی باشد. 


اسدالله دیوسالار،
دوره 5، شماره 16 - ( 5-1395 )
چکیده

تحولات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جهان طی سده­های اخیر به ویژه در زمینه­ی افزایش جمعیت، گسترش شهرنشینی، توسعه راه­های ارتباطی، افزایش اوقات فراغت و بهبود رفاه اجتماعی، منجر به توسعه­ی گردشگری شده است. در این میان، گردشگری روستایی جزئی از صنعت گردشگری است که می­توان نقش عمده­ای در توانمندسازی مردم محلی و تنوع­بخشی به اقتصاد از طریق رونق صنایع دستی و صنایع بومی ­- محلی با سایر بخش­های اقتصادی ایفا نماید. هدف از این تحقیق بررسی و تحلیل نقش صنایع دستی در رشد اقتصاد گردشگری روستایی است. روش تحقیق به صورت پیمایشی و توصیفی- تحلیلی بوده است، گردآوری اطلاعات به صورت اسنادی و میدانی از طریق پرسشنامه در قالب طیف لیکرت انجام شده است. نتایج تحقیق نشان داد که اقتصاد گردشگری در نواحی روستایی شهرستان بهشهر بر درآمدزایی، اشتغال­زایی توسعه صنایع بومی - محلی اثرگذار بوده است. همچنین رشد و گسترش صنایع دستی نقش مؤثری در اقتصاد گردشگری روستایی برجای نهاده و در بین روستاها، کیاسر بیشترین تأثیرپذیری از رشد اقتصادی صنایع دستی درجذب گردشگر را به خود اختصاص داده است. 


فائزه طاهرآبادی، محمدکریم معتمد، محمدرضا خالدیان،
دوره 5، شماره 17 - ( 8-1395 )
چکیده

آب از ارزشمند­ترین منابع طبیعی است که در بخش­های مختلف استفاده می­شود و به منزله یکی از نهاده­های اصلی تولید محصولات کشاورزی، جایگاه خاصی در توسعه پایدار کشاورزی دارد. هدف از این تحقیق بررسی مسائل و مشکلات مدیریت آب کشاورزی از دیدگاه کشاورزان شهرستان­های کنگاور و صحنه در استان کرمانشاه بوده است. بر اساس نتایج حاصل از تحلیل عاملی، مسائل و محدودیت­های مدیریت آب کشاورزی در هشت عامل دسته­بندی شده است. مهم‌ترین مسائل و مشکلات در زمینه مدیریت آب کشاورزی در دو ناحیه مورد مطالعه از دیدگاه کشاورزان شامل کاهش منابع آب سطحی، استفاده نکردن از استخر، عدم نظارت دولت بر برداشت آب از منابع زیرزمینی (چاه­ها)، حفر چاه­های غیرمجاز، عدم رعایت حریم بین چاه­ها، خاکی بودن کانال­ها، طولانی بودن مسیر کانال­ها و نهرها، مشکلات انتقال آب از زمین­های سایر مالکین در صورت عدم توافق آن­ها، نامناسب بودن شکل و اندازه مزرعه، استفاده از روش­های آبیاری سنتی، نبود هماهنگی بین سازمان­های دولتی و تشکل­های مردمی، حمایت نکردن دولت از محصولاتی با مصرف آبی کم، عدم آگاهی کشاورزان از اهمیت بهینه­سازی کارایی مصرف آب آبیاری، عدم مراجعه به مدیریت کشاورزی، عدم شرکت در کلاس‌های ترویجی، بالا بودن هزینه­های لوله­گذاری، کم بودن وام دریافتی برای لوله­گذاری و کم بودن توان مالی زارعین برای استفاده از آبیاری تحت فشار بوده است. 


کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه اقتصاد فضا و توسعه روستایی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 |

Designed & Developed by : Yektaweb