13 نتیجه برای عزیزپور
فرهاد عزیزپور، حسن افراخته، مریم شامانیان،
دوره 3، شماره 7 - ( 3-1393 )
چکیده
کیفیت زندگی مفهومی چندوجهی، نسبی، متأثر از زمان و مکان و ارزشهای فردی و اجتماعی است که دارای ابعاد عینی و بیرونی، ذهنی و درونی میباشد. از این رو، معانی گوناگونی برای افراد و گروههای مختلف بر آن مترتب است. در این مقاله سعی شده است ضمن سنجش کیفیت زندگی مبتنی بر شاخصهای ذهنی، مهمترین عوامل مکانی- فضایی مؤثر بر کیفیت زندگی روستاهای ناحیه شناسایی و تحلیل شود. روش پژوهش، توصیفی- تحلیلی است. محدوده جغرافیایی مورد مطالعه دهستان قرق شهرستان گرگان و جامعه آماری روستاییان 5 روستا از این دهستان و حجم نمونه 340 خانوار از روستاییان است که با استفاده از فرمول کوکران تعیین گردیدهاند. روش نمونهگیری طبقهای در انتخاب روستاهای نمونه بکار گرفته شد. برای جمعآوری اطلاعات از مطالعات کتابخانهای و میدانی (پرسشنامه) استفاده شد. به منظور تحلیل دادهها از آزمون ANOVA استفاده شده است. نتایج نشان داد که کیفیت زندگی در ناحیه مورد مطالعه از نگاه روستاییان در ابعاد محیطی و کالبدی دارای شرایط مناسبتری بوده است. تفاوت فضایی در وضعیت روستا بر اساس شاخصهای ذهنی کیفیت زندگی متاثر از عوامل بعد فاصله روستاها از جاده اصلی، فاصله روستا تا شهر گرگان و تنوع قومیتی است.
موسی کمانرودی کجوری، فرهاد عزیزپور، علی جانبازی،
دوره 3، شماره 9 - ( 8-1393 )
چکیده
روند توسعه ی شهر شیراز از دهۀ 1330 به بعد، موجب رشد شتابان جمعیت و پراکندهرویی در پیرامون، بهخصوص در امتداد محورهای ارتباطی برونشهری منتهی به آن، شده است؛ سهم پراکندهرویی در رشد و گسترش شهر شیراز از 02/22 درصد در دهه ی 45-1335 به 8/72 درصد در دهه ی 85-1375 افزایش یافته است. این روند، تغییر کارکرد غالب اقتصادی ناحیه ی سکونتگاهی (شهرستان) شیراز از کشاورزی به چندنقشی (با غلبه ی بخش خدمات)، الحاق و ادغام برخی روستاها در شهر شیراز و تحولات ساختاری اجتماعی، سیاسی و فضایی گسترده در این ناحیه را به دنبال داشته است. روستای «گویم» که در فاصله ی 20 کیلومتری شمال غربی شهر شیراز و در مجاور جاده ارتباطی برونشهری شیراز-اردکان واقع شده است، یکی از سکونتگاههای پیرامونی این کلانشهر میباشد. این مقاله، پراکندهرویی شهر شیراز و تأثیرات آن بر تغییرات ساختاری-کارکردی روستای «گویم»در سالهای90-1380 را مورد بررسی قرار داده است. پژوهش حاضر از نوع بنیادی و کاربردی و به لحاظ ماهیت و روش توصیفی-تحلیلی است. داده ها و اطلاعات مورد نیاز با مطالعات کتابخانهای و میدانی جمعآوری و با استفاده از آمار توصیفی، تجزیه و تحلیل شده است. همچنین از سیستم اطلاعات جغرافیایی در تحلیل میزان، جهت، الگو و شکل پراکندهرویی شهر شیراز در بین سالهای 1335 تا 1385 و روستای «گویم» در سالهای 90-1380 استفاده شده است. سه مولفه اقتصاد، اجتماع و فضا با 24 شاخص، مبنای شناخت و تحلیل این پژوهش قرارگرفته است. نتایج نشان می دهد روستای «گویم» از سال 1380 تا 1390 به شدت تحت تأثیر روند پراکندهرویی شهر شیراز قرار گرفته و با تغییرات ساختاری-کارکردی شگرفی مواجه شده است؛ این روستا در این دهه به یکی از مهم ترین سکونتگاههای مهاجرپذیر پیرامونی شهر شیراز تبدیل شده و مساحت آن حدود 3/3 برابر افزایش یافته است. همچنین، 3/59 درصد شاغلین ساکن این روستا در بخش خدمات و 2/32 درصد نیز در بخش صنعت اشتغال دارند.
فرهاد عزیزپور، زهرا خداکرمی،
دوره 4، شماره 13 - ( 8-1394 )
چکیده
بخش کشاورزی با نقشپذیری اصلی در نظام اقتصادی روستا، زمینه تحول آن را در ابعاد مختلف محیطی، اجتماعی و اقتصادی را فراهم نموده است. از این رو میتواند نقش مهمی در تحقق توسعه پایدار روستایی ایفاء نماید. برای تحقق این امر، منابع سرمایهای طبیعی، اجتماعی، انسانی و مالی از اهمیت برخوردار هستند. در این میان، سرمایه مالی دارای نقش بیشتری است. مزیت مکانی نسبتا پایین روستا به همراه منابع سرمایه مالی کم در آن، سبب شده تا جریان سرمایه به بخش کشاورزی کاهش یابد. این چالش، سبب شده تا دولت حمایت بخش کشاورزی را با توجه به نظام بهرهبرداری فردی در قالب طرح اعطای اعتبارات خرد مدنظر قرار دهد. اجرای این طرح، اثراتی بر ابعاد مختلف توسعه سکونتگاههای روستایی داشته است. این مقاله، سعی نموده با رویکردی پیامدگرا به تبیین اثرات اجتماعی – اقتصادی آن بپردازد. روش تحقیق در این مقاله، توصیفی – تحلیلی است. محدوده جغرافیایی مورد مطالعه دهستان کرسف و جامعه آماری، روستاییان و کارشناسان کشاورزی و مالی آن دهستان بوده است. با توجه به دو جامعه آماری مورد مطالعه، از کل واحدهای بهرهبردار که در بین سالهای 85- 92حداقل یکبار وام دریافت کردهاند، 157 نفر با استفاده از فرمول تعیین حجم کوکران بهعنوان حجم نمونه مشخص شده و نمونهگیری این جامعه آماری با روش طبقهای و تصادفی صورت گرفته است. از جامعه کارشناسان با توجه به اهمیت معیار سطح دانش و آگاهی آنها از مسئله، با نمونهگیری هدفمند 15 نفر از کارشناسان سازمان جهاد کشاورزی و بانک کشاورزی انتخاب شده است. برای تحلیل اطلاعات تکنیک آزمون T تک نمونهای مورد استفاده قرار گرفت. نتایج تحقیق حاکی از آن است که اعتبارات خرد کشاورزی تأثیر یکسان و یکپارچه بر شاخص های ابعاد توسعه بویژه ابعاد اجتماعی – اقتصادی ندارد و سازوکار اجرایی اعطای اعتبارات خرد کشاورزی متأثر از رویکرد سنتی (رشد اقتصادی) از کارآمدی لازم برخوردار نیست. در این ساختار، مدیریت متمرکز (از بالا به پایین) و روابط رسمی و قانونی سبب شده تا منابع مالی ماهیتی محلی و متکی بر پس اندازهای خرد مردم نبوده و از پایداری برخوردار نباشد.
عباس سعیدی، عبدالرضا رحمانی فضلی، فرهاد عزیزپور، مصطفی بیات،
دوره 6، شماره 20 - ( تابستان 1396 )
چکیده
نگاههای حاکم بر برنامهریزی توسعه خمین طی چند دهه گذشته مبتنی بر ثبات و فقدان جامعنگری بوده است و تنها با تکیه بر حرکت از وضعیت فعلی به وضعیت مطلوب، سعی در چیدمان مجدد فضا داشتهاند، در صورتی که پویایی جزء ذاتی سازمان فضایی حاکم بر ناحیه است و تنها با تکیه بر رویکردی پویا و ارائه آیندهای چندگانه قادر خواهیم بود که به برنامهریزی فضایی توسعه پایدار سکونتگاهها روستایی ناحیه دست یابیم. هدف پژوهش حاضر شناخت و تحلیل ساختار فضایی ناحیه خمین در چارچوب پویش ساختاری- کارکردی است. تحقیق از نوع توصیفی - تحلیلی با جنبه نظری و کاربردی است. جامعه آماری پژوهش 142 روستای دارای سکنه با مجموع 32092 نفر جمعیت و 10121 خانوار در شهرستان خمین است که با استفاده از روش نمونهگیری طبقهبندی تصادفی و نمونهگیری ناحیهای 21 روستا به عنوان نمونه انتخاب شده است. جمعآوری اطلاعات به روش اسنادی و میدانی بوده است. در روش اسنادی سوابق آماری، کارهای صورت گرفته در دانشگاهها و مؤسسات و اطلاعات موردنیاز در این زمینه از طریق سازمانهایی از قبیل: مرکز آمار ایران، جهاد کشاورزی شهرستان، فرمانداری شهرستان و بخشداری دو بخش و در روش میدانی نیز جمعآوری اطلاعات از طریق پرسشنامه روستا(دهیار و شورای روستا) بوده است. به منظور پهنه بندی ناحیه خمین از آمارهای فضایی استفاده شده و همچنین به منظور سطحبندی سکونتگاههای ناحیه خمین، از روش سطحبندی بر اساس شاخصهای خدمات و جمعیت استفاده شده است. در این راستا، نتایج حاصل از پژوهش نشان میدهد که مجموع ساختارهای محیطی ـ بوم شناختی(توپوگرافی، منابع آب و خاک) و انسانساخت (راههای ارتباطی، خدمات و صنایع) در سطح ناحیه موجب شکلگیری عرصههایی شده است که تمرکز جمعیت، خدمات و نقاط سکونتگاهی را در عرصه دشتی و مرکزی ناحیه به دنبال داشته است؛ پیامد حاصل از آن نیز موجب شکلگیری نابرابری فضایی، فشار بیش از حد بر منابع محیطی در قسمت دشتی، رها شدگی و تخلیه جمعیتی سکونتگاهها در سایر عرصهها بوده است.
ساره کفائی، عباس سعیدی، فرهاد عزیزپور، وحید ریاحی،
دوره 7، شماره 26 - ( زمستان 1397 )
چکیده
ماهیت و دامنه فعالیتهای اقتصادی پیوسته زمینهساز دگرگونی فضایی نظامهای سکونتگاهی بوده است. در همین ارتباط، مبادلات مرزی در تحول فضایی سکونتگاههای ساحلی و مرزی از اهمیت خاصی برخوردار است. ناحیه گناوه (استان بوشهر) واقع در حاشیه خلیج فارس، از نظر ساختار طبیعی، جلگهای خشک و بیابانی است که با محدویت منابع طبیعی آب و خاک روبرو است. این ناحیه افزون بر 52 سکونتگاه روستایی، دارای 2 کانون شهری است. روستاهای ناحیه، با دسترسی به منابع محدود آب، در مجاورت راههای ارتباطی و یا در حاشیه/ لبه خور یا پناهگاه طبیعی، در مجاورت دریا استقرار یافتهاند. از این رو، مبادلات مرزی در این ناحیه برای دوام و پایداری روستاها نه تنها از اهمیت ویژه برخوردار است، بلکه در روند زمانی، زمینهساز تحولات فضایی در این روستاها شده است. این مقاله در نظر دارد، ضمن بررسی سازوکارهای حاکم بر مبادلات مرزی، نقش و اهمیت آن را در دگرگونی فضایی روستاهای ناحیه مورد شناسایی و تحلیل قرار دهد. دوره مطالعه 1355 – 1395 بوده است. روش پژوهش کیفی بوده، برای جمع آوری داده های کمی از پرسش نامه در سطح 350 سرپرست خانوار و داده های کیفی از مصاحبههای نیمه ساختمند با 70 نفر از ساکنان روستاها، اعضای شوراها و دهیاری های روستاها استفاده شده است. تحلیل داده ها نیز بر مبنای روش استدلال منطقی در چهارچوب مقولهبندی یافته ها صورت پذیرفته است. نتیجه پژوهش بیانگر روند تحول نامطلوب این ناحیه روستایی، نابرابری فضایی و عدم تعادل در توزیع جمعیت و فعالیت در سطح روستاهاست.
عبدالرضا رحمانی فضلی، فرهاد عزیزپور، مریم شامانیان،
دوره 8، شماره 28 - ( تابستان 1398 )
چکیده
از مکانیسمهای عمده برای کاهش فقر و نابرابری در مناطق کمتر توسعه یافته، تأمین امکانات اشتغال مولد برای افراد بسیار فقیر است. از همین رو ضرورت توجه به کارآفرینی روستایی به مثابه حافظ امنیت اقتصادی روستا باید در اولویت سیاستها و برنامههای توسعه روستایی قرار گیرد. همچنین باید توجه داشت کارآفرینی در اجتماعات روستایی دارای درآمد اندک، در صورتی موفقیت حاصل مینماید که ابتکارات و تنوعات مشاغل از درون خود روستا برخیزد. این پژوهش با هدف تحلیل ظرفیتهای توسعه کارآفرینی در ناحیه روستایی دامغان انجام شد. روش پژوهش از نوع توصیفی- تحلیلی بوده که جهت گردآوری دادهها از مطالعات اسنادی و میدانی بهصورت پرسشنامهای استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل سوالات پژوهش از نرم افزارهای Spss و Arc Map استفاده شده است. یافتهها نشان میدهد وضعیت مؤلفههای کارآفرینی در مناطق روستایی مورد مطالعه کمی پایینتر از مقدار متوسط و نزدیک به متوسط است. مناسبترین شرایط را میتوان در بعد کالبدی و سپس به ترتیب مؤلفههای در نهادی، اجتماعی، اقتصادی، زیستمحیطی و فردی مشاهده کرد. نتایج حاکی از این است که در روستاهای شهرستان دامغان، زیرساختهای کارآفرینی (از جمله زیرساختهای فیزیکی و سرمایهای) فراهم بوده اما محیط اجتماعی و بهخصوص اقتصادی برای گسترش کارآفرینی مهیا نیست. زیرساختها به تنهایی موجب ارتقای سایر مؤلفههای کارآفرینی نمیشود بلکه میتوان از آن به عنوان بستری برای شکوفایی سایر مؤلفهها استفاده کرد و کارآفرینی روستایی را ارتقاء بخشید. در واقع با کارآفرینی در روستاها میتوان روند توسعه روستایی را تسریع کرد زیرا کارآفرینی علاوه با کشف و شکوفایی سرمایههای پنهان اقتصادی، اجتماعی، زیستمحیطی و نهادی، منجر به به ایجاد درآمد پایدار و درنتیجه کاهش مشکلات (مهاجرت، بیکاری و غیره) برای روستاییان میشود.
وحید ریاحی، پرویز ضیائیان فیروزآبادی، فرهاد عزیزپور، پرستو دارویی،
دوره 8، شماره 30 - ( زمستان 1398 )
چکیده
تغییرات الگویکشت، فرآیندهای پویای فضایی هستند که از مؤلفههای بسیاری تأثیر میپذیرد. شناخت این مؤلفههای تأثیرگذار، بازگوکنندهی عـواملی است که برای انتخـاب نـوع کشت موردتوجه کشاورزان قرار میگیـرد که خود باعث درک بهتر چرایی رفتار آنها خواهد شد و میتواند مــورد اســتفاده مســئولان و سیاستگذاران بخشکشاورزی بهمنظور معرفی محصولات و نوآوریهای جدید بــه کشــاورزان و هدایت تصمیمات آنها بهسوی تنظیم الگوی کشت بهینه قرار گیرد. در این مقاله ضمن بررسی عوامل درونی و بیرونی مؤثر بر انتخاب الگویکشت در نواحی روستایی لنجانات و چگونگی ارتباط این عوامل در ایجاد ناپایداری الگوی کشت در این ناحیه، به بررسی پیامدهای ایجاد شده بر اثر این ناپایداری با استفاده از روش کیفی پرداخته شده است. مشارکتکنندگان پژوهش، بهرهبرداران کشاورز ساکن در محدوده 10کیلومتری در دو طرف رودخانه زایندهرود در ناحیه لنجانات (بلوک لنجان) هستند. از بین آنها، با استفاده از نمونهگیری نظری، 25 نفر در پژوهش مشارکت داشتند. دراین پژوهش از فنون مشاهده، مصاحبههای عمیق و بحث گروهی متمرکز برای جمعآوری اطلاعات و از روش نظریهی زمینهای برای تحلیل اطلاعات استفاده شد. ناپایداری الگوی کشت، تکعاملی نبوده، بلکه متأثر از عوامل مختلفی است که ماهیت طبیعی – اکولوژیک، اجتماعی – اقتصادی، زیرساختی و نهادی دارند. در بین این عوامل، وجود و بروز تنشهای محیطی و ضعف نقشپذیری مؤثر دولت عواملی هستند که از نگاه جامعه محلی از اهمیت بالاتری برخوردار هستند. ناپایداری الگوی کشت متأثر از این عوامل، ناحیه لنجانات را با پیامدهایی چون تغییر و تخریب اراضی زراعی، تضعیف نظام اقتصادی کشاورزان و در نهایت افزایش مهاجرفرستی و زوال روستایی روبرو ساخته است.
فردوس امیدپور، عبدالرضا رحمانی فضلی، فرهاد عزیزپور،
دوره 9، شماره 31 - ( بهار 1399 )
چکیده
رویکرد کارآفرینی از راهبردهای مهم توسعه روستایی است که در دهههای اخیر برای غلبه بر مسائل اقتصادی- اجتماعی پیش روی جوامع روستایی، موردتوجه قرارگرفته است. این رویکرد که تمایل به سمت نوآوری، ریسکپذیری و پیشنگری دارد، ذاتی یک فرد یا جامعه نیست و علاوه بر آن یک رویداد شانسی و تصادفی هم نیست بلکه پدیدهای است که شرایط محیطی که عملیات در آن صورت میگیرد (در قالب سطوح مختلف)تعیینکننده است .در همین ارتباط این پژوهش با روشی توصیفی- تحلیلی در پی دستیابی به وضعیت ساختارهای مختلف توسعه کارآفرینی روستایی در شهرستان دلفان است. جامعه آماری این پژوهش 77556 نفر جمعیت روستایی این شهرستان است که بر اساس جدول مورگان 382 نفر از آنها با روش نمونهگیری طبقهبندی – تصادفی بهعنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری دادهها نیز پرسشنامهای است که پایایی آن بر اساس آزمون آلفای کرونباخ مورد سنجش قرار گرفت که مقدار آن (85/0) به دست آمد. یافتههای حاصل از تحلیل آماری دادهها نیز نشان داد که ناحیه موردمطالعه، ساختارهای مناسبی برای توسعه کارآفرینی ندارد علاوه بر این امکانات و ظرفیتهای موجود هم بهصورت یکپارچه شکل نگرفتهاند و به لحاظ فضایی از الگوی متعادلی تبعیت نکرده است. عرصههای نزدیک به شهر و واقع در مسیرهای اصلی از شرایط نسبتاً بهتری برخوردار هستند. برای تعیین مکانیزم اثرگذاری ساختارها نیز از مدل رگرسیون چندگانه بهره گرفته شد که نتایج آن نشان داد که ارتباط مؤلفه زیرساختی - فضایی با توسعه کارآفرینی مستقیم و تأثیرگذاری آن بیشتر از دیگر مؤلفههای اقتصادی، اجتماعی – فرهنگی و ویژگیهای فردی است که ارتباطی غیرمستقیم و اثرگذاری پایینتری نسبت به مؤلفه زیرساختی- فضایی در توسعه کارآفرینی ناحیه دارد.
فرهاد عزیزپور، فاطمه رزاقی بورخانی، مریم مختاری،
دوره 10، شماره 35 - ( بهار 1400 )
چکیده
راهبرد یک روستا، یک محصول به عنوان یکی از راهبردهای کارآمد اقتصادی برای توسعه نواحی روستایی در نظر گرفته شده است. پژوهش حاضر با هدف بررسی راهبرد یک روستا، یک محصول در توسعه اقتصاد محلی به دنبال پاسخگویی به این سؤال است که سطح اولیه راهبرد یک روستا، یک محصول در دهستان نهرمیان شازند چه ویژگیهایی دارد؟ وضعیت عوامل موثر بر راهبرد یک روستا، یک محصول در دهستان مورد مطالعه چگونه است؟ جامعه آماری تحقیق شامل 5550 نفر از روستاییان و مسئولان محلی دهستان نهرمیان ازتوابع بخش زالیان شهرستان شازند میباشد که با نمونهگیری چندمرحلهای تصادفی با انتساب متناسب 160 نفر به عنوان حجم نمونه بررسی شدند و نیز 23 نفر از کارشناسان و مسئولان صندوق کارآفرینی امید منطقه مورد مطالعه به روش نمونهگیری هدفمند و در دسترس برای بررسی میزان اهمیت هر یک از ویژگیهای راهبرد مورد مطالعه انتخاب شدند. ابزار تحقیق پرسشنامهای بود که تایید روایی (صوری و محتوایی) آن توسط متخصصان وکارشناسان کارآفرینی امید، کارشناسان توسعه روستایی و اعضای هیات علمی رشته جغرافیا و برنامهریزی روستایی دانشگاه خوارزمی و اعتماد و پایایی آن با آماره آلفای کرونباخ انجام شد. یافتهها در دو سطح روستاییان و کارشناسان بررسی شد. مطابق نتایج در اجرای موفق سطح اولیه راهبرد یک روستا، یک محصول، مشارکت جامعه، خلاقیت، رقابتپذیری، کاهش فقر، کاهش شکاف اقتصادی و فروش کالا تأثیرگذار است. با توجه به نظرات روستاییان مؤلفههای خلاقیت، رقابتپذیری و کاهش شکاف اقتصادی وضعیت مناسبتری داشته و وجود صنایع کوچک و کارگاهی با میانگین 23%، بکارگیری شیوههای جدید در تولیدات با 95/22%، سرمایهگذاری در کشاورزی و صنایع روستایی با 22%، تنوع مشاغل در روستا با 6/21% و کسب وکار فردی و گروهی با 95/20% جزء عوامل پیشبرنده راهبرد در روستا هستند. همچنین با استفاده از آزمون یو من – ویتنی و معیار قرار دادن نظر کارشناسان، دهستان مورد مطالعه تنها از نظر مشارکت زنان، استفاده از شیوههای جدید در تولید محصول، وضعیت درآمدی روستاییان، صندوقهای حمایتی، خرید محصول توسط دولت، فروش محصول به بازارهای نزدیک، وجود مشاغل متنوع و مهاجرت معکوس وضعیت نسبتاً مطلوبی دارد.
اکرم قنبری، عبدالرضا رحمانی فضلی، فرهاد عزیزپور،
دوره 11، شماره 39 - ( بهار 1401 )
چکیده
مقاله حاضر، با هدف شناسایی عوامل موثر بر بهرهمندی از مزیتهای جغرافیایی در فرآیند توسعه پایدار در روستاهای شهرستان خرمآباد تهیه شده است. روش تحقیق ترکیبی (کمی-کیفی) است. از مدل کیو برای تحلیل مساله استفاده گردید. جامعه آماری روستاهای شهرستان خرمآباد هستند. مشارکتکنندگان بخش کیفی روستاییان خبرهاند که 30 نفر با اشباع نظری انتخاب و با انجام مصاحبه نیمه ساختمند دادهها جمعآوری گردید. در بخش کمی نیز خبرگان روستایی بودهاند که از 150 روستا یک نفر انتخاب و در مجموع تعداد 150 نفر انتخاب شد. با توجه به یافتهها نتایج حاصل شد: نواحی روستایی مورد مطالعه علیرغم برخورداری از مزیتهای جغرافیایی متنوع نتوانستهاند از مزیتهای جغرافیایی خود در فرآیند توسعه پایدار بهرهمند شوند از این روی در مسیر ناپایداری قرار گرفتهاند. این ضعف بهرهمندی متأثر از عوامل مختلفی است که در این بین نقش عوامل اقتصادی (پایین بودن سطح درآمدی در نواحی روستایی، تورم و توزیع نامتوازن منابع اعتباری، بیثباتی نظام بازار، ضعف خدمات پشتیبان و همچنین ضعف برخورداری از بنگاههای فرآوری) و مدیریتی-نهادی (ضعف ترتیبات حقوقی-نهادی و نبود نظام برنامهریزی یکپارچه برای فعالیتهای کشاورزی متناسب با بازار داخلی و خارجی) از اهمیت بیشتری برخوردار است.
مجید سعیدی راد، فرهاد عزیزپور،
دوره 11، شماره 41 - ( پاییز 1401 )
چکیده
وقوع اپیدمی کرونا و سویههای ناشی از آن بهطورقطع بر بخشهای مختلف زندگی انسان اعم از؛ فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و محیط زیستی و همچنین تعاملات انسانی تأثیرگذار بوده و خواهد بود. در این میان فعالیتهای مختلف انسان در فضا، ازجمله فرآیندها و نظام فعالیتهای اقتصادی نیز تحت تأثیر این اپیدمی قرار خواهد گرفت؛ بنابراین نظام فعالیت مناطق روستایی نیز تحت تأثیر آثار سوء این اپیدمی بوده و در آینده نیز تحولاتی را بر خود خواهد دید. این پژوهش با استفاده از روش تحقیق آمیخته و تکنیک دلفی(34نفر) و همچنین بهرهگیری از نرمافزار MICMAC به تعیین «پیشرانهای کلیدی مؤثر بر بازساخت نظام فعالیت مناطق روستایی در دوران پساکرونا» پرداخته است. با توجه به وجود پیچیدگی، عدم قطعیتهای فراوان و نقش چند کارکردی روستاهای بخش مرکزی شهرستان ری در فعالیتهای تولیدی بهعنوان روستاهای پیرامون کلانشهر تهران، سیاستهای توسعه روستایی در دوران پساکرونا باید بر اهداف توسعه و معیشت پایدار تمرکز کند. همچنین برای رسیدن به اهداف توسعه پایدار روستایی و تابآوری اقتصادی در این ناحیه فرایند اکتشاف و بررسی آینده ضروری است تا روندها، پیشرانهای کلیدی و عدم قطعیتها مؤثر بر نظام فعالیتهای روستاییان مشخص شود و مبنای تصمیمگیری راهبردی را در این زمینه شکل دهند. بر اساس نتایج بهدستآمده مهمترین پیشرانهای کلیدی مؤثر بر نظام فعالیتهای روستاییان در محدوده موردمطالعه به ترتیب اهمیت؛ حاشیهنشینی، کالایی شدن زمین، تخریب اراضی کشاورزی، کاهش سرمایهگذاری در بخش کشاورزی، تنوعبخشی به فعالیتهای اقتصادی، افزایش خزش شهری، تغییر الگوی کشت، افزایش تورم، کاهش نیروی کار و کاهش بیمه محصولات است.
لیلا حسنلو، حمید جلالیان، فرهاد عزیزپور،
دوره 12، شماره 44 - ( تابستان 1402 )
چکیده
یکی از راهبردهای توسعه اقتصاد روستایی توسعه خوشههای صنعتی مبتنی بر صنایع کشاورزی است که زمینهساز تحقق توسعه پایدار روستایی است. هدف از این پژوهش، ارزیابی اثرات شکلگیری خوشههای صنعتی در پایداری اقتصاد روستایی در شهرستان طارم است. پژوهش حاضر براساس هدف از نوع پژوهشهای کاربردی و از نظر ماهیت و روش، توصیفی- تحلیلی بوده و برای جمعآوری دادهها و اطلاعات از روشهای میدانی و کتابخانهای بهره گرفته شدهاست. قلمرو مکانی پژوهش شهرستان طارم در استان زنجان است که براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال 1395 دارای ۴۶۶۴۱ نفر جمعیت بوده که ۳۹۹۲۷ نفر آنها (85.6%) در روستاها زندگی میکنند. جامعه آماری شامل 196 نفر از مدیران روستایی (دهیاران و اعضای شوراهای اسلامی)، خبرگان و آگاهان محلی، صاحبان صنایع و بنگاههای اقتصادی خرد، افراد شاغل در صنایع روستایی و شهری، کارشناسان و مسئولان ادارات و سازمانهایی که با مناطق روستایی ارتباط تنگاتنگی دارند، بودهاست. برای شناسایی نمونهها از روش کیفی هدفمند (گلولهبرفی و روش متواتر نظری) استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل دادهها از آزمونهای تی تک نمونهای، رگرسیون و تحلیل مسیر استفاده گردید. نتایج نشان میدهد بین شکلگیری خوشههای صنعتی با شاخص اشتغال با ارزش 545/0، درآمد با ارزش 690/0، افزایش سرمایهگذاری با ارزش 405/0، افزایش تولید با ارزش 620/0 و توسعه فناوری اطلاعات و ارتباط با ارزش 749/0 در سطح آلفای 001/0 رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. همچنین، شکلگیری خوشههای صنعتی در شهرستان طارم بیشترین تأثیر را بر افزایش تولیدات کشاورزی و غیرکشاورزی روستاییان با مقدار کلی 706/0 و افزایش اشتغال در زمینههای مختلف برای جوانان روستایی و در نتیجه کاهش مهاجرتهای روستا- شهری در پی خواهد داشت. با توجه به تمرکز عمده تولید محصول زیتون، این منطقه میتواند قطب خوشههای صنعتی- کشاورزی مبتنی بر زیتون قرار گیرد و بنابراین پیشنهاد میشود برنامهریزی و سرمایهگذاری برای ایجاد زیرساختهای لازم در این زمینه انجام گرفته گیرد.
سروش سنایی مقدم، علی اکبر عنابستانی، دکتر بیژن رحمانی، فرهاد عزیزپور،
دوره 13، شماره 2 - ( 6-1403 )
چکیده
هدف: هدف تحقیق حاضر بررسی وضعیت تنوع معیشتی و اثرات آن برافزایش تابآوری روستاهای موردمطالعه است.
روش پژوهش: نوع تحقیق کاربردی و ازنظر ماهیت توصیفی، تحلیلی میباشد. روش گردآوری دادهها به صورت کتابخانه ای و میدانی (پرسشنامه و مشاهده) صورت گرفته و برای تجزیهوتحلیل دادهها از آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و آمار استنباطی (ضریب همبستگی پیرسون، T تک نمونهای و تحلیل مسیر) استفادهشده است. جامعه آماری تحقیق خانوارهای روستاهای پیرا شهر شهر دهدشت می باشد. برای تعیین حجم نمونه روستاها بهصورت تصادفی از فرمول کوکران 21 روستا تعیین گردیده است، روستاهای انتخابشده دارای 3538 خانوار میباشد. برای محاسبه حجم نمونه در بین خانوارها با استفاده از فرمول کوکران تعداد 358 نمونه انتخاب و نمونه گیری بهصورت تصادفی انجامشده است.
یافتهها: نتایج تحقیق نشان می دهد، بین تنوع معیشتی و تابآوری خانوارهای روستایی رابطه مستقیم و معنادار وجود دارد، بر اساس ضریب همبستگی بهدستآمده (799/0) و سطح معناداری آزمون (000/0) می توان گفت با افزایش تنوع معیشتی، تابآوری خانوارهای روستایی در برابر خشکسالی افزایش پیدا می کند. همچنین نتایج حاصل از تحلیل مسیر نشان می دهد، ریسک پذیری با اثرات کلی 200/0 کمترین تأثیر و دارایی و پس انداز با اثرات کلی 479/0 بیشترین تأثیر را بر تابآوری خانوارهای روستایی در منطقه مطالعه داشته است.
نتیجهگیری: افزایش تنوع معیشتی منجر به افزایش توانایی خانوارها در امر مقابله با تحولات ناشی از تغییرات آب و هوایی میشود.از این رو، اقداماتی که به تقویت تنوع معیشتی و در نتیجه تابآوری خانوارهای روستایی منجر میشوند، باید از اولویتهای برنامههای توسعه روستایی باشند. فعالیتهایی چون ترویج فنون کشاورزی متنوع، افزایش دسترسی به امکانات بیمه، تقویت سرمایه اجتماعی، ارتقاء فنآوریهای کشاورزی و ترویج استفاده بهینه از منابع طبیعی، میتوانند از جمله اقدامات مؤثر برای افزایش تنوع معیشتی و بهبود تابآوری خانوارهای روستایی باشند.