جستجو در مقالات منتشر شده


2 نتیجه برای پارادایم رابطه ای

حسن افراخته،
دوره 10، شماره 37 - ( 9-1400 )
چکیده

جغرافیای اقتصادی در جهان، از آغاز تا کنون پارادایم­های متفاوتی را وفق نیاز زمان تجربه کرده است. یکی از پارادایم­هایی که به طورعمیقی به ویژه در ایران مرسوم شده و تداوم دارد، پارادایم تحلیل فضایی است که در آن متغیرهای" موقعیت مکانی"، "دسترسی"و " وفور منابع طبیعی"، از عوامل اصلی رشد اقتصادی نواحی  تلقی می­شوند. هدف مقاله حاضر، نگاهی انتقادی به دیدگاه تحلیل فضایی در جغرافیای اقتصادی از منظر جغرافیای اقتصادی رابطه­ای است. در این مقاله از منطق رئالیسم انتقادی استفاده شده است. بنا بر ماهیت تحقیق، اطلاعات مورد نیاز به روش اسنادی جمع­آوری شده است و دو نوع نمونه به عنوان مصداق معرفی شده و در آن­ها داده­های مورد نیاز تحقیق جمع­آوری شده است. یکی از این نمونه­ها، استان خوزستان و استان یزد به عنوان"نواحی مختلف درسیستم سیاسی- نهادی واحد"،  و دیگری  ناحیه "نوگالس آریزونا"، در ایالات متحده و " نوگالس سونورا"در کشور مکزیک به عنوان" نواحی واحد در نظام­های سیاسی- نهادی مختلف" است. در تبیین داده­های جمع­آوری شده  از تحلیل گفتمان استفاده شده است. نتیجه نشان می­دهد که موقعیت مکانی و ماهیت ذاتی نواحی و منابع طبیعی، تعیین کننده نقش اقتصادی نواحی نیست. زیرا ناحیه، بازیگر اقتصادی نیست و مجاورت جغرافیایی در هر شرایطی به توسعه اقتصادی منجر نمی­شود. نمونه­های خوزستان، یزد و نوگالس سونورا، حاکی از آن است که به رغم ویژگی­های اکولوژیکی مشابه، نتایج اقتصادی یکسانی حاصل نمی­شود زیرا توسعه اقتصادی محصول درهم تنیدگی غیر تجاری محل، تکنولوژی و سازمان(تثلیث مقدس) است. به همین دلیل، نوگالس آریزونا که از نظر اکولوژیکی، شرایطی مشابه نوگالس سونورا دارد، ولی به دلیل وجود درهم تنیدگی های غیر تجاری محل، تکنولوژی و سازمان، از توسعه اقتصادی به مراتب بالاتری برخوردار است.

حسن افراخته،
دوره 11، شماره 41 - ( 9-1401 )
چکیده

هدف مقاله، درک رابطه بین سیستم نهادی و خلق دانش است و به این سئوال پاسخ داده می­شود که سیستم نهادی چگونه و طی چه شرایطی می­تواند نوآوری و خلق دانش را تقویت کند. در این راستا، نخست دانش و نوآوری از منظر پارادایم رابطه ­ای معرفی شده است، آنگاه رابطه بین نهادها و توسعه دانش و نوآوری، شرایط و عوامل آن تجزیه و تحلیل شده است. با تکیه بر نظریه ساختاری گیدنز، استدلال می­ شود که نهاد، از سویی فرآیندهای تعامل اقتصادی  را شکل می­دهد و از سوی دیگر  از فرآیندهای تعامل اقتصادی شکل می­گیرد که موجب ایجاد مسئله متناقضی می­ شود و آن این که از سویی نهادها ساختارهایی هستند که عمل انسانی را شکل می­ دهند و از سوی دیگر، برای خلق نوآوری و دانش باید تغییرات نهادی صورت بگیرد و نهادهای مشوق نوآوری و خلق دانش ایجاد شوند، اگر کنش بازیگران از  نهادها شکل می­ گیرند، بازیگران چگونه می­توانند همان نهادها را تغییر دهند. به عبارت دیگر افراد چگونه می­ توانند نهادی را تغییر دهند که عقلانیت و اقدام آنها مقید به  همان  نهاد است؟  بر اساس مطالعه، وقتی بازیگران کارآفرینی نهادی می­خواهند نهادهای موجود را تغییر و نهادهای جدیدی ایجاد کنند، باید محیط نهادی موجود را تغییر دهند. چون نهادهای موجود برای بسیاری از بازیگران منافع دربر دارد، کارآفرینان نهادی مجبورند منابع را بسیج کنند و قابلیت­ های خاص را به منظور ارتقای مشروعیت و حقانیت برای تغییر و  متقاعد کردن دیگران در پذیرش شیوه ­های جدید توسعه دهند. در نتیجه نهادی اولیه شکل می­گیرد که با گذشت زمان تثبیت و به نهادی پذیرفته شده تبدیل می ­شود.


صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه اقتصاد فضا و توسعه روستایی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 |

Designed & Developed by : Yektaweb