جستجو در مقالات منتشر شده


18 نتیجه برای رحمانی

علی اکبر نجفی کانی، نوشین صادقی، مریم رحمانی،
دوره 2، شماره 5 - ( 9-1392 )
چکیده

با گسترش شتابان و رشد بی­­رویه شهرهای کشور در طی چند دهه اخیر، روستاهای مجاور و یا نزدیک این سکونتگاه­ها رفته رفته به شهرها ملحق شدند. بدین ترتیب روستاهای الحاقی که بدون برنامه­ریزی و خودجوش به محدوده قانونی شهرها محلق شدند، زمینه را برای حضور و گسترش هر چه بیشتر اسکان غیررسمی در حاشیه شهرها فراهم ساختند. پژوهش حاضر با هدف بررسی موانع و چالش­های فراروی توسعه روستاهای الحاقی به میزان رضایت حاشیه­نشینان از امکانات موجود و از ارائه خدمات از سوی مسئولان شهری در شهر گرگان در دو روستای اوزینه و انجیراب پرداخته است. این تحقیق از نوع کاربردی بوده و مبتنی بر روش توصیفی- تحلیلی و پیمایشی بوده است. از دو روش اسنادی و میدانی برای جمع­آوری داده­ها استفاده شده است. به منظور سنجش مولفه­ها و متغیرهای تحقیق، از آزمون­های کای اسکوئر، رگرسیون لجستیک، فای وT مستقل استفاده شد. با نرم­افزار SPSS تجزیه و تحلیل داده­ها صورت پذیرفت. نتایج نشان داد بین شاخص­های اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی با میزان توسعه­یافتگی روستاهای الحاقی رابطه معناداری وجود دارد و علاوه برآن مهاجرت و تبعات ناشی از آن در ناحیه مورد مطالعه به عنوان مهم­ترین مانع و چالش فراروی توسعه فضایی این روستاها در حاشیه شهر محسوب می­گردد. در ضمن با بررسی میزان رضایت مردم از عملکرد سازمان­های ذی­ربط در سطح محلات می­توان اذعان داشت که سیاست­های دستگاه­های اجرایی به منظور پیشرفت و توسعه روستاهای الحاقی،کارآمد نبوده و بر مسائل و مشکلات ناحیه مورد مطالعه افزوده می­شود.

سعید ملکی، سیدرضا حسینی کهنوج، الهام ویسی، پیروز رحمانی لیر،
دوره 5، شماره 15 - ( بهار 1395 )
چکیده

سکونتگاه‌های روستایی به عنوان چشم‌انداز فرهنگی، حاصل از تعامل بین انسان و محیط در طی فرآیندهای متأثر از عوامل و نیروهای درونی و بیرونی دچار تغییر و تحولاتی در بافت کالبدی فضایی (خصوصاً در ابعاد مسکونی) خود شده است؛ این امر موجب پدید آوردن مسائل و نارسایی‌های بسیاری برای زیست و ادامه سکونت در این فضاها شده است. در این راستا پژوهش حاضر، با استفاده از روش­های اسنادی- تحلیلی و رویکرد کاربردی حاکم بر آن، به دنبال روشن ساختن تفاوت‌های منطقه‌ای و سطح­بندی نواحی همگن در زمینه ابعاد گوناگون مسکن (بهداشتی- درمانی، زیربنایی-رفاهی، تسهیلات و تأسیسات، استحکام و سازه) در مناطق روستایی ایران بوده است. برای این منظور، از روش‌های تحلیل عاملی و تکنیک تصمیم‌گیری چندمعیاره تاپسیس فازی برای وزن­دهی و برای تفسیر نتایج، به تهیه نقشه‌های مربوطه با از سیستم اطلاعات جغرافیایی اقدام شد. نتایج پژوهش نشان داد؛ مناطق روستایی استان‌های مازندران (467/0)، اصفهان (464/0)، البرز (455/0) و تهران (449/0) بالاترین سطح برخورداری و مناطق روستایی استان‌های سیستان و بلوچستان (265/0)، خراسان جنوبی (267/0)، هرمزگان (267/0) و کرمان (270/0) در پایین­ترین سطح از حیث   برخورداری از شاخص­های مسکن روستایی قرار دارد. همچنین استان‌های کشور در زمینه‌ی شاخص­های ذکر شده، تفاوت معناداری با یکدیگر دارند و سطح برخورداری استان­ها در این زمینه با یکدیگر برابر نیست؛ بنابراین لازم است در جهت هدایت توسعه­ی آتیه این روستاها به سوی توسعه‌ای پایدار و رهایی از مشکلات موجود، برنامه‌ریزی‌های مؤثر و عملی در جهت بهبود وضعیت توزیع فضایی مسکن در این سکونتگاه‌ها انجام گیرد و مناطق سطوح پایین نسبت به مناطق سطوح بالاتر، بیشتر مورد توجه قرار گیرد.


ولی الله رحمانی، نصرالله مولائی هشجین، تیمور آمار شیرکیائی،
دوره 5، شماره 17 - ( پاییز 1395 )
چکیده

امروزه با توجه به اهمیت همه جانبه­ای که پایداری به عنوان پارادایم حاکم در موضوع توسعه به دست آورده، پرداختن به توسعه پایدار روستایی امری ضروری است. بر این اساس در این مقاله به بررسی تحلیل راهبردی گردشگری روستایی ناحیه غرب مازندران در راستای توسعه پایداردر روستاهای هدف و نمونه گردشگری غرب مازندران از دیدگاه کارشناسان و برنامه­ریزان و مردم پرداخته شده است. داده­های تحقیق از طریق تنظیم پرسشنامه­های مختلف، مطالعات میدانی و اسنادی برای 37 روستای هدف و نمونه گردشگری غرب مازندران جمع آوری شده است. تجزیه و تحلیل داده­ها و نتایج به دست آمده بر اساس الگوی راهبردی ارزیابی پایداری سازمان دهی شده و تحلیل شده  هر یک از نقاط قوت و ضعف، فرصت و تهدید به صورت نمودارX   و Y برای ارائه استراتژی و الگوهای راهبردی ارزیابی پایداری تنظیم گردیده و به ارائه استراتژی تدافعی (WT) جهت رسیدن به پایداری روستاهای غرب مازندرا ن پرداخته شده است.


بیژن رحمانی، ناصر شفیعی ثابت، عبدالرضا رحمانی فضلی، رضا سلیمانگلی،
دوره 5، شماره 18 - ( زمستان 1395 )
چکیده

دانش و اطلاعات از عوامل اصلی تولید و فروش در کشاورزی مدرن هستند. فناوری اطلاعات و ارتباطات می تواند توسعه پایدار کشاورزی را از طریق تسهیل کردن مدیریت دانش در زمینه های مختلف تسریع بخشد. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی- تحلیلی است که  از طریق 319 نمونه تصادفی بهره­برداران کشاورزی در فرآیند توسعه پایدار کشاورزی از طریق فناوری اطلاعات و ارتباطات در سکونتگاه­های روستایی بخش مرکزی شهرستان مینودشت انجام شده است. برای سنجش متغیرهای سطح توسعه­یافتگی کشاورزی تعداد 39 مؤلفه در چارچوب 3 معیار نظام محیطی، نظام اجتماعی و نظام اقتصادی سنجیده شده است. در ارتباط با مؤلفه اثرگذار فرآیند توانمندسازی از طریق فناوری اطلاعات و ارتباطات تعداد 36  مؤلفه در چارچوب 4معیار آموزش و اطلاع رسانی، دسترسی، شناخت و اعتماد سنجیده شده است. نتایج نشان داد فناوری اطلاعات و ارتباطات در شاخص و مؤلفه­های اجتماعی- اقتصادی بیشترین اثر و در مؤلفه­های زیست محیطی اثرات کمتری داشته است. همچنین بررسی مؤلفه­های شناخت و اعتماد حاکی از آن است که شناخت و اعتماد نسبت به توانمندی فناوری­های اطلاعات و ارتباطات قدیمی از جمله تلفن ثابت، موبایل و تلویزیون در توسعه پایدار کشاورزی بیشتر و در مقابل شناخت و اعتماد نسبت به توانمندی­های فناوری نوین از جمله کامپیوتر و اینترنت در توسعه پایدار کشاورزی کمتر است که ناشی از تفاوت در میزان توانمندی اجتماعی و اقتصادی بهره­برداران کشاورزی است.


سماء امینی، بیژن رحمانی، بتول مجیدی خامنه،
دوره 6، شماره 20 - ( تابستان 1396 )
چکیده

افزایش سریع جمعیت کشور به ویژه در شهرهای بزرگ، پیامدهای گسترده‌ای به همراه داشته که از آن جمله می‌توان به تغییر کاربری اراضی روستایی اشاره نمود. در این میان شهر اصفهان با توجه به رشد شتابان جمعیت و تقاضا برای مسکن و خدمات موردنیاز با سرریز جمعیت به روستاهای پیرامون مواجه بوده که این امر منجر به تغییر کاربری اراضی کشاورزی و اختصاص یافتن سطح زیادی از اراضی به ساخت‌وسازهای مسکونی و غیرمسکونی شده است. در نهایت این مسئله سبب ایجاد تغییرات (منفی) عمده‌ای در فضای جغرافیایی، به ویژه از بعد اقتصادی برای جامعه روستایی پیرامون شهرها شده است. بر این اساس هدف اصلی این پژوهش بررسی پیامدهای اقتصادی ناشی از تغییر کاربری اراضی در روستاهای دهستان جی است. روش انجام این تحقیق توصیفی- تحلیلی و از روش‌های کتابخانه‌ای و پیمایشی (با استفاده از پرسشنامه) جهت گردآوری اطلاعات استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش را کلیه روستاهای دهستان جی (17 روستا) با جمعیتی بالغ‌بر 19190 نفر تشکیل می‌دهد. حجم نمونه 225 نفر محاسبه شده است. جهت تجزیه‌وتحلیل داده‌ها از آزمون همبستگی پیرسون و تکنیک سنجش‌ازدور (استفاده از تصاویر ماهواره لندست 7 و 8 طی سال‌های 2015-2001) استفاده ‌شده است. نتایج پژوهش نشان می‌دهد در سال 2015(1394) نسبت به سال 2001(1380) اراضی کشاورزی 8/9 درصد و مرتعی 9/10 درصد کاهش‌یافته و در عوض ساخت‌وسازهای مسکونی 10/56 درصد افزایش داشته است. همچنین اینکه، تغییر کاربری اراضی کشاورزی، رابطه مستقیمی با تغییر عملکرد اقتصادی در بخش­های مربوط به زمین و مسکن در روستاهای مورد مطالعه داشته و به هر میزان که عملکرد روستاها تغییر نموده، می­توان شاهد تغییرات بیشتری در کاربری اراضی کشاورزی بود.

عباس سعیدی، عبدالرضا رحمانی فضلی، فرهاد عزیزپور، مصطفی بیات،
دوره 6، شماره 20 - ( تابستان 1396 )
چکیده

نگاه‌های حاکم بر برنامه‌ریزی توسعه خمین طی چند دهه گذشته مبتنی بر ثبات و فقدان جامع­نگری بوده است و تنها با تکیه بر حرکت از وضعیت فعلی به وضعیت مطلوب، سعی در چیدمان مجدد فضا داشته‌اند، در صورتی که پویایی جزء ذاتی سازمان فضایی حاکم بر ناحیه است و تنها با تکیه بر رویکردی پویا و ارائه آینده­ای چندگانه قادر خواهیم بود که به برنامه­ریزی فضایی توسعه پایدار سکونتگاه‌ها روستایی ناحیه دست یابیم. هدف پژوهش حاضر شناخت و تحلیل ساختار فضایی ناحیه خمین در چارچوب پویش ساختاری- کارکردی است. تحقیق از نوع توصیفی - ­تحلیلی با جنبه نظری و کاربردی است. جامعه آماری پژوهش 142 روستای دارای سکنه با مجموع 32092 نفر جمعیت و 10121 خانوار در شهرستان خمین است که با استفاده از روش نمونه­گیری طبقه‌بندی تصادفی و نمونه‌گیری ناحیه‌ای 21 روستا به عنوان نمونه انتخاب شده است. جمع‌آوری اطلاعات به روش اسنادی و میدانی بوده است. در روش اسنادی سوابق آماری، کارهای صورت گرفته در دانشگاه‌ها و مؤسسات و اطلاعات موردنیاز در این زمینه از طریق سازمان‌هایی از قبیل: مرکز آمار ایران، جهاد کشاورزی شهرستان، فرمانداری شهرستان و بخشداری دو بخش و در روش میدانی نیز جمع‌آوری اطلاعات از طریق پرسشنامه روستا(دهیار و شورای روستا) بوده است. به منظور پهنه بندی ناحیه خمین از آمارهای فضایی استفاده شده و همچنین به منظور سطح­بندی سکونتگاه­های ناحیه خمین، از روش سطح­بندی بر اساس شاخص­های خدمات و جمعیت استفاده شده است. در این راستا، نتایج حاصل از پژوهش نشان می‌دهد که مجموع ساختارهای محیطی ـ بوم شناختی(توپوگرافی، منابع آب و خاک) و انسانساخت (راه­های ارتباطی، خدمات و صنایع) در سطح ناحیه موجب شکل­گیری عرصه­هایی شده است که تمرکز جمعیت، خدمات و نقاط سکونتگاهی را در عرصه دشتی و مرکزی ناحیه به دنبال داشته است؛ پیامد حاصل از آن نیز موجب شکل­گیری نابرابری فضایی، فشار بیش از حد بر منابع محیطی در قسمت دشتی، رها شدگی و تخلیه جمعیتی سکونتگاه­ها در سایر عرصه­ها بوده است.

عبدالرضا رحمانی فضلی، هدایت اله درویشی، محمد حسین آبادی، مریم بیرانوندزاده،
دوره 7، شماره 23 - ( بهار 1397 )
چکیده

پژوهش حاضر باهدف بررسی وضعیت توسعه در سکونتگاه‌های روستایی استان‌های خراسان رضوی، شمالی و جنوبی با توجه به شاخص‌های ترکیبی (در3شاخص اصلی مجموعاً با 20 زیر شاخص) تدوین شده است. روش به کار گرفته‌شده توصیفی- تحلیلی است که از روش‌های تحلیل چندمعیاره(تکنیک تاپسیس) جهت سطح‌بندی سطوح توسعه روستایی در استان‌های مورد مطالعه استفاده شده است، نتایج نشان داد در استان خراسان رضوی، شهرستان‌های جغتای، گناباد و تخت جلگه (فیروزه) دارای رتبه‌های برتر از لحاظ برخورداری و شهرستان‌های بجستان و باخرز در پایین‌ترین سطح برخورداری قرار دارد، مطالعه شهرستان‌های استان به تفکیک شاخص‌ها بیانگر وجود تفاوت بین سطوح توسعه روستایی سکونتگاه‌های روستایی مورد مطالعه است. در میان شهرستان­های استان خراسان شمالی شهرستان فاروج دارای رتبه اول، شهرستان بجنورد در رتبه دوم و شهرستان‌های شیروان و جاجرم به ترتیب در سطوح پایین­تر از لحاظ شاخص­های توسعه روستایی اعم از امکانات و خدمات، نهادی کالبدی، اجتماعی و اقتصادی قرار دارد. مقایسه تفاوت در سطوح توسعه در  شاخص‌های کالبدی، اجتماعی و اقتصادی نشان می‌دهد تفاوت رتبه‌ها در هر یک از  شاخص‌های مورد استفاده در شهرستان‌ها در مقایسه با خراسان رضوی کمتر است. بررسی سطوح توسعه در استان خراسان جنوبی، نشان می‌دهد در شاخص‌های کالبدی و در مجموع شاخص‌ها، شهرستان فردوس، در شاخص‌های اجتماعی، شهرستان سرایان و در شاخص‌های اقتصادی شهرستان سربیشه رتبه اول را به خود اختصاص داده است. همچنین بنا به نتایج همبستگی، بین رتبه کلی توسعه شهرستان‌ها در استان‌ها با جایگاه شاخص‌های کالبدی ارتباط معنی‌دار وجود دارد.

بتول میرزائیان ، بیژن رحمانی، محمدتقی رضویان، عبدالرضا فرجی راد،
دوره 7، شماره 23 - ( بهار 1397 )
چکیده

از شاخص­ های مهم توسعه در بحث کیفیت زندگی، شاخص رفاه اقتصادی است که دارای اهداف کلانی از جمله ایجاد درآمد و اشتغال در نواحی روستایی در جهت رفاه و کاهش فقر روستائیان است. این پژوهش به تعیین اثربخشی مؤلفه­ های اقتصادی در رفاه خانوارهای روستایی پرداخته است. روش تحقیق پیمایشی و ابزارگردآوری داده ­ها پرسشنامه است. جامعه ­آماری تحقیق حاضر، کل سرپرستان­ خانوارهای روستایی بخش مرکزی اسلام ­آبادغرب است که شامل 4265 خانوار بوده است. برای تعیین حجم نمونه از فرمول کوکران استفاده ­شده­ است که حجم نمونه لازم جهت تکمیل پرسشنامه 352 خانوار محاسبه گردید و با استفاده از مدل تاپسیس مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج بررسی­ های صورت گرفته در این مقاله نشان می­ دهد مؤلفه ­های اقتصادی در روستای قلعه شیان با میزان 9997/0 رتبه یک و در روستای چنگرجلیلوند با میزان 8334/0 رتبه آخر را دارد و این نشان از وجود نابرابری­ها در بخش شاخص­ های اقتصادی مورد مطالعه در بین نواحی روستایی است.

عبدالرضا رحمانی فضلی، فرهاد عزیزپور، مریم شامانیان،
دوره 8، شماره 28 - ( تابستان 1398 )
چکیده

از مکانیسم­های عمده برای کاهش فقر و نابرابری در مناطق کمتر توسعه یافته، تأمین امکانات اشتغال مولد برای افراد بسیار فقیر است. از همین رو ضرورت توجه به کارآفرینی روستایی به مثابه حافظ امنیت اقتصادی روستا باید در اولویت سیاست­ها و برنامه­های توسعه روستایی قرار گیرد. همچنین باید توجه داشت کارآفرینی در اجتماعات روستایی دارای درآمد اندک، در صورتی موفقیت حاصل می­نماید که ابتکارات و تنوعات مشاغل از درون خود روستا برخیزد. این پژوهش با هدف تحلیل ظرفیت‌های توسعه کارآفرینی در ناحیه روستایی دامغان انجام شد. روش پژوهش از نوع توصیفی- تحلیلی بوده که جهت گردآوری داده‌ها از مطالعات اسنادی و میدانی به‌صورت پرسشنامه‌ای استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل سوالات پژوهش از نرم افزارهای‌ Spss و Arc Map استفاده شده است. یافته‌ها نشان می‌دهد وضعیت مؤلفه‌های کارآفرینی در مناطق روستایی مورد مطالعه کمی پایین‌تر از مقدار متوسط و نزدیک به متوسط است. مناسب‌ترین شرایط را می‌توان در بعد کالبدی و سپس به ترتیب مؤلفه‌های در نهادی، اجتماعی، اقتصادی، زیست‌محیطی و فردی مشاهده کرد. نتایج حاکی از این است که در روستاهای شهرستان دامغان، زیرساخت‌های کارآفرینی (از جمله زیرساخت‌‌های فیزیکی و سرمایه‌ای) فراهم بوده اما محیط اجتماعی و به‌خصوص اقتصادی برای گسترش کارآفرینی مهیا نیست. زیرساخت‌ها به تنهایی موجب ارتقای سایر مؤلفه‌های کارآفرینی نمی‌شود بلکه می‌توان از آن به عنوان بستری برای شکوفایی سایر مؤلفه‌ها استفاده کرد و کارآفرینی روستایی را ارتقاء بخشید. در واقع با کارآفرینی در روستاها می‌توان روند توسعه روستایی را تسریع کرد زیرا کارآفرینی علاوه با کشف و شکوفایی سرمایه‌های پنهان اقتصادی، اجتماعی، زیست‌محیطی و نهادی، منجر به به ایجاد درآمد پایدار و درنتیجه کاهش مشکلات (مهاجرت، بیکاری و غیره) برای روستاییان می‌شود. 

بیژن رحمانی، ناصر شفیعی ثابت، یعقوب مزارزهی،
دوره 8، شماره 29 - ( پاییز 1398 )
چکیده

جریان­های فضایی بین سکونتگاه­های روستایی و شهری وجود دارند که در غالب جریان افراد، سرمایه، کالا، اطلاعات و فناوری و مانند آن تعریف می­شود. جریان­های فضایی بین شهر و روستا در گذر زمان از عوامل کلیدی در تحولات اقتصادی سکونتگاه­های روستایی است. هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی نقش جریان­های فضایی در تحولات اقتصادی سکونتگاههای روستایی پیرامون شهر زاهدان است. تحقیق حاضر با توجه به ماهیت مسئله و موضوع مورد بررسی، از نوع تحقیقات داده پردازی است و جامعه آماری پژوهش را 218 روستای شهرستان زاهدان تشکیل می­دهند که از این میان 30 روستا با استفاده از روش تخمین شخصی به عنوان نمونه موردی تحقیق برگزیده شده­اند. با توجه به هدف پژوهش، از بین خانوارهای روستاهای نمونه، 348 خانوار به عنوان نمونه با استفاده از فرمول کوکران تعیین شده­اند. نمونه­های تحقیق (اعم از روستا و خانوار) به ترتیب با استفاده از روش­های طبقه ای(فاصله از شهر و جمعیت) و تصادفی انتخاب شده­اند. روش گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه­ای و میدانی (ابزار پرسشنامه)بوده است. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از آمار توصیفی (میانگین ) و آمار استنباطی ( آزمون رگرسیون و آزمون کندال تائوبی) و برای تعیین وضعیت شدت تحولات در روستاهای نمونه از تکنیک Vikor  استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان داد که جریان­های فضایی در بهبود ساختار اشتغال، گسترش فعالیت­های گردشگری، بهبود وضعیت مسکن، بهبود وضعیت صنعت، بهبود وضعیت کشاورزی و خدمات تأثیر گذاشته است  اما این تحولات در همه ابعاد و در همه روستاها مثبت نبوده و تحولات منفی را نیز (تغییر کاربری اراضی زراعی و باغی، گسترش الگوی مسکن شهری، تداوم  جریان سرمایه در بخش های غیر تولیدی) در پی داشته است.

فردوس امیدپور، عبدالرضا رحمانی فضلی، فرهاد عزیزپور،
دوره 9، شماره 31 - ( بهار 1399 )
چکیده

رویکرد کارآفرینی از راهبردهای مهم توسعه روستایی است که در دهه‌های اخیر برای غلبه بر مسائل اقتصادی- اجتماعی پیش روی جوامع روستایی، موردتوجه قرارگرفته است. این رویکرد که تمایل به سمت نوآوری، ریسک‌پذیری و پیش‌نگری دارد، ذاتی یک فرد یا جامعه نیست و علاوه بر آن یک رویداد شانسی و تصادفی هم نیست بلکه پدیده‌ای است که شرایط محیطی که عملیات در آن صورت می‌گیرد (در قالب سطوح مختلف)تعیین‌کننده است .در همین ارتباط این پژوهش با روشی توصیفی- تحلیلی در پی دستیابی به وضعیت ساختارهای مختلف توسعه کارآفرینی روستایی در  شهرستان دلفان است. جامعه آماری این پژوهش 77556 نفر جمعیت روستایی این شهرستان است که بر اساس جدول مورگان 382 نفر از آن‌ها با روش نمونه‌گیری طبقه‌بندی تصادفی به‌عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده‌ها نیز پرسش‌نامه‌ای است که پایایی آن بر اساس آزمون آلفای کرونباخ مورد سنجش قرار گرفت که مقدار آن (85/0) به دست آمد.  یافته‌های حاصل از تحلیل آماری داده‌ها نیز نشان داد که ناحیه موردمطالعه، ساختارهای مناسبی برای توسعه کارآفرینی ندارد  علاوه بر این امکانات و ظرفیت‌های موجود هم به‌صورت یکپارچه شکل نگرفته‌اند و به لحاظ فضایی از الگوی متعادلی تبعیت نکرده است. عرصه‌های نزدیک به شهر و واقع در مسیرهای اصلی از شرایط نسبتاً بهتری برخوردار هستند. برای تعیین مکانیزم اثرگذاری ساختارها نیز از مدل رگرسیون چندگانه بهره گرفته شد که نتایج آن نشان داد که ارتباط مؤلفه زیرساختی - فضایی با توسعه کارآفرینی مستقیم و تأثیرگذاری آن بیشتر از دیگر مؤلفه‌های اقتصادی، اجتماعی فرهنگی و ویژگی‌های فردی است که ارتباطی غیرمستقیم و اثرگذاری پایین‌تری نسبت به مؤلفه زیرساختی- فضایی در توسعه کارآفرینی ناحیه دارد. 

لاوین رمضانی، بیژن رحمانی، ناصر شفیعی ثابت،
دوره 9، شماره 32 - ( تابستان 1399 )
چکیده

پژوهش حاضر به واکاوی جایگاه عملکرد درونی مدیریت محلی در ارتقای سرمایه اجتماعی و بهبود مشارکت ذی‌نفعان محلی در طرح‌ها و برنامه‌های محیطی- اکولوژیکی، اجتماعی- فرهنگی، اقتصادی و کالبدی- فضایی، در فراگرد توسعه اقتصاد روستایی در شهرستان بانه پرداخته است. این  پژوهش  به روش کمی و  پیمایشی و مبتنی بر ابزار پرسشنامه  در 350 خانوار و در 30 روستای نمونه تصادفی انجام شده است. یافته‌ها نشان می­دهد که رابطه معنادار بین شاخص‌های مقوله اثرگذار و اثرپذیر وجود دارد  و نامناسب بودن جایگاه شاخص‌های عملکرد درونی مدیریت محلی را در ارتقای سرمایه اجتماعی، بهبود مشارکت ذی‌نفعان محلی در فراگرد توسعه اقتصاد روستایی آشکار ساخت. به سخن دیگر، با این که "سرمایه اجتماعی و مشارکت مولد و فعالانه" ذی‌نفعان محلی در طرح‌ها و برنامه‌های توسعه روستایی، تضمین‌کننده پایداری اقتصادی و توسعه اقتصادی روستاهاست، لیکن عملکرد درونی مدیریت محلی مبتنی بر رویکرد «حکومت‌محور»  و از  « بالا به پایین» موجب سرمایه اجتماعی و مشارکت نامولد و منفعلانه در محدوده مورد مطالعه شده و نتوانسته زمینه‌های ارتقای آگاهی اجتماعی، انسجام اجتماعی، تشکل اجتماعی، شبکه روابط اجتماعی، اعتماد اجتماعی و بهبود مشارکت اجتماعی ذی‌نفعان محلی را در طرح‌ها و برنامه‌ها، در توسعه اقتصادی روستاها فراهم آورد. بنابراین نیازمند تغییر و اصلاح رویکرد حاکم بر نظام مدیریت روستایی و گذار از وضعیت مدیریت آمرانه و تمرکزگرایانه به مدیریت مشارکتی و تمرکززدا و توجه به عوامل تسهیل‌کننده عملکرد درونی مدیریت محلی همچون: افزایش سطح آگاهی و دانش، تقویت انگیزه و حس تعلق مکانی، افزایش میزان رضایت و تقویت امنیت شغلی مدیران محلی، تقویت حس مسئولیت‌پذیری، در راستای ارتقای سرمایه اجتماعی و بهبود مشارکت ذی‌نفعان محلی در طرح‌ها و برنامه‌های توسعه روستایی، در فرآیند توسعه اقتصاد روستایی است.

علی رحمانی چوکامی، تیمور آمار، عیسی پوررمضان،
دوره 9، شماره 33 - ( پاییز 1399 )
چکیده

نواحی روستایی بعنوان محیط زنده در فضای جغرافیایی، همواره در مسیر تغییر و تحول بوده است. تغییرات و تحولات نظام مالکیت اراضی روستایی از جمله تغییرات مکانی فضایی است که با توسعه نظام روستایی در ارتباط بوده است. در واقع توجه شهرنشینان به محیط­های روستایی برای تملک زمین جهت تفریح و ایجاد فضای خصوصی(خانه دوم) موجب تغییرکاربری اراضی مستعد تولید در روستاها شده است. این امردرسال­های اخیر باعث سرریزشدن بخشی از سرمایه و جمعیت از شهرها به سوی روستاها شده است. این سرمایه­ها با نفوذ در سکونتگاه­های روستایی، اقتصاد و کارکرد روستا را تحت تأثیر قرار خواهد داد. در مقاله حاضر عوامل مؤثر بر تغییر مالکیت زمین در سکونتگاه­های روستایی و پیامدهای اقتصادی آن بررسی شده است. مطالعه موردی سکونتگاه­های روستایی بخش خمام شهرستان رشت بوده است. این تحقیق از نظر هدف درگروه تحقیقات کاربردی و برمبنای روش جزء تحقیقات توصیفی-تحلیلی است. جامعه آماری به‌صورت تمام شماری یعنی کل 44 سکونتگاه روستایی بخش خمام است. روش گردآوری اطلاعات موردنیاز به‌صورت اسنادی، کتابخانه­ای و براساس مشاهده میدانی و مصاحبه از مدیر یا یکی از اعضای شورا است و داده‌های گردآوری‌شده از طریق نظریه­های زمینه­ای مورد تجزیه‌وتحلیل قرارگرفته است. نتایج تحقیق نشان داد که موقعیت جغرافیایی و راه دسترسی، ارزش زمین و عدم توجیه اقتصادی حفظ زمین برای تولید، برخورداری از مزیت نسبی،سیاست­ها و سرمایه­گذاری­های دولت، کهولت سن و ناتوانی در امر تولید، مدارک مالکیتی از عوامل مؤثر در تغییرات مالکیتی سکونتگاه­های روستایی و تغییر در نظام فعالیت اقتصادی روستاها، کاهش میزان تولید محصولات کشاورزی، تغییر در روابط اقتصادی بین شهر و روستا و تغییرکارکرد روستاها در ناحیه از پیامدهای اقتصادی مطالعاتی است.

محمد علیزاده طولی، بیژن رحمانی، رحمت الله منشی زاده، پگاه مرید السادات، محمدتقی رضویان،
دوره 10، شماره 36 - ( تابستان 1400 )
چکیده

یکی از مباحث مهم در بحث توسعه و به خصوص توسعه پایدار، بهره‌گیری مناسب و بهینه از توانایی‌ها و استعدادهای روستایی در جامعه روستایی است که از آن با عنوان کارآفرینی روستایی پایدار یاد می­شود. با توجه به این موضوع، اهمیت به موقعیت خاص روستاها و رونق اقتصادی برای آنان امری ضروری و دور از اجتناب است هدف پژوهش حاضر شناسایی و توسعه کارآفرینی پایدار در روستاهای ساحلی قشم از نظر تعاونی­های برتر قشم است. این پژوهش از نظر هدف جزء تحقیقات کاربردی ـ بنیادی محسوب می­گردد و از نظر روش تحقیق یک تحقیق توصیفی ـ پیمایشی است. جامعه آماری این پژوهش کارشناسان تعاونی­های روستایی قشم است. نتایج تحقیق نشان داد که مدل نهایی کارآفرینی پایدار روستاهای ساحلی مورد مطالعه متشکل از مؤلفه­های آموزشی، فرهنگی ـ اجتماعی، زیرساخت فیزیکی، سرمایه مالی، و در نهایت مؤلفه تولید ـ بازاریابی بوده است. بعلاوه بیشترین اثرگذاری کارافرینی پایدار در روستاهای ساحلی جنوب جزیره قشم مربوط به مؤلفه اقتصادی و کم­ترین اثر مربوط به مؤلفه دانش- مهارت بوده است.

مهدیه ساعی، پیروز شاکری، اصغر صالحی، صفت الله رحمانی،
دوره 10، شماره 37 - ( پاییز 1400 )
چکیده

دامپروری و دامداری به‌عنوان یک بخش اقتصادی، یکی از پررونق‌ترین فعالیت‌های تولیدی است. در حال حاضر استان کرمان از نظر تولید گوشت قرمز، تخم مرغ و عسل جایگاه سیزدهم، از نظر تولید شیر خام جایگاه هفدهم و از لحاظ تولید گوشت مرغ رتبه هجدهم را در بین استان‌های کشور به‌خود اختصاص داده و 40 درصد اشتغال استان در بخش دامداری و دامپروری است. مطالعه حاضر، در راستای بررسی عوامل مؤثر بر توسعه پایدار صنعت دامپروری شمال استان کرمان طراحی و اجرا شده است. این تحقیق، از نظر هدف کاربردی و از لحاظ ماهیت، توصیفی-تحلیلی است. نتایج مطالعه که با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی به‌دست آمد نشان داد که از نظر کارشناسان، میزان موفقیت اهداف کمی و کیفی برنامه‌های قبلی دام سنگین، بیشترین تأثیر در شاخص تعیین چشم‌انداز، اهداف و راهبردهای کلان صنعت در اسناد بالادستی، میزان موفقیت فرآیندهای تأمین نهاده‌ها قبل از تولید، بیشترین تأثیر در شاخص موفقیت فرآیند و چرخه‌های تأمین نهاده‌ها و فروش محصولات دامی، افزایش سطح درآمد حاصل از فعالیت دامپروری، بیشترین تأثیر در تعیین شاخص چشم‌انداز، اهداف و راهبردهای توسعه پایدار صنعت، تسهیل‌گری سازمان جهاد کشاورزی، مؤثرترین متغیر برای ارتقاء ظرفیت فعالیت‌های اقتصادی موجودِ صنعت، برنامه‌های مبتنی بر افزایش تولید و بهره‌وری فعالیت‌های موجود، بیشترین تأثیر در برنامه‌های توسعه پایدار صنعت دامپروری، تقویت نگرش کارآفرینی بین دستگاه‌های اجرایی، بیشترین تأثیر بر شاخص ساز و کارهای مؤثر در توسعه پایدار صنعت دامپروری و شناسایی و جذب منابع انسانی مستعد موجود در صنعت دامپروری برای اجرای طرح‌ها، به‌لحاظ تأثیر بر شاخص ملاحظات و الزامات اجتماعی و نهادی جهت اجرای طرح‌ها، اولویت اول را دارا بودند. نتایج این مطالعه می‌تواند به‌عنوان راهنما و نقشه راه در سیاست‌های توسعه، برنامه‌ها، پروژه‌ها و مطالعات آینده مورد استفاده قرار گیرد.

صفت اله رحمانی اندبیلی،
دوره 10، شماره 38 - ( زمستان 1400 )
چکیده

ماموریت اصلی سازمان تات ایران، انجام تحقیقات، آموزش و ترویج در حوزه­های مختلف بخش کشاورزی و منابع طبیعی با هدف بهبود سطح بهره­وری، اقتصاد کشاورزی و توسعه روستایی است. تحقیقات کاربردی، تولید اقتصادی، انتقال یافته­های تحقیقاتی در قالب برنامه­های آموزشی و ترویجی به بهره­برداران و کشاورزان­، تبدیل علم به ثروت با تجاری­سازی فن­آوری­های حاصل از تحقیقات انجام شده و مدیریت وحفظ ذخایر ژنتیک گیاهی، دامی و آبزیان، از جمله وظائف مهم این سازمان است.­ هدف از انجام این مطالعه، بررسی ظرفیت درآمدزایی سازمان تات در کشور با بهره­گیری از عرصه­های در اختیار در مناطق روستایی در قالب ایستگاه، پایگاه و مزارع تحقیقاتی وآموزشی است، در این پژوهش ایستگاه ها و مزارع تحقیقاتی و آموزشی تحت اختیار 12 مرکز و سه موسسه با استفاده از نظرات خبرگان دست­اندر­کار (مدیران و کارشناسان) و داده­ها و اطلاعات عرصه­ای و عملکردی مورد مطالعه قرار گرفته است. نتایج بررسی­های انجام شده نشان می­دهد که به­طور متوسط، 5/48 درصد از ظرفیت­های تولیدی و اقتصادی ایستگاه­ها و مزارع موجود درجغرافیای روستایی تحت پوشش مراکز تحقیقات و آموزشسازمان تات استفاده می­شود. همچنین بهره­وری آب در تولید محصولات کشاورزی در اراضی تحت پوشش مراکز مورد مطالعه، کمتر از متوسط کشور است. متوسط نرخ بازدهی سرمایه­گذاری برای فعالیت­های اقتصادی در عرصه­ها و بهره­برداری از امکانات تولیدی مراکز مورد مطالعه معادل 27/91 درصد با دوره برگشت 65/2 در سال است.

اکرم قنبری، عبدالرضا رحمانی فضلی، فرهاد عزیزپور،
دوره 11، شماره 39 - ( بهار 1401 )
چکیده

مقاله حاضر، با هدف شناسایی عوامل موثر بر بهره­مندی از مزیت­های جغرافیایی در فرآیند توسعه پایدار در روستاهای شهرستان خرم­آباد تهیه شده است. روش تحقیق ترکیبی (کمی-کیفی) است. از مدل کیو برای تحلیل مساله استفاده گردید. جامعه آماری روستاهای شهرستان خرم­آباد هستند. مشارکت­کنندگان بخش کیفی روستاییان خبره­­اند که 30 نفر با اشباع نظری انتخاب و با انجام مصاحبه نیمه ساختمند داده­ها جمع­آوری گردید. در بخش کمی  نیز خبرگان روستایی بوده­اند که از 150 روستا  یک نفر انتخاب و در مجموع تعداد 150 نفر انتخاب شد. با توجه به یافته­ها نتایج حاصل شد:  نواحی روستایی مورد مطالعه علیرغم برخورداری از مزیت­های جغرافیایی متنوع نتوانسته­اند از مزیت­های جغرافیایی خود در فرآیند توسعه پایدار بهره­مند شوند از این روی در مسیر ناپایداری قرار گرفته­اند. این ضعف بهره­مندی متأثر از عوامل مختلفی است که در این بین نقش عوامل اقتصادی (پایین بودن سطح درآمدی در نواحی روستایی، تورم و توزیع نامتوازن منابع اعتباری، بی­ثباتی نظام بازار، ضعف خدمات پشتیبان و همچنین ضعف برخورداری از بنگاه­های فرآوری) و مدیریتی-نهادی (ضعف ترتیبات حقوقی-نهادی و نبود نظام برنامه­ریزی یکپارچه برای فعالیت­های کشاورزی متناسب با بازار داخلی و خارجی) از اهمیت بیشتری برخوردار است.

ناهیده محمدی، بیژن رحمانی، ناصر شفیعی ثابت،
دوره 11، شماره 40 - ( تابستان 1401 )
چکیده

توانمندسازی روستاییان، منجر به سازماندهی آن­ها در قالب سازمان­ های غیردولتی و مردم نهاد شده؛ و زمینه مشارکت موثر آنان را در فراگرد توسعه و تحولات فضایی سکونتگاه ­های روستایی فراهم می­ سازد. در این­ راستا، برای تبیین دقیق موضوع، در پژوهش حاضر بر اساس روش توصیفی- تحلیلی و مبتنی بر ابزار پرسشنامه، ارتباط بین تسهیل‌کننده‌های توانمندسازی روستاییان در میزان شکل­گیری سازمان­های غیردولتی، و ارتباط این سازمان­ها در فراگرد تحولات فضایی سکونتگاه­ های روستایی(در قالب 15 شاخص) در سطح30 روستا و 300 خانوار نمونه روستاهای شهرستان جوانرود سنجیده شد. یافته­ ها نشان داد بین بهبود شاخص­ های توانمندسازی و  میزان شکل­ گیری و گسترش سازمان­ های غیردولتی در راستای تحولات فضایی سکونتگاه­ های روستایی رابطه معنی­ دار وجود دارد. لیکن، این ارتباط از نوع کاهشی-کاهشی بوده است؛ که نامناسب بودن جایگاه  متغیرهای پژوهش در ناحیه مورد مطالعه را آشکار  ساخته است. به ­سخن­ دیگر، عملیاتی کردن روش­ های توانمندسازی به دلیل غلبه رویکرد «بالا به پایین» و «حکومت محور» نتوانسته است احساس قدرت و توانمندی را در روستاییان ایجاد و زمینه مشارکت مؤثر و سازمان یافته آنان در چارچوب سازمان­های غیردولتی را فراهم نماید. به گونه­ ای که پایین بودن سطح مشارکت سازمان­ های غیردولتی سبب نارسایی در تحولات فضایی سکونتگاه­ های روستایی در ابعاد اقتصادی، اجتماعی، کالبدی و محیطی- اکولوژیک شده است. بنابراین، ضروری است، از راه توجه و بهبود شاخص­ های تسهیل کننده­ توانمندسازی روستاییان همچون؛ آموزش و آگاهی بخشی، دانش و مهارت، انسجام و همبستگی، اعتماد و اطمینان، مشارکت، نهادسازی و حمایت سیاسی دولت، و تغییر رویکرد به سوی «اجتماع محور» و «پایین به بالا»، زمینه مناسبی برای مشارکت آنان با هدف شکل­ دهی سازمان­ های غیردولتی در راستای تحولات فضایی سکونتگاه­ های روستایی فراهم شود.


صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه اقتصاد فضا و توسعه روستایی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 |

Designed & Developed by : Yektaweb