جستجو در مقالات منتشر شده


134 نتیجه برای اقتصاد روستا

علی اکبر تقیلو،
دوره 9، شماره 32 - ( 6-1399 )
چکیده

کاربری اراضی قلمروهای روستایی امروز میدان کارزار اصلی نیروها و پیشران­های توسعه روستایی متضاد از هم است که در اکثر مواقع حالت­های متضادی را در پیش­روی ذینفعان اراضی برای استفاده از آن قرار می­دهد. لذا هدف تحقیق حاضر شناسایی پیشران­های تغییر کاربری اراضی در قلمروهای روستایی است. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی مبتنی بر روش­های آینده­پژوهی است. جمع­آوری اطلاعات بصورت میدانی با استفاده از پرسشنامه (318 نفر از روستائیان و 22 کارشناس اجرایی و دانشگاهی) انجام شده است. از روش تجزیه و تحلیل ساختاری در محیط نرم­افزار میک­مک برای تحلیل داده­ها استفاده شده است. نتایج نشان داد که؛ خشکسالی با میانگین 88/3 و ضعف اجرای قانون، لابی و فساد(پارتی­بازی) با میانگین 88/3 مؤثرترین پیشران تغییر در شدت کارکرد و گسترش حمل و نقل با میانگین 13/4 موثرترین پیشران تغییر کاربری اراضی می باشند. همچنین نتایج تحلیل روابط متقابل پیشران­ها نشان می­دهد که عدم حضور سازمان­ها و نهادها و عدم دیدبانی تغییرات، ضعف اجرای قانون، لابی و فساد(پارتی­بازی) و رشد جمعیت تأثیرگذارترین پیشران بر سایر پیشران­ها و سطح تولیدات، افزایش درآمد مردم و تجاری شدن کشاورزی تأثیرپذیرترین پیشران یا به عبارتی بحرانی­ترین و عدم قطعی­ترین پیشران انتخاب شدند.

علی اشرف زینلی، آئیژ عزمی، امیدعلی مرادی،
دوره 9، شماره 32 - ( 6-1399 )
چکیده

هدف اصلی از انجام این پژوهش بررسی عوامل مؤثر بر توسعه تعاونی‏های ‏روستایی دامداران دهستان حسن­آباد شهرستان اسلام آباد غرب است. نوع پژوهش از لحاظ هدف جزء پژوهش‌های کاربردی و از نظر ماهیت و روش جزء پژوهش‌های توصیفی پیمایشی از نوع همبستگی است. جامعه آماری تحقیق حاضر شامل 53 واحد شرکت تعاونی دامداری­های صنعتی، نیمه صنعتی و روستایی و افراد مرتبط با آن ( دامداران) در دهستان مربوطه است. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه است که از تحقیقات مشابه قبلی اقتباس شده است و پایایی آن از روش آلفای کرونباخ 928/0 بوده و روایی صوری آن از طریق اساتید راهنما و کارشناسان مورد تأیید قرار گرفته است. جهت تحلیل داده­ها از نرم­افزار‌های آماری SPSS و LISREl با هدف بررسی عوامل تأثیرگذار بر توسعه شرکت­های تعاونی دامداران روستایی، در منطقه مورد مطالعه مبنای تجزیه و تحلیل قرار گرفت. با توجه به نتایج مشخص گردید که این شرکت­ها در حال حاضر فعالیت بسیار کمی در جهت رفع و حل مشکلات دامداران دارند و از اهداف اصلی خود که کمک به اعضاء است، فاصله زیادی گرفته­اند و نتوانسته­اند رضایت و اعتماد اعضاء را برای همکاری و مشارکت لازم جلب نمایند. هرچند اکثر پاسخ­دهندگان اظهار داشته­اند که این تعاونی­ها در مناطق روستایی مورد نیاز است، اما به لحاظ خدماتی چون تأمین خوراک دام و نهاده­های مورد نیاز دامداران و همچنین در مورد اعتبارات و تسهیلات لازم جهت هدایت سرمایه­گذاری­ها در تولید فراورده­های دامی اعضاء بسیار ضعیف عمل کرده­اند که بخش­های اقتصادی و سیاسی و اداری با بالاترین ضریب و در بخش اجتماعی و بخش فرهنگی با پایین­ترین ضریب نشان­دهنده آنست که اعضا رضایت چندانی از برنامه­های شرکت­های تعاونی روستایی دامداران ندارند.

لاوین رمضانی، بیژن رحمانی، ناصر شفیعی ثابت،
دوره 9، شماره 32 - ( 6-1399 )
چکیده

پژوهش حاضر به واکاوی جایگاه عملکرد درونی مدیریت محلی در ارتقای سرمایه اجتماعی و بهبود مشارکت ذی‌نفعان محلی در طرح‌ها و برنامه‌های محیطی- اکولوژیکی، اجتماعی- فرهنگی، اقتصادی و کالبدی- فضایی، در فراگرد توسعه اقتصاد روستایی در شهرستان بانه پرداخته است. این  پژوهش  به روش کمی و  پیمایشی و مبتنی بر ابزار پرسشنامه  در 350 خانوار و در 30 روستای نمونه تصادفی انجام شده است. یافته‌ها نشان می­دهد که رابطه معنادار بین شاخص‌های مقوله اثرگذار و اثرپذیر وجود دارد  و نامناسب بودن جایگاه شاخص‌های عملکرد درونی مدیریت محلی را در ارتقای سرمایه اجتماعی، بهبود مشارکت ذی‌نفعان محلی در فراگرد توسعه اقتصاد روستایی آشکار ساخت. به سخن دیگر، با این که "سرمایه اجتماعی و مشارکت مولد و فعالانه" ذی‌نفعان محلی در طرح‌ها و برنامه‌های توسعه روستایی، تضمین‌کننده پایداری اقتصادی و توسعه اقتصادی روستاهاست، لیکن عملکرد درونی مدیریت محلی مبتنی بر رویکرد «حکومت‌محور»  و از  « بالا به پایین» موجب سرمایه اجتماعی و مشارکت نامولد و منفعلانه در محدوده مورد مطالعه شده و نتوانسته زمینه‌های ارتقای آگاهی اجتماعی، انسجام اجتماعی، تشکل اجتماعی، شبکه روابط اجتماعی، اعتماد اجتماعی و بهبود مشارکت اجتماعی ذی‌نفعان محلی را در طرح‌ها و برنامه‌ها، در توسعه اقتصادی روستاها فراهم آورد. بنابراین نیازمند تغییر و اصلاح رویکرد حاکم بر نظام مدیریت روستایی و گذار از وضعیت مدیریت آمرانه و تمرکزگرایانه به مدیریت مشارکتی و تمرکززدا و توجه به عوامل تسهیل‌کننده عملکرد درونی مدیریت محلی همچون: افزایش سطح آگاهی و دانش، تقویت انگیزه و حس تعلق مکانی، افزایش میزان رضایت و تقویت امنیت شغلی مدیران محلی، تقویت حس مسئولیت‌پذیری، در راستای ارتقای سرمایه اجتماعی و بهبود مشارکت ذی‌نفعان محلی در طرح‌ها و برنامه‌های توسعه روستایی، در فرآیند توسعه اقتصاد روستایی است.

حمید حیدری مکرر، فاطمه مشایخی،
دوره 9، شماره 33 - ( 9-1399 )
چکیده

بسیاری از تولیدکنندگان محصولات کشاورزی کشور، کشاورزان متوسطی هستند که توان مالی محدودی دارند و همه دارایی­شان را در هر دوره تولید به کار می­گیرند، بنابراین خسارت هر چند اندک، در هر مرحله از فرآیند تولید ضربه­های سختی را به زندگی آنان وارد می­سازد. پژوهش حاضر با هدف شناسایی عوامل به وجود آورنده ریسک و مدیریت آن در دو شهرستان جیرفت و عنبرآباد صورت گرفته است. جامعه آماری تحقیق روستاهای بالای 50 خانوار بوده و 10 روستا به عنوان نمونه انتخاب شده است. بر اساس فرمول کوکران حجم پرسشنامه­های بدست آمده برابر با 350 می­باشد. از نظر هدف، یک تحقیق کاربردی و از نظر روش تحقیق، توصیفی ـ پیمایشی است. از تکنیک همبستگی و آزمون T دو نمونه­ای و مدل VIKOR، نیز جهت تجزیه و تحلیل استفاده شده است. نتایج ضریب همبستگی نشان می­دهد بین ویژگی­های فردی و مدیریت ریسک رابطه معنادار و مستقیمی وجود و براساس مدل ویکور عوامل ایجاد کننده ریسک تولید خرما در شهرستان جیرفت مهم­ترین آن­ها، چگونگی وضعیت بازار و عوامل اقتصادی به ترتیب با ضریب 328/0 و 872/0 و در شهرستان عنبرآباد عوامل اجتماعی و وضعیت بازار به ترتیب با ضریب 277/0 و 328/ می­باشند. راهبردهای مدیریت و کنترل بازار(ایجاد شرکت­های دولتی و حذف واسطه­ها، جلوگیری از واردات محصول) مهم­ترین راهبرد جهت کاهش عوامل ایجاد کننده ریسک، بیان شده است همچنین راهبردهای دیگری مانند پس­انداز و استفاده از اقلام اصلاح شده به ترتیب از استراتژی­های مالی و اقتصادی و مدیریت آفات محصول از نظر باغداران مورد توجه قرار گرفته است.

حسین کریم زاده، عقیل خالقی، رباب نقی زاده،
دوره 9، شماره 33 - ( 9-1399 )
چکیده

در شیوع ویروس کرونا، بین جمعیت روستایی- شهری و سکونتگاه‌های روستایی و شهری تفاوت ویژه‌ای دیده نمی‌شود. با این‌ حال، به عنوان یک بحران، ویروس کرونا، تأثیر منفی در اقتصاد روستایی داشته و یا می‌تواند محرک مهم برای نوآوری در مشاغل جدید در نواحی روستایی باشد. در محیط‌های مختلف جغرافیایی، ادراک و شناخت‌های متفاوتی نسبت به این ویروس دیده می‌شود. با توجه به هدف تحقیق مبنی بر تحلیل ادراک محیطی جامعه روستایی از شیوع ‌ویروس کرونا در قلمرو جغرافیای رفتاری، تحقیق حاضر در پی کشف و شناخت نقشه‌های ذهنی جامعه روستایی بخش مرکزی شهرستان ورزقان و ادراکات آن‌ها‌ست. بر اساس هدف، کاربردی و ازنظر نحوه گردآوری داده‌ها، پیمایشی از نوع آمیخته (ترکیبی) است. روش «طراحی اکتشافی (مدل توسعه ابزار)» در این تحقیق استفاده شده است. در فاز یک با استفاده از روش «توصیف ضخیم» (فراتر از توصیف و مشاهده برای بیان ظهور رفتار خاص در جامعه) و به کمک نرم‌افزار مکس‌کیودا توصیفی عمیق از تجربیات افراد مطلع محلی گردآوری شد و به مشاهده ژرف و لایه‌لایه موضوع از زوایای مختلف به شیوه استقرایی در کدگذاری کیفی انجام شد. برای رصد متغیرهای کیفی نیز از شیوه STEEP (V) استفاده شده است. بر اساس نتایج کیفی، به توسعه ابزار (با استفاده از تکنیک تاپسیس فازی) از طریق تحلیل داده‌های کمی حاصل از نتایج پرسشنامه محقق‌ساخته اقدام شده و مقوله‌ها اولویت‌بندی شده‌اند. نتایج تحقیق نشان داد که کاهش حداکثری تعاملات اجتماعی غیرضروری در نواحی روستایی، شرط اصلی کنترل شیوع کرونا است. بعلاوه، شیوع ویروس در زمان‌بندی فعالیت کشاورزان، توجه به پس‌انداز، آسیب فعالیت اقامتگاه‏های گردشگری روستایی، و رونق کسب‌وکارهای روستایی، و نیز سرمایه اجتماعی اثر منفی داشته است.

سعدی محمدی، سروه شهبازی،
دوره 9، شماره 33 - ( 9-1399 )
چکیده

امروزه ارتقای سطح کیفیت زندگی و تبدیل محیط­های روستایی به محیط­های قابل زیست؛ جهت کار، فعالیت و زندگی، آرمان اصلی برنامه­ریزان توسعه به‌منظور جلوگیری از مهاجرت­های گسترده، جذب و بازگشت مهاجرینی است که از روستاها به دلیل فقر و بیکاری مهاجرت نموده­اند. در این راستا امروزه تنوع‌بخشی اقتصادی راهکار مطمئنی است که توانایی ترسیم چشم­انداز روشنی از ارتقای سطح کیفیت زندگی روستاییان را با پایدارنمودن معیشت آن‌ها دارد. به‌منظور تبیین این اثرگذاری، پژوهش کاربردی حاضر با روشی توصیفی تحلیلی مبتنی بر مقایسه دو دوره قبل(سکونت در شهر) و بعد(بازگشت به روستاها) به بررسی وضعیت کیفیت زندگی خانوارهای روستایی بازگشته به نقاط روستایی بخش خاوومیرآباد شهرستان مریوان پرداخت که به دنبال تنوع فعالیت­های اقتصادی انجام‌شده، با بازگشت مهاجران روبرو شده است. جمعآوری داده­ها در بخش نظری، به روش اسنادی و در بخش عملی به روش پیمایشی مبتنی بر توزیع پرسشنامه در میان 144 سرپرست خانوار روستایی بازگشته به روستاها به روش تمام سرشماری و مصاحبه با آن‌ها انجام پذیرفت. پس از تجزیه‌وتحلیل با آزمون­های آمار استنباطی(ویلکاکسون، تی­زوجی و همبستگی)، نتایج نشان داد که به دنبال تنوع فعالیت­های اقتصادی ایجادشده و بازگشت مهاجران به روستاها جهت منتفع شدن از منافع آن، کیفیت زندگی آن‌ها نسبت به دوره سکونت در شهر بهبودیافته و این شاخص اقتصادی کیفیت زندگی است که بیشترین تأثیر را در ارتقای سطح کیفیت زندگی مهاجران بازگشتی دارد

وحید ریاحی، سمیه عزیزی،
دوره 9، شماره 33 - ( 9-1399 )
چکیده

کاربردهای متعدد زعفران، مصارف متنوع غذایی، اثر اقتصادی تولید زعفران و به‌ویژه آثار کشت زعفران در درآمد کشاورزان، توجه ویژه به تغییر الگوی کشت، تولید زعفران و پیامد اقتصادی میان بهره‌برداران و خانوارهای روستایی را بیش‌ازپیش روشن می‌سازد. بهره‌برداران محصولات کشاورزی می‌توانند با انتخاب محصولات متناسب با شرایط طبیعی، اقتصادی و اجتماعی خود به اثرات اقتصادی ناشی از آن محصول دست یابند. هدف این مقاله نیز بررسی اثرات کشت زعفران بر وضعیت اقتصادی بهره‌برداران خانوارهای روستایی است. پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و روش انجام آن توصیفی - تحلیلی است. ابزار جمع‌آوری اطلاعات و داده‌ها در مطالعات نظری به‌صورت کتابخانه‌ای و در مطالعه میدانی از طریق پرسشنامه می‌باشد. جامعه آماری پژوهش شامل کشاورزان بهره‌بردار زعفران در دهستان سیاهرود شهرستان تهران می‌باشد (145N=). با استفاده از فرمول کوکران 100 نفر به روش نمونه‌گیری تصادفی ساده به عنوان حجم نمونه انتخاب گردید. برای تجزیه‌وتحلیل داده‌ها با استفاده از نرم‌افزار Spss23 از آزمون t تک نمونه‌ای استفاده شد. نتایج نشان‌دهنده تأثیر مثبت کشت زعفران بر مؤلفه‌های اقتصادی موردمطالعه شامل اشتغال با میانگین (09/4)، بهبود کیفیت خدمات و امکانات با میانگین (06/4)، دسترسی به خدمات و تسهیلات با میانگین (01/4)، درآمد با میانگین (82/3)، پس‌انداز و سرمایه با میانگین (81/3) و رفاه اجتماعی با میانگین (80/3) در بین بهره‌برداران بوده است؛ هر یک از مؤلفه‌های اشاره‌شده، اثرات مثبت شاخص‌های اقتصادی در میان بهره‌برداران و خانوارهای روستایی بهره‌بردار را به همراه داشته، به طوریکه درآمد، پس‌انداز، اشتغال، تنوع فعالیت اقتصادی و شغلی در سطح قابل قبولی در روستاها افزایش داشته است.

حسین سادین، مهدی پورطاهری، عبدالرضا افتخاری،
دوره 9، شماره 33 - ( 9-1399 )
چکیده

پژوهش حاضر به بررسی کسب‌وکارهای روستایی بر مبنای دو رویکرد برندسازی و چرخۀ عمر پرداخته است تا راهی برای فعال کردن کسب‌وکارها جهت افزایش بهره­وری و دستیابی به توان رقابتی باشد. این مقاله از نوع توصیفی تحلیلی مبتنی بر روش­های احتمالی و هدفمند در نمونه­برداری و جمع­آوری داده­هاست. جهت تجزیه‌وتحلیل داده­ها نیز از مجموع نمرات میانگین، انحراف معیار، تکنیک­ وزن­دهی جمع رتبه­ای، تصمیم­گیری چند شاخصۀ ارس(ARAS) وآزمون T تک نمونه­ای استفاده‌شده است. جامعۀ آماری تحقیق را 220 نفر از  استادان دانشگاه­های استان­گلستان، کارشناسان ادارات­دولتی، مدیران روستایی شامل؛ بخشداران­، نمایندگان شوراهای­بخش، دهیاران و صاحبان مشاغل تشکیل داده­اند.جمع­آوری داده­ها از نمونه­ها نیز از طریق پرسشنامه­های محقق ساخته انجام‌گرفته است. نتایج پژوهش نشان می­دهد که از میان شاخص­های تبیین­کننده محصولات برند در سطح مناطق روستایی ، شاخص­ رضایتمندی با وزن 095/0 در رتبه اول، انطباق­پذیری با وزن 091/0 در رتبه دوم، کیفیت­گرایی با وزن 086/0 و ارزشمندی با وزن 081/0 در رتبه­های بعدی قرارگرفته‌اند. همچنین از میان کسب‌وکارها و محصولات رایج منطقه ؛ زراعت پنبه با ضریب 971/0 در اولویت اول، قالی­بافی با ضریب 966/0 در اولویت دوم، غذاهای سنتی با ضریب 952/0 در اولویت سوم ، پرورش اسب ترکمن با ضریب 943/0 در اولویت چهارم و اقامت­گاه­های بوم­گردی با ضریب 924/0 در رتبه پنجم جهت برنامه­ریزی برندسازی محصولات و خدمات قرار داشته­اند. در نهایت نتایج حاصل از بررسی چرخۀ عمر کسب‌وکارهای با قابلیت برندسازی با مقایسه میانگین وضع موجود و میانگین پیش‌بینی‌شده جهت رشد و توسعه کسب‌وکارها(T-value=3) نشان می­دهد که کسب‌وکارهای موردبررسی در مرحله­ای پایین­تر از رشد و توسعه خود یعنی در مرحله درگیری قرار دارند.

حامد آرامش، فاطمه رس، سهیلا کشاورز،
دوره 9، شماره 34 - ( 12-1399 )
چکیده

پژوهش حاضر باهدف ارائه الگوی اثربخشی کارآفرینی اجتماعی در راستای توانمندسازی زنان جامعه محلی ارائه‌شده است. جامعه آماری این پژوهش تمامی زنان بلوچ مناطق حاشیه­نشین چابهار در محله­های رمین، عثمان­آباد، کمب، قدس، مرادآباد و تیس که از آن­ها نمونه­ای 266 نفری به روش نمونه­گیری سهمی انتخاب شد. این پژوهش با روش آمیخته انجام گرفت. در بخش کیفی این روش، باتوجه به استراتژی فراترکیب عوامل مؤثر بر توانمندسازی زنان شناسایی شد و در‌بخش کمی با پخش دو پرسشنامه، این عوامل در جامعه آماری گفته‌شده ارزیابی و رتبه­بندی شدند. نتایج حاصل از روش کیفی فراترکیب این عوامل را در 21 شاخص دسته­بندی کرد. در‌بخش کمی، نتایج حاصل از تحلیل نرم­افزار SMART PLS نشان داد که تمامی شاخص­های حاصل از روش کیفی فراترکیب به‌جز شاخص برخورداری از مهارت کافی اثر معناداری بر توانمندسازی زنان بلوچ مناطق حاشیه­نشین چابهار داشتند و مهم­ترین این شاخص­ها، شاخص اعتمادبه‌نفس است و شاخص­های انگیزه ایجاد اشتغال، میزان تحصیلات، رفع تبعیض از بازار کار، سیاست­های حمایتی دولت به ترتیب در رتبه­های دوم تا پنجم ازنظر اهمیت توانمندسازی زنان این منطقه برخوردارند.

حوریه مرادی، فرهاد جوان، سپیده امرایی، مریم بیرانوندراد،
دوره 9، شماره 34 - ( 12-1399 )
چکیده

کارآفرینی به‌عنوان یک فرآیند اقداماتی نوظهور و ایجاد ارزش در مکان‌‌های جغرافیایی است که در صورت برنامه­ریزی و مدیریت عقلایی می‌تواند سرمایه‌ای برای توسعه فضای اجتماعی و جغرافیایی باشد. جریان­های کارآفرینانه روستایی، شکل­گیری بنگاه­های اقتصادی خرد و بازتاب­پذیری و نقش­پذیری کارآفرینان در جریان-‌های توسعه­ای نواحی پیرامون شهر‌های بزرگ، می­تواند دگرگونی­های مکانی ـ فضایی را سبب شده و در توسعه کلانشهر نقش قابل‌توجهی داشته باشد، بر این اساس، مقاله حاضر باهدف تبیین اثرات کارآفرینی روستایی در توسعه فضا‌های پیراشهری شهرستان کرمانشاه بر پایه­ی روش فرایندی نگرش چندبعدی کارآفرینی طراحی شد. روش پژوهش توصیفی ـ تحلیلی و گردآوری اطلاعات به شیوه میدانی و پرسشنامه­ای بود. جامعه آماری شامل 21 روستای کارآفرین بافاصله کمتر از 20 کیلومتر از کلانشهر بود؛ این روستا‌ها به دلیل حضور کارآفرینان و پیوستگی مکانی ـ فضایی با شهرستان کرمانشاه، با چالش­ها و مسائل بیش از دیگر نواحی روستایی روبرو بوده و بر توسعه شهرستان اثرگذار بودند. برای تحلیل اثرات از آزمون­های همبستگی و رگرسیون چندگانه در نرم‌افزار SPSS20 استفاده شد. یافته­ها نشان داد بین متغیر‌های روحیه کارآفرینی افراد، فرآیند اقتصادی و محیطی حاکم بر روستا و توسعه فضا‌های پیراشهری رابطه مثبت و معنی‌داری در سطح یک درصد خطا برقرار است. نتایج تحلیل رگرسیون نیز نشان داد که متغیر‌های کارآفرینی روستایی (روحیه کارآفرینی افراد، فرآیند اقتصادی و محیط (بیرونی و درونی) حاکم بر روستا)، تأثیر معنی‌داری بر توسعه فضا‌های پیراشهری داشته و توانایی تبیین 96 درصد از تغییرات متغیر توسعه فضا‌های پیراشهری شهرستان را دارد. مهم‌ترین متغیر اثرگذار نیز متغیر محیطی تشخیص داده شد.

میرستار صدر موسوی، محسن آقایاری هیر، محمد ولائی،
دوره 9، شماره 34 - ( 12-1399 )
چکیده

فقر قدمتی به طول تاریخ بشر داشته و به‌عنوان یکی از مهم‌ترین آسیب‌های اجتماعی، اقتصادی و جغرافیائی شناخته می‌شود. بین فقر وزندگی روستایی ضریب ارتباط زیادی وجود دارد، زیرا بیش از سه‌چهارم فقرا در مناطق روستایی زندگی می‌کنند. به‌همین جهت بررسی راهکار‌های کاهش فقر روستایی از اهمیت زیادی برخوردار است. لذا، هدف تحقیق حاضر بررسی راهکار‌های کاهش فقر با تأکید بر متنوع‌سازی اقتصاد روستایی در شهرستان میاندوآب می‌باشد، که ازلحاظ هدف کاربردی و ازنظر روش توصیفی- تحلیلی است. جهت جمع‌آوری داده‌‌ها و اطلاعات از مطالعات میدانی و کتابخانه‌ای استفاده گردید. این تحقیق به دو‌بخش کمی و کیفی تقسیم می‌شود که در قسمت کیفی با انجام 24 مصاحبه نیمه ساختاریافته اشباع نظری حاصل شد و در قسمت کمی نیز 120 نفر به‌عنوان نمونه انتخاب شدند. سطح پایایی پرسشنامه تحقیق با استفاده از روش آلفای کرونباخ 701/0 به‌دست آمد که بیانگر قابلیت اعتماد آن می‌باشد. برای انتخاب نمونه ‌آماری از روش‌‌های هدفمند (گلوله‌برفی و روش متواتر نظری) استفاده گردید. جهت تجزیه‌وتحلیل اطلاعات از نظریه مبنایی (روش زمینه‌ای) رگرسیون، تحلیل‌مسیر و نمودار اثر بهره گرفته شد. نتایج نشان داد، مهم‌ترین راهکار‌های کاهش فقر در این محدوده عبارت‌اند از: اعطای اعتبارت خرد، بیمه و حمایت مالی دولت، تنوع‌بخشی اقتصاد روستایی و غیره. همچنین نتایج تحلیل‌‌های کمی نشان داد، شاخص تنوع‌بخشی غیرکشاورزی (غیرزراعی) با مقدار تأثیر 826/0 در رتبه اول اهمیت و شاخص بهبود زیرساخت‌‌های تولیدی و رفاهی با مقدار تأثیر 451/0 در رتبه دوم اهمیت به ترتیب بیشترین میزان تأثیر را در کاهش میزان فقر روستایی در محدوده موردمطالعه داشته‌اند و تنوع‌بخشی از طریق تحریک بخش‌های درآمدی (کشاورزی، صنعت، گردشگری و خدمات) موجب کاهش فقر روستایی می‌شود.

اسماعیل نجفی، یعقوب ابدالی، مریم بیرانوندزاده،
دوره 9، شماره 34 - ( 12-1399 )
چکیده

پژوهش حاضر باهدف، پهنه‌بندی و تحلیل محدودیت‌‌های توسعه اقتصادی دهستان‎‌های استان هرمزگان ازنظر شاخص‌‌های محیط طبیعی انجام‌شده است. روش تحقیق به کار گرفته‌شده، تلفیقی از روش‌‌های توصیفی- تحلیلی و همبستگی است. برای تجزیه‌وتحلیل داده‌‌ها، از روش مک گراناهان و برای سنجش میزان همبستگی بین متغیر‌های محیطی و توسعه اقتصادی نقاط روستایی استان هرمزگان از ضریب همبستگی کرامر بهره گرفته‌شده است. برای وزن دادن به شاخص‌‌ها از روش محاسبه جمع امتیازات برای ترکیب شاخص‌‌ها استفاده‌شده است. نتایج پژوهش نشان داد که در دهستان‎‌های استان هرمزگان، بیش‌ترین درصد فراوانی توسعه اقتصادی مربوط به سطح محدودیت محیطی متوسط و کم بوده و کمترین درصد نیز مربوط به دهستان‎‌های‌ با محدودیت محیطی زیاد و محدودیت محیطی بسیار کم است، یعنی از بین 92 دهستان استان هرمزگان، 12 دهستان توسعه اقتصادی با محدودیت محیطی بسیار زیاد، 9 دهستان محدودیت محیطی زیاد، 35 دهستان محدودیت محیطی متوسط، 26 دهستان محدودیت محیطی کم و 10 دهستان محدودیت محیطی بسیار کم هستند. با توجه به نتایج از آزمون همبستگی vکرامر می‌توان این استنباط را نمود که بین متغیر‌های محیطی با توسعه اقتصادی روستایی همبستگی و رابطه مستقیم و معنی‌داری وجود دارد و مقدار سطح معناداری آن‌‌ها (0.000) نشان از وجود رابطه بین متغیر‌های مستقل(عوامل محیطی) و وابسته(توسعه اقتصادی) دارد. درنهایت اینکه، شاخص‌‌های بارندگی، منابع آب، وضعیت اقلیم، قابلیت و استعداد اراضی و مخاطرات طبیعی(زلزله و سیلاب) از مهم‌ترین شاخص‌‌های محیطی هستند که در توسعه و عدم توسعه اقتصادی دهستان‎‌های استان هرمزگان نقش دارند.

حسین میخک، فرشته حافظی، طاهره صادقلو،
دوره 9، شماره 34 - ( 12-1399 )
چکیده

  دستیابی به خودکفایی در تأمین نیاز‌های اساسی و غذایی جمعیت روزافزون کشور به‌ویژه تولیدات دامی که با توجه به ظرفیت‌‌های موجود در کشور و وجود منابع داخلی فراوان و قابل‌استفاده، از ارزش بسیار بالایی برخوردار لزوم توجه به این‌بخش را ضرورت بخشیده است. در این راستا پژوهش حاضر، به دنبال بررسی عوامل مؤثر بر توسعه واحد‌های گاوداری روستایی سنتی و نیمه‌صنعتی در شهرستان خرم‏آباد هست. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی بهره‏‏برداران واحد‌های گاوداری روستایی شهرستان خرم‌آباد در سال 1397 می‌باشد که از بین 4762 تعداد گاودار مشغول به فعالیت در این حوزه، تعداد 185 نفر با استفاده از فرمول کوکران به‌عنوان حجم نمونه تعیین و سپس به روش نمونه‏گیری چندمرحله‌ای انتخاب و با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته مبنای گردآوری داده‏‌های موردنیاز قرار گرفتند. روایی شکلی و محتوایی ابزار تحقیق با استفاده از نظرسنجی از اعضای هیئت‌علمی گروه اقتصاد و توسعه روستایی دانشگاه لرستان مورد تأیید قرار گرفت و برای سنجش پایایی از پیش‏آزمون و محاسبه ضریب پایایی آلفای کرونباخ و برای تجزیه‌وتحلیل داده‏‌ها از نرم‏افزارSPSS استفاده شد. بر اساس نتایج تحلیل عاملی اکتشافی عوامل مؤثر بر توسعه واحد‌های گاوداری روستایی در شهرستان خرم‌آباد به ترتیب اهمیت در شش دسته؛ ۱) قیمت-اعتبارات، ۲) خدماتی-حمایتی، ۳) زیرساختی، ۴) خدمات دام‏پزشکی و عوامل اصلاح نژادی، 5) آموزشی-ترویجی و 6) پشتیبانی دسته‏بندی ‏شدند. این عوامل توانستند 93/76 درصد از واریانس کل را تبیین نمایند. همچنین نتایج حاصل از مقایسه میانگین که از طریق آزمون من­ویتنی بیانگر این بود که بین نظرات دامدار‌‌های سنتی و مدیران گاوداری‌‌های نیمه‌صنعتی ازلحـاظ عوامل مؤثر بر توسعه واحد‌های گاوداری روستایی اختلاف‌نظر وجود دارد.

زهره مریانجی، علی وجدانی نوذر،
دوره 9، شماره 34 - ( 12-1399 )
چکیده

مخاطرات اقلیمی ازجمله یخ‌بندان و سرمازدگی موجب ضرر و زیان به محصولات کشاورزی و اقتصاد مناطق روستایی می‌شود. شهرستان ازنا با میانگین تولید 20 هزار تن لوبیا رتبه نخست در استان و قطب تولید در کشور محسوب می‌گردد. وقوع یخ‌بندان‌های بهاره سبب آسیب‌رسانی به این محصول در سالیان اخیر شده است. بر این اساس هدف این تحقیق بررسی ارتباط وقوع یخ‌بندان‌های بهاره و اثرگذاری آن بر عملکرد محصول لوبیا و اقتصاد روستاییان و درنهایت ارائه مدل پیش‌بینی متناسب آن است. برای این منظور با استفاده از آمار 15 ساله (2018-2004) ایستگاه هواشناسی ازنا و اطلاعات سازمان جهاد کشاورزی و با بهره‌گیری از آزمون همبستگی خطی پیرسون، مدلK-NN و مدل شبکه عصبی مصنوعی به بررسی و تجزیه‌وتحلیل داده‌ها پرداخته شد. ضریب (42درصد) همبستگی پیرسون نشان داد که بین یخ‌بندان بهاره و عملکرد محصول لوبیا ارتباط معناداری وجود دارد و این حاکی از اثرگذاری بالای یخ‌بندان و سرمازدگی بر عملکرد محصول و اقتصاد روستاییان است. همچنین در مدل‌سازی اثر یخ‌بندان و سرمازدگی بر تولید محصول، مدل شبکه عصبی نسبت به مدلK-NN پیش‌بینی بهتری ارائه داد. چنان‌که ضریب نش- سایتکلیف و RMSE به ترتیب در مدل شبکه عصبی با مقادیر(5/81%) و (0688/0) نسبت به مدلK-NN با مقادیر(4/76%) و (0785/0) رابطه صحیح‌تری بین مقادیر محاسباتی با مقادیر مشاهداتی نمایش می‌دهد. همچنین مشخص شد که محصول لوبیا به‌شدت به تغییرات دما و سرما حساس است و سرمازدگی در لوبیا خسارات اقتصادی زیادی را همراه داشته است. نتایج این تحقیق می‌تواند در برنامه‌ریزی و توسعه اقتصادی روستاهای شهرستان ازنا سودمند باشد.

سیدحسن مطیعی لنگرودی، فضیله دادورخانی، هادی یاقوت حردانی، مجتبی قدیری معصوم،
دوره 10، شماره 35 - ( 2-1400 )
چکیده

غربالگری استراتژیک محیط­زیست از توانمندترین روش­ها و ابزارها برای ارزیابی اثرات زیست­محیطی اقدامات استراتژیک به شمار می­رود. هدف تحقیق، کاربرد روش مذکور به منظور غربالگری زیست­محیطی اثرات و پیامدهای اقدامات استراتژیک در حوزه توسعه روستایی با تأکید بر«سند راهبردی توسعه اقتصادی شهرستان­های استان خوزستان» است. تحقیق حاضر، از نظر هدف کاربردی و مبتنی بر شیوه توصیفی پیمایشی است. غربالگری استراتژیک محیط­زیست با استفاده از ابزار چک­لیست و ماتریس و در چارچوب فن دلفی و  نظرسنجی از 26 نفر از خبرگان و کارشناسان مسئول در حوزه­های مختلف برنامه­ریزی در ارتباط با 33 مؤلفه محیط­زیست انجام شده است. نتایج نشان داد که براساس اجماع گروه خبرگان و مقادیر قطعی اهمیت زیست­محیطی برآورد شده، اثرات اقدام استراتژیک مورد نظر در ارتباط با بسیاری از مؤلفه­های کلیدی محیط­زیست از جمله درجه ریسک بر سلامت محیط­زیست، جمعیت، رفاه و معیشت انسانی، منابع آب سطحی، خاک و سطح زمین، پوشش گیاهی، شرایط و عوامل اقلیمی، دارایی­ها و منابع طبیعی و تولید پسماند از سطح اهمیت «قابل توجه» برخوردار می­باشد و اجرای آن پیامدهای بالقوه قابل توجهی بر محیط­زیست خواهد داشت. افزون بر این، اجماع خبرگان در زمینه قابل توجه بودن اثرات اقدام استراتژیک بر سکونتگاه­های روستایی و شهری به ویژه مناطق با تراکم فشرده، حمل و نقل و ارتباطات، کاربری اراضی، منظر (چشم­انداز)، مناطق طبیعی و محدوده­های با مسائل و مشکلات زیست­محیطی فعلی بالاتر از حد آستانه «قابل توجه» برآورد شده است. به طور متقابل، اثرات اقدام استراتژیک بر سلامت انسان، پوشش جانوری، ارزش­های معماری و باستانی، تزریق مواد خطرناک به محیط­زیست کمتر از حد آستانه و«غیر قابل توجه» می­باشد.

علی اکبر نجفی کانی، کبری نجفی،
دوره 10، شماره 35 - ( 2-1400 )
چکیده

گردشگری می ­تواند زمینه مناسبی را برای سرمایه­ گذاری در نواحی روستایی فراهم سازد و فرصتی را در اختیار کشورهای کمتر توسعه ­یافته برای تحریک رشد اقتصادی خود در راستای افزایش تولید و ایجاد فرصت­های شغلی قرار دهد. هدف کلی پژوهش حاضر بررسی ظرفیت توسعه گردشگری روستاهای کوهستانی شهرستان دماوند در نزدیکی کلان­شهر تهران می­ باشد. این تحقیق به صورت کاربردی بوده و روش آن به صورت توصیفی- تحلیلی و میدانی است. جامعه آماری تحقیق حاضر خانوارهای روستایی ساکن در دوازده روستای شهرستان دماوند است که براساس سرشماری سال 1395 دارای 14024 نفر جمعیت و 3600 خانوار می ­باشند. پس از شناسایی و طراحی شاخص پرسشنامه ای تنظیم شد که با استفاده از فرمول کوکران، 290 نفر از روستاییان بهعنوان جامعه نمونه انتخاب شدند که با روش نمونه ­گیری تصادفی ساده/سیستماتیک، پرسشنامه ­ها بین آنها توزیع گردید و در نهایت با استفاده از آزمون فریدمن و تحلیل خوشه­ ای در محیط نرم ­افزاری SPSS، داده­ ها مورد سنجش قرار گرفتند. نتایج حاصل از آزمون فریدمن برای ظرفیت­ سنجی توسعه گردشگری با یکدیگر تفاوت معنادار در سطح اطمینان 99 درصد را تبیین می­کنند. همچنین برای چالش­ های توسعه گردشگری تفاوت معنادار و 95 درصدی بین شاخص­های بررسی شده مشاهده می­ گردد. نتایج حاصل از تحلیل­ خوشه ­ای سلسله ­مراتبی، فاصله اقلیدوسی هر روستا نسبت به روستای دیگر را مقایسه ­می­ کند و براین اساس شباهت ­ها و تفاوت­ های روستاها تبیین می­ شوند. فرایند خوشه­ بندی در یازده مرحله انجام شده و روستاهای مورد مطالعه از نظر میزان ظرفیت گردشگری به چهار دسته طبقه­ بندی شدند. روستاهای خوشه اول (مومج، جابان و آینه­ورزان) و خوشه دوم (سربندان، زان، سیدآباد، هویر، دهنار و شلمبه) به ترتیب بیشترین ظرفیت توسعه گردشگری را دارا هستند و روستاهای خوشه سوم (وادان) و خوشه چهارم (سرخده و هاشمک) اگرچه دارای جاذبه­های گردشگری هستند، اما در مقایسه با دیگر روستاها از ظرفیت توسعه گردشگری پایین­تری برخوردارند. روستاهای مورد مطالعه از نظر میزان چالش­های توسعه گردشگری نیز به چهار دسته طبقه­بندی شدند. روستاهای خوشه اول (مومج) و خوشه دوم (جابان، سربندان، وادان، زان، آینه­ورزان، سیدآباد و دهنار) به ترتیب بیشترین چالش­های توسعه گردشگری را دارا هستند. اما روستاهای خوشه سوم (هویر و شلمبه) و خوشه چهارم (سرخده و هاشمک) از چالش­ کمتری برخوردارند.

محمد قاسمی سیانی، ایرج قاسمی،
دوره 10، شماره 35 - ( 2-1400 )
چکیده

حکومت به عنوان اولین و قدرتمندترین تصمیم‌گیر و کنشگر در عرصه ساختار فضایی است. ساختار فضایی یک بخش اساسی از نبرد برای کنترل و مراقبت افراد و جامعه است در واقع برنامه‌ریزی فضایی و آمایش سرزمین، تجلی اراده حکومت در قالب تنظیم قوانین و اختصاص منابع و تصمیم‌سازی است. مناطق مرزی یکی از راهبردی‌ترین مناطق برای مداخله دولت به شمار می‌رود. این مناطق به دلیل تماس با محیط‌ داخلی و خارجی از ویژگی‌های خاصی برخوردارند که هر گونه دیپلماسی داخلی و خارجی بر آن اثرگذار است. شهرستان زهک یکی از مناطق مرزی ویژه در استان سیستان و بلوچستان است که به دلیل تجاری، وجود بازارچه مرزی و ورود آب هیرمند و دیپلماسی آب از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. این مقاله با هدف بررسی نقش مدیریت کلان و دیپلماسی و پیامدهای اقتصادی آن بر ساختار و سازمان فضایی در شهرستان زهک انجام پذیرفت، روش تحقیق به صورت توصیفی- تحلیلی و استفاده از پرسشنامه و مشاهده میدانی است. بدین منظور 184 پرسشنامه‌ ویژه مدیران روستا در تمامی روستاهای بالای 20 خانوار شهرستان توزیع گردید و 10 مصاحبه نیز با مدیران ادارت و سازمان‌های دولتی شهر زهک، انجام پذیرفت. نتایج نشان می‌دهد که تحت تاثیر دیپلماسی بین دو کشور مرزی، با تعطیلی بازارچه مرزی و ایجاد دیوار حایل، اقتصاد نواحی روستایی و فعالیت در شرق شهرستان بر مبنای تجارت و کشاورزی رو به زوال گذاشته است و در اثر بیکاری و نبود فعالیت اقتصادی بسیاری از روستاها تخلیه و خالی از سکنه شدند. علاوه بر این با پیگیری سیاست‌ جابجایی‌ روستاها، تنوع قومی و فرهنگی، زمینه‌ساز ناپایداری سکونتگاه‌های جدیدالتاسیس شده است. با تمرکزگرایی و حمایت از مراکز جمعیتی، الگوی جریان‌های ارتباطی در شهرستان الگویی قطبی شده با مرکزیت زهک و زابل است و از الگوی شبکه‌ای پیروی نمی‌کند که این امر برای روستاهایی که خارج از شبکه قرار گرفته‌اند زمینه‌ساز ناپایداری و زوال را فراهم کرده است.

سیده سمانه راعی، ابراهیم مرادی، احمد اکبری،
دوره 10، شماره 35 - ( 2-1400 )
چکیده

با توجه به محدودیت منابع و نهاده‌ها در کشاورزی، آن‌چه محرک رشد تولید است پیشرفت تکنولوژی است. تکنولوژی چیزی فراتر از روش تولید و فرآیندهای آن است، در حقیقت تکنولوژی آمیخته‌ای از دانش، مهارت و توانایی فنی است. با توجه به اهمیت تکنولوژی در رشد تولید در این مقاله به بررسی تغییرات تکنولوژی و تأثیر آن بر اقتصاد روستایی در استان فارس با رهیافت رگرسیون وزنی جغرافیایی طی دوره زمانی 1397-1392پرداخته شده است. بدین منظور ابتدا تابع هزینه ترانسلوگ با استفاده از داده‌های جمع‌آوری شده برای محدوده زمانی مورد مطالعه با روش رگرسیون وزنی جغرافیایی (GWR) برآورد شده است. سپس با استفاده از نتایج حاصل از تخمین مدل، تغییرات تکنولوژی به سه جزء تغییر فنی خالص، غیر خنثی و ناشی از گسترش مقیاس تجزیه شده است. نتایج نشان داد که در دوره مورد مطالعه میانگین تغییرات تکنولوژی 001/0 رشد داشته است. میزان اثر نرخ تغییر فنی غیر خنثی در تغییرات تکنولوژی بیشتر ازمیزان تغییر فنی خالص و گسترش مقیاس بوده است، میانگین نرخ رشد تغییر فنی غیر خنثی، تغییر فنی خالص و گسترش مقیاس به ترتیب 021/0، 005/0- و 015/0- بدست آمدهاست. بنابراین با توجه به یافته‌ها، میانگین تغییرات تکنولوژی رشد اندکی بر اقتصاد روستا داشته است و نتوانسته است موجب به کارگیری امکانات تولید و بهبود مقیاس تولید گردد، اما منجر به تغییر فنی غیر خنثی از طریق عامل تغییرات قیمت نهاده‌ها و صرفه جویی در عوامل تولید شده است. بنابراین با توجه به نتایج پیشنهاد می‌گردد، به منظور استفاده هر چه بیشتر از تکنولوژی‌های نوین باید مشکل توسعه زیر ساخت‌های مکانیزاسیون(تسطیح، یکپارچه‌سازی، زهکشی اراضی و اعطای وام کم‌بهره) برطرف گردد تا استفاده از ماشین‌آلات را مقرون به صرفه نماید.

فرهاد عزیزپور، فاطمه رزاقی بورخانی، مریم مختاری،
دوره 10، شماره 35 - ( 2-1400 )
چکیده

راهبرد یک روستا، یک محصول به عنوان یکی از راهبردهای کارآمد اقتصادی برای توسعه نواحی روستایی در نظر گرفته شده است. پژوهش حاضر با هدف بررسی راهبرد یک روستا، یک محصول در توسعه اقتصاد محلی به دنبال پاسخگویی به این سؤال است که سطح اولیه راهبرد یک روستا، یک محصول در دهستان نهرمیان شازند چه ویژگی‌هایی دارد؟ وضعیت عوامل موثر بر راهبرد یک روستا، یک محصول در دهستان مورد مطالعه چگونه است؟ جامعه آماری تحقیق شامل 5550 نفر از روستاییان و مسئولان محلی دهستان نهرمیان ازتوابع بخش زالیان شهرستان شازند می‌باشد که با نمونه‌گیری چندمرحله‌ای تصادفی با انتساب متناسب 160 نفر به عنوان حجم نمونه بررسی شدند و نیز 23 نفر از کارشناسان و مسئولان صندوق کارآفرینی امید منطقه مورد مطالعه به روش نمونه‌گیری هدفمند و در دسترس برای بررسی میزان اهمیت هر یک از ویژگی­های راهبرد مورد مطالعه انتخاب شدند. ابزار تحقیق پرسشنامه‌ای بود که تایید روایی (صوری و محتوایی) آن توسط متخصصان وکارشناسان کارآفرینی امید، کارشناسان توسعه روستایی و اعضای هیات علمی رشته جغرافیا و برنامه­ریزی روستایی دانشگاه خوارزمی و اعتماد و پایایی آن با آماره آلفای کرونباخ انجام شد. یافته‌ها در دو سطح روستاییان و کارشناسان  بررسی شد. مطابق نتایج در اجرای موفق سطح اولیه راهبرد یک روستا، یک محصول، مشارکت جامعه، خلاقیت، رقابت‌پذیری، کاهش فقر، کاهش شکاف اقتصادی و فروش کالا تأثیرگذار است. با توجه به نظرات روستاییان مؤلفه­های خلاقیت، رقابت‌پذیری و کاهش شکاف اقتصادی وضعیت مناسب­تری داشته و وجود صنایع کوچک و کارگاهی با میانگین 23%، بکارگیری شیوه­های جدید در تولیدات با 95/22%، سرمایه‌گذاری در کشاورزی و صنایع روستایی با 22%، تنوع مشاغل در روستا با 6/21% و کسب وکار فردی و گروهی با 95/20% جزء عوامل پیش‌برنده راهبرد در روستا هستند. همچنین با استفاده از آزمون یو من ویتنی و معیار قرار دادن نظر کارشناسان، دهستان مورد مطالعه تنها از نظر مشارکت زنان، استفاده از شیوه‌های جدید در تولید محصول، وضعیت درآمدی روستاییان، صندوق‌های حمایتی، خرید محصول توسط دولت، فروش محصول به بازارهای نزدیک، وجود مشاغل متنوع و مهاجرت معکوس وضعیت نسبتاً مطلوبی دارد.

آیت اله کرمی، ندا علی یاری،
دوره 10، شماره 35 - ( 2-1400 )
چکیده

روستاها دارای قابلیت­های اقتصادی فراوان بوده و بخش مهمی از توسعه یک کشور را بر عهده دارند. استقرار و بقای جامعه روستایی، بدون کار مولد و سودآور برای ساکنان غیر ممکن است؛ از کارآفرینی به­عنوان روش تحریک­کننده رشد و توسعه اقتصادی محلی نام برده می­شود. بررسی عوامل مؤثر بر راه­اندازی کسب و کار روستاییان می­تواند الگویی جهت توسعه­ی اشتغال در دیگر نواحی روستایی باشد. لذا هدف پژوهش حاضر، شناسایی عوامل مؤثر بر سطح کارآفرینی روستایی در دهستان دشت ارژن شهرستان شیراز است. تحقیق حاضر ازنظر نوع هدف کاربردی و به­لحاظ تجزیه و تحلیل داده­ها، توصیفی- تحلیلی است که به­صورت پیمایشی انجام شده است. در این پژوهش ابزار گردآوری داده­ها پرسشنامه محقق ساخته­ای بود که روایی آن از طریق مصاحبه با صاحبنظران و پایایی آن نیز از طریق مطالعه پیشاهنگ صورت پذیرفت (آلفای کرونباخ 688/0 تا 959/0). داده­ها بصورت تصادفی از 177 سرپرست خانوار روستایی ساکن در دهستان دشت­ارژن شهرستان شیراز گردآوری شد. نتایج نشان داد روستاییان منطقه­ مورد مطالعه در سه گروه قابل دسته­بندی بوده و وضعیت اقتصادی، سطح دانش، وضعیت اجتماعی، وضعیت محیطی، حس­مکان، نوآوری و عملگرایی، سن پاسخگو و سطح سواد از مهم­ترین عوامل اثرگذار بر سطح کارآفرینی روستاییان منطقه مورد مطالعه محسوب می­شود


صفحه 4 از 7     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه اقتصاد فضا و توسعه روستایی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 |

Designed & Developed by : Yektaweb