جستجو در مقالات منتشر شده


5 نتیجه برای کرمانشاه.

جعفر توکلی، اکرم رزلانسری،
دوره 5، شماره 16 - ( 5-1395 )
چکیده

در راستای سیاست کلی نظام پس از پیروزی انقلاب اسلامی، به منظور محرومیت‌زدایی و توسعه روستاها یکی از برنامه‌هایی که در دستور کار قرار گرفته است، اجرای طرح هادی روستایی جهت تأمین عادلانه امکانات از طریق تحول کالبدی- فیزیکی روستا، ایجاد تسهیلات اجتماعی- تولیدی، تأمین خدمات عمومی و بهبود مسکن روستاییان بوده است. اثرات طرح­های هادی محدود به تغییراتی در بافت کالبدی بوده و در اجرای آن به عامل اقتصادی کمتر توجه شده است. تحقیق حاضر با هدف ارزشیابی پیامدهای کالبدی و به تبع آن اقتصادی اجرای طرح هادی و تأثیر آن بر تحولات روستاهای شهرستان کرمانشاه انجام شده است. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی و جمع‌آوری اطلاعات به صورت اسنادی و پیمایشی بوده است. با استفاده از فرمول کوکران از بین 2467 نفر سرپرست خانوار ساکن 10 روستای محدوده بررسی، 340 نفر به عنوان نمونه انتخاب گردیده است. ابزار تحقیق، پرسشنامه خانوار روستایی حاوی سؤالاتی با طیف لیکرت بوده که روایی آن توسط متخصصین موضوعی و پایایی آن از طریق آزمون آلفای کرونباخ تأیید شده است (مقدار آلفای بُعد کالبدی=882/0، مقدار آلفای بُعد اقتصادی=886/0). یافته­ها نشان داد که اجرای طرح هادی به رغم برخی کاستی‌ها در توسعه فضای سبز، مکان‌یابی دفع فاضلاب و زباله، تاثیری نسبتاً مطلوب بر تحول کالبدی و به تبع آن اقتصادی روستاهای مورد بررسی داشته است. با این وجود در مواردی چون افزایش سرمایه‌گذاری و  ایجاد اشتغال تحول چشمگیری مشاهده نشده است. تحلیل عوامل مؤثر بر اجرای طرح هادی نیز حاکی از این بوده است که روستاهای با موقعیت پایکوهی، جمعیت بیشتر و فاصله 20-10 کیلومتر از شهر کرمانشاه تحولات کالبدی و اقتصادی بیشتری داشته است. از این رو به منظور جبران مشکلات موجود در پیامدهای کالبدی و اقتصادی ضروری است قبل از اجرای طرح هادی، سازمان‌ها و نهادهای درگیر در توسعه روستایی طی تمهیدات قانونی ملزم به هماهنگی و ایفای نقش مؤثر در فرآیند اجرای طرح گردند.


نسرین جلیلیان، یاسر محمدی،
دوره 11، شماره 41 - ( 9-1401 )
چکیده

یکی از راه­ﻫﺎی ﻣﻘﺎﺑﻠﻪ ﺑـﺎ ﮐﺎﻫﺶ فقر و بهبود معیشت به ویژه در بین زﻧﺎن روستایی ﺳﺮﭘﺮﺳﺖ ﺧﺎﻧﻮار، تامین مالی خرد آنها در قالب اعطای تسهیلات خودکفایی و اشتغال­زایی از طریق نهادهایی مانند کمیته امداد امام خمینی (ره) است. این پژوهش با هدف مطالعه نقش وام ­های اشتغال­زایی بر معیشت پایدار زنان روستایی سرپرست خانوار انجام شد. پژوهش، از نظر ماهیت از نوع پژوهش­های کمی و از نظر هدف از نوع مطالعات کاربردی است. همچنین به لحاظ نحوه گردآوری داده­‏ ها، از نوع تحقیقات پیمایشی و از نظر شیوه تحلیل داده ­ها از نوع تحقیقات توصیفی- همبستگی است. جامعه آماری این تحقیق، زنان روستایی سرپرست خانوار که تحت پوشش کمیته امداد در دهستان هرسم، شهرستان اسلام‌آباد غرب در استان کرمانشاه بودند که 100 نفر از این زنان انتخاب و به ‏‌صورت سرشماری بررسی شدند. داده‏­ ها با استفاده از پرسشنامه محقق ­ساخته، جمع­ آوری شد که روایی آن با نظر متخصصان و پایایی آن با محاسبه ضریب آلفای کرونباخ مورد تایید قرار گرفت. تحلیل داده ­‏ها در محیط نرم­‏افزار IBMSPSS انجام شد. نتایج نشان داد که دو گروه زنان سرپرست خانوار بهره­مند و بی­بهره از وام ­های اشتغال­زایی کمیته امداد، از نظر وضعیت معیشت پایدار روستایی، تفاوت معنی­داری باهم داشتند و زنان بهره ­مند، مخصوصاً در بعد سرمایه مالی و سرمایه فیزیکی وضعیت معیشت بهتری داشتند. همچنین در بین زنان بهره­مند از وام ­های خوکفایی نیز کسانی که از میزان وام ­های دریافتی و دوره بازپرداخت آنها رضایت داشته و همچنین در دوره­های مهارت­آموزی جهت ایجاد شغل شرکت داشتند، از سطح معیشت پایدار بالاتری برخوردار بودند.

هرمز اسدی،
دوره 12، شماره 44 - ( 5-1402 )
چکیده

توصیه یافته­های تحقیقاتی در قالب برنامه­های آموزشی و ترویجی به بهره­برداران روستایی به منظور ارتقاء سطح دانش کشاورزان، نقش مهمی در بهبود بهره­وری و توسعه روستایی ایفاء می­کند. در همین راستا، این مطالعه به منظور ارزیابی زراعی، سودآوری و بهره­وری اقتصادی نهاده­ها در تولید دانه و علوفه ذرت تحت مدیریت­های مختلف کارشناسی و بهره­بردار در روستای توللی از توابع دهستان الهیارخانی در شهرستان کرمانشاه در سال 1400 انجام شد. در این پژوهش، 10 هکتار مزرعه در مزارع بهره­بردار مشخص گردید به طوری که پنج هکتار آن با استفاده از برنامه‌های فنی و توصیه تحقیقاتی و پنج هکتار دیگر براساس مدیریت مرسوم توسط بهره­بردار انجام گردید. در بخش زراعی، صفات کمی و کیفی محصول تحت مدیریت­های مختلف مشخص و سطح معنی­داری آنها با استفاده از آزمون t تعیین شد. ارزیابی اقتصادی با استفاده از شاخص­های سودآوری و سنجش بهره­وری نهاده­های آب و بذر با استفاده از شاخص­های بهره­وری فیزیکی و اقتصادی انجام گردید. طبق نتایج، تحت توصیه تحقیقاتی نسبت به مدیریت مرسوم، عملکرد دانه و علوفه ذرت در مزرعه زارع به­ترتیب 8/13 و 4/16 درصد افزایش، هزینه تمام شده هر کیلو دانه و علوفه ذرت به­ترتیب 3/22 و 26 درصد کاهش، نسبت فایده به هزینه تولید دانه و علوفه ذرت به­ترتیب 6/28 و 6/34 درصد افزایش، بهره­وری اقتصادی هر مترمکعب آب و هر کیلوگرم بذر در مزرعه زارع برای دانه ذرت به­ترتیب 8/13 و 7/45 درصد و برای علوفه ذرت به­ترتیب 4/16 و 6/38 درصد افزایش نشان داد. بنابراین با اعمال توصیه­های تحقیقاتی علاوه بر بهبود سودآوری و بهره­وری در تولید ذرت، امکان کاهش خلاء عملکرد در مزرعه زارع نیز فراهم خواهد شد.

بیژن رضایی، میثم خدادوستی، فاطمه خدادوستی،
دوره 12، شماره 45 - ( 8-1402 )
چکیده

این مطالعه با هدف ارائه مدلی برای تشخیص فرصت­های کارآفرینی در میان زنان کارآفرین روستایی استان کرمانشاه انجام شد. روش پژوهش مطالعه­ی حاضر، آمیخته و بر حسب محیط پژوهش، کتابخانه­ای میدانی و برحسب  ماهیت و روش پژوهش پیمایشی بود. این مطالعه به­صورت آمیخته (کمی-کیفی) انجام شد. در بخش کیفی از 15 نفر از اساتید، کارشناسان و افراد متخصص در زمینه­ی کارآفرینی روستایی در سراسر کشور در رابطه با تشخیص فرصت­های کارآفرینی در میان زنان کارآفرین روستایی مصاحبه­هایی انجام شد. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات این افراد از تحلیل مضمون استفاده شد. ابتدا سخنان این افراد استخراج و کدگذاری شد و مضامین استخراج شدند و سپس پرسش­نامه­ها تدوین شدند و بین 361 نفر از زنان کارآفرین در سطح استان کرمانشاه به­صورت تصادفی ساده توزیع شد. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات جمع‌آوری شده، از دو نرم‌افزار SPSS و AMOS استفاده شد. در این مطالعه 71 کد و 9 مقوله (بعد) به­عنوان عوامل تشخیص فرصت­های کارآفرینی روستایی شناخته شدند. بر اساس کدبندی به­دست آمده این 9 بعد اصلی شامل وجود پویایی رقابتی، دنبال کردن فرصت­های نوآورانه، ایجاد ایده­ها و راهکارهای نوآورانه، داشتن توانایی­های کارآفرینانه، تعاملات و سرمایه­های اجتماعی، داشتن هشیاری کارآفرینانه، نوع­شناسی فرصت، محیط کسب­وکار و عوامل فردی بودند. برای مناسب بودن سؤالات از تحلیل عاملی استفاده شد و همچنین برای بررسی پایایی از آلفای کرونباخ استفاده گردید. بر اساس نتایج این مطالعه، متغیرهای پویایی رقابتی، دنبال کردن فرصت­های نوآورانه، ایجاد ایده­ها و راهکارهای نوآورانه، داشتن توانایی­های کارآفرینانه، تعاملات و سرمایه­های اجتماعی، داشتن هشیاری کارآفرینانه، نوع شناسی فرصت، محیط کسب­وکار و عوامل فردی بترتیب 00/58 درصد، 00/63 درصد، 00/58 درصد، 00/63 درصد، 00/63 درصد، 00/59 درصد، 00/63 درصد، 00/59 درصد و 00/52 درصد از واریانس تشخیص فرصت­های کارآفرینانه را پیش­بینی کردند و همگی بر تشخیص فرصت تأثیر داشتند.

حوریه مرادی،
دوره 13، شماره 48 - ( 6-1403 )
چکیده

هدف: با شکل­گیری مفهوم عمیق فرآیند کارآفرینی در گذر زمان و تحول در فهم چگونگی گذار از بحران­های اقتصادی در کشورهای در حال رشد، توجه به توسعه SMEها مورد توجه اندیشمندان توسعه قرار گرفت. بحران­ اقتصادی در فضاهای جغرافیایی کنش ­ها و واکنش ­هایی مختلفی را به همراه دارد. اگر قرار است اقتصاد در نواحی مختلف تصویری از موفقیت را تداعی کند توجه به اقتصاد اجتماعی و ایجاد محیط­ های رقابتی از طریق توسعه کسب و کارهای کوچک مکانی در جوامع محلی از اهمیت ویژه ­ای برخوردار است. از این ­رو، پژوهش حاضر به شیوه کمی و با هدف "تحلیل توسعه SMEها در ایران در فرآیند تحول نوآوری روستایی" بدنبال رهیافتی بر گذار از بحران اقتصادی و درک معنایی از واقعیت­ های موجود کسب و کار در جوامع محلی است که می ­تواند زمینه­ ساز نوآوری و کارآفرینی گردد.
روش پژوهش: روش تحقیق توصیفی ـ پیمایشی و از نوع کاربردی است. جامعه آماری پژوهش را 52 نفر از صاحبان SMEها واقع در دهستان­ های میان دربند، پشت دربند و بالا دربند شهرستان کرمانشاه تشکیل می­ دهند که بیشترین میزان از بین رفتن شرکت­ های جدید را در 15 سال اخیر تجربه کرده ­اند. برای تجزیه و تحلیل داده ­ها از نرم ­افزار SPSS20 و برای ترسیم نقشه ­ها از ArcGIS استفاده شد.
یافته‌ها: یافته ­ها نشان داد که میزان اثرات متغیرهای توسعه SMEها در فرآیند تحول نوآوری روستایی بر پذیرش یا رد کارآفرینی در شبکه پویای روستانشینی 371/72 درصد بوده که در عامل­ های تمایل های سیاسی فضا (321/19درصد)، نیروهای دانش ­بنیان سر ریز فن­آوری (32/15درصد)، عامل رقابت ­پذیری و بهبودیاب اقتصادی (12/11درصد)، نیروی خواسته ­ها و تعامل ­های اجتماعی فضا (48/10درصد)، تحولات جمعیتی و تولیدی فضا (08/10درصد) و حمایت­ های نهادی و محیطی فضا (05/6 درصد)) نمود پیدا کرده است.
نتیجه‌گیری: توسعه کسب و کارهای خرد، کوچک و متوسط منجر شده است که دو دهستان بالادربند و میان­دربند به مکان مرکزی تبدیل شده است. به طوری­که پیامدهای فضایی کارآفرینی در بیشتر نقاط آن قابل رؤیت است. این دو دهستان می ­توانند قابلیت انتشار نوآوری و سر ریز دانش به دیگر دهستان­های پیرامون دورتر از مرکز شهرستان را دارا باشند.





 


صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه اقتصاد فضا و توسعه روستایی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 |

Designed & Developed by : Yektaweb