جستجو در مقالات منتشر شده


8 نتیجه برای پورطاهری

مهدی پورطاهری، رضا نعمتی،
دوره 1، شماره 2 - ( 12-1391 )
چکیده

نواحی روستایی در سرتاسر جهان تمایل به ارائه خصوصیات مشابهی را دارند. جمعیت­ها بطور فضایی پراکنده هستند. کشاورزی اغلب وجه غالب و مسلط بوده و در پاره­ای از مواقع بخش اقتصادی و فرصت­های لازم برای بسیج منابع با محدودیت روبرو می­باشند. این خصوصیات بدان معنی است که مردمی که در نواحی روستایی زندگی می­کنند با مجموعه­ای از عواملی که چالش­های اساسی برای توسعه است مواجه می­باشند. پراکندگی فضایی جمعیت روستایی اغلب موجب افزایش هزینه­ها و پیچیدگی­های سخت جهت تامین اثربخش کالاها و خدمات در نواحی روستایی می­گردد. شرایط خاص اقتصادی در نواحی روستایی منتج به کمتر شدن دسترسی به فرصت­ها در مقایسه با مکان­های غیر روستایی می­شود. از سویی دیگر ماهیت توسعه روستایی در سال­های اخیر دچار تغییرات شدیدی شده است. بسیاری از مردمی که در نواحی روستایی زندگی می­کنند، در حال حاضر بطور مستقیم درگیر فعالیت­های غیر کشاورزی شده­اند. بنابراین چالش حاضر دستیابی به توازن مناسب میان تامین نیازهای جدید و تقویت تنوع اقتصادی پایدار و توسعه در نواحی روستایی است. این مقاله مثال­هایی از این چالش­ها و دگرگونی­ها را در بخش مرکزی شهرستان خرم­آباد به عنوان مطالعه موردی عرضه می­نماید. روش کیفی و مطالعه میدانی با استفاده از تکمیل پرسشنامه که در سطح 300 نفر از خانوارها و در 20 روستا در منطقه مورد مطالعه توزیع شده بود مبنای عمل قرار گرفته و داده­ها نیز با استفاده از آزمون t تک نمونه­ای در نرم­افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. در این خصوص جنبه­های اقتصادی، محیطی و اجتماعی چالش­های خانوارهای روستایی مورد بحث قرار داده شده است. نتایج تحقیق نشان داده است که تفاوت معناداری میان ابعاد توسعه (اقتصادی، اجتماعی و اکولوژیکی) در سکونتگاه­های روستایی وجود دارد. به علاوه، مهمترین مسائل روستایی به طور قابل توجهیچالش­های اقتصادی است. بنابراین جنبه­های اقتصادی و مؤلفه­های آن بیشترین اولویت را از دیدگاه خانوارهای روستایی دارند.

مهدی پورطاهری، عبدالرضا رکن الدین افتخاری، مهناز رهبری،
دوره 2، شماره 5 - ( 9-1392 )
چکیده

ویژگی­های نهفته در منابع تولیدی و محصولات کشاورزی تولید شده، امکان تحولی را فراهم می­سازد که بخش کشاورزی بتواند از راه­های مختلف، نقش اساسی و محوری خود را در فرآیند توسعه و بالاخص توسعه روستایی ایفا نماید. بنابراین با توجه به قابلیت­های خاص هر منطقه، نقش برجسته برخی از محصولات در ایجاد فرصت­های شغلی مناسب، خدمات عمومی و توسعه زیرساخت­های روستایی و به طور کلی توسعه روستایی را نمی­توان نادیده گرفت. در این تحقیق، با توجه به اهمیت محصول پسته در زندگی ساکنان نواحی روستایی دهستان دامنکوه در شهرستان دامغان، به مطالعه آثار اقتصادی و اجتماعی کشت پسته بر روستاها و کشاورزان پرداخته است. این تحقیق از نوع توصیفی- تحلیلی و با استفاده از نرم افزار SPSS انجام شده است. نمونه مورد مطالعه، 318 خانوار پسته­کار است که با استفاده از فرمول کوکران به دست آمده است. نتایج تحقیق نشان داد که آثار اقتصادی کشت پسته در شاخص­های رفاه اقتصادی، امنیت اقتصادی و کیفیت اشتغال، نسبت به آثار اجتماعی کشت پسته در شاخص­های مشارکت و سرمایه اجتماعی در منطقه مورد مطالعه، بیشتر می­باشد و هم چنین بین ویژگی­های اقتصادی و اجتماعی کشاورزان پسته­کار در شاخص­های سن، سابقه کشت، میزان تحصیلات، میزان آشنایی با بازار، میزان استفاده از مکانیزاسیون، میزان سرمایه­گذاری، تحول اراضی زیر کشت، میزان استفاده از اعتبارات بانکی، میزان استفاده از خدمات مشاوره­ای، تعداد افراد تحت تکفل، میزان سطح زیر کشت، عملکرد محصول در هکتار، استفاده از روش­ها و نهاده­های جدید، انگیزه کشت و مالکیت اراضی مورد بهره برداری، و آثار اقتصادی و اجتماعی کشت پسته در منطقه مورد مطالعه رابطه معناداری وجود دارد.

مهدی پورطاهری، ناهیده محمدی، عبدالرضا رکن الدین افتخاری،
دوره 3، شماره 9 - ( 8-1393 )
چکیده

برای دستیابی به توسعه (پایدار) به عنوان هدف غایی برنامه ریزی، گام نخست بررسی و شناخت واقعی از وضع موجود و سطح برخورداری مناطق به عنوان مقدمه حصول به توسعه است. جهت شناخت وضع موجود نیز استفاده از شاخص ها و نماگرهای جامع که بتواند وضع موجود را به خوبی تحلیل کند، ضرورتی اجتناب ناپذیر است. تحقیق حاضر ضمن سنجش میزان محرومیت روستاهای مورد مطالعه، در پی پاسخ به این سئوال اساسی است که با کدام شاخص ها بهتر می توان سطح محرومیت را سنجید؟ به عبارتی، در ارزیابی و سنجش محرومیت، کدام گروه از شاخص های ذهنی و عینی از اهمیت بیشتری برخوردار است. تحقیق حاضر از نوع توصیفی تحلیلی می باشد که به منظور جمع آوری داده ها و اطلاعات برای پاسخ به سئوالات و فرضیه های تحقیق از دو دسته پرسشنامه سرپرست خانوار و نخبگان استفاده شده است، داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار SPSS مورد پردازش قرار گرفت. یافته ها نشان داد که بین میزان اهمیت شاخص های عینی و ذهنی، تفاوت معنادار وجود دارد و از دیدگاه صاحب نظران، میزان اهمیت شاخص های ذهنی در سنجش و ارزیابی محرومیت بیش از شاخص های عینی است. در نهایت با استفاده از روش TOPSIS روستاهای نمونه در محدوده مورد مطالعه به لحاظ میزان محرومیت رتبه بندی و با روش تحلیل خوشه ای، در سه خوشه طبقه بندی و نتایج حاصل از خوشه بندی روستاها نیز به صورت نقشه های GIS نشان داده شده است.

عبدالرضا رکن الدین افتخاری، سمیرا محمودی، غلامرضا غفاری، مهدی پورطاهری،
دوره 4، شماره 11 - ( 2-1394 )
چکیده

اهمیت توسعه پایدار روستایی و نقش حیاتی آن در توسعه بیشتر کشورهای درحال رشد، بر کسی پوشیده نیست و به باور کارشناسان و دست‌اندرکاران امر تحقیق، این مهم بیش از هر چیز در گرو برخورداری از سرمایه مناسب- به ویژه سرمایه اجتماعی- از طریق مشارکت و اعتماد اجتماعی امکان پذیر است. مطالعات انجام شده، حاکی از لزوم توجه به سرمایه اجتماعی در دستیابی به توسعه پایدار و از جمله توسعه پایدار روستایی می باشد. واکاوی ها در این ارتباط نشان می دهد، اغلب مطالعات صورت گرفته در زمینه سرمایه اجتماعی و توسعه پایدار روستایی در ایران، دارای نگرش جامعه شناسی بوده و بعد فضایی در آنها نادیده گرفته شده و یا بسیار کمرنگ است. در نتیجه، آنچه که از واکاوی نوشته های سرمایه اجتماعی و توسعه پایدار روستایی به دست می آید، این است که مفهوم سرمایه اجتماعی به ویژه با «بُعد فضایی»، می‌تواند به عنوان رهیافتی جامع برای تحقق پایداری اجتماعی در رویکرد توسعه پایدار روستایی به حساب آید؛ چرا که هدف اصلی توسعه پایدار روستایی با رویکرد سرمایه اجتماعی، ارتقای کیفیت زندگی مردم محلی، توانمندسازی، ظرفیت سازی، افزایش مشارکت و اعتمادسازی، افزایش اعتماد به نفس و توسعه شبکه های ارتباطی روستاییان در داخل و بیرون از محیط روستا و توسعه نهادی می‌باشد. بدین منظور، پژوهش حاضر با هدف ارتقای سطح توسعه یافتگی روستایی، به دنبال پاسخ گویی به این سؤال است که چه نوع ارتباطی بین سرمایه اجتماعی و توسعه پایدار روستایی وجود دارد؟ و سرمایه اجتماعی از کدام الگوی فضایی تبعیت می کند؟ برای دریافت پاسخ علمی، از روش توصیفی- تحلیلی و پیمایشی استفاده شد. جامعه آماری دربرگیرنده 18 روستای خراسان رضوی و واحد تحلیل در دو سطح فرد و روستا انتخاب شد. نتایج حاکی از این است که بین سرمایه اجتماعی با توسعه روستاهای مورد مطالعه رابطه معنادار آماری برقرار است. همچنین اینکه، سرمایه اجتماعی 5/23 درصد از توسعه یافتگی روستاهای مورد مطالعه را تبیین می نماید. در نتیجه، بر اساس تحلیل رگرسیون می‌توان اذعان نمود که با افزایش سرمایه اجتماعی در روستاهای مورد مطالعه، سطح توسعه یافتگی نیز ارتقاء می یابد. بعلاوه، میزان شاخص I برای تحلیل الگوی فضایی نقاط روستایی براساس شاخص سرمایه اجتماعی، 41/0 می‌باشد که با عنایت به E(I) محاسبه شده (03125/0-) می توان گفت که الگوی فضایی سرمایه اجتماعی روستاهای مورد مطالعه، به سمت الگوی متمرکز یا خوشه ای گرایش دارد. از سوی دیگر، نتایج نشان‌دهنده ی نبود رابطه معنادار آماری بین موقعیت طبیعی روستاهای مورد مطالعه و میزان فاصله از شهر، با نوع الگوی فضایی سرمایه اجتماعی در محدوده مورد مطالعه می¬باشد.

سمیرا محمودی، عبدالرضا رکن الدین افتخاری، غلامرضا غفاری، مهدی پورطاهری،
دوره 4، شماره 14 - ( 11-1394 )
چکیده

امروزه یکی از چالش­های پیش­‌روی توسعه پایدار روستایی، کم­توجهی به سرمایه اجتماعی است که شناخت آن روند برنامه­ریزی پایدار مناطق روستایی را برای متخصصان مربوطه تسهیل و مشارکت روستاییان را در اجرای بهتر برنامه به همراه دارد. واکاوی مطالعات انجام شده، نشان‌دهنده لزوم توجه به سرمایه اجتماعی در دستیابی به توسعه و از جمله توسعه پایدار روستایی است. مطالعه نوشته­های توسعه نشان می­دهد که همواره از چند سرمایه نام برده شده است. سرمایه­های توسعه­ای مرسوم همچون سرمایه اقتصادی، انسانی، فیزیکی، محیطی و سرمایه اجتماعی، امروزه به­عنوان عناصر کلیدی در تحلیل پتانسیل­های توسعه­ای افراد، سازمان­ها، جوامع و حتی دولت­ها مورد توجه قرار می­گیرند. از این رو، هر یک از این سرمایه­ها، بخشی از منابع توسعه را شامل می­شود که با هم در ارتباط است. بدین­منظور، مقاله حاضر در پی برخورد با چالش­های مذکور و با هدف ارتقای سطح توسعه­یافتگی روستایی و پاسخ به این پرسش که میزان تأثیرگذاری انواع سرمایه­ها در سرمایه اجتماعی چگونه است؟ با استفاده از روش­شناسی توصیفی- تحلیلی و پیمایشی به ارزیابی و اندازه­گیری انواع سرمایه­های توسعه­ای و آثار آن­ها در روستاهای خراسان رضوی پرداخته است. نتایج مطالعه حاکی از آن است که بین سرمایه اجتماعی با سرمایه­های اقتصادی و انسانی رابطه معنادار برقرار است. براساس نتایج به­دست آمده، سرمایه اقتصادی با ضریب تعیین (R2) 906 .0 دارای بیشترین تأثیر بر میزان سرمایه اجتماعی بوده است؛ به‌گونه­ای که 6 .90 درصد از سرمایه اجتماعی را در روستاهای مورد مطالعه تبیین می­کند. سپس سرمایه انسانی با ضریب تعیین 176 .0 بیشترین تأثیرگذاری را بر سرمایه اجتماعی داشته است. از سوی دیگر، بین سرمایه­های فیزیکی و محیطی با سرمایه اجتماعی در روستاهای مورد مطالعه رابطه معنادار وجود ندارد. در بیشترگفتمان­ها و نظریات مطرح شده پیرامون رابطه انواع سرمایه­ها با سرمایه اجتماعی، همواره تأکید بیشتری بر نقش سرمایه اقتصادی و انسانی در میزان سرمایه اجتماعی در جوامع مختلف شده است. هرچند از اهمیت سایر سرمایه­ها همچون سرمایه محیطی و فیزیکی نمی­توان غافل شد اما اهمیت آن­ها به مراتب کمتر است. 


علیرضا رکن الدین افتخاری، سعیده فرخی سیس، مهدی پورطاهری، جلال کرمی،
دوره 8، شماره 29 - ( پاییز 1398 )
چکیده

یکی از مهمترین عوامل زیربنایی برای توسعه هر کشوری و مناطق روستایی آن، وجود شبکه جاده­ای کارامد و مطلوب در آن کشور جهت رفع نیازهای حمل و نقل آن است. در روند توسعه روستایی، شرط اصلیِ به حرکت در آوردن مکانیسم­های توسعه اقتصادی ایجاد شبکه جاده­ روستایی مناسب است. با وجود چنین شبکه­ای، حمل آسان فرآورده­های کشاورزی به مراکز مصرف و صادرات، امکان­پذیر گشته و کشاورزی را از سودآوری کافی برخوردار می­سازد. چه بسیارند روستاهایی که از موقعیت مناسب تولیدی برخوردارند ولی به دلیل نبود امکانات ارتباطی و حمل و نقل در انزوا به سر می­برند و از این موقعیت بهره­ کافی ندارند. لذا این موضوع به طور گسترده­ای پذیرفته شده است که یک اقتصاد با شبکه­های ارتباطی-جاده­ای- مناسب در مقایسه با اقتصادهای با شبکه ارتباطی ضعیف در شرایط رقابت­پذیری با صرفه­تری قرار دارد. پیشرفت در حمل و نقل و ارتباطات، بخش کشاورزی، صنعت و دیگر بخش­ها را ارتقاء داده و همچنین منجر به بهبود استاندارد زندگی عموم مردم می­شود. از دیدگاه توسعه­ای بهبود دسترسی، محرومیت اجتماعی را با افزایش قابلیت­های فردی کاسته و مزایای فیزیکی، اجتماعی-اقتصادی و روانی را ایجاد می­کند. در مناطق دور افتاده روستایی، خدمات حمل و نقل روستایی دسترسی حیاتی بین مزارع، روستاها و بازار برای انتقال مردم، نهاده­ها، تولیدات کشاورزی و کالاهای مورد نیاز برای معیشت روستایی فراهم می­کنند. پژوهش حاضر با هدف تحلیل نقش(اجتماعی، اقتصادی و زیست­محیطی/کالبدی) شبکه جاده­ای روستایی با تاکید بر مناطق روستایی صادرکننده محصولات کشاورزی انجام گرفته است. جامعه آماری پژوهش، روستاهای تولیدکننده محصول سیب شهرستان مراغه واقع در استان آذربایجان شرقی می­باشد. و از آزمون آماری تی تک متغیره برای تحلیل داده­ها استفاده شده است. یافته­ها نشان داد شبکه دسترسی جاده­ای در روستاهای مورد مطالعه در بعد اقتصادی دارای نقش مناسب بوده و در دیگر ابعاد از عملکرد پایین برخوردار بوده و نتوانسته نقش خود را به خوبی ایفا کند.

عبدالعزیز محمدی، عبدالرضا رکن الدین افتخاری، مهدی پورطاهری،
دوره 9، شماره 31 - ( بهار 1399 )
چکیده

صنایع تبدیلی و تکمیلی بخش کشاورزی یکی از مهم ترین صنایع روستایی به شمار می رود و ایجاد  و تقویت این صنایع یکی از سودمند ترین ارتباطات بین دو بخش صنعت و کشاورزی است. این تحقیق از نظر روش کمی، از نظر هدف کاربردی، و از نظر ماهیت از  نوع توصیفی - تحلیلی است. اطلاعات در این تحقیق با استناد به مدارک موجود، مقالات، کتب و آمارها، جمع آوری شدند و در مرحله بعد اطلاعات مورد نیاز از طریق پرسشنامه و با کمک روش میدانی جمع آوری گردیدند. تعداد 17 روستا در این تحقیق به عنوان روستاهای نمونه انتخاب شدند. کلیه بهره برداران کشاورزی در این 17 روستا جامعه آماری تحقیق را تشکیل می دهند، کل تعداد بهره برداران 4023 نفر است که با استفاده از فرمول کوکران نمونه گیری انجام شد و عدد 350 بدست آمد، که این تعداد به نسبت تعداد بهره بردار بین روستاهای نمونه تقسیم شد. در مرحله بعدی با استفاده از نرم افزار های Excel و Spss پرسشنامه ها مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. آزمون ها برای پاسخ دادن به فرضیات، آزمون تحلیل واریانس یکطرفه و آزمون تی برای دو گروه وابسته هستند. بر اساس نتایج بدست آمده از این تحقیق عامل نهادی در بین سه عوامل دیگر اقتصادی، اجتماعی و محیطی نقش تعیین کننده و اهمیت زیادی در مدیریت ظرفیت های صنایع تبدیلی و تکمیلی دارد. بنابراین از آنجا که مدیریت ظرفیت ها در این شهرستان ضعیف است می توان با تکیه بر عامل نهادی و ایجاد یک حکمروایی مناسب و توسعه روش های مشارکتی و توسعه سازمان های مردمی به بهبود مدیریت ظرفیت ها در شهرستان کمک کرد. و این امر با در پیش گرفتن نظریات حکمروایی: توانمند سازی، ظرفیت سازی، توسعه مشارکتی، و توسعه نهادی امکان پذیر می گردد.

حسین سادین، مهدی پورطاهری، عبدالرضا افتخاری،
دوره 9، شماره 33 - ( پاییز 1399 )
چکیده

پژوهش حاضر به بررسی کسب‌وکارهای روستایی بر مبنای دو رویکرد برندسازی و چرخۀ عمر پرداخته است تا راهی برای فعال کردن کسب‌وکارها جهت افزایش بهره­وری و دستیابی به توان رقابتی باشد. این مقاله از نوع توصیفی تحلیلی مبتنی بر روش­های احتمالی و هدفمند در نمونه­برداری و جمع­آوری داده­هاست. جهت تجزیه‌وتحلیل داده­ها نیز از مجموع نمرات میانگین، انحراف معیار، تکنیک­ وزن­دهی جمع رتبه­ای، تصمیم­گیری چند شاخصۀ ارس(ARAS) وآزمون T تک نمونه­ای استفاده‌شده است. جامعۀ آماری تحقیق را 220 نفر از  استادان دانشگاه­های استان­گلستان، کارشناسان ادارات­دولتی، مدیران روستایی شامل؛ بخشداران­، نمایندگان شوراهای­بخش، دهیاران و صاحبان مشاغل تشکیل داده­اند.جمع­آوری داده­ها از نمونه­ها نیز از طریق پرسشنامه­های محقق ساخته انجام‌گرفته است. نتایج پژوهش نشان می­دهد که از میان شاخص­های تبیین­کننده محصولات برند در سطح مناطق روستایی ، شاخص­ رضایتمندی با وزن 095/0 در رتبه اول، انطباق­پذیری با وزن 091/0 در رتبه دوم، کیفیت­گرایی با وزن 086/0 و ارزشمندی با وزن 081/0 در رتبه­های بعدی قرارگرفته‌اند. همچنین از میان کسب‌وکارها و محصولات رایج منطقه ؛ زراعت پنبه با ضریب 971/0 در اولویت اول، قالی­بافی با ضریب 966/0 در اولویت دوم، غذاهای سنتی با ضریب 952/0 در اولویت سوم ، پرورش اسب ترکمن با ضریب 943/0 در اولویت چهارم و اقامت­گاه­های بوم­گردی با ضریب 924/0 در رتبه پنجم جهت برنامه­ریزی برندسازی محصولات و خدمات قرار داشته­اند. در نهایت نتایج حاصل از بررسی چرخۀ عمر کسب‌وکارهای با قابلیت برندسازی با مقایسه میانگین وضع موجود و میانگین پیش‌بینی‌شده جهت رشد و توسعه کسب‌وکارها(T-value=3) نشان می­دهد که کسب‌وکارهای موردبررسی در مرحله­ای پایین­تر از رشد و توسعه خود یعنی در مرحله درگیری قرار دارند.


صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه اقتصاد فضا و توسعه روستایی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 |

Designed & Developed by : Yektaweb