جستجو در مقالات منتشر شده


6 نتیجه برای امنیت غذا

محمود هاشمی تبار، احمد اکبری، مهسا درینی،
دوره 7، شماره 24 - ( 6-1397 )
چکیده

 پژوهش حاضر با هدف تحلیل وضعیت امنیت غذایی و عوامل مؤثر بر آن با استفاده از شاخص‌های استراتژی مقابله غذایی، اندازه‌گیری مقدار کالری دریافتی خانوار و شاخص تنوع غذایی در منطقه جبالبارز در جنوب استان کرمان انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه خانوارهای منطقه جبالبارز بوده که با استفاده از فرمول کوکران، 400 خانوار براساس روش نمونه‌گیری خوشه‌ای چند مرحله‌ای انتخاب شده است. داده‌های مورد نیاز از طریق مصاحبه و تکمیل پرسشنامه استخراج گردید. نتایج پژوهش نشان دهنده وضعیت نامناسب امنیت غذایی، تنوع غذایی و گروه‌های غذایی خانوارهای مطالعه شده بوده است. همچنین الگوی مصرفی خانوارها به لحاظ کیفیت تغذیه و تنوع، به ویژه در گروهایی مثل لبنیات بر اساس علوم تغذیه می­بایستی تغییر نماید. بر اساس نتایج مدل لاجیت نیز متغیرهای جنسیت و تحصیلات سرپرست خانوار، تعداد اعضای خانوار، سن مسئول تغذیه خانوار، داشتن درآمد ماهیانه ثابت، وضعیت تملک مسکن بر سطح امنیت غذایی مؤثر بوده است.

محمدرضا رضوانی، سروش سنایی مقدم،
دوره 8، شماره 27 - ( 2-1398 )
چکیده

امنیت غذایی یکی از  مؤلفه­های اصلی کیفیت زندگی ساکنین مناطق روستایی است. امنیت غذایی در مناطق روستایی تحت تأثیر عوامل مختلفی قرار دارد که یکی از این عوامل، کم و کیف پیوندهای روستایی- شهری است. در تحقیق حاضر نقش پیوندهای روستایی- شهری در امنیت غذایی خانوارهای روستایی  بررسی شده است. پژوهش حاضر ازنظر هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی- تحلیلی است. جامعه آماری، خانوارهای دهستان دهدشت شرقی در شهرستان دهدشت در استان کهگیلویه و بویراحمد است. بر اساس نتایج سرشماری سال 1395، این دهستان دارای 46 آبادی دارای سکنه و 12277 نفر جمعیت در قالب 3159 خانوار است. روش گردآوری داده­ها به‌صورت کتابخانه‌ای و میدانی بوده و حجم نمونه مورد نیاز برای تکمیل پرسشنامه با استفاده از فرمول کوکران 325 خانوار محاسبه شده است. برای تجزیه‌وتحلیل داده­ها از آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و آمار استنباطی (تحلیل مسیر و رگرسیون خطی) استفاده شد. یافته‌های تحقیق نشان داد میانگین هزینه خانوارهای روستایی در محدوده موردمطالعه برابر با 825 هزار تومان بوده است. همچنین 5/32 درصد از خانوارهای موردمطالعه در شرایط ناامنی غذایی قرار دارند. همچنین، بعد اقتصادی پیوندهای روستایی- شهری با تأثیر کلی (621/0) بیشترین تأثیر و بعد اطلاعاتی با (137/0) کمترین تأثیر را بر امنیت غذایی خانوارهای روستایی منطقه مورد مطالعه داشته است.

ملیحه شیبانی، فاطمه رستگاری پور، تکتم محتشمی،
دوره 9، شماره 33 - ( 9-1399 )
چکیده

بررسی وضعیت امنیت­ غذایی جامعه و شناسایی عوامل مؤثر برآن به‌ویژه در مناطق روستایی، اهمیت بسزایی دارد. تحقیق حاضر باهدف تحلیل وضعیت امنیت­ غذایی خانوارهای روستایی استان خراسان­رضوی انجام گرفت. برای این منظور از شاخص فراوانی تنوع‌غذایی برای بررسی امنیت­ غذایی استفاده شد و سپس عوامل مؤثر بر امنیت غذایی با بهره­گیری از شاخص ذکر شده و مدل لاجیت ترتیبی تعیین شد. جامعه آماری تحقیق شامل کلیه خانوارهای روستایی استان خراسان­ رضوی در سال 1398 است که با استفاده از فرمول کوکران 400 خانوار براساس روش نمونه­گیری تصادفی خوشه­ای چندمرحله­ای انتخاب و داده­ های موردنیاز از طریق مصاحبه و تکمیل پرسشنامه استخراج گردید. نتایج تحقیق نشان­ داد که میانگین شاخص­ فراوانی تنوع‌غذایی در منطقه برابر 35/56 و خانوارها از نظر فراوانی مصرف گروه­های غذایی در سطح پایین تنوع‌غذایی قرار دارد. همچنین نتایج نشان داد که افزایش متغیرهای جنسیت، تحصیلات، وضعیت مسکن، هزینه ماهیانه غذا، شاخص قدرت خرید خانوار و دسترسی به بازار احتمال این که خانوارهای با فراوانی تنوع‌غذایی پایین در گروه خانوارهای با فراوانی تنوع‌غذایی بالا قرار گیرد افزایش می‌دهد و افزایش متغیرهای فاصله تا مراکزخرید و تورم مواد­غذایی احتمال این‌که خانوارهای با فراوانی تنوع‌غذایی پایین در گروه خانوارهای با فراوانی تنوع‌غذایی بالا قرار گیرد کاهش می‌دهد.

مرضیه کشاورز،
دوره 9، شماره 34 - ( 12-1399 )
چکیده

برای دهه‌‌های متمادی، برنامه‌‌های مختلفی به‌منظور ایجاد امنیت غذایی طرح‌ریزی و اجراشده است، اما شمار افرادی که از ناامنی غذایی رنج می‌برند رو به افزایش است. این وضعیت در مناطق روستایی کشور‌های درحال‌توسعه بیشتر است. افزایش بحران‌‌های اقلیمی همچون خشکسالی و کاهش شدید منابع آب نیز دستیابی به امنیت غذایی را دشوارتر ساخته است. بنابراین، واکاوی میزان امنیت غذایی خانوار‌های روستایی در شرایط خشکسالی ضروری می‌باشد. از سوی دیگر، برآورد‌ها نشان می‌دهند که میزان ضایعات مواد غذایی در حدود یک‌سوم است و نیمی از این ضایعات در سطح خانوار تولید می‌شود. باوجوداین، اطلاعات چندانی در خصوص رفتار مدیریت ضایعات غذایی خانوار در شرایط خشکسالی وجود ندارد. این در حالی‌است که شناخت رفتار مدیریت ضایعات مواد غذایی خانوار و عوامل تعیین‌کننده آن از حیاتی است. داده‌‌های موردنیاز این پژوهش پیمایشی از طریق نمونه‌گیری طبقه‌ای تصادفی چندمرحله‌ای گردآوری شد. در این راستا، نسبت به انجام مصاحبه حضوری با 219 خانوار روستایی شهرستان خرامه از توابع استان فارس اقدام شد. یافته‌‌های پژوهش نشان داد که 4/75 درصد از خانوار‌های روستایی، در طول دوره خشکسالی ناامنی غذایی را تجربه نموده بودند. تحلیل رگرسیون نشانگر آن است که میزان آب کشاورزی، درآمد، قیمت غذا، تولیدات کشاورزی، نرخ اشتغال و دارایی‌‌های سرمایه‌ای از سازه‌‌های مهم تعیین‌کننده امنیت غذایی خانوار روستایی بودند. از سوی دیگر، بروز خشکسالی نقش مهمی در شکل‌گیری رفتار مدیریت ضایعات غذایی خانوار داشت. به‌نحوی‌که میزان تولید ضایعات غذایی خانوار‌های دارای ناامنی غذایی با گرسنگی متوسط و شدید کمتر از سایر خانوار‌ها بود. علاوه بر کم‌آبی، میزان دانش و آگاهی، نگرش، دسترسی به غذای ادراک‌شده، کیفیت غذای ادراک‌شده، میزان درآمد و قیمت غذا نیز در تبیین رفتار مدیریت ضایعات غذایی خانوار تأثیرگذار بودند. بر مبنای یافته‌‌های پژوهش، توصیه‌‌هایی برای ایجاد امنیت غذایی و کاهش ضایعات غذا در شرایط خشکسالی ارائه‌شده است.

مهدی چراغی،
دوره 11، شماره 39 - ( 3-1401 )
چکیده

ناامنی غذایی و فقر غذایی می‌تواند علاوه بر اثرات منفی  بر سلامت جسمی، تبعات اجتماعی و اقتصادی و روحی و روانی به همراه داشته باشد، ازاین‌رو شناخت عوامل مؤثر بر شکل‌گیری ناامنی غذایی ضروری است. هدف پژوهش حاضر بررسی وضعیت ناامنی غذایی و شناخت مهم‌ترین عوامل مؤثر در به‌کارگیری استراتژی‌های غذایی و غیرغذایی مقابله با ناامنی غذایی هست. تحقیق حاضر از نظر نوع کاربردی و از نظر ماهیت توصیفی - تحلیلی است. جامعه آماری تحقیق حاضر خانوارهای ساکن در بخش حلب، شهرستان ایجرود استان زنجان می‌باشد. روش گردآوری اطلاعات به‌صورت کتابخانه‌ای و میدانی (پرسش‌نامه) و روش تجزیه‌وتحلیل اطلاعات هم به‌صورت آمار توصیفی و مدل هکمن و برای محاسبه میزان  ناامنی غذایی از روش (مقیاس ناامنی غذایی) استفاده‌شده است. یافته‌های تحقیق نشان می­دهد، 49.41 درصد خانوارها دارای امنیت غذایی، 31.76 درصد خانوارها دارای ناامنی غذایی بدون گرسنگی، 10.59 درصد خانوارها ناامنی غذایی با گرسنگی متوسط و 8.24 درصد خانوارها دارای ناامنی غذایی با گرسنگی شدید هستند. همچنین نتایج مدل هکمن نشان می‌دهد، مهم‌ترین عامل تأثیرگذار در استراتژی غیر غذایی، درصد درآمد به‌دست‌آمده از بخش غیرکشاورزی است که دراین‌بین عوامل درصد درآمد به‌دست‌آمده از بخش خدمات با ضریب 246/0، شغل فرعی با مقدار ضریب 328/0 و میزان درآمد با ضریب 289/0  دارای بیشترین تأثیر هست. باتوجه‌به یافته‌ها، پیشنهاد تحقیق حاضر جهت کاهش ناامنی غذایی تنوع فعالیت‌های اقتصادی هست.

پریسا نوری درزیکلایی، فاطمه رزاقی بورخانی، دکتر طاهر عزیزی خالخیلی، دکتر علی اکبر براتی،
دوره 13، شماره 49 - ( 9-1403 )
چکیده

هدف: پژوهش حاضر با هدف تبیین مدل بهبود کارایی پیوند آب، انرژی و غذا در سطح مزارع برنج شهرستان ساری انجام گرفته‌است.
روش پژوهش: این تحقیق نوعی مطالعه پیمایشی بود که بر اساس رویکرد کمی انجام شد و از نظر هدف در گروه مطالعات کاربردی قرار می‌گیرد. جامعه آماری تحقیق شامل 25590 نفر از شالیکاران شهرستان ساری بود. حجم نمونه با استفاده از نرم‌افزار G-Power معادل 170 نفر برآورد شد. نمونه‌گیری به روش طبقه‌ای چندمرحله‌ای با انتساب متناسب انجام شد. ابزار جمع‌آوری داده‌ها پرسشنامه محقق ساخته بود. روایی صوری و محتوایی پرسشنامه توسط متخصصان و پایایی ابزار تحقیق با شاخص آلفای کرونباخ انجام شد. برای تحلیل داده‌ها از روش تحلیل پوششی داده‌ها استفاده شد.
یافته‌ها: یافته‌های این مطالعه نشان داد که به‌طور‌کلی، شاخص کارایی پیوند در میان واحدهای مورد مطالعه 198/0 است که حاکی از وضعیت بسیار نامناسب کارایی پیوند آب، انرژی و غذا در فرآیند تولید محصول برنج است. بر اساس این شاخص، وضعیت کارایی پیوند در میان 70 درصد از واحدهای مورد مطالعه در حد بسیار نامناسب بوده است. همچنین، بین میزان انرژی و آب مصرفی با میزان شاخص کارایی پیوند رابطه منفی و معنی‌داری وجود داشت واحدهای دارای سطح تولید بیشتر از کارایی پیوند بیشتری برخوردار بوده و واحدهای دارای مقیاس کوچک‌تر از کارایی پیوند پایین‌تری برخوردار هستند. به عبارت دیگر بین شاخص کارایی پیوند با اندازه واحد بهره‌برداری همبستگی مثبت وجود دارد.
نتیجه‌گیری: این مطالعه نشان داد که شاخص کارایی پیوند آب، انرژی و غذا در میان واحدهای مورد مطالعه از وضعیت بسیار نامناسب برخوردار است. این بدان مفهوم است که فرآیند تولید محصول برنج در استان مازندران از نظر مصرف آب و انرژی وضعیت نامطلوبی دارد. به عبارت دیگر میزان تولید محصول در ازای مقدار آب و انرژی مصرفی در حد نامطلوب بود، حدر رفت منابع آب و انرژی در این نظام تولید بالا بوده و نیازمند بهینه‌سازی است. برای بهینه‌سازی مصرف منابع آب و انرژی با هدف بهبود شاخص کارایی پیوند می‌بایست میزان مصرف آب و انرژی کاهش یابد بدون آنکه به تولید محصول و در نتیجه آن امنیت غذایی آسیبی وارد گردد. در این خصوص توجه به تفاوت‌های منطقه‌ای و الگوی کشت مناسب منطقه در شرق، غرب و مرکز و ضرورت پهنه‌بندی کشاورزی منطقه از نظر نوع اقلیم و شرایط آب و هوایی در استان حائز اهمیت است. در همین خصوص، پیگیری برنامه‌ریزی ترویجی- آموزشی برای بهبود عملیات مدیریت مزرعه با معرفی مزارع نمونه و کارا به سایر افراد از طریق مزارع نمایشی، سایت الگویی و مدرسه مزرعه کشاورز، پیشنهاد می‌شود.

 


صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه اقتصاد فضا و توسعه روستایی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 |

Designed & Developed by : Yektaweb