12 نتیجه برای فرجی سبکبار
حسنعلی فرجی سبکبار،
دوره 1، شماره 1 - ( 9-1391 )
چکیده
توزیع فضایی سکونتگاههای روستایی در ایران متعادل نمیباشد. این مقاله به بررسی و کشف الگوی فضایی سکونتگاههای روستایی براساس شاخصهای مختلف و نیز ارائه مدلی برای تحلیل و الگوسازی مطالعه نابرابریهای فضایی میپردازد. برای انتخاب واحدهای پایه از نظریه MAUP که توسط اوپن شاو ارائه شده، استفاده شد. براساس این نظریه مناطقی که برای تلفیق دادهها انتخاب میشوند اختیاری است. در این زمینه دو موضوع مطرح میباشد یکی انتخاب مقیاس تلفیق و دیگری نحوه تلفیق میباشد. برای مدلسازی و انتخاب واحدهای پایه از مدل شش ضلعی استفاده شده است که در جغرافیا سابقه طولانی دارد. برای الگوسازی اختلافات فضایی از شاخصهای عمومی و محلی خودهمبستگی فضاییاستفاده شده است. درسطح عمومی از شاخص I موران و در سطح محلی از شاخصهای LISA استفاده شده است. شاخصهای محلی الگوی فضایی و به عبارتی محلی خوشهها را نشان میدهند. تحلیل و یافتههای تحقیق حاضر نشان میدهد که از نظر شاخصهای مختلف مورد مطالعه، نابرابریهای فضایی وجود دارد ولی در مورد هر شاخص این الگو ممکن است متفاوت باشد.
محمدرضا رضوانی، طاهره صادقلو، حسنعلی فرجی سبکبار، عبدالرضا رکن الدین افتخاری،
دوره 2، شماره 3 - ( 3-1392 )
چکیده
بازاریابی محصولات کشاورزی یکی از اساسیترین و مهمترین شاخصهای توسعه اقتصاد فضاهای روستایی محسوب میگردد. در این راستا، شناسایی فاکتورها و مولفه های تاثیرگذار بر فرآیند بازاریابی این محصولات به ویژه در محصولات فسادپذیری نظیر محصولات دامی و تولیدات لبنی می تواند در هدایت و تسهیل فرآیند بازاریابی و کاهش مشکلات و مسائل موجود در این عرصه به ویژه در اجتماعات محلی بسیار راهگشا باشد. شناسایی و تعدیل توزیع فضایی شاخصهای موثر در فرایند بازاریابی محصولی نظیر شیر با در نظر گرفتن تمامی محدودیتهای زمانی و زیستی این محصول، در سطح تولیدکنندگان خرد(سنتی و نیمه مدرن)؛ از مرحله تولید تا عرضه به مصرفکنندگان مختلف، و برنامهریزی برای سازماندهی به توزیع عناصر تعیین کننده در عرصه بازاریابی و بازاررسانی، با بهینهسازی کاربرد منابع، جلوگیری از اتلاف هزینه و زمان، و همچنین کاهش مسیرهای بازار از طریق کاهش تاثیر واسطهگران، افزایش منافع و رشد اقتصادی تولیدکنندگان روستایی را در پی خواهد داشت. بر این اساس شناخت دقیق عوامل شکل دهنده و تسهیل کننده شبکه فضایی بازاریابی محصول شیر و تغییرات فضایی اشکال بازاریابی در مناطق روستایی با تاکید بر عوامل جغرافیایی به عنوان یکی از هدف اساسی در سطوح مختلف تصمیم گیری و مدیریت و برنامه ریزی اقتصاد روستایی کشور مطرح است. بر این اساس سوال اساسی مقاله شناخت عوامل موثر و تبیین کننده شبکه فضایی بازاریابی و تحلیل تغییرات فضایی فرآیند بازاریابی محصول شیر تحت تاثیر این عوامل در مناطق روستایی با پتانسیل اقتصاد دامداری و تولید شیر در شهرستان خدابنده استان زنجان می باشد. برای دستیابی به این هدف از روش شناسی توصیفی و تحلیلی با بکارگیری داده های پرسشنامه ای، نظرات خبرگان، آزمون تحلیل واریانس استفاده شده است. نتایج نشان می دهد که از بین عوامل سه گانه شناسایی شده در شبکه فضایی بازاریابی شیر، مهمترین عامل از نظر سطوح مختلف تحلیل، عامل عملکردی- رفتاری یا توزیع فضایی عناصر بازاریابی است.
حسنعلی فرجی سبکبار،
دوره 2، شماره 6 - ( 12-1392 )
چکیده
بیکاری یکی از چالشهای پیش روی برنامهریزان در اکثر مناطق جهان میباشد. در ایران نیز بیکاری و کاهش میزان بیکاری یکی از اهداف اصلی برنامههای دولت مطرح شده است. شاخصهای مربوط به فعالیت نشان از تغییرات بیکاری طی زمان دارد. از این رو تحقیق حاضر در پی الگوی فضایی تغییرات مکانی بیکاری در نواحی روستایی کشور است. برای انجام تحقیق از مدل آزمونی تی استودنت استفاده شده است که میتواند آزمون تغییرات فضایی-مکانی را در سطح محلی انجام دهد. برای انجام تحقیق از نتایج سرشماری عمومی نفوس و مسکن 1385 و 1390 استفاده شده است. این اطلاعات در قالب بخشهای سال 1390 باهم تلفیق شدند و شاخصسازی روی آنها انجام شده است. نتایج تحقیق حکایت از نابرابریهای فضایی اشتغال و بیکاری در نواحی روستایی دارد. هم چنین مشخص شد که بهبودهایی در زمینه اشتغالزایی در روستاها بوجود آمده، ولی اختلافات فضایی مشهودی قابل مشاهده است. به علاوه میزان اشتغالزایی برای زنان کمتر و محدودتر بوده و تفاوتهای فضایی- جنسیتی در زمینه اشتغال در نواحی روستایی کشور مشهود است.
مجتبی قدیری معصوم، محمد سلمانی، سیدعلی بدری، حسنعلی فرجی سبکبار، علی قنبری نسب،
دوره 3، شماره 9 - ( 8-1393 )
چکیده
تحولات در زمینه اقتصاد کشاورزی و شکل گیری پدیده روستانشینی شهری در پیرامون کلانشهرها به عنوان فضای دوگانه (نه شهر- نه روستا) و تلفیقی از نشانههای زندگی شهری و روستایی، چالش ها و مشکلات متعددی به دنبال داشته است. اولین گام در راستای حل معضل یاد شده، شناسایی و طبقه بندی ساختار مناطق روستایی و تعیین درجه روستاگرایی و سپس روستانشینی شهری است. هدف اصلی این پژوهش، در گام نخست توصیف و تبیین ساختار روستایی شهرستان رباط کریم، به منظور شناخت سکونتگاههایی که پدیده روستانشینی شهری در آنها رخ داده و سپس تبیین علل شکل گیری آن می باشد. این پژوهش توصیفی و تحلیلی در سه مرحله کلی شامل رتبه بندی توسعه کشاورزی، تعیین درجه روستاگرایی، مشاهده میدانی و طبقه بندی سکونتگاهها به دو بخش روستاگرا و روستانشینی شهری و استخراج عوامل موثر در شکل گیری پدیده روستانشینی شهری انجام شده است. تکنیک های بکار گرفته شده در این پژوهش شامل پرومتی، خوشه بندی سلسله مراتبی، مدل روستاگرایی کلاک و نظریه بنیانی ساده شده می باشد. نتایج بیانگر این است که پدیده روستانشینی شهری در روستاهای آلارد، شترخوار، سفیدار، کیگاور، پرندک، منجیل آباد، انجم آباد و ادران رخ داده و مهمترین عوامل در شکل گیری این پدیده، ابعاد کالبدی فضایی، اجتماعی – فرهنگی، اقتصادی و قانونی، برنامه ریزی و نهادی بوده است.
حسنعلی فرجی سبکبار، نادر ملایی، بهرام هاجری،
دوره 4، شماره 11 - ( 2-1394 )
چکیده
مسئله ی اشتغال و به طور کلی نیروی انسانی در مسائل اقتصادی، جایگاه ویژه ای دارد. در اقتصاد ایران، اشتغال از دغدغه های اصلی سیاست گذاران اقتصادی است. تجزیه و تحلیل روند اشتغال و ساختار آن در سطح کشور و مناطق مختلف آن، مستلزم شناخت دقیق استعدادها و توان بالقوه ی بخش ها و ترکیب آن در مناطق است تا بتوان برنامه ریزی و اشتغال زایی متوازن و متعادلی را در هر یک از بخش ها و مناطق محقق ساخت. هدف از این تحقیق، شناخت وضعیت بخش ها و گروه های عمده فعالیت های اقتصادی در مناطق روستایی کشور می باشد. جامعه آماری پژوهش، 394 شهرستان کشور بوده است که آمار و اطلاعات آن از سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال 1390 استخراج شده و با استفاده از تکنیک ضریب مکانی (LQ)، بخش های پایه که صادر کننده ی نیروی شاغل بوده اند، مشخص گردیده است. نتایج حاکی از آن است که در بخش کشاورزی، غرب و شمال غرب کشور و جنوب شرق از نواحی پایه ای می باشد. در بخش صنعت نیز نواحی مرکزی، شمال و بخشی از جنوب کشور صادر کننده نیروی کار به نواحی دیگر می باشد. بخش خدمات در مناطق مرکزی، شمال شرقی و غربی و جنوب کشور از نواحی پایه است که این نواحی به عنوان صادر کننده نیروی کار خدماتی شناخته می شود.
سید حسن مطیعی لنگرودی، حسنعلی فرجی سبکبار، الهام بهنام زاده،
دوره 5، شماره 17 - ( پاییز 1395 )
چکیده
از دهه 1370 خورشیدی، شکلگیری مراکز شهری کوچک به عنوان راهبردی برای بهبود وضعیت اقتصادی و رسیدن به عدالت اجتماعی در مناطق روستایی ایران، نمود بیشتری یافت؛ چرا که شهرهای کوچک از حیث اقتصادی، میتواند با ایجاد فرصتهای شغلی در بخشهای کشاورزی، صنعت، خدمات و با جذب نیروی کار فعال که در پی یافتن شغل و درآمد به دنبال مهاجرت به شهرهای بزرگ هستند، موجب تعادل اقتصادی در مناطق گردد و بسیاری از مسائل و مشکلات شهرهای بزرگ را کاهش دهد. با توجه به کارکردهای شهرهای کوچک، تحقیق حاضر به دنبال واکاوی و تحلیل اثرات اقتصادی تبدیل به شهر شدن محمودآباد در استان آذربایجان غربی بوده است. در این خصوص به بررسی و مقایسه عملکرد اقتصادی شهر محمودآباد در دو مقطع زمانی قبل و بعد از شهر شدن پرداخته شده است. روش گردآوری دادهها از نوع اسنادی و پیمایشی (کتابخانهای، میدانی، مصاحبه، پرسشنامه) است. جامعه آماری مورد مطالعه 1835 خانوار ساکن در شهر محمودآباد بوده که با استفاده فرمول نمونهگیری کوکران محاسبه و 320 خانوار به عنوان نمونه انتخاب شده است. دادهها با بهرهگیری از نرم افزار SPSS و با استفاده از آزمون T زوجی تحلیل شده است. نتایج بررسیها نشان داد با تبدیل شدن محمودآباد به شهر، وضعیت اقتصادی این سکونتگاه بعد از شهر شدن بهبود نسبی یافته است که عمدتا ناشی از مشاغل خدماتی و اداری بوده است. در ارتباط با وضعیت درآمدی نیز بهبود بسیار کمی ایجاد شده است که این امر میتواند ناشی از وجود تورم بالا در شهرهای کوچک و کاهش قدرت خرید مردم، در سالهای اخیر باشد.
سیدحسن مطیعی لنگرودی، حسنعلی فرجی سبکبار، سیروس حجت شمامی،
دوره 8، شماره 27 - ( بهار 1398 )
چکیده
کشاورزی مهمترین فعالیت در نواحی روستایی است که به صورت سنتی و معیشتی در سکونتگاه های روستایی ایران صورت می گیرد. چنین ساختار اقتصادی و شغلی در نواحی روستایی مسائل خاصی را به دنبال داشته است. مشکلات موجود در مناطق شهری را تنها می توان با ایجاد فرصت های شغلی در مناطق روستایی حل کرد. ایجاد مشاغل متنوع با تنوع بخشی به فعالیت ها در نواحی روستایی، می تواند بسیاری از مشکلات این نواحی را مرتفع سازد. از این رو تحقیق حاضر با هدف تحلیل موانع و قابلیت های تنوع بخشی فعالیت های اقتصادی در نواحی روستایی بخش رحمت آباد و بلوکات شهرستان رودبار تدوین شده است. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش انجام، توصیفی ـ تحلیلی است. در این تحقیق جامعه آماری،14 روستا در غالب تیپهای مختلف(کوهستانی، کوهپایهای و دشتی) واقع در بخش مورد مطالعه است. در این مطالعه موانع و قابلیت های تنوع بخشی فعالیت های اقتصادی به ترتیب با 4 بعد و 44 شاخص، 3 بعد و 30 شاخص و با بهرهگیری از آزمون آماری تحلیل مسیر مورد تحلیل قرار گرفت. جهت تحلیل دادهها از نرم افزار Excel و Spss استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد ساختار فعالیت های اقتصادی در روستاهای بخش رحمت آباد و بلوکات، از وضعیت نامطلوبی برخوردار است. همچنین مشخص شد بعد زیرساختی و نهادی با مجموع اثرگذاری 920/0 بیشترین تأثیر را بر روی سایر ابعاد(بعد محیطی، اجتماعی و اقتصادی) داشته و مهمترین مانع در تنوع بخشی به فعالیت های اقتصادی در روستاهای این بخش است. بعد محیط طبیعی نیز با ضریب 378/0 بیشترین تأثیر را بر روی سایر ابعاد( محیط اقتصادی و محیط اجتماعی-فرهنگی) داشته و قابلیت روستاهای بخش رحمت آباد و بلوکات در تنوع بخشی به فعالیت های اقتصادی محسوب می شود.
زهرا بخشی، سیدحسن مطیعی لنگرودی، حسنعلی فرجی سبکبار، مجتبی قدیری معصوم،
دوره 8، شماره 29 - ( پاییز 1398 )
چکیده
توسعه پایدار نواحی روستایی به عنوان راهبردی جامع و پایدار منوط به وجود پایداری اقتصادی در کنار سایر ابعاد پایداری است. با این حال بیعدالتی اقتصادی، عدم ثبات سازوکارهای اقتصادی، سطوح پایین رفاه اقتصادی، فقر، بیکاری، نارضایتی شغلی و درآمدی، همواره پایداری اقتصادی نواحی روستایی را با تردید مواجه نمودهاست و سطوح مختلفی از نابرابریهای فضایی را به همراه دارد. از آنجا که جلوههایی از فقر، بیکاری، نارضایتی از اشتغال، درآمد و سطوح پایینی از رفاه اقتصادی، در منطقه سبزوار – نیشابور(غرب استان خراسان رضوی)، به چشم میآید، محقق با هدف تحلیل فضایی پایداری اقتصادی سکونتگاههای روستایی منطقه، با استفاده از 48 نماگر، در قالب 516 پرسشنامه در قالب 50 واحد پایه، تحلیل پایداری اقتصادی سکونتگاههای روستایی منطقه را مورد توجه قرار دادهاست. جهت تعیین سطح پایداری اقتصادی، آزمون آماری تیتک نمونهای و جهت الگوسازی اختلافات فضایی، خودهمبستگی فضایی در دو سطح عمومی (آماره موران و آماره G)، و محلی (آمارهGi*) استفادهشدهاست. جهت ساخت واحدهای پایه نظریه MAUPT، مدل چهار ضلعی بکار رفتهاست. نتایج حاکی است پایداری اقتصادی روستاهای منطقه کمتر از میانگین مورد انتظار است و در سطح ضعیف قرار دارد، همچنین ارزشهایی با مقادیر مشابه تمایل به تشکیل خوشه دارند، بنابراین مقادیر پایداری اقتصادی الگوی فضایی خوشه تشکیل دادهاند. مقادیر آماره عمومی G، نشان میدهد که تشکیل خوشهها در سطح فضا ناشی از تمرکز مقادیر زیاد و یا کم نیست بلکه بصورت تصادفی است. همچنین تحلیل لکههای داغ در سطح محلی مبین این است که در قسمت شرق منطقه، لکههای داغ تشکیل شده و در نوار شمالی لکههای سرد تشکیل شدهاند، که نشاندهنده میزان پایین پایداری اقتصادی در این مناطق نسبت به میانگین منطقه است.
مرضیه هادی پور، حسنعلی فرجی سبکبار، فضیله داورخانی، احمد رومیانی،
دوره 9، شماره 32 - ( تابستان 1399 )
چکیده
بحـث اشتغال از مهمترین مباحث مورد توجه درکشورها در حال توسعه و توسعهنیافته محسـوب میشود و مقولهای اقتصـادی، اجتماعی و سیاسی است که باید به آن توجه ویژه شود. از آنجا که نیروی انسانی یکی از مهم ترین و اساسیترین عوامل تولید محسوب میگردد، از طریق مشارکت در تولید چه به لحـاظ فیزیکی(نیروی کار) و چه به لحاظ فکری، مدیریتی و تکنولوژیکی میتواند نقش بسیار برجستهای را در رونـد تولیـد ایفـا نماید، بنابراین لازم است که زمینههای اشتغال نیروی انسانی را فراهم آورد. پژوهش حاضر با هدف تحلیل فضایی و تعیین جایگاه هر یک از (شهرستانهای )کشور به لحاظ بهرمندی از شاخصهای اشتغال زنان و تبیین میزان شکاف بین مناطق کشور در زمینهی بهرهمندی از شاخصهای مذکور انجام شده است. نوع تحقیق کاربردی و روش مورد استفاده توصیفی- تحلیلی و برای گردآوری اطلاعات از مطالعات کتابخانهای و میدانی بهره گرفته شده است. در این تحقیق شهرستانهای کشور مورد ارزیابی قرار گرفته است. برای ارزیابی از 6 شاخص در قالب 2 مولفه استفاده شده است و برای تجزیه و تحلیل دادهها و اطلاعات از سیستم دانش بنیان با استفاده از منطق فازی و نرمافزار متلب و نرمافزارArcGIS بهره گرفته شد. نتایج نشان میدهد که بین استانها و شهرستانهای کشور از لحاظ بهرهمندی از شاخصهای اشتغال زنان نابرابری و شکاف زیادی وجود دارد به طوری که از یک سو، مشارکت اقتصادی زنان با 21/44 درصد در 168 شهرستان در وضعیت خوب و رو به بهبود قرار دارند و از سوی دیگر، بالابودن نرخ بیکاری زنان در استانهای کشور از نظم خاصی پیروی نکرده و هرجا شرایط برای کار و اشتغال فراهم بوده است از نرخ بالایی برخوردار شده است که بخشهایی از سیستان در درجه پایین مشارکت اقتصادی و لکههایی از غرب،کرمانشاه، لرستان و جنوب غرب، در درجه دوم قرار دارند. درجه مشارکت اقتصادی در خوش بینانهترین حالت شامل اصفهان، یزد، خراسان جنوبی و لکههایی از بوشهر و هرمزگان و جزایر جنوبی از مشارکت بالایی برخوردار بوده که شرایط خاص اقتصادی این مناطق در این امر دخیل است.
حسنعلی فرجی سبکبار، علیرضا دربان آستانه، کورش اخوان حیدری، مسعود مدانلوجویباری، هلیا خاتمی،
دوره 10، شماره 37 - ( پاییز 1400 )
چکیده
مفهوم حکمروایی مبتنی بر همیاری حکومت و جامعه مدنی است در جوامع روستایی توسعهپایدار نیازمند نظام مدیریت و حکمروایی کارآمد مبتنی بر ظرفیتها و منابع محلی است. در این پژوهش به تبیین جایگاه حکمروایی و ارتباط بین حکمروایی موجود و تسهیل فرصتهای کارآفرینی و ارائه الگوی حکمروائی خوب در توسعه ظرفیتهای کارآفرینی در منطقه مورد مطالعه پرداخته خواهد شد. پژوهش حاضر به لحاظ نوع، توصیفی-تحلیلی و از نظر هدف، کاربردی- توسعهای و در گردآوری اطلاعات از شیوه کتابخانهای و میدانی استفاده شده است. جامعۀ آماری ساکنان نواحی روستایی شهرستان گمیشان و با استفاده از فرمول کوکران حجم نمونه263 سرپرست خانوار و روش نمونهگیری تصادفی ساده میباشد. با نظرخواهی از صاحب نظران و متخصصین رشتههای جغرافیا، گردشگری، کارآفرینی، مدیریت، اقتصاد و ... هشت شاخص مهم حکمروایی خوب و متغیرهای مربوط به تسهیل فرصتهای کارآفرینی استخراج خواهد شد و بر این اساس مهمترین شاخصها با معادلات ساختاری(SME) اعتبار آن مورد سنجش خواهد گردید. با توجه به حل مدل برنامهریزی خطی در روش بهترین_ بدترین، شاخصهای مشارکت با وزن 401/0 رتبه اول، به عنوان مهمترین شاخص و شاخص مسئولیتپذیری با وزن 024/0 رتبه هشت، کماهمیتترین شاخص حکمروایی خوب در بر تسهیل فرصتهای کارآفرینی معرفی شدند. با تکنیک رتبهبندی WASPAS، روستاهای حوزه شرقی با امتیاز 365/3 در رتبه اول و روستاهای حوزه غربی با وزن 229/3 در رتبه دوم و روستاهای حوزه شمالی با وزن 117/3 در رتبه سوم از نظر تأثیر شاخص حکمروایی خوب در تسهیل فرصتهای کارآفرینی باشند.
مهرانگیز رضائی، حسنعلی فرجی سبکبار، حامد مزینانی، سیامک طهماسبی،
دوره 11، شماره 39 - ( بهار 1401 )
چکیده
فعالیتهای اقتصادی و صنایع اغلب در مناطق خاصی تمرکز مییابند. صنایع مرتبط با فعالیتهای کشاورزی به خصوص صنایع دامی نیز از چنین الگویی پیروی میکنند. شناسایی الگوهای فضایی گاوداریهای صنعتی و نیروهایی که موجب استقرار آنها در مناطق خاص میشود از اهمیت زیادی برخوردار است زیرا میتواند نقش مهمی در طراحی برنامههای آمایشی با هدف توزیع بهینه صنایع دامی متناسب با توانمندیهای مناطق داشتهباشد. این پژوهش با هدف مدلسازی توزیع فضایی گاوداریهای صنعتی و تعیینکنندههای اصلی آن در سطح استانهای ایران انجام شده است. دادههای پژوهش مربوط به تعداد گاوداریهای فعال بهتفکیک استانها و مستخرج از نتایج آمارگیری، از گاوداریهای صنعتی کشور در سالهای 1392، 1395و 1398 میباشد. از رگرسیون وزنی جغرافیایی پواسن(GWPR) برای مدلسازی روابط بین توزیع فضایی گاوداریهای صنعتی و تعیینکنندهها استفاده شد. نتایج نشان میدهد که توزیع فضایی و زمانی گاوداریهای صنعتی در دورههای مورد بررسی تغییرپذیری فضایی و زمانی کمی دارند. به طورکلی، گاوداریهای صنعتی فعال عمدتاً در مناطق مرکزی، جنوب(استان فارس) و شمالشرق تمرکز یافتهاند، این الگو در طی دورههای مورد بررسی تقریباً ثابت بودهاست اما در سال 1398 تاحدودی مناطق شمال غربی نیز بدان افزوده شدهاست. نتایج مدل نشانمیدهد که 84 درصد از انحراف تبیینشده مربوط به متغیرهای مورد بررسی(درصد تولید جو، درصد تولید علوفه، میانگین ارتقاع، تولید ناخالص داخلی، متوسط دما، متوسط بارش، تراکم شبکه راه و درصد جمعیت) است. نتایج ضرایب محلی مدل GWPR نشان داد که مقادیر آن در سراسر فضا یکسان نیست و باتوجه به شرایط محلی تغییر میکند. همچنین مدل GWPR عملکرد بهتری در مقایسه با مدل GPR دارد.
زهرا ترکاشوند، امیر حیدریان، حسنعلی فرجی سبکبار،
دوره 12، شماره 43 - ( بهار 1402 )
چکیده
مهاجرت پدیدهای است که اثرات مهمی در زمینه اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و حتی سیاسی از خود به جای میگذارد. اثرات متقابل عوامل اقتصادی و پدیده مهاجرت دارای جایگاه ویژهای است. برای توسعه کارآفرینی، ایجاد زمینه مناسب برای به کارگیری مهاجرین و شکلگیری بومزیست مناسب کارآفرینی روستایی از ابزارهای موثر در کشورهای توسعه یافته میباشد. در همین چارچوب تعداد بسیاری از مهاجران افغانستانی که در روستاهای ایران ساکن شدهاند و در گذر زمان به عنوان نیروی فعال در ساختار اشتغال روستایی قرار گرفتهاند. بر این پایه پژوهش حاضر به بررسی عوامل موثر بر تشخیص فرصتهای کارآفرینی روستایی از نظر مهاجران افغانستانی میپردازد. پژوهش حاضر از نظر هدف توصیفی-تحلیلی و به لحاظ ماهیت کاربردی است. برای گردآوری دادهها از روش برداشت میدانی (پرسشنامه) بهره گرفته شده است. تعداد نمونه آماری 374 نمونه از بین مهاجران مقیم در محدوده مورد مطالعه است که برای بررسی تشخیص فرصتهای کارآفرینی روستایی از نگاه مهاجران افغانستانی از چهار بعد اقتصادی-مالی، فرهنگی-اجتماعی، شخصیتی-فردی و سیاسی-اداری مورد پرسش قرار گرفتهاند. به منظور تحلیل و پیشبینی اثر شاخصها از آزمون رگرسیون استفاده شد؛ مهمترین عوامل تاثیرگذار به ترتیب شامل شاخصهای سخت کوشی، دسترسی، خلاقیت، اجتماعی، مشارکت و تجربیات هستند، که مربوط به بعد شخصیتی- فردی و فرهنگی-اجتماعی هستند و مهمترین موانع شامل ابعاد اقتصادی-مالی و فرهنگی-اجتماعی است که به ترتیب شامل شاخصهای حامی و پشتیبانی مالی، سرمایهگذاری، مشاغل و قوانین و فرهنگی هستند. افزایش تشخیص فرصتهای کارآفرینی در ابعاد اقتصادی-مالی و فرهنگی-اجتماعی شامل ، تامین سرمایههای لازم در قالب ارائه تسهیلات، افزایش مشارکت در فعالیتهای خلاقانه، افزایش سطح سواد شغلی، آشنایی با قوانین کسبوکار، استفاده از خدمات مشاورهای و بهرهگیری از تجربیات کارآفرینان شاخص، راهکارهای پیشنهادی این پژوهش است.