55 نتیجه برای فضا
عباس سعیدی،
دوره 1، شماره 1 - ( 9-1391 )
چکیده
رویکردها به برنامهریزی فضایی همگام با پیچیدهتر شدن جوامع دگرگون میشوند. این گونه دگرگونیها، در تنوعپذیری روز افزون الگوهای فعالیت و تحرک افراد، خانوارها، گروهها، نهادها و سازمانها بازتاب مییابد. بدین ترتیب، در حالی که بعضی مفاهیم، همچون "مسافت" و "حرکت" در جوامع شبکهای توسعه یافته اهمیت خود را به طور نسبی از دست میدهند، مفاهیم تازهای، همچون زمان و زمان- فضا اهمیت مییابند. واقعیت این است که در اقتصادهای کمتر توسعه یافته مسائل مرتبط با برنامهریزی فضایی از سرشتی متفاوت برخوردار هستند. پاسخگویی مناسب به این مسایل، مستلزم گسترش قابلیت برنامهریزی راهبردی سازگار و تحول در شیوه برنامهگذاری است. پویش ساختاری- کارکردی، به عنوان رویکردی راهبردی به ساماندهی فضا در سطوح و مقیاسهای مختلف، در قالب جغرافیای اجتماعی نوین، میکوشد، ضمن تبیین جنبههای پیچیده ساماندهی فضایی در جوامع کمتر توسعه یافته، برای مسایل ریشهدار در روابط ساختاری- کارکردی آنها چارهجویی نماید. هدف از این مقاله گردآوری مصالح لازم برای برپایی چنین رویکردِ راهبردیِ "بدیلی" در برنامهریزی فضایی است.
حسن افراخته،
دوره 1، شماره 1 - ( 9-1391 )
چکیده
به رغم تلاشهای بسیار، روستاهای ایران از نظر توسعهای جامع با چالشهایی مواجهاند. الگوی مکانی یک اقتصاد (همانند توزیع و محل فعالیتهای تشکیل دهنده آن) و جریانهای فضایی مانند حرکت جمعیت، کالا، خدمات و سرمایه، اقتصاد فضا نامیده میشود که سطح توسعه مراکز سکونتگاهی، اعم از شهر، روستا ومجاری ارتباطی آنها را تحت تأثیر قرارمیدهد. هدف اصلی مقاله آن است که نقش اقتصاد فضا را در توسعه روستایی بررسی کند. ناحیه مورد مطالعه تحقیق ناحیه شفت و روستاهای آن در استان گیلان است. مشاهده مستقیم، مصاحبه با مردم محلی و تکمیل پرسشنامه اصلیترین روشهای جمعآوری دادهها بوده است. دادههای جمعآوری شده بر اساس آمار استنباطی (مدل تاپسیس و تحلیل عاملی و رگرسیون) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نتایج مطالعه نشان داده است که در یک نظام اجتماعی-اقتصادی متمرکز، توزیع فعالیتهای اقتصادی غیرمتوازن است. نحوه آرایش فضایی فعالیتهای اقتصادی، تعیین کننده اصلی حرکت جمعیت، سرمایه، کالا و خدمات است که درنهایت توسعه ناحیه، گرههای شهری و روستایی و شبکه ارتباطی آنها را متأثر میسازد؛ این به نوبه خود، کیفیت توسعه روستایی را معین میکند.
حسنعلی فرجی سبکبار،
دوره 1، شماره 1 - ( 9-1391 )
چکیده
توزیع فضایی سکونتگاههای روستایی در ایران متعادل نمیباشد. این مقاله به بررسی و کشف الگوی فضایی سکونتگاههای روستایی براساس شاخصهای مختلف و نیز ارائه مدلی برای تحلیل و الگوسازی مطالعه نابرابریهای فضایی میپردازد. برای انتخاب واحدهای پایه از نظریه MAUP که توسط اوپن شاو ارائه شده، استفاده شد. براساس این نظریه مناطقی که برای تلفیق دادهها انتخاب میشوند اختیاری است. در این زمینه دو موضوع مطرح میباشد یکی انتخاب مقیاس تلفیق و دیگری نحوه تلفیق میباشد. برای مدلسازی و انتخاب واحدهای پایه از مدل شش ضلعی استفاده شده است که در جغرافیا سابقه طولانی دارد. برای الگوسازی اختلافات فضایی از شاخصهای عمومی و محلی خودهمبستگی فضاییاستفاده شده است. درسطح عمومی از شاخص I موران و در سطح محلی از شاخصهای LISA استفاده شده است. شاخصهای محلی الگوی فضایی و به عبارتی محلی خوشهها را نشان میدهند. تحلیل و یافتههای تحقیق حاضر نشان میدهد که از نظر شاخصهای مختلف مورد مطالعه، نابرابریهای فضایی وجود دارد ولی در مورد هر شاخص این الگو ممکن است متفاوت باشد.
محمدرضا رضوانی، طاهره صادقلو، حسنعلی فرجی سبکبار، عبدالرضا رکن الدین افتخاری،
دوره 2، شماره 3 - ( 3-1392 )
چکیده
بازاریابی محصولات کشاورزی یکی از اساسیترین و مهمترین شاخصهای توسعه اقتصاد فضاهای روستایی محسوب میگردد. در این راستا، شناسایی فاکتورها و مولفه های تاثیرگذار بر فرآیند بازاریابی این محصولات به ویژه در محصولات فسادپذیری نظیر محصولات دامی و تولیدات لبنی می تواند در هدایت و تسهیل فرآیند بازاریابی و کاهش مشکلات و مسائل موجود در این عرصه به ویژه در اجتماعات محلی بسیار راهگشا باشد. شناسایی و تعدیل توزیع فضایی شاخصهای موثر در فرایند بازاریابی محصولی نظیر شیر با در نظر گرفتن تمامی محدودیتهای زمانی و زیستی این محصول، در سطح تولیدکنندگان خرد(سنتی و نیمه مدرن)؛ از مرحله تولید تا عرضه به مصرفکنندگان مختلف، و برنامهریزی برای سازماندهی به توزیع عناصر تعیین کننده در عرصه بازاریابی و بازاررسانی، با بهینهسازی کاربرد منابع، جلوگیری از اتلاف هزینه و زمان، و همچنین کاهش مسیرهای بازار از طریق کاهش تاثیر واسطهگران، افزایش منافع و رشد اقتصادی تولیدکنندگان روستایی را در پی خواهد داشت. بر این اساس شناخت دقیق عوامل شکل دهنده و تسهیل کننده شبکه فضایی بازاریابی محصول شیر و تغییرات فضایی اشکال بازاریابی در مناطق روستایی با تاکید بر عوامل جغرافیایی به عنوان یکی از هدف اساسی در سطوح مختلف تصمیم گیری و مدیریت و برنامه ریزی اقتصاد روستایی کشور مطرح است. بر این اساس سوال اساسی مقاله شناخت عوامل موثر و تبیین کننده شبکه فضایی بازاریابی و تحلیل تغییرات فضایی فرآیند بازاریابی محصول شیر تحت تاثیر این عوامل در مناطق روستایی با پتانسیل اقتصاد دامداری و تولید شیر در شهرستان خدابنده استان زنجان می باشد. برای دستیابی به این هدف از روش شناسی توصیفی و تحلیلی با بکارگیری داده های پرسشنامه ای، نظرات خبرگان، آزمون تحلیل واریانس استفاده شده است. نتایج نشان می دهد که از بین عوامل سه گانه شناسایی شده در شبکه فضایی بازاریابی شیر، مهمترین عامل از نظر سطوح مختلف تحلیل، عامل عملکردی- رفتاری یا توزیع فضایی عناصر بازاریابی است.
حامد قادرمرزی، داوود جمینی، علیرضا جمشیدی، رامین چراغی،
دوره 2، شماره 3 - ( 3-1392 )
چکیده
وضعیت مطلوب مسکن در نواحی شهری و روستایی یکی از شاخصهای توسعه اقتصادی اجتماعی در کشورهای جهان محسوب میشود. تدوین یک برنامه جامع در بخش مسکن بهمنظور دستیابی به وضعیت مطلوب مسکن مستلزم شناسایی و تجزیه وتحلیل ابعاد گسترده این بخش میباشد. از راههای مهم آگاهی از وضعیت مسکن در فرایند برنامهریزیهای منطقهای، استفاده از شاخصهای مسکن میباشد. این شاخصها که بیانگر وضعیت کمی و کیفی مساکن در هر مقطع زمانی است، راهنمایی مؤثر جهت بهبود برنامهریزی مسکن برای آینده میباشد. در این رابطه پژوهش حاضر با استفاده از شاخصهای مسکن به بررسی وضعیت مسکن مناطق روستایی شهرستانهای استان کرمانشاه، و سطحبندی نواحی روستایی آن با استفاده از این شاخصها پرداخته است. روش تحقیق پژوهش حاضر مبتنی بر روش اسنادی و توصیفی است. اطلاعات مورد نیاز از نتایج سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال 1385 استان کرمانشاه استخراج شده است. در این مطالعه از 34 شاخص برای بررسی وضعیت موجود استفاده شده است. تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار SPSS و مدل TOPSIS، سطحبندی شهرستانها بر اساس تحلیل خوشهای و نمایش توزیع آنها با استفاده از نرمافزار ArcGIS انجام گرفته است. بهمنظور سطحبندی نواحی همگن روستایی از روش تحلیل خوشهای استفاده و نقاط روستایی استان به 3 گروه همگن طبقهبندی شدهاند که بر اساس آن مناطق روستایی شهرستانهای کنگاور و هرسین در بالاترین سطح و مناطق روستایی شهرستانهای دالاهو، ثلاث و باباجانی، اسلامآبادغرب، پاوه، روانسر، قصرشیرین، گیلانغرب و جوانرود در پایینترین سطح از حیث برخورداری از شاخصهای مسکن قرار دارند.
محمد سلیمانی، حسن افراخته، احمد سعیدنیا، رباب چگینی،
دوره 2، شماره 3 - ( 3-1392 )
چکیده
پدیده "روستاهای ادغامشده در شهر" که در برخی کشورها از آن به عنوان "دهکدههای شهری" یاد شده، نتیجه شهرنشینی سریع و گسترش شتاب آلود شهرها است. از آنجایی که ادغام هستههای روستایی در شهر اغلب بدون برنامه بوده، پیامدهای گوناگونی را در ابعاد زیستمحیطی، کالبدی، اقتصادی و اجتماعی در پی داشته است.مقاله حاضر، تحلیل پیامدهای کالبدی ـ فضایی ادغام هستههای روستایی در منطقه یک شهرداری تهران را در چارچوب رویکرد سیستمی به رویارویی دو نظام سکونتگاهی شهری و روستایی مورد توجه قرار داده است. در انجام تحقیق حاضر از تحلیلهای آماری ـ فضایی بهره گرفته شده است.در این راستا، دادههای مربوط به شاخصهای مورد استفاده در محدوده بافت روستایی و بافت مدرن شهری فراگیر آنها تجمیع شدند. تحلیلآماری - فضایی بکار گرفته شده نیز شامل آزمون t، رگرسیون چند متغیره، همپوشانی لایهها و اعمال ضرایب مدل رگرسیون در پایگاه دادههای جغرافیایی بوده است. بر اساس نتایج تحقیق انجامشده، پیامدهای کالبدی ـ فضایی ادغام هستههای روستایی در منطقه یک شهرداری تهران در دو سطحاثرگذاری هستههای روستایی و مورفولوژی زراعی و باغی آن روستاها بر بافت مهاجم شهری و رویارویی بافت کالبدی هستههای روستایی و بافت شهری فراگیر آنها آشکار شده است. هستههای روستایی علاوه بر اثرگذاری بر هویتیابی بافت مهاجم شهری، به دلیل گسترش بیبرنامه شهر و شکلگیری ارگانیک بافت شهری با اثرپذیری از تقسیمات و ساختار فضایی مورفولوژیهای باغی و زراعی منطقه، نامنظم و گاه نفوذناپذیر شده است. نفوذناپذیزی بافت شهری در عرصههای ادغام نیز با توجه به نرخ جمعیتپذیری و تراکم ساختمانی نسبتاً زیاد منطقه، علاوه بر ایجاد مشکلات ترافیکی، میتواند در زمان بحران احتمالی، امدادرسانی در بافتهای مورد بحث را با مشکلات زیادی روبرو سازد. همچنین رویارویی بافتهای شهری و هستههای روستایی نیز موجب شکلگیری کانونهای ناهمگون و عدم تعادل کالبدی ـ فضایی در منطقه شده است. بر اساس نتایج تحلیل رگرسیون چند متغیره بین شاخصهای کالبدیـ فضایی هستههای روستایی و بافت شهری فراگیر آنها، روستاهای ولنجک، قیطریه و اسدآباد بیشترین ناهمگونی را بافت شهری دارند.
مجتبی قدیری معصوم، منصور جعفر بیگلو، سیدمحمد موسوی روزان، زهرا بخشی،
دوره 2، شماره 4 - ( 6-1392 )
چکیده
عدم شناخت و توجه کافی و جامع به معیارهای طبیعی جهت استقرار سکونتگاههای روستایی، تلفات و هزینههای ناشی از رخدادهای طبیعی را افزایش میدهد، از این رو برنامههای توسعه همواره کاهش خطرپذیری و افزایش پایداری سکونتگاههای را مدنظر دارند. ضرورت توجه به این مساله در شهرستان تربت جام، با توجه به اینکه بیش از 50 درصد جمعیت شهرستان در نواحی روستایی سکونت دارند، حائز اهمیت است. این پژوهش با هدف بررسی وضعیت استقرار سکونتگاههای روستائی شهرستان تربت جام، برحسب معیارهای طبیعی صورت گرفته است. به منظور دستیابی به اهداف پژوهش، 8 معیار طبیعی شامل ارتفاع، شیب، لیتولوژی، رودخانه، گسل و عناصر اقلیمی (بارش، تبخیر، دما)،بعنوان عوامل موثر در استقرار سکونتگاهها انتخاب شده وبااستفاده ازروشهای آماری در محیطGIS ، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتهاند. با توجه به اینکه پهنهبندینیاز به لحاظ نمودن معیارهای مختلف دارد بنابراین بهتر است از روشهای تحلیل چندمعیارهMCDA استفاده شود، در این زمینه روشهای مختلفی وجود دارد که در تحقیق حاضر از مدل لاجیک(Logic Model)، استفادهشدهاست. نتایج تحقیق نشان می دهد که بیش از 85 درصد روستاهای این شهرستان در 55 درصد از پهنه شهرستان که موقعیت مناسب و متوسطی از نظر معیارهای 8 گانه دارند مستقر هستند و 15 درصد روستاها نیز در 45 درصد از پهنه شهرستان که موقعیت نامناسبی دارند استقرار یافتهاند. با توجه به نتایج بدستآمده که وضعیت استقرار روستاها را در موقعیت سه گانه؛ نامناسب، متوسط، مناسب، نشان دادهاست، میتوان در برنامهریزیهای توسعه روستایی تدابیر لازم را جهت جلوگیری یا کاهش خطرات احتمالی ناشی از رخدادهای طبیعی و حوادث غیرمترقبه اتخاذ نمود.
محمد حجی پور، حسن افراخته،
دوره 2، شماره 5 - ( 9-1392 )
چکیده
نواحی روستا به عنوان ارگانیسمی در فضای جغرافیایی، همواره در مسیر تغییر و تحولات بیشماری بوده است. تحول نظام مالکیت اراضی روستایی از جمله دگرشهای مکانی - فضایی است که با توسعه نظام روستایی در ارتباط بوده است. بازتوجه شهرنشینان به محیطهای روستایی یکی از عوامل موثر تحول نظام مالکیت اراضی روستایی است. بر پایه رویکرد سیستمی فضا، در دستیابی به توسعه پایدار روستایی این مساله وجود دارد که علل و پیامدهای فضایی تحول نظام مالکیت اراضی روستایی کدام است. در مقاله حاضر علل واگذاری مالکیت منابع (آب و زمین) از سوی روستائیان به نوآمدگان شهری بررسی و پیامدهای مکانی – فضایی آن مطالعه شده است. نمونه مورد مطالعه روستاهای تقاب و معصومآباد شهرستان خوسف بوده است. تحقیق ترکیبی از مطالعات کیفی و کمی است. خانوارهای نمونه به کمک روش گلوله برفی انتخاب شدهاند. حجم نمونه مشتمل بر 18 خانوار روستایی که اقدام به فروش حق آب و زمین ملکی خود نمودهاند، به انضمام چهار تن از اعضای شورای اسلامی ده و دهیاران روستاهای تقاب و معصومآباد بوده است. دادههای جمع آوری شده از طریق نماگرهای آماری، تحلیل هزینه- فایده و روش تئوری زمینهای تجزیه و تحلیل شده است. نتایج نشان داده است که شکاف درآمدی میان شهر و روستا، فقدان برنامهریزی متناسب و تنگناهای اجتماعی – اقتصادی روستائیان سبب واگذاری حق مالکیت زمین و به نوعی تحول در نظام مالکیت اراضی روستایی شده است. این مناسبات جدید مکانی- فضایی سبب جریان سرمایه از شهر به روستا بوده که به دلیل فقدان برنامهریزی سبب بروز آشفتگی کالبدی- فضایی در سکونتگاههای روستایی شده است.
علی اکبر نجفی کانی، نوشین صادقی، مریم رحمانی،
دوره 2، شماره 5 - ( 9-1392 )
چکیده
با گسترش شتابان و رشد بیرویه شهرهای کشور در طی چند دهه اخیر، روستاهای مجاور و یا نزدیک این سکونتگاهها رفته رفته به شهرها ملحق شدند. بدین ترتیب روستاهای الحاقی که بدون برنامهریزی و خودجوش به محدوده قانونی شهرها محلق شدند، زمینه را برای حضور و گسترش هر چه بیشتر اسکان غیررسمی در حاشیه شهرها فراهم ساختند. پژوهش حاضر با هدف بررسی موانع و چالشهای فراروی توسعه روستاهای الحاقی به میزان رضایت حاشیهنشینان از امکانات موجود و از ارائه خدمات از سوی مسئولان شهری در شهر گرگان در دو روستای اوزینه و انجیراب پرداخته است. این تحقیق از نوع کاربردی بوده و مبتنی بر روش توصیفی- تحلیلی و پیمایشی بوده است. از دو روش اسنادی و میدانی برای جمعآوری دادهها استفاده شده است. به منظور سنجش مولفهها و متغیرهای تحقیق، از آزمونهای کای اسکوئر، رگرسیون لجستیک، فای وT مستقل استفاده شد. با نرمافزار SPSS تجزیه و تحلیل دادهها صورت پذیرفت. نتایج نشان داد بین شاخصهای اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی با میزان توسعهیافتگی روستاهای الحاقی رابطه معناداری وجود دارد و علاوه برآن مهاجرت و تبعات ناشی از آن در ناحیه مورد مطالعه به عنوان مهمترین مانع و چالش فراروی توسعه فضایی این روستاها در حاشیه شهر محسوب میگردد. در ضمن با بررسی میزان رضایت مردم از عملکرد سازمانهای ذیربط در سطح محلات میتوان اذعان داشت که سیاستهای دستگاههای اجرایی به منظور پیشرفت و توسعه روستاهای الحاقی،کارآمد نبوده و بر مسائل و مشکلات ناحیه مورد مطالعه افزوده میشود.
حسنعلی فرجی سبکبار،
دوره 2، شماره 6 - ( 12-1392 )
چکیده
بیکاری یکی از چالشهای پیش روی برنامهریزان در اکثر مناطق جهان میباشد. در ایران نیز بیکاری و کاهش میزان بیکاری یکی از اهداف اصلی برنامههای دولت مطرح شده است. شاخصهای مربوط به فعالیت نشان از تغییرات بیکاری طی زمان دارد. از این رو تحقیق حاضر در پی الگوی فضایی تغییرات مکانی بیکاری در نواحی روستایی کشور است. برای انجام تحقیق از مدل آزمونی تی استودنت استفاده شده است که میتواند آزمون تغییرات فضایی-مکانی را در سطح محلی انجام دهد. برای انجام تحقیق از نتایج سرشماری عمومی نفوس و مسکن 1385 و 1390 استفاده شده است. این اطلاعات در قالب بخشهای سال 1390 باهم تلفیق شدند و شاخصسازی روی آنها انجام شده است. نتایج تحقیق حکایت از نابرابریهای فضایی اشتغال و بیکاری در نواحی روستایی دارد. هم چنین مشخص شد که بهبودهایی در زمینه اشتغالزایی در روستاها بوجود آمده، ولی اختلافات فضایی مشهودی قابل مشاهده است. به علاوه میزان اشتغالزایی برای زنان کمتر و محدودتر بوده و تفاوتهای فضایی- جنسیتی در زمینه اشتغال در نواحی روستایی کشور مشهود است.
فرهاد عزیزپور، حسن افراخته، مریم شامانیان،
دوره 3، شماره 7 - ( 3-1393 )
چکیده
کیفیت زندگی مفهومی چندوجهی، نسبی، متأثر از زمان و مکان و ارزشهای فردی و اجتماعی است که دارای ابعاد عینی و بیرونی، ذهنی و درونی میباشد. از این رو، معانی گوناگونی برای افراد و گروههای مختلف بر آن مترتب است. در این مقاله سعی شده است ضمن سنجش کیفیت زندگی مبتنی بر شاخصهای ذهنی، مهمترین عوامل مکانی- فضایی مؤثر بر کیفیت زندگی روستاهای ناحیه شناسایی و تحلیل شود. روش پژوهش، توصیفی- تحلیلی است. محدوده جغرافیایی مورد مطالعه دهستان قرق شهرستان گرگان و جامعه آماری روستاییان 5 روستا از این دهستان و حجم نمونه 340 خانوار از روستاییان است که با استفاده از فرمول کوکران تعیین گردیدهاند. روش نمونهگیری طبقهای در انتخاب روستاهای نمونه بکار گرفته شد. برای جمعآوری اطلاعات از مطالعات کتابخانهای و میدانی (پرسشنامه) استفاده شد. به منظور تحلیل دادهها از آزمون ANOVA استفاده شده است. نتایج نشان داد که کیفیت زندگی در ناحیه مورد مطالعه از نگاه روستاییان در ابعاد محیطی و کالبدی دارای شرایط مناسبتری بوده است. تفاوت فضایی در وضعیت روستا بر اساس شاخصهای ذهنی کیفیت زندگی متاثر از عوامل بعد فاصله روستاها از جاده اصلی، فاصله روستا تا شهر گرگان و تنوع قومیتی است.
نصرالله مولائی هشجین، سیاوش مولایی پارده،
دوره 3، شماره 8 - ( 5-1393 )
چکیده
بخش کشاورزی به دلیل توانمندی در ایجاد ارزش افزوده و اشتغالزایی از یک سو و تامین امنیت غذایی و حیات اقتصادی- اجتماعی کشور از سوی دیگر، از اهمیت بسیار بالایی در رشد و شکوفایی اقتصاد ملی برخوردار است. شناخت و بررسی امکانات و تواناییها و در پی آن تعیین سطوح توسعه یافتگی کشاورزی، نخستین گام در فرایند برنامهریزی و توسعه کشاورزی میباشد. این پژوهش با بهرهگیری از مدل موریس و شاخص مرکزیت به تعیین درجه توسعه یافتگی شهرستانهای استان خوزستان به لحاظ شاخصهای عمده بخش کشاورزی پرداخته و هدف اصلی آن یافتن میزان شکاف موجود بین شهرستانها و نوع محرومیت آنها است. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی بوده است. جامعه آماری کل شهرستانهای استان خوزستان را شامل میشود. به منظور پیشبرد تحقیق، شاخصهای 29 گانه توسعه کشاورزی و اطلاعات مربوط به آن از سالنامه کشاورزی سال 1388 استان خوزستان استخراج گردید. نتایج تحقیق حاکی از آن است که شکاف و نابرابری بین شهرستانها در زمینه فعالیتهای کشاورزی عمیق بوده، به طوری که ضریب نهایی در برخوردارترین شهرستان (باغ ملک) به ترتیب در مدل موریس و شاخص مرکزیت 53.54 و 286، و درمحرومترین شهرستان (آبادان) به ترتیب 14.87 و 65.69 به دست آمده است. با توجه به ضریب نهایی محاسبه شده، اختلاف بین برخوردارترین شهرستان و محرومترین شهرستان تقریبا چهار برابر بوده است. در پایان نیز با مشخص شدن تفاوت و اختلاف در سطوح برخورداری این شهرستانها، پیشنهادهایی برای برنامهریزان جهت از بین بردن نابرابریهای موجود، ارائه شده است.
محمود ضیایی، مجتبی جاودان، سیمین کاظمی ازغدی،
دوره 3، شماره 9 - ( 8-1393 )
چکیده
متأثر از روندهای غالب توسعه در سطح ملی، در مقیاس ناحیهای نیز عدم تعادلهای فضایی در بهرهگیری از ظرفیتها و تجهیز مقصدهای (بالقوه) گردشگری نمایان است. در قلمرو این مقاله، سازمان فضایی گردشگری شهرستان طرقبه - شاندیز نیز شاهد بینظمیهای فضایی در پراکندگی منابع، جاذبهها، محصولات و به ویژه خدمات پشتیبان گردشگری و در نهایت شبکهای سازمانیافته از مقصدهای گردشگری است؛ لذا ساماندهی فضایی مقصد مورد مطالعه مبتنی بر الگوی تئوریک و واقعیتهای جغرافیایی به عنوان هدف نهایی پژوهش مورد توجه واقع شده است. با عنایت به چالش پیش روی و برای نیل به هدف، روشِ تحقیق توصیفی- تحلیلی و همچنین گردآوریِ اطلاعات به شیوهی اسنادی و میدانی مبنا قرار گرفته است. جامعه آماری تحقیق شامل 34 مقصد گردشگری واقع در شهرستان بوده که برای کلیه مقصدها، فرمهای اطلاعاتی تکمیل شده است؛ برای وزندهی معیارها از روش AHP، برای تدقیق امتیاز نهایی و رتبهبندی مقصدها از روش پرومتی و برای سطحبندی مقصدهای گردشگری از روش تحلیل خوشهای استفاده شده است؛ در نهایت با استفاده از تئوری نقطه شکست در محیط نرم افزاری (GIS) قلمروی عملکردی مقصدها تعیین شده است. نتایج نهایی، گویای وجود نظام چهارسطحی نابسامان در سازمان فضایی شهرستان با تفوق دو مقصد برتر (طرقبه و شاندیز) نسبت به سایر مقصدها میباشد، برای برونرفت از وضعیت نابسامان با تأسی به اصول راهبردی نظریههای سازمان فضایی از طریق مقایسهی الگوی وضع موجود با الگوی تجریدی و در نهایت تعدیل آن متناسب با الزامات حاکم بر ناحیه، الگوی سازمان فضایی پیشنهادی شهرستان ارائه شده است.
سیدحسن مطیعی لنگرودی، حمیده خسروی مهر، علی طورانی،
دوره 3، شماره 10 - ( 12-1393 )
چکیده
اقتصاد فضا به الگوی مکانی یک اقتصاد، همانند توزیع و محل فعالیت های تشکیل دهنده آن و جریان های مکانی که بخش اساسی آن اقتصاد را تشکیل می دهند، اطلاق می شود. در تحقیق حاضر، اثرات روابط اقتصادی شهر و روستا بر وضعیت اجتماعی و اقتصادی سکونتگاه های روستایی دهستان چهل چای شهرستان مینودشت را مورد مطالعه قرار داده است. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی - تحلیلی است و اطلاعات مورد نیاز از طریق مطالعات کتابخانه ای و میدانی جمع آوری شده است. در بخش مطالعات میدانی از ابزار پرسشنامه و مشاهدات مستقیم استفاده شده است. جامعه آماری تحقیق، کل سرپرستان خانوار روستایی دهستان چهل چای شهرستان مینودشت بوده است. بر اساس سرشماری 1390، دهستان مورد مطالعه شامل 37 روستای دارای سکنه و 5003 خانوار بوده است؛ بنابراین با توجه به تعداد روستاها، پراکندگی آن¬ها در سطح دهستان و فراوانی تعداد خانوارهای روستایی، اقدام به نمونه گیری شده است؛ به طوری که، ابتدا تعداد 8 روستا به عنوان نمونه انتخاب گردید. در مرحله بعد، با استفاده از فرمول نمونه گیری کوکران، حجم نمونه 234 خانوار تعیین و به روش طبقه بندی گروهی تصادفی متناسب با تعداد خانوار هر یک از روستاها، نمونه ها انتخاب شده است. داده های حاصل از پرسشنامه با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون های همبستگی پیرسون و اسپیرمن تحلیل شده است. نتایج تحقیق حاکی از آن است که نقش روابط اقتصادی شهر و روستا در محدوده مورد مطالعه بسیار مهم و تأثیرگذار بوده است؛ این روابط رو به رشد باعث شده تا در مواردی حالت سلطه اقتصادی شهر بر نواحی روستایی کمرنگ تر شود و به نوعی تعامل و پیوندهایی، هر چند ناقص و بیشتر به نفع شهر پدید آید. همچنین یافته ها مؤید این است که بین روابط اقتصادی شهر و روستا و وضعیت اقتصادی و اجتماعی ناحیه مورد مطالعه رابطه معناداری وجود دارد و بدین ترتیب می توان گفت که روابط اقتصادی شهر و روستا نقش مؤثری در وضعیت اجتماعی و اقتصادی نواحی روستایی دارد.
باقر کرد،
دوره 3، شماره 10 - ( 12-1393 )
چکیده
هدف این مقاله، ارزیابی چگونگی توزیع فضایی هزینه کالاهای ضروری و سنجش ضریب حساسیت قیمتی و درآمدی برخی اقلام عمده مصرفی، در سبد مصرفی خانوارهای روستایی کشور می باشد. در این راستا، با استفاده از رویکرد سیستم معادلات دیفرانسیلی تایل مبتنی بر ماتریس برتن، حساسیت قیمتی و درآمدی برای گروههای فقیر، غنی و ثروتمند روستایی محاسبه شده است. یافته¬های تحقیق مؤید این است که بیشترین هزینه نان در روستاهای ایران مربوط به استان آذربایجان شرقی و اردبیل، بیشترین هزینه قند و شکر در روستاهای ایران مربوط به کرمانشاه و اردبیل، بیشترین هزینه گوشت مربوط به روستاهای اردبیل و خوزستان و بیشترین هزینه برنج مربوط به روستاهای استان فارس و گیلان می باشد. همچنین نتایج تحقیق حاکی است که حساسیت قیمتی کالاهای اساسی برنج، قند و شکر، نان و گوشت برای گروه خانوارهای فقیر روستایی ایران طی دوره 1353-1390 به ترتیب برابر 660/1-، 289/0-، 471/0-و 861/0- بوده است. حساسیت قیمتی کالاهای اساسی برنج، قند و شکر، گوشت و نان برای گروه خانوارهای متوسط روستایی ایران به ترتیب برابر 972/1-، 332/0-، 449/0-و 840/0- و حساسیت قیمتی کالاهای اساسی برنج، قند و شکر، گوشت و نان برای گروه خانوارهای غنی روستایی ایران به ترتیب برابر 381/1-، 486/0-، 448/0-و 884/0- بوده است.
حسنعلی فرجی سبکبار، نادر ملایی، بهرام هاجری،
دوره 4، شماره 11 - ( 2-1394 )
چکیده
مسئله ی اشتغال و به طور کلی نیروی انسانی در مسائل اقتصادی، جایگاه ویژه ای دارد. در اقتصاد ایران، اشتغال از دغدغه های اصلی سیاست گذاران اقتصادی است. تجزیه و تحلیل روند اشتغال و ساختار آن در سطح کشور و مناطق مختلف آن، مستلزم شناخت دقیق استعدادها و توان بالقوه ی بخش ها و ترکیب آن در مناطق است تا بتوان برنامه ریزی و اشتغال زایی متوازن و متعادلی را در هر یک از بخش ها و مناطق محقق ساخت. هدف از این تحقیق، شناخت وضعیت بخش ها و گروه های عمده فعالیت های اقتصادی در مناطق روستایی کشور می باشد. جامعه آماری پژوهش، 394 شهرستان کشور بوده است که آمار و اطلاعات آن از سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال 1390 استخراج شده و با استفاده از تکنیک ضریب مکانی (LQ)، بخش های پایه که صادر کننده ی نیروی شاغل بوده اند، مشخص گردیده است. نتایج حاکی از آن است که در بخش کشاورزی، غرب و شمال غرب کشور و جنوب شرق از نواحی پایه ای می باشد. در بخش صنعت نیز نواحی مرکزی، شمال و بخشی از جنوب کشور صادر کننده نیروی کار به نواحی دیگر می باشد. بخش خدمات در مناطق مرکزی، شمال شرقی و غربی و جنوب کشور از نواحی پایه است که این نواحی به عنوان صادر کننده نیروی کار خدماتی شناخته می شود.
عبدالرضا رکن الدین افتخاری، سمیرا محمودی، غلامرضا غفاری، مهدی پورطاهری،
دوره 4، شماره 11 - ( 2-1394 )
چکیده
اهمیت توسعه پایدار روستایی و نقش حیاتی آن در توسعه بیشتر کشورهای درحال رشد، بر کسی پوشیده نیست و به باور کارشناسان و دستاندرکاران امر تحقیق، این مهم بیش از هر چیز در گرو برخورداری از سرمایه مناسب- به ویژه سرمایه اجتماعی- از طریق مشارکت و اعتماد اجتماعی امکان پذیر است. مطالعات انجام شده، حاکی از لزوم توجه به سرمایه اجتماعی در دستیابی به توسعه پایدار و از جمله توسعه پایدار روستایی می باشد. واکاوی ها در این ارتباط نشان می دهد، اغلب مطالعات صورت گرفته در زمینه سرمایه اجتماعی و توسعه پایدار روستایی در ایران، دارای نگرش جامعه شناسی بوده و بعد فضایی در آنها نادیده گرفته شده و یا بسیار کمرنگ است. در نتیجه، آنچه که از واکاوی نوشته های سرمایه اجتماعی و توسعه پایدار روستایی به دست می آید، این است که مفهوم سرمایه اجتماعی به ویژه با «بُعد فضایی»، میتواند به عنوان رهیافتی جامع برای تحقق پایداری اجتماعی در رویکرد توسعه پایدار روستایی به حساب آید؛ چرا که هدف اصلی توسعه پایدار روستایی با رویکرد سرمایه اجتماعی، ارتقای کیفیت زندگی مردم محلی، توانمندسازی، ظرفیت سازی، افزایش مشارکت و اعتمادسازی، افزایش اعتماد به نفس و توسعه شبکه های ارتباطی روستاییان در داخل و بیرون از محیط روستا و توسعه نهادی میباشد. بدین منظور، پژوهش حاضر با هدف ارتقای سطح توسعه یافتگی روستایی، به دنبال پاسخ گویی به این سؤال است که چه نوع ارتباطی بین سرمایه اجتماعی و توسعه پایدار روستایی وجود دارد؟ و سرمایه اجتماعی از کدام الگوی فضایی تبعیت می کند؟ برای دریافت پاسخ علمی، از روش توصیفی- تحلیلی و پیمایشی استفاده شد. جامعه آماری دربرگیرنده 18 روستای خراسان رضوی و واحد تحلیل در دو سطح فرد و روستا انتخاب شد. نتایج حاکی از این است که بین سرمایه اجتماعی با توسعه روستاهای مورد مطالعه رابطه معنادار آماری برقرار است. همچنین اینکه، سرمایه اجتماعی 5/23 درصد از توسعه یافتگی روستاهای مورد مطالعه را تبیین می نماید. در نتیجه، بر اساس تحلیل رگرسیون میتوان اذعان نمود که با افزایش سرمایه اجتماعی در روستاهای مورد مطالعه، سطح توسعه یافتگی نیز ارتقاء می یابد. بعلاوه، میزان شاخص I برای تحلیل الگوی فضایی نقاط روستایی براساس شاخص سرمایه اجتماعی، 41/0 میباشد که با عنایت به E(I) محاسبه شده (03125/0-) می توان گفت که الگوی فضایی سرمایه اجتماعی روستاهای مورد مطالعه، به سمت الگوی متمرکز یا خوشه ای گرایش دارد. از سوی دیگر، نتایج نشاندهنده ی نبود رابطه معنادار آماری بین موقعیت طبیعی روستاهای مورد مطالعه و میزان فاصله از شهر، با نوع الگوی فضایی سرمایه اجتماعی در محدوده مورد مطالعه می¬باشد.
حسن افراخته، محمد حجی پور،
دوره 4، شماره 14 - ( 11-1394 )
چکیده
برقراری توازن و رسیدن به تعادل در بین مناطق، به عوامل عدیدهای بستگی دارد که ثروت و قدرت از مهمترین آنها بهشمار میرود. هندسهی توزیع و ترسیب این دو عامل، تحت امر جریان اقتصاد سیاسی حاکم بر فضا شکل میگیرد. با توجه به نقش بنیادین رویکرد اقتصاد سیاسی در تولید فضا و ایجاد ناهمسانی فضایی، در این تحقیق تلاش شده است تحلیلی فضایی از رویکرد اقتصاد سیاسی حاکم بر ایران در دههی اخیر صورت پذیرد و ضمن ارزیابی توازن منطقهای کشور، چگونگی نقشیابی اقتصاد سیاسی فضا بر نامتعادلسازی منطقهای در ایران تبیین و تشریح شود. تحقیق حاضر با روشی توصیفی – تحلیلی و همبستگی صورت گرفته است و دادههای مورد نظر در قالب 28 شاخص و متغیر برای دورهی آماری 93-1384 از مطالعات اسنادی تهیه شده است. به منظور تجزیه و تحلیل دادهها از نقشههای توزیع درصدی در محیط نرمافزار GEO DaTM، روشهای تصمیمگیری چندمعیاره TOPSIS و COPRAS، آماره موران محلی در محیط GIS 10 و رگرسیون خطی در SPSS استفاده شده است. نتایج نشان داد در جریان توزیع قدرت و ثروت کشور بین مناطق، گرایش و ساخت تکقطبی در اقتصاد سیاسی حاکم بر فضا وجود دارد. همچنین رویکرد فضایی اقتصاد سیاسی، منجر به پایابی نابرابری منطقهای و شدت بخشی به نامتوازنی فضایی شده است که در نتیجهی آن، یک قطب و خوشه برخوردار از مواهب اقتصادی – اجتماعی در فضای سرزمینی متشکل از مناطق تهران، البرز و اصفهان پدیدار شده است.
افشین متقی، حسین ربیعی، مصیب قره بیگی،
دوره 4، شماره 14 - ( 11-1394 )
چکیده
سازمان فضایی یا ساماندهی همگن توسعهی فضا، یکی از دغدغههای بنیادی سیاستمداران و برنامهریزان در مقیاسهای گوناگون ملی، منطقهای و فرامنطقهای است. برنامهریزی، ارتباط و جریانهای میان سکونتگاهها بهویژه در مناطق مرزی، نیاز به سازماندهی فضایی را برای نواحی روستایی بهوجود میآورد تا مسائل کلان و ملی، همچون موضوعات امنیتی را بتوان دقیقتر و کارآمدتر ساماندهی کرد. با توجه به چنین اهمیتی، پژوهش پیش روی، کوشیده است تا سطح توسعهی فضایی دهستانهای مرزی استان خراسان جنوبی را مطالعه کند. در پژوهش پیش رو، 23 شاخص از شاخصهای توسعهی فضایی واکاوی شده است. پژوهش، از لحاظ روشی علی- مقایسهای است و با بهرهگیری از روش شباهت به گزینهی ایدهآل (تاپسیس) و روش آنتروپی به بررسی آمایشی 11 دهستان از مجموع دهستانهای مرزی استان خراسان جنوبی پرداخته است. نتایج این پژوهش، نشان از آن دارد که دهستان "مود"، در بالاترین سطح برخورداری نسبت به دیگر دهستانهای مورد مطالعه قرار دارد. از لحاظ توسعهی شاخصهای اقتصادی- اجتماعی، آموزشی- فرهنگی، بهداشتی- درمانی و شاخصهای زیربنایی، 6 دهستان شامل درح، مومن آباد، میغان، بندان، شوسف و گزیک بعنوان دهستانهای نیمه برخوردار و چهار دهستان به ترتیب شامل قهستان، میاندشت، نهارنجان و عربخانه بهعنوان دهستانهای محروم شناسایی شدند. از این رو، به نظر میرسد که سازمان فضایی در میان دهستانهای مرزی استان خراسان جنوبی، به شدت نامتوازن و نامتجانس است.
سعید ملکی، سیدرضا حسینی کهنوج، الهام ویسی، پیروز رحمانی لیر،
دوره 5، شماره 15 - ( 2-1395 )
چکیده
سکونتگاههای روستایی به عنوان چشمانداز فرهنگی، حاصل از تعامل بین انسان و محیط در طی فرآیندهای متأثر از عوامل و نیروهای درونی و بیرونی دچار تغییر و تحولاتی در بافت کالبدی – فضایی (خصوصاً در ابعاد مسکونی) خود شده است؛ این امر موجب پدید آوردن مسائل و نارساییهای بسیاری برای زیست و ادامه سکونت در این فضاها شده است. در این راستا پژوهش حاضر، با استفاده از روشهای اسنادی- تحلیلی و رویکرد کاربردی حاکم بر آن، به دنبال روشن ساختن تفاوتهای منطقهای و سطحبندی نواحی همگن در زمینه ابعاد گوناگون مسکن (بهداشتی- درمانی، زیربنایی-رفاهی، تسهیلات و تأسیسات، استحکام و سازه) در مناطق روستایی ایران بوده است. برای این منظور، از روشهای تحلیل عاملی و تکنیک تصمیمگیری چندمعیاره تاپسیس فازی برای وزندهی و برای تفسیر نتایج، به تهیه نقشههای مربوطه با از سیستم اطلاعات جغرافیایی اقدام شد. نتایج پژوهش نشان داد؛ مناطق روستایی استانهای مازندران (467/0)، اصفهان (464/0)، البرز (455/0) و تهران (449/0) بالاترین سطح برخورداری و مناطق روستایی استانهای سیستان و بلوچستان (265/0)، خراسان جنوبی (267/0)، هرمزگان (267/0) و کرمان (270/0) در پایینترین سطح از حیث برخورداری از شاخصهای مسکن روستایی قرار دارد. همچنین استانهای کشور در زمینهی شاخصهای ذکر شده، تفاوت معناداری با یکدیگر دارند و سطح برخورداری استانها در این زمینه با یکدیگر برابر نیست؛ بنابراین لازم است در جهت هدایت توسعهی آتیه این روستاها به سوی توسعهای پایدار و رهایی از مشکلات موجود، برنامهریزیهای مؤثر و عملی در جهت بهبود وضعیت توزیع فضایی مسکن در این سکونتگاهها انجام گیرد و مناطق سطوح پایین نسبت به مناطق سطوح بالاتر، بیشتر مورد توجه قرار گیرد.