جستجو در مقالات منتشر شده


12 نتیجه برای نجفی

علی اکبر نجفی کانی، نوشین صادقی، مریم رحمانی،
دوره 2، شماره 5 - ( 9-1392 )
چکیده

با گسترش شتابان و رشد بی­­رویه شهرهای کشور در طی چند دهه اخیر، روستاهای مجاور و یا نزدیک این سکونتگاه­ها رفته رفته به شهرها ملحق شدند. بدین ترتیب روستاهای الحاقی که بدون برنامه­ریزی و خودجوش به محدوده قانونی شهرها محلق شدند، زمینه را برای حضور و گسترش هر چه بیشتر اسکان غیررسمی در حاشیه شهرها فراهم ساختند. پژوهش حاضر با هدف بررسی موانع و چالش­های فراروی توسعه روستاهای الحاقی به میزان رضایت حاشیه­نشینان از امکانات موجود و از ارائه خدمات از سوی مسئولان شهری در شهر گرگان در دو روستای اوزینه و انجیراب پرداخته است. این تحقیق از نوع کاربردی بوده و مبتنی بر روش توصیفی- تحلیلی و پیمایشی بوده است. از دو روش اسنادی و میدانی برای جمع­آوری داده­ها استفاده شده است. به منظور سنجش مولفه­ها و متغیرهای تحقیق، از آزمون­های کای اسکوئر، رگرسیون لجستیک، فای وT مستقل استفاده شد. با نرم­افزار SPSS تجزیه و تحلیل داده­ها صورت پذیرفت. نتایج نشان داد بین شاخص­های اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی با میزان توسعه­یافتگی روستاهای الحاقی رابطه معناداری وجود دارد و علاوه برآن مهاجرت و تبعات ناشی از آن در ناحیه مورد مطالعه به عنوان مهم­ترین مانع و چالش فراروی توسعه فضایی این روستاها در حاشیه شهر محسوب می­گردد. در ضمن با بررسی میزان رضایت مردم از عملکرد سازمان­های ذی­ربط در سطح محلات می­توان اذعان داشت که سیاست­های دستگاه­های اجرایی به منظور پیشرفت و توسعه روستاهای الحاقی،کارآمد نبوده و بر مسائل و مشکلات ناحیه مورد مطالعه افزوده می­شود.

علی اکبر نجفی کانی، مهدی حسام، حدیثه آشور،
دوره 4، شماره 11 - ( 2-1394 )
چکیده

بر اساس اصول توسعه پایدار، یکی از ابعاد بسیار مهم نظریه های توسعه پایدار روستایی، توسعه اقتصادی در کنار و هم پوشی با توسعه اجتماعی و اکولوژیک است. یکی از راهکارهای توسعه پایدارروستایی، توسعه کارآفرینی در میان روستاییان است. امروزه برنامه-ریزان دریافته اند که مناسب ترین راهبرد پاسخ گویی به عمده چالش ها درمناطق روستایی، به ویژه در بعد اقتصادی، تشویق روستاییان برای گرایش به تجارت خانگی به شیوه کارآفرینی است. متنوع سازی اقتصاد روستایی تنها با القاء از بیرون محقق نمی شود، مگر اینکه کارآفرینان محیط های روستایی، خود فرصت ها و منابع بالقوه و بالفعل را بشناسند و با استفاده بهینه، ازآنها تنوع اشتغال و اقتصاد را برای محیط های روستایی به ارمغان آورند. با این حال، باید توجه داشت همه روستاها دارای وضعیت یکسان در توسعه کارآفرینی نمی باشد و برخی از آنها دارای شرایط بهتری جهت کارآفرینی بوده و از این حیث، برای فعالیت های کارآفرینانه در اولویت می باشد. از مهم ترین روش هایی که جهت تعیین اولویت مکان ها توسط برنامه ریزان بکار گرفته می شود، تحلیل های تصمیم گیری چند متغییره می باشد. در این تحقیق نیز روش ORESTE برای اولویت بندی توسعه کارآفرینی در روستاهای دهستان استرآباد جنوبی شهرستان گرگان بکار گرفته شده است. روش تحقیق به صورت توصیفی – تحلیلی می¬باشد. جامعه مورد مطالعه، خانوارهای 16 روستای این دهستان می باشد که تعداد 356 نمونه در کل روستاها و در هر روستا به نسبت تعداد خانوار به روش تصادفی انتخاب شد. نتایج نشان داد در معیارهای 10 گانه مورد بررسی، روستاهای نصرآباد، قرن آباد و مریم آباد دارای بهترین وضعیت جهت توسعه کارآفرینی می¬باشد.

علی اکبر نجفی کانی، اسماعیل شاهکویی، معصومه ملائی،
دوره 5، شماره 16 - ( تابستان 1395 )
چکیده

امروزه مکانیزاسیون به عنوان کلیدی­ترین عنصر در دستیابی به اهداف توسعه کشاورزی و روستایی از اهمیت خاصی برخوردار است. مزارعی که مجهز به قدرت ماشین و نیروی موتور هستند، علاوه بر افزایش کیفیت و کمیت در کار و بهره­برداری محصولات، در زمان و هزینه­های مراحل مختلف کشت نیز صرفه­جویی می­گردد. براین اساس مکانیزاسیون یکی از ارکان اصلی و کلیدی توسعه کشاورزی محسوب می­شود و رونق مکانیزاسیون کشاورزی خود مهم­ترین نوع سرمایه­گذاری در راستای توسعه روستایی است. در تحقیق حاضر سعی شده است تا به تبیین  و بررسی تأثیر مکانیزاسیون کشاورزی بر ارتقاء شاخص­های اقتصادی و بهبود مؤلفه­های اجتماعی خانوارهای روستایی در روستاهای دهستان استرآباد جنوبی شهرستان گرگان پرداخته شود. تعداد 190 کشاورز به عنوان جامعه نمونه انتخاب شده است که از این تعداد 110 بهره­بردار به صورت مکانیزه و 80 بهره­بردار دیگر نیز بیشتر به صورت سنتی در امور کشاورزی فعالیت داشته­اند. پژوهش حاضر به صورت توصیفی تحلیلی و میدانی بوده است. نتایج نشان داد که استفاده از مکانیزاسیون کشاورزی در میان بهره­برداران موجب افزایش تولید و درآمد شده است و میزان ضایعات را به طور چشمگیری کاهش داده است. به طور کلی، مکانیزاسیون باعث بهبود شاخص­های اقتصادی در بین بهره­برداران کشاورزی شده است. علاوه بر آن، مکانیزاسیون کاهش مهاجرت و افزایش انگیزه ماندگاری بهره­برداران نواحی روستایی را به دنبال داشته است.  با عنایت به اینکه تاکنون اقدامات دولت در راستای توسعه مکانیزاسیون کشاورزی چندان کافی نبوده است، بسترسازی و اهتمام جدی و مناسب از سوی دولت، تشویق و ترغیب سازمان­های ذی­ربط و مشارکت همه­جانبه مردم در زمینه مکانیزاسیون امری ضروری و لازم است.


زینب وصال، علیرضا خواجه شاهکوهی، علی اکبر نجفی کانی،
دوره 6، شماره 19 - ( بهار 1396 )
چکیده

امروزه با توجه به ضرورت توسعه فعالیت­های غیرزراعی از جمله صنایع در نواحی روستایی­، صنایع کوچک به عنوان راهبردی جدید در توسعه روستایی و یکی از راه­های دستیابی به کاهش شدت فقر و بیکاری، جلوگیری از مهاجرت روستاییان و تعدیل شکاف موجود بین درآمد خانوارهای روستایی و شهری مورد توجه است. در این مقاله تلاش گردیده تا به بررسی نقش صنایع کوچک در توسعه اقتصادی-  اجتماعی نواحی روستایی بخش مرکزی شهرستان فریمان پرداخته شود. روش تحقیق توصیفی و تحلیلی است. جامعه آماری تحقیق شامل 1587 نفر از خانوارهای روستایی ساکن در بخش مرکزی فریمان بوده که براساس فرمول کوکران، نمونه­ای به تعداد 270 نفر از سرپرستان خانوار  انتخاب شده است و از این تعداد به روش تخصیص متناسب، 153 خانوار از شاغلان در بخش صنعت و 117 خانوار از شاغلان در سایر بخش­ها به صورت تصادفی سیستماتیک انتخاب گردید. داده­های حاصل از پژوهش، با استفاده از نرم افزار SPSS و به کمک آزمون­های آماری پارامتریک و ناپارامتریک تجزیه و تحلیل شده است. نتایج نشان داد صنایع کوچک با ایجاد فرصت­های شغلی جدید، تداوم شغلی­، افزایش درآمد­، تمایل برای ماندگاری در روستا، کاهش مهاجرت به شهر و افزایش سطح تحصیلات در فرآیند حصول توسعه اقتصادی روستاهای مورد مطالعه نقش داشته است. همچنین اینکه، صنایع کوچک در پنج متغیر درآمد، ایجاد فرصت­های شغلی جدید، تداوم شغلی، بیمه و انگیزه ماندگاری، بیشترین تأثیرات را در نواحی روستایی منطقه مورد مطالعه داشته است.


پرویز ضیائیان فیروزآبادی، اسداله نجفی، حمید جلالیان،
دوره 7، شماره 26 - ( زمستان 1397 )
چکیده

شبکه حمل‎ونقل یکی از زیرساخت‎ها و خدمات اساسی در هر ناحیه جغرافیایی است که نقش مستقیم در رشد و توسعه ناحیه دارد. در این پژوهش، اثرات فضایی حمل‎ونقل بر توسعه روستایی استان تهران بر مبنای آمار فضایی تحلیل شده است. با توجه به ماهیت مکانی دادهها و وابستگی فضایی این دادهها برای تجزیه‌وتحلیل اطلاعات از انواع توانمندی های سیستم اطلاعات جغرافیایی و تحلیل‌های آمار فضایی بر مبنای تحلیل تشابه کسینوسی و شاخص جاکارد استفاده شده است. واحد تحلیل، 71 دهستان استان تهران بوده که آمار و داده‏های رسمی مربوط به وضعیت اجتماعی، اقتصادی و خدماتی زیرساختی آنها با هم تحلیل و مقایسه گردید. علاوه بر این، در هر دهستان یک روستا بطور تصادفی به عنوان نمونه انتخاب شد تا اطلاعات بهروز و کاملتری از وضعیت جریانات فضایی موجود در روستا و دهستان به دست آید. با احتساب حداقل 10 خانوار نمونه برای هر روستا، حجم نمونه برای تکمیل پرسشنامه 708 خانوار تعیین گردید. 45 شاخص مدنظر قرار گرفت و با روش‎های میدانی و پیمایشی اطلاعات مورد نیاز جمع‎آوری گردید. براساس تحلیل تشابه کسینوسی و شاخص جاکارد بیشترین میزان تأثیر حمل و نقل بر روی مؤلفه های اقتصادی با 67% مربوط به صنایع، و کمترین میزان تأثیر مربوط به بخش گردشگری با 19% است، همچنین تأثیر پذیری شاخص ها از حمل‌ونقل در دهستان های مختلف نیز متفاوت است. این موضوع از طریق تحلیل فضایی قابل شناسایی است، در صورتی که با استفاده از تحلیل های آماری کلاسیک نتیجه ای کلی برای کل منطقه حاصل می‌شود.

علی اکبر نجفی کانی، ابوذر نظری،
دوره 7، شماره 26 - ( زمستان 1397 )
چکیده

ارتباط و وابستگی تنگاتنگ فعالیت­های زراعی با محیط طبیعی، همواره عامل اصلی تولید در نواحی روستایی بوده و با وقوع مخاطرات طبیعی، تولید زراعی روستاییان در معرض تهدید قرار می­گیرد. از اینرو زارعان، اقداماتی را در راستای کاهش آثار زیان­بار مخاطرات طبیعی انجام می دهند و یا با آن مقابله می­کنند. با توجه به اهمیت مدیریت ریسک فعالیت­های زراعی، پژوهش حاضر سعی دارد در زمینه شناسایی موانع و عوامل موثر بر مدیریت ریسک و کاهش مخاطرات فعالیت­های زراعی و بهبود فعالیت­ها و ارتقاء کیفی زیستی روستاییان گام بردارد. در تحقیق حاضر به منظور دست­یابی به این هدف از روش توصیفی-تحلیلی و میدانی استفاده گردید و اطلاعات مورد نیاز به دو صورت اسنادی و میدانی گردآوری شده است. جامعه آماری تحقیق برابر با 2828 خانوار روستایی شهرستان راز و جرگلان می باشند که با استفاده از فرمول کوکران، 300 خانوار از میان آنان به عنوان جامعه نمونه انتخاب شدند و سپس داده­های مستخرج از پرسشنامه در محیط نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل و سنجش قرار گرفته­اند. نتایج حاصل از آزمون فرضیه­ها که از طریق تحلیل همبستگی اسپیرمن، کای اسکوئر و پیرسون و آزمون­های مقایسه میانگین فریدمن، مان وایتنی و مک­نمار استفاده گردید، نشان می­دهد که موانعی از قبیل میزان شیب اراضی، کیفیت اراضی، میزان فرسایش اراضی، عدم ثبات در قیمت محصولات و مشکلات دسترسی به ماشین­آلات با مدیریت ریسک فعالیت­های زراعی رابطه معناداری را نشان می­دهند. همچنین با بررسی عوامل تاثیرگذار بر ریسک فعالیت­های زراعی مشخص گردید که تاثیر میزان سن و تجربه، درآمد، تحصیلات، وسعت اراضی، میزان شرکت در کلاس­های ترویجی و آموزشی با مولفه­های مدیریت ریسک فعالیت­های زراعی تا سطح اطمینان بالا و قابل قبولی رابطه معنی­داری دارند. همچنین نتایج حاصل از آزمون­های مقایسه میانگین، تفاوت معنادار بین روستاهای کوهستانی و دشتی را نشان می دهند. به نحوی که روستاهای کوهستانی در مقایسه با روستاهای دشتی دارای مدیریت ریسک زراعی قابل قبولی نیستند. بنابراین روستاهای کوهستانی نسبت به روستاهای دشتی در زمینه فعالیت­های زراعی آسیب­پذیرترند.

علی اکبر نجفی،
دوره 8، شماره 29 - ( پاییز 1398 )
چکیده

اقتصاد روستایی یکی از مؤلفه­­های اساسی و مهم در اقتصاد هر کشوری است و در بسیاری از کشورهای توسعه­یافته توجه به اقتصاد روستایی از اهداف کلان در برنامه­­های توسعه­­ای محسوب می­شود. در کشور ما نیز با وجود ظرفیت و توان­های محیطی قوی روستاها در بخش­­های مختلف اقتصادی به­ خصوص تولید که سهم قابل توجه آن متوجه بخش کشاورزی است، به طور میانگین سهم اقتصاد روستا در اقتصاد کشور با احتساب نفت حدوداً معادل5/26درصد و بدون احتساب نفت حدوداً معادل 22 درصد است و در مجموع، بین 20 تا 23 درصد از سهم ارزش افزوده تولیدی کشور متعلق به روستاها است. با توجه به اهمیت موضوع هدف کلی پژوهش حاضر بررسی تنگناها و چالش­ها پیش روی توسعه اقتصادی و ارائه راهکارهایی در راستای توسعه اقتصادی روستاهای مرزی است. این تحقیق به صورت کاربردی بوده و روش آن به صورت توصیفی- تحلیلی و میدانی است و جامعه آماری، روستاهای مرزی بخش داشلی­برون شهرستان گنبد بوده است. پس از شناسایی و طراحی شاخص، پرسشای تنظیم شد که با استفاده از فرمول کوکران، 200 نفر از روستاییان و مسئولان ذیربط بهعنوان جامعه نمونه انتخاب و مورد پرسشگری قرار گرفته­اند و در نهایت با استفاده از آماره­های توصیفی و آزمون تحلیل­عاملی در محیط نرم­افزاری SPSS، داده­ها مورد سنجش و تجزیه و تحلیل واقع شده است. نتایج حاصل از آزمون تحلیل­عاملی حاکی از آن بوده که نقاط ضعف و چالش­ها در چهار دسته (عامل) طبقه­بندی می­شود. مهم­ترین چالش توسعه اقتصادی روستاهای مرزی به ترتیب چالش­های زیست­محیطی، نهادی، اجتماعی و زیرساختی است که مجموعاً 35/84 درصد از واریانس کل را تبیین می­کند و 65/15 درصد باقی­مانده مربوط به عامل­هایی است که خارج از محدوده تحقیق حاضر بوده­ است.

اسماعیل نجفی، یعقوب ابدالی، مریم بیرانوندزاده،
دوره 9، شماره 34 - ( زمستان 1399 )
چکیده

پژوهش حاضر باهدف، پهنه‌بندی و تحلیل محدودیت‌‌های توسعه اقتصادی دهستان‎‌های استان هرمزگان ازنظر شاخص‌‌های محیط طبیعی انجام‌شده است. روش تحقیق به کار گرفته‌شده، تلفیقی از روش‌‌های توصیفی- تحلیلی و همبستگی است. برای تجزیه‌وتحلیل داده‌‌ها، از روش مک گراناهان و برای سنجش میزان همبستگی بین متغیر‌های محیطی و توسعه اقتصادی نقاط روستایی استان هرمزگان از ضریب همبستگی کرامر بهره گرفته‌شده است. برای وزن دادن به شاخص‌‌ها از روش محاسبه جمع امتیازات برای ترکیب شاخص‌‌ها استفاده‌شده است. نتایج پژوهش نشان داد که در دهستان‎‌های استان هرمزگان، بیش‌ترین درصد فراوانی توسعه اقتصادی مربوط به سطح محدودیت محیطی متوسط و کم بوده و کمترین درصد نیز مربوط به دهستان‎‌های‌ با محدودیت محیطی زیاد و محدودیت محیطی بسیار کم است، یعنی از بین 92 دهستان استان هرمزگان، 12 دهستان توسعه اقتصادی با محدودیت محیطی بسیار زیاد، 9 دهستان محدودیت محیطی زیاد، 35 دهستان محدودیت محیطی متوسط، 26 دهستان محدودیت محیطی کم و 10 دهستان محدودیت محیطی بسیار کم هستند. با توجه به نتایج از آزمون همبستگی vکرامر می‌توان این استنباط را نمود که بین متغیر‌های محیطی با توسعه اقتصادی روستایی همبستگی و رابطه مستقیم و معنی‌داری وجود دارد و مقدار سطح معناداری آن‌‌ها (0.000) نشان از وجود رابطه بین متغیر‌های مستقل(عوامل محیطی) و وابسته(توسعه اقتصادی) دارد. درنهایت اینکه، شاخص‌‌های بارندگی، منابع آب، وضعیت اقلیم، قابلیت و استعداد اراضی و مخاطرات طبیعی(زلزله و سیلاب) از مهم‌ترین شاخص‌‌های محیطی هستند که در توسعه و عدم توسعه اقتصادی دهستان‎‌های استان هرمزگان نقش دارند.

علی اکبر نجفی کانی، کبری نجفی،
دوره 10، شماره 35 - ( بهار 1400 )
چکیده

گردشگری می ­تواند زمینه مناسبی را برای سرمایه­ گذاری در نواحی روستایی فراهم سازد و فرصتی را در اختیار کشورهای کمتر توسعه ­یافته برای تحریک رشد اقتصادی خود در راستای افزایش تولید و ایجاد فرصت­های شغلی قرار دهد. هدف کلی پژوهش حاضر بررسی ظرفیت توسعه گردشگری روستاهای کوهستانی شهرستان دماوند در نزدیکی کلان­شهر تهران می­ باشد. این تحقیق به صورت کاربردی بوده و روش آن به صورت توصیفی- تحلیلی و میدانی است. جامعه آماری تحقیق حاضر خانوارهای روستایی ساکن در دوازده روستای شهرستان دماوند است که براساس سرشماری سال 1395 دارای 14024 نفر جمعیت و 3600 خانوار می ­باشند. پس از شناسایی و طراحی شاخص پرسشنامه ای تنظیم شد که با استفاده از فرمول کوکران، 290 نفر از روستاییان بهعنوان جامعه نمونه انتخاب شدند که با روش نمونه ­گیری تصادفی ساده/سیستماتیک، پرسشنامه ­ها بین آنها توزیع گردید و در نهایت با استفاده از آزمون فریدمن و تحلیل خوشه­ ای در محیط نرم ­افزاری SPSS، داده­ ها مورد سنجش قرار گرفتند. نتایج حاصل از آزمون فریدمن برای ظرفیت­ سنجی توسعه گردشگری با یکدیگر تفاوت معنادار در سطح اطمینان 99 درصد را تبیین می­کنند. همچنین برای چالش­ های توسعه گردشگری تفاوت معنادار و 95 درصدی بین شاخص­های بررسی شده مشاهده می­ گردد. نتایج حاصل از تحلیل­ خوشه ­ای سلسله ­مراتبی، فاصله اقلیدوسی هر روستا نسبت به روستای دیگر را مقایسه ­می­ کند و براین اساس شباهت ­ها و تفاوت­ های روستاها تبیین می­ شوند. فرایند خوشه­ بندی در یازده مرحله انجام شده و روستاهای مورد مطالعه از نظر میزان ظرفیت گردشگری به چهار دسته طبقه­ بندی شدند. روستاهای خوشه اول (مومج، جابان و آینه­ورزان) و خوشه دوم (سربندان، زان، سیدآباد، هویر، دهنار و شلمبه) به ترتیب بیشترین ظرفیت توسعه گردشگری را دارا هستند و روستاهای خوشه سوم (وادان) و خوشه چهارم (سرخده و هاشمک) اگرچه دارای جاذبه­های گردشگری هستند، اما در مقایسه با دیگر روستاها از ظرفیت توسعه گردشگری پایین­تری برخوردارند. روستاهای مورد مطالعه از نظر میزان چالش­های توسعه گردشگری نیز به چهار دسته طبقه­بندی شدند. روستاهای خوشه اول (مومج) و خوشه دوم (جابان، سربندان، وادان، زان، آینه­ورزان، سیدآباد و دهنار) به ترتیب بیشترین چالش­های توسعه گردشگری را دارا هستند. اما روستاهای خوشه سوم (هویر و شلمبه) و خوشه چهارم (سرخده و هاشمک) از چالش­ کمتری برخوردارند.

علی اکبر نجفی کانی،
دوره 10، شماره 38 - ( زمستان 1400 )
چکیده

تأمین مواد غذایی برای جمعیت رو به رشد ایران و لزوم رسیدن به خودکفایی در تولیدات کشاورزی ایجاب می­کند، میزان تولیدات بخش کشاورزی در کشور افزایش یابد و لازمه آن تغییر در روش­های کشاورزی سنتی و جایگزین نمودن روش­های نوین و پربازده مثل کشت­ هیدروپونیک می­باشد. این تحقیق به صورت کاربردی بوده و روش آن به صورت توصیفی- تحلیلی و میدانی است و جامعه آماری، روستاهای بخش مرکزی شهرستان گرگان می­باشند که با استفاده از فرمول کوکران، 240 نفر از کارفرمایان و کارگران مزرعه هیدروپونیک و همچنین روستاییان بهعنوان جامعه نمونه انتخاب شدند و در نهایت با استفاده از آزمون T مستقل، مان­وایتنی، رگرسیون خطی چندگانه  و تحلیل خوشه­ای در محیط نرم­افزاری SPSS، داده­ها مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج حاصل از آزمون T نشان می­دهد که بین میزان تولید محصولات صیفی در واحد سطح در دو شیوه مورد مطالعه و همچنین میزان درآمد بهره­برداران تقاوت معناداری تا سطح اطمینان 99 درصد وجود دارد. نتایج حاصل از مان­وایتنی نیز حاکی از آن است که بین ضریب جذب کود شیمیایی، سموم دفع آفات و کیفیت ظاهری محصولات نیز تفاوت معنادار و 99 درصدی وجود دارد. همچنین نتایج حاصل از آزمون رگرسیون نشان می­دهد که میزان رضایت کشاورزان از کشت هیدروپونیک بسیار بوده و ضریب تعیین بدست آمده نشان می­دهد کشاورزی هیدروپونیک حدود 88 درصد در افزایش تولید محصول، کاهش مصرف آب و افزایش درآمد کشاورزان و تاحدی در افزایش ضریب جذب کود و سم موثر واقع شد. سپس برای ظرفیت­سنجی توسعه کشت هیدروپونیک روستاها با استفاده از آزمون تحلیل خوشه­ای به چهار دسته طبقه­بندی شدند، به­طوری­که روستای خوشه اول(کریم­آباد و سعدآباد) بیشترین ظرفیت را برای توسعه کشت هیدروپونیک دارا هستند.

ناهید عیسی نژاد، علی اکبر نجفی کانی، علیرضا خواجه شاهکویی،
دوره 12، شماره 43 - ( بهار 1402 )
چکیده

در سال­های اخیر به دلیل توسعه سریع شهرها و تبعات ناشی از آن از یک سو و تفاوت­های آب و هوایی بین شهرها و روستاهای کوهستانی از سوی دیگر، گردشگری خانه­های دوم در روستاهای کوهستانی رشد و گسترش چشمگیری داشته است. از اینرو پژوهش حاضر سعی دارد به بررسی نقش گردشگری خانه­های دوم در تحولات فیزیکی و فضایی روستاهای کوهستانی بپردازد. این تحقیق به صورت کاربردی بوده و روش آن به صورت توصیفی- تحلیلی و میدانی است. جامعه آماری تحقیق حاضر خانوارهای روستایی ساکن در 9 روستا است که براساس سرشماری سال 1395 دارای 5554 نفر جمعیت می­باشند. با استفاده از فرمول کوکران، 310 نفر از روستاییان به عنوان جامعه نمونه انتخاب شدند که با روش نمونه­گیری تصادفی/ سیستماتیک، پرسش­نامه­ها بین آنها توزیع گردید و در نهایت با استفاده از تحلیل­های همبستگی، فریدمن، کروسکال­والیس و رگرسیون خطی در محیط نرم­افزاری اس­پی­اس­اس، داده­ها مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج حاصل از تحلیل­های همبستگی کای­اسکوئر، اسپیرمن و کندال نشان می­دهد که توسعه گردشگری خانه­های دوم با تحولات فیزیکی روستاها و بهبود شاخص­های اقتصادی رابطه معناداری تا سطح اطمینان 99 درصد دارند. همچنین نتایج فریدمن عوامل موثر در جذب گردشگر و گسترش خانه­های دوم را رتبه­بندی کرده است و نتایج کروسکال­والیس نشان می­دهد که همه روستاهای مورد مطالعه از لحاظ ارتقاء شاخص­های کالبدی و اقتصادی تحت تاثیر گردشگری خانه­های دوم بوده و تفاوتی با یکدیگر  ندارند. نتایج حاصل از آزمون رگرسیون خطی نشان می­دهد که مؤلفه­های بررسی­شده تاحد قابل قبول و معناداری وابسته به متغیرهایی هستند که مورد بررسی قرار گرفتند. شایان ذکر است که ضریب تعیین و تعدیل نشان می­دهد که توسعه­یافتگی حدود 95 درصد وابسته به متغیرهای مورد بررسی است و فقط حدود 5 درصد وابسته به متغیرهایی است که در این پژوهش مورد شناسایی قرار نگرفتند.

کبری نجفی، حسین فراهانی، بهروز محمدی یگانه، علی‌اکبر نجفی‌کانی،
دوره 12، شماره 46 - ( زمستان 1402 )
چکیده

امروزه کسب و کارهای کوچک و خرد روستایی می­تواند نقش مهمی در متنوع­سازی اقتصاد جوامع روستایی ایفا کند و وسیله­ای برای تحریک رشد اقتصاد نواحی روستایی و به تبع آن اقتصاد ملّی به شمار می­آید. در این راستا جاذبه­های گردشگری در روستاهای ساحلی نقش بسیار حایز اهمیتی در رونق کسب و کارها ایفا می­کنند. تحقیق حاضر از نوع کاربردی و از نظر روش توصیفی­- تحلیلی و میدانی می­باشد. جامعه آماری تحقیق حاضر خانوارهای روستایی 12 روستای شهرستان  بابلسر می­باشند که بالغ بر 8364 خانوار بوده و جمعیت آن برابر با 25840 نفر می­باشد. تعداد نمونه مورد نیاز با استفاده فرمول کوکران معادل 367 نفر تعیین گردید. پایایی ابزار تحقیق نیز با استفاده از ضریب آلفای کرون­باخ برای مولفه­های مورد بررسی تحقیق برابر با 79/0 به دست آمده است و روایی تحقیق یا اعتبار پرسشنامه از طریق اعتبار صوری محتوایی بدست آمده است. داده­های مستخرج از پرسش­نامه با بهره­گیری از نرم­افزار spss و با استفاده از مقایسه میانگین فریدمن، ماتریس تحلیلی همبستگی گاما و رگرسیون خطی چندگانه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج حاصل از آزمون فریدمن نشان می­دهد که استفاده از مناظر روستایی و ساحلی بسیار زیبا با چشم­اندازهای خیره­کننده، داشتن محیط آرام و بدون سر و صدا و تفریحات ساحلی بالاترین مقادیر را به خود اختصاص دادند و در بهبود کسب و کارها نقش کلیدی ایفا می­کنند. نتایح تحلیل همبستگی گاما نشان می­دهد که افزایش تنوع شغلی به تبع وجود جاذبه­های گردشگری در روستاهای ساحلی با افزایش فرصت­های شغلی، افزایش درآمد روستاییان، افزایش سطح آگاهی و دانش عمومی در راستای فعالیت­های کارآفرینانه و افزایش انگیزه جوانان جهت سکونت و اشتغال در روستا رابطه معنادار و 99 درصدی دارند. همچنین نتایج حاصل از آزمون رگرسیون خطی چندگانه با روش هم‌زمان برای تبیین تأثیر جاذبه­های گردشگری بر بهبود کسب و کارهای کوچک و اوضاع اقتصادی خانوارهای روستایی نشان می‌دهد که مؤلفه‌های بررسی‌شده تا حد قابل‌قبول و معناداری به متغیرهایی مرتبط هستند که بررسی شدند. در ضمن ضریب تعیین بدست آمده حاکی از آن است که توسعه‌یافتگی حدود 72 درصد به متغیرهای بررسی‌شده وابسته است.
 

صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه اقتصاد فضا و توسعه روستایی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 |

Designed & Developed by : Yektaweb