جستجو در مقالات منتشر شده


15 نتیجه برای الگو

حمید جلالیان، حسین دادگر،
دوره 2، شماره 6 - ( 12-1392 )
چکیده

یکی از ابعاد مهم توسعه پایدار، مساله حفاظت از محیط زیست و منابع آن است، به طوری که سایر ابعاد توسعه نیز در ارتباط مستقیم و غیرمستقیم با این بُعد قرار دارد. قسمت اعظم منابع طبیعی کشور در قلمرو روستاها واقع شده و نگهداری و تقویت این منابع جزء الزامات توسعه پایدار قلمداد می‏شود. مدیریت صحیح و مکان­یابی زباله‏های روستایی از اقدامات اساسی در راستای حفاظت از محیط زیست روستاها به شمار می‎آید. در محیط‎های نرم‎افزاری GIS روش‎های مختلفی از قبیل BOOLEAN، FUZZY، WLC و OWA برای تلفیق اطلاعات و مکان­یابی دفن زباله وجود دارد،از آن جایی که روش OWA (الگوریتم میانگین مرتب‎شده وزنی) دارای انعطاف‎پذیری بالائی بوده و به نوعی تکامل یافته روش‎های دیگر است، بنابراین می‎تواند نتایج دقیق‏تری را به دست دهد. در این تحقیق با استفاده از منطق فازی و روش OWA در محیط سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) به مکان­یابی دفن زباله در دهستان قلعه دره سی اقدام گردید. برای این کار از 11 شاخص استفاده شد و نتایج حاصل از تحقیق با استفاده از حالت‎های مختلف روش OWA در هفت کلاس مدل­سازی گردید. با بررسی نقشه‎های مختلف ایجاد شده در وضعیت‎های مختلف روش OWA آشکار شد که از بین آن­ها وضعیت «ریسک کم و دارای توازن» با بیشترین دقت همراه بوده است؛ به طوری که طبق همین وضعیت 515/21 کیلومتر مربع از محدوده دهستان به عنوان بهترین کلاس‎ها برای دفن زباله تشخیص داده شد.

عبدالرضا رکن الدین افتخاری، سمیرا محمودی، غلامرضا غفاری، مهدی پورطاهری،
دوره 4، شماره 11 - ( 2-1394 )
چکیده

اهمیت توسعه پایدار روستایی و نقش حیاتی آن در توسعه بیشتر کشورهای درحال رشد، بر کسی پوشیده نیست و به باور کارشناسان و دست‌اندرکاران امر تحقیق، این مهم بیش از هر چیز در گرو برخورداری از سرمایه مناسب- به ویژه سرمایه اجتماعی- از طریق مشارکت و اعتماد اجتماعی امکان پذیر است. مطالعات انجام شده، حاکی از لزوم توجه به سرمایه اجتماعی در دستیابی به توسعه پایدار و از جمله توسعه پایدار روستایی می باشد. واکاوی ها در این ارتباط نشان می دهد، اغلب مطالعات صورت گرفته در زمینه سرمایه اجتماعی و توسعه پایدار روستایی در ایران، دارای نگرش جامعه شناسی بوده و بعد فضایی در آنها نادیده گرفته شده و یا بسیار کمرنگ است. در نتیجه، آنچه که از واکاوی نوشته های سرمایه اجتماعی و توسعه پایدار روستایی به دست می آید، این است که مفهوم سرمایه اجتماعی به ویژه با «بُعد فضایی»، می‌تواند به عنوان رهیافتی جامع برای تحقق پایداری اجتماعی در رویکرد توسعه پایدار روستایی به حساب آید؛ چرا که هدف اصلی توسعه پایدار روستایی با رویکرد سرمایه اجتماعی، ارتقای کیفیت زندگی مردم محلی، توانمندسازی، ظرفیت سازی، افزایش مشارکت و اعتمادسازی، افزایش اعتماد به نفس و توسعه شبکه های ارتباطی روستاییان در داخل و بیرون از محیط روستا و توسعه نهادی می‌باشد. بدین منظور، پژوهش حاضر با هدف ارتقای سطح توسعه یافتگی روستایی، به دنبال پاسخ گویی به این سؤال است که چه نوع ارتباطی بین سرمایه اجتماعی و توسعه پایدار روستایی وجود دارد؟ و سرمایه اجتماعی از کدام الگوی فضایی تبعیت می کند؟ برای دریافت پاسخ علمی، از روش توصیفی- تحلیلی و پیمایشی استفاده شد. جامعه آماری دربرگیرنده 18 روستای خراسان رضوی و واحد تحلیل در دو سطح فرد و روستا انتخاب شد. نتایج حاکی از این است که بین سرمایه اجتماعی با توسعه روستاهای مورد مطالعه رابطه معنادار آماری برقرار است. همچنین اینکه، سرمایه اجتماعی 5/23 درصد از توسعه یافتگی روستاهای مورد مطالعه را تبیین می نماید. در نتیجه، بر اساس تحلیل رگرسیون می‌توان اذعان نمود که با افزایش سرمایه اجتماعی در روستاهای مورد مطالعه، سطح توسعه یافتگی نیز ارتقاء می یابد. بعلاوه، میزان شاخص I برای تحلیل الگوی فضایی نقاط روستایی براساس شاخص سرمایه اجتماعی، 41/0 می‌باشد که با عنایت به E(I) محاسبه شده (03125/0-) می توان گفت که الگوی فضایی سرمایه اجتماعی روستاهای مورد مطالعه، به سمت الگوی متمرکز یا خوشه ای گرایش دارد. از سوی دیگر، نتایج نشان‌دهنده ی نبود رابطه معنادار آماری بین موقعیت طبیعی روستاهای مورد مطالعه و میزان فاصله از شهر، با نوع الگوی فضایی سرمایه اجتماعی در محدوده مورد مطالعه می¬باشد.

علی علی مددی، عبدالحمید نظری، محمود مرادی، رامین غفاری،
دوره 5، شماره 16 - ( 5-1395 )
چکیده

طرح هدفمندی یارانه­ها به پشتوانه ماده (3) قانون برنامه چهارم اجرا شده است. نظر به تغییر شیوه پرداخت آن از شکل «کالایی» به صورت «نقدی» و تأثیر مستقیمی که بر الگوی مصرف خانوارها دارد، این تحقیق در چارچوب رویکرد "معیشت پایدار(LS)" انجام شده است؛ چرا که رویکرد معیشت پایدار علاوه بر رفع نیازهای روزانه، امرار معاش، تسهیلات رفاهی، افزایش قابلیت­ها و توانمندسازی نسل­های کنونی، بر ابعاد زیست محیطی و حفظ دارایی­ها و منابع طبیعی برای آیندگان تأکید دارد. روش تحقیق حاضر توصیفی ـ تحلیلی است که با هدف شناسایی اقشار اجتماعی روستایی و اثرات طرح هدفمندی یارانه­ها بر الگوی مصرف معیشتی آنان در دو ناحیه متفاوت انجام شده است. جامعه آماری 16140 خانوار ساکن در 88 روستای شهرستان­های کلات و بینالود بوده است. برای نمونه­گیری از روش­های خوشه­ای و تصادفی سیستماتیک استفاده شده است، در مجموع 38 روستای نمونه انتخاب و سپس طبق جدول مورگان- کرچی حجم نمونه تعداد 360 خانوار تعیین شده است. گردآوری داده­ها با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته بوده است. پایایی پرسشنامه با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ 83/0 به دست آمده است. با استفاده از آمارهای توصیفی و آزمون­های"کولموگروف اسمیرنف"،"یومن ویتنی"و"کراسکال والیس" تجزیه و تحلیل داده­ها انجام شده است. در نهایت نتایج نشان داد که تباینات محیطی و توزیع نامتوازن منابع اقتصادی، هم بر شاخص متوسط سرمایه  و هم بر متوسط درآمد تأثیر داشته و موجب اختلاف طبقاتی دو ناحیه شده است. از نظر تغییر الگوی مصرف نیز بین مقادیر مصرف طبقات کم درآمد نواحی، تفاوت معنادار و در طبقات مرفه فاقد معناداری آماری بوده است. در مجموع می­توان گفت پرداخت یارانه­ها در تعدیل شکاف طبقاتی هر دو ناحیه تأثیر داشته است که میزان آن در کلات بیش از بینالود بوده است. 


ولی الله رحمانی، نصرالله مولائی هشجین، تیمور آمار شیرکیائی،
دوره 5، شماره 17 - ( 8-1395 )
چکیده

امروزه با توجه به اهمیت همه جانبه­ای که پایداری به عنوان پارادایم حاکم در موضوع توسعه به دست آورده، پرداختن به توسعه پایدار روستایی امری ضروری است. بر این اساس در این مقاله به بررسی تحلیل راهبردی گردشگری روستایی ناحیه غرب مازندران در راستای توسعه پایداردر روستاهای هدف و نمونه گردشگری غرب مازندران از دیدگاه کارشناسان و برنامه­ریزان و مردم پرداخته شده است. داده­های تحقیق از طریق تنظیم پرسشنامه­های مختلف، مطالعات میدانی و اسنادی برای 37 روستای هدف و نمونه گردشگری غرب مازندران جمع آوری شده است. تجزیه و تحلیل داده­ها و نتایج به دست آمده بر اساس الگوی راهبردی ارزیابی پایداری سازمان دهی شده و تحلیل شده  هر یک از نقاط قوت و ضعف، فرصت و تهدید به صورت نمودارX   و Y برای ارائه استراتژی و الگوهای راهبردی ارزیابی پایداری تنظیم گردیده و به ارائه استراتژی تدافعی (WT) جهت رسیدن به پایداری روستاهای غرب مازندرا ن پرداخته شده است.


وحید ریاحی، طاهر پریزادی، علی سنگین استادی،
دوره 6، شماره 20 - ( 5-1396 )
چکیده

در مناطق روستایی، مسکن به عنوان اساسی‌ترین بخش از فضای کالبدی روستا مطرح بوده که توسط روستاییان و گاهاً توسط دولت و بخش عمومی در راستای رفع نیازهای مختلف اجتماعی، اقتصادی و کالبدی روستائیان شکل گرفته است. تکنیک ساخت و الگوی تأمین این مساکن، به همان اندازه که متأثر از عوامل طبیعی است از ساختارهای ذهنی و اجتماعی روستاییان نیز تأثیر می‌پذیرد. هدف تحقیق حاضر شناخت الگوی های تأمین مسکن در سکونتگاه های روستایی شهرستانهای تایباد و باخرز و تحلیل عوامل موثر بر الگوی غالب مسکن بوده است. محدوده مورد مطالعه پژوهش حاضر نواحی روستایی دو شهرستان تایباد و باخرز با شش روستای منتخب است که دارای بیش‌ترین تنوع از نظر الگوهای تأمین مسکن است. به این منظور تعداد 90 پرسشنامه برای استفاده‌کنندگان از دو الگوی مسکن حمایتی (بنیاد مسکن انقلاب اسلامی) و مسکن اجتماعی (کمیته امداد امام خمینی) طراحی و توزیع گردیده است. به منظور تحلیل علّی استقبال روستائیان به طور عام از الگوی مسکن آزاد، متولیان امور روستایی مورد پرسشگری قرار گرفته­اند. تحلیل یافته‌های پژوهش با استفاده از نرم‌افزار SPSS و آزمون‌های آماری فریدمن و کای دو انجام شده است. نتایج پژوهش نشان‌دهنده عدم رضایت روستائیان از دو الگوی تأمین مسکن حمایتی و اجتماعی و استقبال عام روستائیان از الگوی تأمین مسکن آزاد (خودساخته) است؛ زیرا این الگو سازگاری و همخوانی بیشتری با ساختارهای معیشتی روستاییان داشته است؛ درحالی که دو الگوی دیگر بیشتر با هدف تأمین سرپناه برای خانوارهای روستایی بوده است.

مصطفی طالشی، محمدعلی رحیمی پور شیخانی نژاد،
دوره 6، شماره 22 - ( 11-1396 )
چکیده

از مهم­ترین مباحث در پایداری نظام سکونتگاه­ های روستایی، پایش و تحلیل نظام کاربری اراضی است. در دهه­ های اخیر به دلیل تحولات اجتماعی و اقتصادی سکونتگاه­ های روستایی شرق گیلان شاهد تخریب و تبدیل اراضی کشاورزی به سایر کاربری­ های زمین از جمله پوشش سکونتگاهی توسعه کالبدی فضاهای شهری و روستایی بوده­ ایم. این پژوهش الگوی تخصیص پایدار کاربری زمین را با بهره­ گیری از الگوی پایش تغییرات پوشش زمین تحلیل می­ نماید. قلمرو مکانی آن شامل شهرستان­های سیاهکل، ‌لنگرود،‌ لاهیجان و آستانه اشرفیه، واقع در شرق استان گیلان است. از جمله دلایل انتخاب محدوده مورد مطالعه وجود تنوع توپوگرافیک (پهنه ­های ساحلی، دشتی، ییلاقی، پایکوهی و کوهستانی)، توزیع گونه ­های متفاوت سکونتگاه­ های روستایی و بیشترین تحولات کاربری زمین در قالب یک محیط جغرافیایی برای طرح­ ریزی مسئله پژوهش است. پایش زمانی تغییرات پوششی در سال­های 1989م. (1368ش)، 2000 م. (1379ش) و 2015 م، (1394ش) و در افق سال 2030 میلادی انجام شده است. نتایج حکایت از این دارد که در پهنه مورد مطالعه، سهم پوشش ­های سازگار با طبیعت کاهش یافته و سهم پوشش سکونتگاهی افزایش یافته است. از سوی دیگر به کمک تکنیک ­های آینده­ نگاری و شناسایی عوامل محرکه کلیدی اثرگذار در تغییرات پوششی، سه سناریو برای تغییرات آینده مورد پیش بینی قرار گرفته است. به منظور اتخاذ رویکردی پایدار در همزیستی با طبیعت وتعادل بخشی سناریوهای متفاوت با به­ کارگیری از مدل تخصیص زمین (MOLA)، الگوی پیش بینی سال 2030 با وسیع­ترین پوشش سکونتگاهی (فضاهای کالبدی روستایی و شهری) در میان الگوها امتیاز به دست آورد. گسترده­ترین پوشش سکونتگاهی در الگوی سناریوها، به ترتیب برای سناریوی سوم، دوم و اول حاصل شد. بدین ترتیب الگوی تخصیص زمین نشان می دهدکه تکنیک مورد استفاده، از توانایی حل و فصل تعارضات موجود میان سناریوهای متضاد و تعدیل الگوی پیش بینی برخوردار است. 

پریسا شاهین رخسار، امین علیزاده، حسین انصاری، محمد قربانی،
دوره 7، شماره 25 - ( 9-1397 )
چکیده

اصلاح الگوی کشت به‌عنوان یکی از مهم‌ترین الزامات بخش کشاورزی کشور به‌صورت گسترده از سوی کارشناسان و فعالان این حوزه مورد تأکید قرارگرفته است. استان گیلان علیرغم برخورداری از نزولات جوی، به دلایل مختلف ازجمله پراکنش نامناسب بارندگی و تغییر کیفیت آب‌های سطحی و زیرزمینی با پدیده کم‌آبی در فصل کشت برنج مواجه شده است و در برخی از  موارد نیاز به طراحی مجدد الگوی کشت دارد. پژوهش حاضر با هدف شناسایی موانع و چالش‌های بازطراحی الگوی کشت در استان گیلان با بررسی ذهنیت‌های خبرگان کشاورزی با استفاده از روش‌ کیو انجام‌ شده است. جمع‌آوری داده­های این پژوهش در دو مرحله صورت گرفته است. ابتدا پرسشنامه­ای حاوی دو سؤال در زمینه موانع و چالش های بازطراحی الگوی کشت بین کارشناسان و مدیران دو سازمان متصدی مدیریت آب کشاورزی توزیع گردید و پس از جمع­آوری دیدگاه­های آن‌ها و بررسی منابع داخلی و خارجی، تعداد 25 گویه به‌عنوان نمونه عبارات کیو انتخاب شد. در مرحله دوم تعداد 25 مشارکت­کننده، متشکل از مدیران و کارشناسان شرکت سهامی آب منطقه­ای و  سازمان جهاد کشاورزی گیلان و اساتید گروه آب و گروه اقتصاد کشاورزی دانشگاه­ گیلان به روش نمونه­گیری هدفمند انتخاب شدند. در نهایت داده‌ها با استفاده از نرم‌افزار METHOD 2.11 PQ به روش تحلیل عاملی کیو پردازش و تحلیل شدند. بر اساس نتایج پژوهش، 5 الگوی ذهنی متمایز در میان مشارکت‌کنندگان شناسایی و با توجه به ماهیت متغیرهای سازنده آن نام‌گذاری شدند که 44/61 درصد از واریانس کل را تبیین نمودند. تدوین دستورالعمل شفاف و کاربردی با بهره­گیری از دیدگاه‌های شناسایی‌شده، رفع موانع سازمانی پژوهشی مرتبط با تعیین و بهینه‌سازی الگوی کشت، توجه به نیازهای اقتصادی کشاورزان و تنوع درآمدی برای کاهش مخاطرات تغییر الگوی کشت، توجه به قابلیت‌ها و توان تولیدی اراضی ازجمله عوامل مؤثر در باز طراحی الگوی کشت نواحی روستایی استان گیلان  بوده است.

علی سردارشهرکی، سمیرا امیرزاده، احمد اکبری،
دوره 8، شماره 28 - ( 6-1398 )
چکیده

هدف اصلی مقاله حاضر بررسی عوامل مؤثر بر توزیع درآمد در مناطق روستایی ایران است. برای تحقق این هدف و تعیین روابط بلند مدت بین بهره­وری توزیع درآمد و متغیرهای توضیحی، از روش هم­انباشتگی جوهانسن- جوسیلیوس و الگوی تصحیح خطای برداری (VECM) استفاده شده است. یافته های حاصل از تخمین تابع بلندمدت مدل، بیانگر تأثیر منفی و معنی­دار متغیرهای تحقیق و توسعه، سرمایه گذاری در صنایع روستایی، بهره وری نیروی کار و شاخص نسبت سطح زیر کشت به تعداد نیروی کار بر ضریب جینی است. همچنین تأثیر رشد اقتصادی بر ضریب جینی مثبت و معنادار شده است، از این رو رشد بهره­وری نیروی کار کشاورزی منجر به بهبود توزیع درآمد و کاهش فقر در مناطق روستایی می­شود و افزایش سرمایه گذاری در صنایع روستایی، افزون بر بهبود توزیع درآمد، از درصد روستاییان کم درآمد نیز خواهد کاست. همچنین، مخارج تحقیقات و آموزش کشاورزی به کاهش ضریب جینی در راستای توزیع عادلانه­تر درآمد خواهد انجامید. در این راستا می بایست، زیرساخت های اقتصادی که از عوامل بسیار مهم در رشد و توسعه اقتصادی هر کشور است، در مناطق روستایی و مناطق دارای فقر گسترده، توسعه یابند تا بر میزان عدالت افزوده و از میزان فقر کاسته خواهد شود.

علیرضا کرباسی، سیدحسین محمدزاده، هنگامه هندی زاده،
دوره 8، شماره 29 - ( 9-1398 )
چکیده

گسترش کشت کلزا در مناطق روستایی به دلیل جلوگیری از مهاجرت و اشتغال پایدار نقش مهمی در توسعه روستایی دارد. تامین حدود 90 درصد از دانه های روغنی مورد نیاز ایران از طریق واردات، اهمیت و ضرورت بررسی عوامل و دلایل توسعه کشت کلزا را دوچندان می کند. هدف اصلی این مطالعه بررسی عوامل مؤثر بر افزایش سطح زیرکشت کلزا در مناطق روستایی استان خراسان­رضوی بوده است. به این منظور تعداد 550 پرسشنامه در سال 1397 با استفاده از روش نمونه­گیری تصادفی طبقه بندی شده در مناطق روستایی چهار شهرستان استان خراسان­رضوی که دارای بیشترین سطح زیرکشت و پتانسیل تولید کلزا هستند تکمیل گردید. به منظور بررسی مؤلفه­های اثرگذار بر افزایش سطح زیر کشت کلزا به دلیل پراکندگی مناطق روستای مورد مطالعه و تاثیر مجاورت بر توسعه کشت کلزا از الگوی اقتصادسنجی فضایی استفاده گردید. نتایج نشان داد که برخی مؤلفه های توسعه اقتصادی- اجتماعی و زیست محیطی روستایی مانند درآمد روستاییان، شغل غیر کشاورزی، بهبود در پرداخت تسهیلات بانکی،برگزاری کلاس های آموزشی و شرایط اقلیمی نقش مثبت و معنی داری بر افزایش و توسعه سطح زیرکشت کلزا در این مناطق دارد. دسته بندی متغیرهای اثر گذار به سه گروه اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی نشان داد که گروه متغیرهای اقتصادی روستایی با بیشترین ضریب دارای بالاترین تاثیر بر افزایش سطح زیرکشت کلزا می باشند. از سوی دیگر نتایج نشان داد که توسعه کشت کلزا به دلیل درآمد زایی و تاثیرات مثبت زیست محیطی آن سبب ایجاد اشتغال پایدار روستایی، کاهش مهاجرت روستا به شهر و توسعه روستایی و محلی می شود.

وحید ریاحی، پرویز ضیائیان فیروزآبادی، فرهاد عزیزپور، پرستو دارویی،
دوره 8، شماره 30 - ( 11-1398 )
چکیده

تغییرات الگوی­کشت، فرآیندهای پویای فضایی هستند که از مؤلفه­های بسیاری تأثیر می­پذیرد. شناخت این مؤلفه­های تأثیرگذار، بازگوکننده­ی عـواملی است که برای انتخـاب نـوع کشت موردتوجه کشاورزان قرار می­گیـرد که خود باعث درک بهتر چرایی رفتار آ­ن­ها خواهد شد و می­تواند مــورد اســتفاده مســئولان و سیاستگذاران بخش­کشاورزی به­منظور معرفی ­محصولات و نوآوری­های­ جدید بــه کشــاورزان و هدایت تصمیمات آن­ها به­سوی تنظیم الگوی کشت بهینه قرار گیرد. در این مقاله ضمن بررسی عوامل درونی و بیرونی مؤثر بر انتخاب الگوی­کشت در نواحی روستایی لنجانات و چگونگی ارتباط این عوامل در ایجاد ناپایداری الگوی کشت در این ناحیه، به بررسی پیامدهای ایجاد شده بر اثر این ناپایداری با استفاده از روش کیفی پرداخته شده است. مشارکت­کنندگان پژوهش، بهره­برداران کشاورز ساکن در محدوده 10کیلومتری در دو طرف رودخانه زاینده­رود در ناحیه لنجانات (بلوک لنجان) هستند. از بین آن­ها، با استفاده از نمونه­گیری نظری، 25 نفر در پژوهش مشارکت داشتند. دراین پژوهش از فنون مشاهده، مصاحبه­های عمیق و بحث گروهی متمرکز برای جمع­آوری اطلاعات و از روش نظریه­ی زمینه­ای برای تحلیل اطلاعات استفاده شد. ناپایداری الگوی کشت، تک­عاملی نبوده، بلکه متأثر از عوامل مختلفی است که ماهیت طبیعی اکولوژیک، اجتماعی اقتصادی، زیرساختی و نهادی دارند. در بین این عوامل، وجود و بروز تنش­های محیطی و ضعف نقش­پذیری مؤثر دولت عواملی هستند که از نگاه جامعه محلی از اهمیت بالاتری برخوردار هستند. ناپایداری الگوی کشت متأثر از این عوامل، ناحیه لنجانات را با پیامدهایی چون تغییر و تخریب اراضی زراعی، تضعیف نظام اقتصادی کشاورزان و در نهایت افزایش مهاجرفرستی و زوال روستایی روبرو ساخته است.

محمدرحیم رهنما، مهدی بازرگان،
دوره 9، شماره 33 - ( 9-1399 )
چکیده

ظرفیت مدل­سازی مکانی در GIS اهمیت فراوانی در درک تفاوت توزیع جغرافیایی بیماری­های واگیردار و عفونی و نیز مطالعات اپیدمیولوژیکی و بهداشت جامعه دارد. یکی از این بیماری­های واگیردار و عفونی در قرن 21، ویروس­کرونا (کووید-19) است که از اواخر دسامبر سال 2019 به صورت شیوع پنومونی از ووهان چین به سراسر جهان در حال گسترش است. از این رو بررسی جغرافیایی این بیماری در جهت کنترل و پیشگیری آن امری ضروری است؛ بنابراین در پژوهش کاربردی و توصیفی- تحلیلی حاضر، با استفاده از آمار فضایی به مدل­سازی پخش­فضایی اپیدمیولوژی ویروس­کرونا درروستاها و شهرهای کشور به صورت توزیع منطقه‌ای و استانی کشور پرداخته است. جامعۀ آماری پژوهش حاضر، 31 استان­ کشور است که داده­های مبتلایان به ویروس­کرونا در بازه زمانی 3 اسفند 1398 الی 3 فروردین 1399 (21638 نفر) و با استفاده از نرم­افزار ArcGIS مورد تجزیه‌وتحلیل قرار گرفته است. نتایج حاصل از کاربرد شاخص موران دربارۀ توزیع فضایی ویروس­کرونا در تاریخ 3 اسفند 98، مقدار z-score برابر 485/1 و الگوی آن از نوع تصادفی بوده اما در تاریخ 3 فروردین 99، مقدار z-score برابر 039/3 و خوشه­ای بودن توزیع بیماری را در  نواحی کشور نشان می­دهد. تحلیل خودهمبستگی فضایی براساس فاصله نشان می­دهد که در فاصله 8/383 کیلومتری از استان­ قم­، ضریب­موران برابر 136627/0 و مثبت است؛ اما در فاصله 6/762 کیلومتری از استان­ قم، ضریب­موران برابر 040246/0- و منفی بدست آمده و بیانگر این است که از این فاصله به بعد، تعداد مبتلایان به کرونا کاهش یافته است. همچنین تحلیل لکه­های داغ در خصوص تعداد مبتلایان به ویروس­کرونا نشان داد که استان­های (قم، تهران، گلستان، سمنان، اصفهان، مازندران و البرز) به عنوان مناطق با جمعیت روستایی و شهری بالا، در خوشه­های داغ و استان­های (بوشهر، ایلام و کرمانشاه) به عنوان مناطق با جمعیت روستایی و شهری کمتر، در خوشه­های سرد قرار دارند. نتایج حاصل از تحقیق بیانگر آن است که مهمترین عامل جغرافیایی انتشار ویروس­کرونا در کشور، فاصله و مجاورت مکانی استان­های درگیر با این بیماری بوده و از الگوی پخش فضایی سازش­پذیر تبعیت می­کند.

محمدحسین کریم، مهرشاد طولابی نژاد،
دوره 10، شماره 38 - ( 12-1400 )
چکیده

تجدید حیات روستاها به عنوان پیاده­سازی استراتژی توسعه روستایی از طریق توسعه اقتصادی، اجتماعی و زیباسازی روستاها معرفی شده است. در مناطق روستایی، احیای بخش کشاورزی به عنوان پایه­ای اصلی و به عنوان مبنایی برای رسیدن به این هدف در نظر گرفته شده است. با توجه به اهمیت این موضوع، هدف از این مطالعه ارزیابی شاخص­ ها و راهبردهای احیای کشاورزی در راستای تجدید حیات مناطق روستایی می ­باشد. تحقیق حاضر از نظر هدف، کاربردی و روش انجام آن ترکیبی (کیفی و کمی) است. ابزار گردآوری داده­ها و اطلاعات پرسش­نامه و مصاحبه می ­باشد. جامعه آماری پژوهش، کارشناسان مختلف در زمینه­های تحصیلی جغرافیای روستایی، اقتصاد کشاورزی، علوم اجتماعی و جامعه­شناسی روستایی، کارشناسان جهاد کشاورزی، متخصصان/نخبگان/ مدیران و جوانان روستایی استان لرستان می­باشد. با روش نمونه­گیری هدفمند 70 کارشناس به عنوان نمونه انتخاب گردید. برای پاسخگویی به سوالات پژوهش از مدل تحلیل شبکه­ای فازی (FANP)، مدل گسترش عملکرد کیفیت (QFD) و برای شناسایی راهبردهای اجرایی تجدید حیات مناطق روستایی از مصاحبه­های اکتشافی و نتایج مدل تجربی  QFDاستفاده شد. نتایج پژوهش گویای آن است که 1) سرمایه­گذاری، 2) توسعه بازاریابی، 3) سیاست­های حمایت از کشاورزان، 4) اصلاح و تغییر الگوی کشت مهم­ترین راهبردهای احیای کشاورزی در لرستان بوده­اند. نتایج مدل QFD و ماتریس ارتباط نشان داد که 1) عامل انسانی، 2)کمک مالی/مشاوره دولتی، 3)عامل اجتماعی، 4)منابع محلی و 5)برنامه­ریزی محیطی/امکانات برای توسعه آتی روستاها و کشاورزی مهم­ترین پیشران­های مورد نیاز تجدید حیات مناطق روستایی لرستان می­باشند. آموزش نیروی انسانی و رهبری محلی، کمک مالی/ سرمایه­ای و مشاوره دولتی، عامل اجتماعی و تقویت مشارکت، استفاده بهینه از منابع محلی و برنامه­ریزی بر اساس منابع محیطی و امکانات محلی برجسته­ترین استراتژی­های اجرایی تجدید حیات مناطق روستایی لرستان با تاکید بر بخش کشاورزی بودند. از نتایج این پژوهش برای احیای کشاورزی و تجدید حیات روستایی در سایر مناطق روستایی ایران می­توان استفاده نمود.

حامد بیدل، سیدسعیدرضا احمدی زاده، جواد طیبی، مهدی غلامعلیفرد،
دوره 12، شماره 46 - ( 11-1402 )
چکیده

شهرها هرروز گسترده‌تر می‌شوند و نواحی پیرامون خود را با تغییر کاربری تحت تاثیر قرار می­دهند درحالی‌که پیش‌بینی و یافتن عوامل مؤثر بر روند رشد شهری هرروز اهمیت بیشتری می‌یابند. به این منظور برنامه‌ریزی برای رشد شهری با مدلسازی و پیش بینی تغییر کاربری و توسع هشهری به‌منظور هدایت مدیریت‌شده و حفاظت از محیط‌زیست و کاربری­ها نیازمند درک صحیح از علل و پیامدهای رشد شهری است. در این راستا مدل‌های توسعه شهری و تغییر کاربری توسعه می‌یابند تا درک بهتری از چگونگی رشد شهری به انسان بدهند. الگوریتم گرگ خاکستری(GWO) یک الگوریتم فرا ابتکاری الهام گرفته از طبیعت برای بهینه‌سازی انتخاب در مسائل پیچیده است که بر اساس زندگی اجتماعی گرگ‌های خاکستری توسعه‌یافته است. در این پژوهش مدل سلول‌های خودکار شهری با الگوریتم گرگ خاکستری به‌عنوان ابزار کالیبراسیون و بهینه‌یابی در مدل توسعه شهری مشهد تلفیق و تغییر کاربری نواحی پیرامونی شهر مشهد شبیه‌سازی شد. در این مدل نواحی روستایی شمال و شمال غرب مشهد بیش از سایر نواحی تحت تأثیر توسعه شهری قرار گرفته‌اند. مدل توسعه‌یافته در پژوهش حاضر موفق شد طی 20 نسل به میزان 72.13 شاخص کاپا به‌عنوان تابع هدف دست یابد. مقادیر بهینه حاصل از اجرای الگوریتم گرگ خاکستری برای شهر مشهد ارائه‌شده است.
 
وحید سیفی، سجاد خسروآبادی،
دوره 13، شماره 49 - ( 9-1403 )
چکیده

هدف: شناخت دقیق مسائل مربوط به روستاهای ایران از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است؛ البته باید پیوندش با شهر و جایگاهش در کشور حفظ شود. همچنین روستا برای حفظ برتری برند خود، باید به مدل‌های بومی روی بیاورد. متأسفانه هنوز مدلی برای معیشت پایدار روستایی در سطح ملی و کلان بوجود نیامده است. هدف اصلی این مقاله، بررسی احیای روستاها و ایجاد معیشت پایدار در آنها از طریق بررسی تحقیقات بومی صورت گرفته پیرامون معیشت روستایی است. این مقاله حاصل یک پژوهش عملیاتی و راهبردی در زمینه شناسایی عوامل موثر بر طراحی مدل معیشت پایدار روستایی مبتنی بر زیست بوم روستایی می‌باشد.
روش پژوهش:  با استفاده از روش فرا ترکیب، انتخاب 120 مقاله و پژوهش مرتبط در سال‌های 1380 تا 1401 از نمایه استنادی CIVILICA است که با به کارگیری این روش در نهایت 63 مقاله نهایی مبنای استخراج یافتهها قرار گرفتند؛ این پژوهش کیفی بوده و در پارادایم تفسیرگرایی با هدف اکتشاف مدل معیشت پایدار روستایی مبتنی بر زیست بوم روستایی، انجام شده و از دیدگاه هدف، پژوهشی کاربردی است. هم‌چنین جمع آوری داده‌ها از نظر زمان پژوهشی مقطعی است.
یافته‌ها: باتوجه به پژوهش حاضر، مولفه‌های مهم در طراحی مدل معیشت پایدار روستایی، تامین امنیت غذایی روستایی، افزایش بهره وری نیروی کار با افزایش سطح سواد، توسعه پایدار گردشگری و تقویت و گسترش بازارها و بازارچه های محلی و سرمایهگذاری در زیرساختهای توسعه روستایی می‌باشد.
نتیجه‌گیری: در پژوهش حاضر به دنبال طراحی بسته جامع معیشت پایدار روستایی باتوجه‌به مؤلفه‌های احراز شده از سایر پژوهش‌ها برآمدیم تا با استفاده از روش فراترکیب، ویژگی‌های معیشت پایدار روستایی را مبتنی بر زیست‌بوم روستایی کشور، طبقه‌بندی کرده و پیشنهادهای سیاستی متناسب با نتایج را ارائه دهیم.

 
زینب آیینی، خبات نسایی، دلشاد امین زاده، عاطفه احمدی دهرشید،
دوره 13، شماره 49 - ( 9-1403 )
چکیده

هدف: در راستای بهره‌مندی مناطق روستایی از قابلیت‌های دیجیتال در سال‌های اخیر هاب‌های دیجیتال روستایی به عنوان بسترهایی معرفی شده‌اند که می‌توانند امکان توسعه پایدار روستاها در بلندمدت را فراهم آورند. به دلیل عدم شناخت این مراکز در ایران هنوز بهره‌برداری مناسبی از آن‌ها صورت نگرفته است. بر این اساس هدف پژوهش حاضر شناسایی عوامل و شرایط دخیل در پذیرش هاب‌های دیجیتال در نواحی روستایی است.
روش پژوهش: در این پژوهش با بهره‌گیری از روش کیفی و بطور خاص استراتژی پژوهشی نظریه داده بنیاد  در صدد ارائه‌ی الگویی از شرایط و عوامل موثر بر پذیرش هاب‌های دیجیتال روستایی با تمرکز بر روستاهای استان کردستان هستیم داده‌های پژوهش از طریق مصاحبه با خبرگان دانشگاهی، مقامات دولتی و فعالین سازمان‌های مردم‌نهاد گردآوری‌ و با کمک نرم افزار مکس کیو دی ای مورد تحلیل قرار گرفته‌اند.
یافته‌ها: نتایج پژوهش به اتکا ابعاد پنج گانه نظریه داده‌بنیاد، ارائه شده‌ است. بر این اساس "کاستی‌های اقتصادی و فرهنگی-اجتماعی"، "زیرساخت‌ها، ویژگی ساختاری روستا، ترکیب جمعیت‌شناختی"، "عدم یکپارچگی در سیاست‌گذاری، تدبیر ناکارآمد امور روستایی، اقتصاد مبتنی بر سوداگری"، "شناسایی ظرفیتها، کارکردهای مراکز هاب دیجیتال، پیش آموزش" و "توسعه فرهنگی - اجتماعی، توسعه اقتصادی، و تقویت خرد سیاسی" به ترتیب شرایط علی، زمینه‌ای، مداخله‌گر، راهبردها و پیامدها را در برمی‌گیرند.

نتیجه‌گیری: در مجموع عوامل اقتصادی، فرهنگی-اجتماعی، سیاسی و محیطی تعیین کننده علل، راهبردها، پیامدها و شرایط زمینه ای و مداخله‌گر پذیرش هاب های دیجیتال روستایی بوده‌اند. شناسایی شرایط اثرگذار بر پذیرش این بسترهای دیجیتال امکان طراحی و پیاده‌سازی سیاست‌های اثربخش در مسیر بهره گیری از هاب‌های دیجیتال روستایی را تسهیل خواهد کرد.
 

صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه اقتصاد فضا و توسعه روستایی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 |

Designed & Developed by : Yektaweb