جستجو در مقالات منتشر شده


3 نتیجه برای الگوی کشت

پریسا شاهین رخسار، امین علیزاده، حسین انصاری، محمد قربانی،
دوره 7، شماره 25 - ( 9-1397 )
چکیده

اصلاح الگوی کشت به‌عنوان یکی از مهم‌ترین الزامات بخش کشاورزی کشور به‌صورت گسترده از سوی کارشناسان و فعالان این حوزه مورد تأکید قرارگرفته است. استان گیلان علیرغم برخورداری از نزولات جوی، به دلایل مختلف ازجمله پراکنش نامناسب بارندگی و تغییر کیفیت آب‌های سطحی و زیرزمینی با پدیده کم‌آبی در فصل کشت برنج مواجه شده است و در برخی از  موارد نیاز به طراحی مجدد الگوی کشت دارد. پژوهش حاضر با هدف شناسایی موانع و چالش‌های بازطراحی الگوی کشت در استان گیلان با بررسی ذهنیت‌های خبرگان کشاورزی با استفاده از روش‌ کیو انجام‌ شده است. جمع‌آوری داده­های این پژوهش در دو مرحله صورت گرفته است. ابتدا پرسشنامه­ای حاوی دو سؤال در زمینه موانع و چالش های بازطراحی الگوی کشت بین کارشناسان و مدیران دو سازمان متصدی مدیریت آب کشاورزی توزیع گردید و پس از جمع­آوری دیدگاه­های آن‌ها و بررسی منابع داخلی و خارجی، تعداد 25 گویه به‌عنوان نمونه عبارات کیو انتخاب شد. در مرحله دوم تعداد 25 مشارکت­کننده، متشکل از مدیران و کارشناسان شرکت سهامی آب منطقه­ای و  سازمان جهاد کشاورزی گیلان و اساتید گروه آب و گروه اقتصاد کشاورزی دانشگاه­ گیلان به روش نمونه­گیری هدفمند انتخاب شدند. در نهایت داده‌ها با استفاده از نرم‌افزار METHOD 2.11 PQ به روش تحلیل عاملی کیو پردازش و تحلیل شدند. بر اساس نتایج پژوهش، 5 الگوی ذهنی متمایز در میان مشارکت‌کنندگان شناسایی و با توجه به ماهیت متغیرهای سازنده آن نام‌گذاری شدند که 44/61 درصد از واریانس کل را تبیین نمودند. تدوین دستورالعمل شفاف و کاربردی با بهره­گیری از دیدگاه‌های شناسایی‌شده، رفع موانع سازمانی پژوهشی مرتبط با تعیین و بهینه‌سازی الگوی کشت، توجه به نیازهای اقتصادی کشاورزان و تنوع درآمدی برای کاهش مخاطرات تغییر الگوی کشت، توجه به قابلیت‌ها و توان تولیدی اراضی ازجمله عوامل مؤثر در باز طراحی الگوی کشت نواحی روستایی استان گیلان  بوده است.

وحید ریاحی، پرویز ضیائیان فیروزآبادی، فرهاد عزیزپور، پرستو دارویی،
دوره 8، شماره 30 - ( 11-1398 )
چکیده

تغییرات الگوی­کشت، فرآیندهای پویای فضایی هستند که از مؤلفه­های بسیاری تأثیر می­پذیرد. شناخت این مؤلفه­های تأثیرگذار، بازگوکننده­ی عـواملی است که برای انتخـاب نـوع کشت موردتوجه کشاورزان قرار می­گیـرد که خود باعث درک بهتر چرایی رفتار آ­ن­ها خواهد شد و می­تواند مــورد اســتفاده مســئولان و سیاستگذاران بخش­کشاورزی به­منظور معرفی ­محصولات و نوآوری­های­ جدید بــه کشــاورزان و هدایت تصمیمات آن­ها به­سوی تنظیم الگوی کشت بهینه قرار گیرد. در این مقاله ضمن بررسی عوامل درونی و بیرونی مؤثر بر انتخاب الگوی­کشت در نواحی روستایی لنجانات و چگونگی ارتباط این عوامل در ایجاد ناپایداری الگوی کشت در این ناحیه، به بررسی پیامدهای ایجاد شده بر اثر این ناپایداری با استفاده از روش کیفی پرداخته شده است. مشارکت­کنندگان پژوهش، بهره­برداران کشاورز ساکن در محدوده 10کیلومتری در دو طرف رودخانه زاینده­رود در ناحیه لنجانات (بلوک لنجان) هستند. از بین آن­ها، با استفاده از نمونه­گیری نظری، 25 نفر در پژوهش مشارکت داشتند. دراین پژوهش از فنون مشاهده، مصاحبه­های عمیق و بحث گروهی متمرکز برای جمع­آوری اطلاعات و از روش نظریه­ی زمینه­ای برای تحلیل اطلاعات استفاده شد. ناپایداری الگوی کشت، تک­عاملی نبوده، بلکه متأثر از عوامل مختلفی است که ماهیت طبیعی اکولوژیک، اجتماعی اقتصادی، زیرساختی و نهادی دارند. در بین این عوامل، وجود و بروز تنش­های محیطی و ضعف نقش­پذیری مؤثر دولت عواملی هستند که از نگاه جامعه محلی از اهمیت بالاتری برخوردار هستند. ناپایداری الگوی کشت متأثر از این عوامل، ناحیه لنجانات را با پیامدهایی چون تغییر و تخریب اراضی زراعی، تضعیف نظام اقتصادی کشاورزان و در نهایت افزایش مهاجرفرستی و زوال روستایی روبرو ساخته است.

محمدحسین کریم، مهرشاد طولابی نژاد،
دوره 10، شماره 38 - ( 12-1400 )
چکیده

تجدید حیات روستاها به عنوان پیاده­سازی استراتژی توسعه روستایی از طریق توسعه اقتصادی، اجتماعی و زیباسازی روستاها معرفی شده است. در مناطق روستایی، احیای بخش کشاورزی به عنوان پایه­ای اصلی و به عنوان مبنایی برای رسیدن به این هدف در نظر گرفته شده است. با توجه به اهمیت این موضوع، هدف از این مطالعه ارزیابی شاخص­ ها و راهبردهای احیای کشاورزی در راستای تجدید حیات مناطق روستایی می ­باشد. تحقیق حاضر از نظر هدف، کاربردی و روش انجام آن ترکیبی (کیفی و کمی) است. ابزار گردآوری داده­ها و اطلاعات پرسش­نامه و مصاحبه می ­باشد. جامعه آماری پژوهش، کارشناسان مختلف در زمینه­های تحصیلی جغرافیای روستایی، اقتصاد کشاورزی، علوم اجتماعی و جامعه­شناسی روستایی، کارشناسان جهاد کشاورزی، متخصصان/نخبگان/ مدیران و جوانان روستایی استان لرستان می­باشد. با روش نمونه­گیری هدفمند 70 کارشناس به عنوان نمونه انتخاب گردید. برای پاسخگویی به سوالات پژوهش از مدل تحلیل شبکه­ای فازی (FANP)، مدل گسترش عملکرد کیفیت (QFD) و برای شناسایی راهبردهای اجرایی تجدید حیات مناطق روستایی از مصاحبه­های اکتشافی و نتایج مدل تجربی  QFDاستفاده شد. نتایج پژوهش گویای آن است که 1) سرمایه­گذاری، 2) توسعه بازاریابی، 3) سیاست­های حمایت از کشاورزان، 4) اصلاح و تغییر الگوی کشت مهم­ترین راهبردهای احیای کشاورزی در لرستان بوده­اند. نتایج مدل QFD و ماتریس ارتباط نشان داد که 1) عامل انسانی، 2)کمک مالی/مشاوره دولتی، 3)عامل اجتماعی، 4)منابع محلی و 5)برنامه­ریزی محیطی/امکانات برای توسعه آتی روستاها و کشاورزی مهم­ترین پیشران­های مورد نیاز تجدید حیات مناطق روستایی لرستان می­باشند. آموزش نیروی انسانی و رهبری محلی، کمک مالی/ سرمایه­ای و مشاوره دولتی، عامل اجتماعی و تقویت مشارکت، استفاده بهینه از منابع محلی و برنامه­ریزی بر اساس منابع محیطی و امکانات محلی برجسته­ترین استراتژی­های اجرایی تجدید حیات مناطق روستایی لرستان با تاکید بر بخش کشاورزی بودند. از نتایج این پژوهش برای احیای کشاورزی و تجدید حیات روستایی در سایر مناطق روستایی ایران می­توان استفاده نمود.


صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه اقتصاد فضا و توسعه روستایی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 |

Designed & Developed by : Yektaweb