نرگس نجارپور، مسعود مشهدی اکبر بوجار،
دوره 3، شماره 1 - ( 3-1395 )
چکیده
کارنوزیک اسید و روزماریک اسید جزء خانواده پلی فنول ها هستند که در گیاه روزماری یافت می شوند و دارای رفتارهای بیولوژیکی ویژه ای چون خاصیت ضدسرطانی، ضدویروسی و آنتی اکسیدانتی هستند. این مطالعه به بررسی مقایسه ای اثرات این دو ترکیب با تکیه بر متابولیسم سرآمید بر سلول های رده Hep- G2 پرداخته است. در این مطالعه تجربی سلول های Hep –G2 در محیط DMEM حاوی سرم جنین گاو و آنتیبیوتیک کشت شدند. سپس سلول ها با رقت دوگانه از دو ماده کاررنوزیک اسید و رزماریک اسید از غلظت 0 تا 70 میکرومولار به مدت 24 ساعت کشت داده شدند و زیست (viability) سلول ها به روش MTT تعیین شد. جهت سنجش فعالیت آنزیم کاسپاز 3 از دستگاه اسپکترفتومتر استفاده شد. برای اندازه گیری سطح سرآمید، آنزیم اسیدسرآمیداز نوترکیب و ماده نفتالین 2و3 دی آلدئید که خاصیت فلورسانسی دارد و به اسفنگوزین حاصل از اسید سرآمیداز متصل میگردد؛ به عصاره سلولی اضافه شد و درنهایت به روش HPLC تعیین مقدار شد. در این مطالعه همچنین فعالیت آنزیم های اسفنگومیلیناز، اسید سرآمیداز و گلوکوزیل سرآمید سنتاز سنجش شد. کارنوزیکاسید سبب افزایش حیات سلولی در سلول های Hep -G2 به گونه وابسته به دوز با کاهش سطح سرآمید و کاهش فعالیت آنزیم های کاسپاز 3، اسفنگومیلیناز، گلوکوزیل سرآمید سنتاز و افزایش فعالیت آنزیم اسیدسرآمیداز شد. روزماریکاسید از غلظت 50 میکرو مولار به بعد سبب کاهش بقاء سلولی با افزایش در سطح سرآمید و افزایش فعالیت آنزیم اسفنگومیلیناز و کاهش فعالیت آنزیم های اسیدسرآمید از و گلو کوزیل سرآمید سنتاز شد. همچنین این ماده از غلظت 40 میکرومولار به بعد سبب افزایش فعالیت آنزیم کاسپاز 3 شده است. هرچند در اغلب موارد پلی فنول ها باعث القاء آپوپتوز و کاهش درصد بقاء سلولی شده اند اما در بعضی مواقع اثر معکوس داشته و سبب رشد سلولی شده اند.
زهراسادات میره ای، مینو صدری، علی سلیمی،
دوره 3، شماره 3 - ( 9-1395 )
چکیده
عامل اصلی رنگ قرمز- نارنجی حنا، مولکولی به نام لاوسون بوده که خاصیت ضدمیکروبی، ضدتومور، ضدالتهاب و ضددرد را نیز برعهده دارد. کیتوزان بیوپلیمری با خصوصیاتی از قبیل استحکام زیاد، زیستسازگاری و زیستتخریبپذیری، غیرسمیبودن و اثر ضدمیکروبی است. الکتروریسی فرآیندی جهت تهیه الیاف پلیمری با قطری زیر میکرون با تخلخل و نسبت سطح به حجم بالا است. در این پژوهش، الکتروریسی کیتوزان با افزودن عصارۀ حنا و ایجاد نانوالیاف با خواص ضدمیکروبی تحت بررسی قرار گرفت. نانوالیاف با اندازه قطر و توزیع اندازه مناسب به وسیلۀ الکتروریسی محلول پلیمری کیتوزان/ پلی اتیلن اکساید (Chit/PEO) با نسبت 90/10 ساخته شد. در ادامه، عصارۀ حنا بهعنوان افزودنی به محلول پلیمری اضافهشده و بهوسیلۀ دستگاه الکتروریسی به صورت نانوالیاف بر روی سطح موردنظر الکتروریسی شد. پس از بررسی مورفولوژی نانوالیاف توسط میکروسکوپ الکترونی روبشی، خصوصیات ضدمیکروبی محلول های پلیمری و نانوالیاف حاصل بررسی شد. در بررسی تصاویر میکروسکوپ الکترونی روبشی دیدهشد که نانوالیاف Chit/PEO با درصد پایین عصاره، همانند نانوالیاف Chit/PEO بدون افزودن عصاره، نانوالیافی با اندازه قطر و توزیع اندازۀ مناسب تشکیل میدهد. در مطالعات باکتریولوژیکی مشاهده شد که محلول های پلیمری کیتوزان حاوی 1% عصارۀ حنا، بهتر از محلول پلیمری کیتوزان بدون افزودن عصاره، موجب توقف رشد باکتریهای استافیلوکوکوس اوریوس، اشریشیا کلی و سودوموناس آیروژینوزا میشود.
علی کولیوندزاده، فرهاد ولیزادگان، محمدرضا زرین دست،
دوره 4، شماره 2 - ( 6-1396 )
چکیده
مهم ترین بخش مغز که در اضطراب نقش دارد، سیستم لیمبیک است که واجد سه بخش مهم هیپوکامپ، آمیگدال و سپتوم است. سیستم سپتوهیپوکامپ، نقش مهمی در تنظیم رفتارهای ترس و اضطراب برعهده دارد. بررسی ها نشان میدهد که سیستم اپیوئیدرژیک نیز در رفتارهای شبه اضطرابی دخیل است. در این مطالعه اثر تزریق هیستامین به هیپوکامپ پشتی و تزریق مواد اپیوئیدرژیک به سپتوم میانی بر رفتارهای شبه اضطرابی در موش ها با استفاده از آزمونElvated Plus Maze (EPM) تحت بررسی قرار گرفت. تزریق µg/rat 5 و 1 هیستامین در هیپوکامپ پشتی اثری بر رفتارهای شبه اضطرابی نداشت، درحالیکه تزریق µg/rat10 هیستامین باعث افزایش درصد زمان ورود و دفعات ورود به بازوی باز شد، که نشان دهندۀ اثر اضطراب زدایی هیستامین است. تزریق مورفین (آگونیست رسپتور µ-اپیوئیدی) به درون سپتوم میانی (µg/rat1) باعث افزایش زمان ورود و دفعات ورود به بازوی باز شد. تزریق مقادیر µg/rat 25/ . و 5/ . مورفین اثری بر اضطراب نداشت. تزریق همزمان مقادیر بیاثر هیستامین (µg/rat1) به هیپوکامپ پشتی و مورفین (µg/rat5/.) به سپتوم میانی باعث افزایش زمان ورود و دفعات ورود به بازوی باز شد. تزریق مقادیر مختلف نالوکسان (µg/rat 4و1،2) به عنوان آنتاگونیست گیرنده های اپیوئیدی به سپتوم میانی در حضور و غیبت مقدار مؤثر هیستامین (µg/rat10) در هیپوکامپ پشتی، تحت بررسی قرار گرفت. تزریق مقدار µg/rat4 نالوکسان به سپتوم میانی درصد زمان گذرانده در بازوی باز و درصد ورود به بازوی باز را کاهش داد، که این یافته ها نشان دهندۀ اثر اضطراب زایی نالوکسان بعد از تزریق به سپتوم میانی بود. تزریق مقدار µg/rat 10 هیستامین به هیپوکامپ پشتی و به طور همزمان تزریق سه مقدار مختلف نالوکسان (µg/rat4و2و1) نشان داد هیستامین اثر اضطراب زایی نالوکسان را با افزایش زمان ورود و تعداد ورود به بازوی باز، تا حدود زیادی خنثی کرد، هرچند در مقدار µg/rat4 نالوکسان این اثر کمتر است. از این یافته ها می توان نتیجه گرفت که سیستم هیستامینرژیک هیپوکامپ و اپیوئیدرژیک سپتوم میانی درسیستم سپتوهیپوکامپ با هم برهمکنش دارند و برهمکنش این دو سیستم در تعدیل اضطراب دخیل است.
سعیده افریشم، ارسطو بدویی دلفارد، عبدالحمید نمکی شوشتری، زهرا کرمی، سعید ملک آبادی،
دوره 4، شماره 4 - ( 10-1396 )
چکیده
آلفاآمیلازها، مهم ترین و پرکاربردترین آمیلازها در صنعت نشاسته هستند. در میان آلفاآمیلازها، انواع گرمادوست به دلیل پایداری و فعالیت در دماهای بالا مهمترند. این آنزیمها به وسیلۀ میکروارگانیسم های گرمادوست ازجمله باکتریها تولید می شوند. آلفاآمیلازهای گرمادوست در صنایع مختلف از جمله فرآوری نشاسته، مواد شوینده و سوخت زیستی کاربرد دارند. در این تحقیق، باکتری های مولد آلفاآمیلاز گرمادوست از چشمه های آب گرم روستای گُروه واقع در استان کرمان شناسایی و جداسازی شدند. براساس نتایج غربالگری در محیط اختصاصی مایع و جامد، سویۀ AT59 به منزلۀ سویۀ برتر انتخاب شد. بررسی های مورفولوژیکی، بیوشیمیایی و مولکولی 16S rDNA نشان داد این سویه به جنس باسیلوس تعلق دارد و گرم مثبت، کاتالاز مثبت، هیدرولیزکنندۀ کازئین و تخمیرکنندۀ قندهای لاکتوز و ساکاروز است. نتایج بهینه سازی محیط تولید آنزیم نشان داد در میان منابع کربن، نیتروژن و یون تحت بررسی، نشاسته (1 گرم بر لیتر)، ژلاتین (2 گرم بر لیتر) و سولفات منیزیم (یک گرم بر لیتر)، بیشترین اثر افزایشی را بر تولید آلفاآمیلاز سویۀ AT59 داشته اند. علاوه براین، بیشترین تولید آنزیم این سویه در محیطی با 5 pH به دست آمد. این آلفاآمیلاز به ترتیب بیشترین فعالیت و پایداری را در دماهای 80 و 70 درجۀ سانتی گراد داشته اند. این یافته ها پیشنهاد میکند این آنزیم پتانسیل زیادی برای استفاده در صنعت نشاسته دارد.
حسانه حسن پور، محمد شکرزاده لموکی، رضا طبری، فاطمه رضایی، فاطره رضایی،
دوره 5، شماره 2 - ( 6-1397 )
چکیده
با افزایش بیماری سرطان و عوارض جانبی درمان های رایج محققان به دنبال یافتن روش های درمانی با کمترین عوارض هستند به همین علت گیاهان دارویی اهمیت بالایی پیدا کرده اند. گیاه پرسیاوشان (Adiantum capillus-veneris L.) دارای ترکیبات تری ترپنوئیدی است که خاصیت ضدتومور دارند. هدف این مطالعه بررسی اثر کشندگی عصارۀ گیاه بر ردۀ سلولی سرطان پستان (MCF-7) و سلول های نرمال فیبروبلاست (MRC-5) با استفاده از روش MTT است. گیاه پرسیاوشان از روستای مرزون آباد جمع آوری و در دمای C° ٤٠ خشک شد. با استفاده از دستگاه سوکسله و اتانول ٩٦ درصد از بخش هوایی و زیرزمینی گیاه پرسیاوشان عصارۀ هیدروالکلی تهیه و از این عصاره سه فراکسیون هگزان، کلروفرم واتیل استات آماده شد. همچنین، با استفاده از عصارۀ هیدروالکلی آن، ترکیبات گیاه توسط دستگاه GC-Mass شناسایی شد. نتایج حضور ترکیبات پلیفنلی، ترپنویید، اسیدهای چرب، موم، الکالویید، ترکیبات N- اکسید و فیبررا نشان میدهد که این گیاه دارای خاصیت آنتی اکسیدانی قوی است. نتایج آزمایش MTT نشان داد که از یک طرف این عصاره اثر کشندگی وابسته به دوز بر سلول های MCF-7 دارد و قادر به از بین بردن سلول های سرطانی بوده و از طرف دیگر اثر آن بر سلول های سرطانی بیشتر از ردۀ نرمال است. همچنین میزان IC50 عصاره های بخش هوایی و زیرزمینی روی هر دو رده تفاوت معناداری را نشان میدهند. خواص کشندگی آن قابل مقایسه با داروی ضدسرطان سیس پلاتین است.
کریم مهنام، فاطمه میراحمدی باباحیدری،
دوره 5، شماره 2 - ( 6-1397 )
چکیده
پروتئین XIAP يکی از اعضای پروتئینهای مهارکننده آپوپتوز يا مرگ برنامهریزیشده یاخته (خانواده IAP) است. پروتئین XIAP نقش باارزشی در مهار آپوپتوز بازی میکند و دربرگیرندۀ سه دومین BIR (Baculoviral IAP Repeat) است. دومین سوم اين پروتئين يعني BIR3 بهطور مستقیم به پايانه N پروتئين کاسپاز 9 متصل میشود و آپوپتوز را مهار میکند. نشان دادهشده است که چهار اسیدآمینه پایانة N پروتئين SMAC يعني AVPI میتوانند به BIR3 متصل شوند و آن را مهار کنند و بنابراین، آپوپتوز را به راهاندازند. در اين پژوهش 15 پپتيد به دومین BIR3 داک شدهاند و سپس 10 نانوثانیه شبیهسازی دینامیک مولکولی روی هر کمپلکس بهدستآمده از داکینگ انجام شد. سپس از روش مکانیک مولکولی پوازی بولتزمن سطح در دسترس حلال (MM/PBSA) برای برآورد انرژي اتصال آزاد پپتیدها به دومين BIR3 استفاده شد. نتایج روش MM/PBSA هماهنگی نسبی با روش داکینگ وهماهنگی خوبی با نتایج تجربی موجود داشتند. نتایج نشان داد که بهترین پپتیدها با کمترین انرژي آزاد اتصال عبارتاند از ATPF و AKPW و ARPF. همچنين بررسی پيوندهای ميان اين پپتيدها و دومین BIR3 در ساختار نهايي کمپلکسها آشکار کرد که لوسين 307 و ترئونین 308 و گلوتامات 314 و تيروزين 324 دومين BIR3 برای اتصال پپتیدها ضروری هستند. نتایج تفکیک انرژي آزاد و تعیین سهم باقیماندههای شکاف دومين BIR3 در اتصال به اين پپتيدها در طول شبیهسازی نيز هماهنگ با نتايج پیشین بود و نقش همان باقیماندهها را در اتصال نشان میداد. همچنين گرایش بالای این پپتیدها نسبت به پپتيد طبيعي ((AVPI و مقایسه آنها با ساير پپتيدها آشکار میکند که وجود بار مثبت در جايگاه دوم پپتيد و وجود گروه هیدروفوب آروماتيک در جایگاه چهارم پپتيد باعث افزايش قدرت اتصال پپتيد میشود.
سیده مهدیه سادات، زهرا حاجی حسن، محمد برشان تشنیزی، مهری عبدی،
دوره 5، شماره 3 - ( 9-1397 )
چکیده
. فاکتور رشد عصبی (NGF) یک فاکتور نوروتروفیک است که در حفظ، بقا و تمایز سلولهای سیستم عصبی نقش دارد. پروتئین NGF دارای سه زیر واحد است که زیر واحد β آن فعالیت اصلی را بر عهده دارد. این پروتئین از موتیف گره سیستئینی که در آن رشتههای β با پیوندهای دی سولفیدی به یکدیگر متصل شدهاند، تشکیل شده است. NGF برای درمان بسیاری از بیماریها استفاده میشود. به دلیل اینکه NGF استخراج شده از منابع طبیعی برای درمان نامناسب است، بسیاری از محققین برای تولید – NGFβ نوترکیب تلاش کردهاند. در این مطالعه، به منظور افزایش بیان NGF، این پروتئین به طور هم زمان با چپرون Trigger Factor در E. coli بیان شد. بدین منظور pET39b(+)::β-NGF و پلاسمید چپرونی pTF16 به E. coli BL21(DE3) انتقال یافتند. پس از القای هر پروموتر، کل محتوی پروتئینی و پروتئین های پری پلاسمی بطور جداگانه استخراج شدند. به منظور تأیید تأثیر TFبر میزان بیان کلی و تولید –NGFβ محلول، تکنیکهای برادفورد و دات بلات و نرمافزار ImageJ استفاده شدند. سپس –NGFβ با استفاده از ستون کروماتوگرافی تمایلی (Ni2+-NTA) تخلیص شد. همچنین به منظور مطالعه عملکرد NGF-β تخلیص شده، رده سلولهای PC12 با پروتئین به مدت یک هفته تیمار شدند. دادهها نشان دادند که بیان همزمان با چپرون TF میتواند سبب افزایش تولید پری پلاسمی و محلول –NGFβ و نه کل محتوی پروتئینی شود. همچنین تیمار سلولهای PC12 با –NGFβ تخلیص شده (بیانشده با چپرون TF)، منجر به تمایز سلول های PC12 به سلول های عصبی شد، که نشاندهنده عملکردی بودن پروتئین تولید شده است. دادههای این مطالعه نشاندهنده این است که بیان همزمان چپرون سیتوپلاسمی TF با پروتئین NGF ممکن است یک روش مؤثر در تولید مناسب فاکتور رشد عصبی نوترکیب (rhNGF) محلول و فعال باشد.
خدیجه محمودی، منیژه پاکروان، ولی الله مظفریان،
دوره 5، شماره 3 - ( 9-1397 )
چکیده
سرده Zoegea L. از تیره کاسنیان، به طور تقریبی دارای 10 گونه در جهان است. این سرده به عنوان یک عنصر ایرانی-تورانی و مدیترانهای شناخته میشود که در جنوب غربی و مرکز آسیا و در مرکز، جنوب، شمال غرب و جنوب غربی ایران گسترش یافته است. طبقه بندی زیرگونههای این سرده در منابع مختلف آرایه شناسی متفاوت است. در این پژوهش تفاوتهای گونههای نواحی مختلف ایران مورد مطالعه قرار گرفته است. به علاوه ویژگیهای آناتومی و گردهشناسی نیز برای انجام تحلیل خوشهای و تعیین حدود آرایهها مورد استفاده قرار گرفتند. درنهایت این مطالعه نشان داد که Z. baldschuanica و Z. glabricaulis گونه های مستقلی هستند.
انسیه صالح قمری، مرضیه حسینی، فاطمه طاهری،
دوره 5، شماره 4 - ( 10-1397 )
چکیده
خاک های شور دارای پراکندگی وسیعی در کشور ایران هستند. این خاک های بکر منبع بسیار بارزشی برای جداسازی باکتری های جدید با متابولیتهای با کارکرد بالا در زیست فنآوری هستند. سویه های اکتینومیست از محیط کشتهای نشاسته کازئین آگار و ISP2 با درصدهای مختلف از نمک سدیم کلرید (0، 5 و 10 درصد) از نمونه های خاک تیمارشده جدا شدند. کلنی های خالص باکتری ها، روی محیط کشت گلیسرول کازئین کشت داده شدند و پس از رشد کامل با لایه نازکی از مولر هینتون آگار (1 درصد) حاوی Staphylococcus aureus مقاوم به متی سیلین (MRSA) پوشیده شدند. متابولیت های فعال سویه های منتخب استخراج و به روش انتشار در ژل بررسی شدند. 38 درصد از جدایه ها تولیدکنندة ترکیبات متابولیتی با فعالیت آنتی بیوتیک علیه این پاتوژن بودند. متابولیت های تولیدشده توسط جدایه های act-2 و act-5 که دارای هاله عدم رشد موثرتری علیه MRSA بودند استخراج و اثر ضد MRSA عصاره act-5 نشان داده شد. همچنین اثر ضدمیکروبی سویه act-5 علیه سایر باکتری ها نیز بررسی شد و باکتری مورد نظر شناسایی شد. در این تحقیق برای اولین بار اکتینومیست های نمک دوست تولیدکننده ترکیبات فعال زیستی از خاک های شور شهرستان قم جداسازی شدند و پتانسیل تولید متابولیت های ضد MRSA توسط این میکروارگانیسمها تحت بررسی قرار گرفت. نتایج این تحقیق، پتانسیل اکتینومیست های خاک شور را برای تولید متابولیت های مفید نشان می دهد.
فاطمه علمی، زهرا اعتمادی فر، گیتی امتیازی،
دوره 6، شماره 1 - ( 2-1398 )
چکیده
از آن جايي که کيفيت سوختهاي فسيلي اثر مستقيمي بر سلامت محيط زيست دارد ضروري است که مقدار گوگرد موجود در اين سوخت ها کاهش يابد. در اين تحقيق سويه جديدی از قارچ Exophiala spinifera به نام سویه FM استفاده شد که قادر به کاهش ديبنزوتيوفن (DBT) به عنوان يک مدل از ترکيبهای گوگردي حلقوي موجود در سوختهاي فسيلي بود. با انجام تحلیل HPLC مشاهده شد که قارچ مورد نظر طي 7 روز قادر به کاهش %99 از غلظت DBT در محيط کشت پايۀ نمکي است. اين قارچ DBT را به مثابۀ منبع گوگرد و بصورت کومتابوليسم با ساير منابع کربني مانند گلوکز مصرف ميکند. قارچ E. spinifera در منابع کربني مختلف شامل گلوکز، سوکسينات، گلوکز و اتانول به همراه DBT به عنوان منبع گوگرد کشت داده شد و بيش ترين رشد و فعاليت گوگردزدايي پس از 96 ساعت در حضور گلوکز به عنوان منبع کربن به دست آمد. در غلظتهاي مختلف DBT بهترين رشد و فعاليت گوگردزدايي در غلظت 3/0 ميلي مولار مشاهده شد. بيشترين ميزان گوگرددزايي DBT و رشد قارچ فوق در 26 تا 30 درجه سلسیوس مشاهده گرديد. pH مناسب براي رشد ماکزيمم و بهترين فعاليت گوگردزدايي حدود 4 تا 5 به دست آمد.
سمیه فرهمند، فائزه فاطمی، رضا حاجی حسینی،
دوره 6، شماره 1 - ( 2-1398 )
چکیده
در باکتری اسیدیتیوباسیلوس فرواکسیدانس، پروتئین های موجود در مسیر زنجیره انتقال الکترون از جمله پروتئین راستی سیانین، با اکسیداسیون آهن فرو به فریک، سبب آزادشدن الکترون و در نهایت استحصال اورانیوم می شوند. تاکنون، ارتباط بین توالی این ژن با میزان استخراج اورانیوم در فرایند بیولیچینگ بررسی نشده است. بنابراین، در این مطالعه پس از تغییر میزان استحصال اورانیوم بر اثر جهش باکتری، بررسی تغییرات ژن rus، میتواند نقش مستقیم و دقیق این پروتئین را آشکار سازد. بدین منظور، در باکتری اسیدیتیوباسیلوس اس پی. FJ2 بومی با دو دوز %8/0 و %1 از دی اتیل سولفات جهش تصادفی ایجاد شد. سپس، جهت انجام فرایند بیولیچینگ، باکتری ها به محیط حاوی %50 سنگ معدن اورانیوم منتقل شدند. بعد از اندازه گیری میزان استخراج اورانیوم، آهن، میزان تغییرات اکسیداسیون و احیا و pH در فرایند بیولیچینگ، به منظور بررسی سکانس ژن راستی سیانین، DNA ژنومی استخراج و پس از انجام PCR، برای تعیین توالی فرستاده شد. سپس، با استفاده از نرم افزار Bioedit v7.2.5، سکانس ژن وحشی با موتانت تحت مقایسه قرار گرفت. نتایج نشان داد که استخراج اورانیوم توسط باکتری جهش یافته با %1 DES بین روزهای 11-7 نسبت به باکتری وحشی افزایش یافته است. با این وجود، تغییری در نواحی عمل کردی ژن راستی سیانین رخ نداده است. به نظر می رسد که احتمالاً، DES اثر خود را بر دیگر ژن های مؤثر در زنجیره انتقال الکترون و یا در نواحی تنظیمی گذاشته است که نیازمند مطالعات بیشتر در این زمینه است.
محسن فاطمی، نسرین ملانیا، مجید مومنی مقدم، فاطمه صادقی فر،
دوره 6، شماره 1 - ( 2-1398 )
چکیده
خواص جدید مواد در ابعاد نانو باعث شده که نانوتکنولوژی به یکی از بخش های پیشرو در تمامی علوم از جمله زیست شناسی و پزشکی تبدیل گردد. در این راستا نانوذرات مغناطیسی بر پایه آهن با توجه به قابلیت های متنوع خود، بسیار مورد توجه محققین قرار گرفته اند. امروزه افزایش مقاومت به آنتی بیوتیک ها یکی از مشکلات عمده در درمان عفونت های بالینی است، از این رو یافتن عوامل ضد باکتریایی جدید برای مبارزه با سویه های مقاوم امری ضروری است. در این مطالعه تولید زیستی نانوذرات مغناطیسی اکسید آهن با استفاده از سوپرناتانت محیط کشت یک باکتری تازه استخراج شده و با هدف بررسی میزان اثر بازدارنگی این نانوذرات بر سویه هایی که در بروز عفونت های بالینی نقش عمده دارند، انجام شد. تولید زیستی نانوذرات مغناطیسی اکسید آهن به کمک آنزیمهای باکتریایی بوسیله دستگاه اسپکتروسکوپی UV-Vis بررسی گردیده و اندازه متوسط نانوذرات حاصل با استفاده از تکنیک پراکندگی نور دینامیکی تخمین زده شد. خاصیت ضدباکتریایی نانوذرات اکسید آهن علیه باکتریهای اشرشیاکلی و استافیلوکوکوس اورئوس با روشهای محاسبه ضریب حساسیت باکتریها بررسی گردید. در حضور این نانوذرات بیشترین ضریب حساسیت در یک برابر غلظت ممانعت کننده رشد برای اشرشیاکلی و کمترین مقدار برای استافیلوکوکوس اورئوس مشاهده شد. میزان مرگ در دو سویه در تماس با سوسپانسیون نانوذرات از واکنش سینتیک درجه یک پیروی کرده و نسبت بقای باکتری ها با افزایش زمان تماس کاهش یافت. با توجه به نتایج حاصل و پتانسیل بالای نانوذرات مغناطیسی اکسید آهن زیستی، می توان از آنها در پیشگیری و درمان عفونت های بیمارستانی بهره برد.
نشاط صفارزاده، حمید مقیمی،
دوره 6، شماره 1 - ( 2-1398 )
چکیده
ایمپرانیل DLN، دستهای از پلاستیکها از خانواده پلی یورتان ها است که به عنوان پوشش در صنعت استفاده م یشود. هدف از پژوهش، بررسی قابلیت مخمر جداشده در تولید آنزیم و تجزیه ایمپرانیل است. در این مطالعه، ایزوله های مخمری از نمونه های خاک جنگل و پساب صنایع روغنکشی جدا شدند که قابلیت رشد در محیط پایه نمکی حاوی %1 ایمپرانیل DLN به عنوان تنها منبع کربن موجود در محیط را دارا بودند. ایزوله مخمری NS-10 به عنوان جدایه توانمند در تجزیه ایمپرانیل انتخاب، و توسط PCR و پرایمرهای ITS1 و ITS4 ژن ITS تعیین توالی و شناسایی شد. قابلیت تولید آنزیمهای استراز، اوره آز و پروتئاز توسط جدایه به صورت کیفی بررسی شد. سپس تجزیه ایمپرانیل و میزان حذف سنجش شد. در این مطالعه، 40 جدایه مخمری جداسازی شد که براساس قابلیت رشد در محیط حاوی ایمپرانیل، فعالیت آنزیمی و میزان مصرف و حذف ایمپرانیل، جدایه NS-10 به عنوان سوش برتر انتخاب شد. تعیین توالی ژن ITS مشخص کرد که این جدایه 100 درصد مشابه با Sarocladium kiliense است. این سوش توانایی تولید هر 3 آنزیم خارج سلولی شامل استراز، اوره آز و پروتئاز را داشت. S. kiliense توانست طی14 روز، 10 گرم در لیتر ایمپرانیل را 100% حذف و در پلیت حاوی ایمپرانیل هاله ایجاد کند. در نهایت، توانمندی سوش برتر در تجزیه صفحات پلی یورتان از طریق تصویربرداری توسط میکروسکوپ الکترونی نگاره(SEM) بررسی شد. نتایج حاصل از پژوهش نشان میدهد که سوشS. kiliense توانایی تجزیه کامل ایمپرانیل را دارد. این پژوهش می تواند در معرفی سوش های مخمری توانمند در تجزیه پلاستیک ها و همچنین درک مکانیسم تجزیه زیستی این ترکیبات کمک کننده باشد.
راضیه سادات سلوکی نژاد، حانیه اسعدی، یاسر اسحاقی میلاسی، سجاد یزدان ستاد،
دوره 6، شماره 1 - ( 2-1398 )
چکیده
تولید رنگدانه از باکتری ها به علت مقرون به صرفه بودن، محصول بیشتر و استخراج آسانتر نسبت به سایر منابع از اهمیت خاصی برخوردار است. کاروتنوئیدها، از مهمترین رنگدانه ها با خواص آنتی اکسیدانی، پیش ساز ویتامینA ، افزایش دهنده تولید آنتی بادی، ضد تومور و پیشگیری کننده از بیماری های قلبی-عروقی هستند. هدف از این مطالعه جداسازی و شناسایی مولکولی باکتری های تولیدکنندۀ رنگدانه کاروتنوئیدی و آنالیز آن با روش HPLC بود. تعداد 20 نمونه خاك از مناطق مختلف شهر تهران جمع آوري شد. پس از رقت سازی، نمونه ها بر روی محیطBHI آگار کشت و در دمای 37 درجه سانتی گراد گرماگذاری شد. باکتری های تولیدکننده رنگدانه برای شناسایی بیشتر انتخاب و استخراج رنگدانۀ آنها بوسیله متانول انجام شد. غربالگری باکتری های تولیدکننده رنگدانه در دو سطح انجام گرفت: انتخاب سویه ها با استفاده از رنگ قابل مشاهده؛ آنالیز عصاره ها با طیف سنجی UV-VIS و تأیید توسط کروماتوگرافی مایع با کارایی بالا .(HPLC) ابتدا، جدایه ها با استفاده از روش های فنوتیپی شناسایی شد و ژن 16S rDNA آنها با روش PCR تکثیر و تعیین توالی شد. Staphylococcus epidermidis، Micrococcus aloeverae، Citricoccus alkalitolerans، Rhodococcus zopfii، Arthrobacter agilis،Dietzia natronolimnaea وRhodococcus ruber به عنوان سویه های تولیدکنندۀ کاروتنوئید شناسایی شدند .بالاترین میزان جذب با استفاده از آنالیز طیف سنجی UV-VIS در Staphylococcus epidermidis و Dietzia natronolimnaea مشاهده شد. آنالیز HPLC نشان داد که کاروتنوئیدهای تولید شده در مقایسه با منحنی بتاکاروتن استاندارد، متعلق به بتاکاروتن هستند. میکروارگانیسم ها منبع بالقوه ای برای تولید کارتنوئیدها هستند. در این مطالعه، ما دو جنس باکتری (Staphylococcus epidermidis و Dietzia natronolimnaea) با توانایی بالای تولید کارتنوئید معرفی کردیم.
مریم خضری،
دوره 6، شماره 1 - ( 2-1398 )
چکیده
اجتماعات باکتریایی قادر به تشکیل ساختارهای پیچیده و سه بعدی بیوفیلم هستند. تشکیل بیوفیلم جزء باستانی و جدایی ناپذیر چرخه زندگی پروکاریوت ها و عامل کلیدی بقا آنها در زیستگاه های اکولوژیکی مختلف است. در بیوفیلم، باکتری ها از حالت سلول آزاد و شناور به صورت ساکن درمی آیند. حضور در بیوفیلم موجب بروز صفات جدیدی در باکتری ها م یشود که آن ها را از سلول های آزاد متمایز می کند. مقاومت زیاد در برابر تیمارهای ضدمیکروبی و کمبود اکسیژن نتیجه حضور باکتری در بیوفیلم است. بیوفیلم ها در پاسخ به سیگنال های مختلف محیطی تشکیل می شوند و ژن های زیادی در تولید آنها دخالت دارند. بیوفیلم می تواند درون لوله های انتقال مایعات، روی وسایل و دستگاه های مورد استفاده در پزشکی، همچنین اعضا مصنوعی کاشته شده در بدن بیماران مشکل ساز باشد اما می توان از وجود بیوفیلم ها در جهت اهداف سودمند مانند پاکسازی آب فاضلاب های صنعتی و کشاورزی، تجزیه زیستی فلزات سنگین و فیلترهای زیستی آلودگی های هوا استفاده کرد. توانایی تولید بیوفیلم در باکتری های بیماریزا، مزیتی برای حفظ و بقا آنها در شرایط نامساعد محسوب می شود و مشکلات زیادی در راه حذف آنها ایجاد می کند، زیرا باکتری های موجود در بیوفیلم معمولا در برابر آنتی بیوتیک ها و سموم شیمیایی مقاومت بالاتری نسبت به سلول های آزاد نشان می دهند. در ریزوباکتری های مفید گیاهی که جهت مهار زیستی بیماری های گیاهی یا افزایش رشد و بهبود کیفیت محصولات کشاورزی استفاده می شوند، توانایی تولید بیوفیلم به ویژه در فرایند تولید انبوه و تجاری سازی آنها به مثابۀ یک مزیت مطرح است. با توجه به اهمیت بیوفیلم باکتریایی در زندگی انسان، این نوشتار به اهمیت بیوفیلم از جنبه های مختلف می پردازد.
فرشاد درویشی،
دوره 6، شماره 2 - ( 5-1398 )
چکیده
آنزيم ليپاز در توليد مواد غذايي، افزايندههاي طعم و بو، مواد شوينده، آرايشي و بهداشتي، داروسازي به كار ميرود. يک مانع عمومي براي توليد آنزيم هاي تجاري پايداري کم محلول هاي مايع آنزيم ها است. در اين تحقيق فرایند پايين دستي براي بدست آوردن پودر آنزيم ليپاز خشک شده پاششي پايدار مخمر Yarrowia lipolytica بررسي مي شود. به نمونه هاي محلول آنزيمي غلظت هاي مختلف صمغ عربي و پودر شير خشک براي خشک کردن پاششي اضافه شدند. نمونه ها در يک خشک کن پاششي با دماهاي ورودي و خروجي 175 و 85 درجه سانتيگراد با جريان 15 ليتر در ساعت خشک شدند. بهترين پودر ليپاز از خشک کردن پاششي با فرمول 3 درصد صمغ عربي و 9 درصد شير خشک نسبت به ساير فرمول ها به دست آمد. نتايج نشان داد که پودرهاي ليپاز خشک شده پاششي Y. lipolytica داراي بازده خوبي براي کاربردهاي مختلف است.
محسن شهریاری مقدم، بهروز ابطحی، غلامحسین ابراهیمی پور،
دوره 6، شماره 2 - ( 5-1398 )
چکیده
موجودات زنده در شرایط مختلف محیطی ژن های متفاوتی را بیان می کنند که در نتیجه آن پروتئین های متفاوتی سنتز می شوند. این تغییرات به دلیل آداپته شدن ارگانیسم با شرایط محیطی از قبیل حضور مواد سمی است. این مطالعه با هدف بررسی تغییرات پروتئینی ایجاد شده در باکتریSBU1 Celeribacter persicus جداسازی شده از جنگل های مانگرو خلیج نایبند در محیط حاوی فنانترن به عنوان تنها منبع کربن و انرژی انجام گرفت. برای مطالعه تغییرات ایجاد شده در محتوای پروتئینی سویه SBU1 C. persicus، باکتری در محیط های کشت پایه معدنی حاوی استات سدیم به عنوان شاهد و همچنین حاوی فنانترن کشت داده شد. پس از استخراج پروتئین کل، ارزیابی تغییرات ایجاد شده در محتوای پروتئینی باکتریSBU1 C. persicus، با استفاده از الکتروفورز عمودی پروتئین ها جداسازی و شناسایی آنها توسط روش MALDI-TOF-TOF MS انجام شد. پس از ارزیابی تغییرات پروتئینی ایجاد شده در محتوای پروتئینی سویهSBU1 ، دو باند که نسبت به تیمار شاهد تغییرات بیشتری را نشان دادند (افزایش میزان بیان پروتئین) جداسازی و پروتئین های آنها شناسایی گردید. پروتئین های شناسایی شده شامل یک پروتئین کانالی و همچنین پروتئینی با عملکرد ناشناخته بود. به طور کلی نتایج این مطالعه بیانگر ایجاد تغییرات قابل توجهی در موای پروتئینی باکتری SBU1 C. persicus پس از مصرف فنانترن بود. افزایش میزان بیان پروتئین کانالی شناسایی شده، احتمالاً نشان دهده نقش این پروتئین در انتقال مولکولهای فنانترن به داخل و یا خارج از سلول است.
مهناز نصر طاهری، غلامحسین ابراهیمی پور، حسین صادقی،
دوره 6، شماره 3 - ( 7-1398 )
چکیده
پروتئازها مهم ترین آنزیم های صنعتی هستند که کاربردهای متعددی در حوزه های مختلف تجاری و صنعتی از جمله شوینده، صنایع غذایی و چرم سازی دارند. این مطالعه با هدف جداسازی سویه ی تولیدکننده پروتئاز قلیایی از چشمه آبگرم قینرجه و ارزیابی فعالیت پروتئازی به منظور استفاده در صنایع شوینده انجام شد. باکتری جداسازی شده در محیط پایه ی معدنی شامل %2 اسکیم میلک کشت داده شد. فعالیت پروتئازی با استفاده از روش هیدرولیز کازئین اندازه گیری شد. تاثیر عوامل مختلف از جمله pH، دما، SDS، توین 80 و EDTA بر پایداری و فعالیت آنزیمی مورد سنجش قرار گرفت. سازگاری پروتئاز در حضور شوینده های مختلف صنعتی مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج حاصل از بررسی های فیلوژنتیک، مورفولوژیک و بیوشیمیایی نشان داد که باکتری جداسازی شده، سویه ای جدید از Brevibacillus borstelensis است که قادر به تولید پروتئاز قلیایی برون سلولی است. مطالعات آنزیمی نیز نشان داد که بیشترین فعالیت پروتئازی در دمای 60 oC و 9 pHاست. علاوه بر این، آنزیم پایداری بالایی در حضور توین 80،SDS ، H2O2 و سازگاری بالایی با انواع شوینده های تجاری دارد. پروتئازهایی که قادر به هیدرولیز پروتئین در شرایط محیطی سخت (همانند شرایط قلیایی، دمای بالا و حضور سورفکتانت) هستند، اهمیت والایی در فرایندهای بیوتکنولوژیکی و صنعتی دارند. بنابراین از این آنزیم می توان در آینده، در ترکیبات شوینده ها استفاده بهینه نمود.
مهرنوش دانشور، محمود ملکی، شهریار شاکری، امین باقی زاده،
دوره 6، شماره 4 - ( 10-1398 )
چکیده
فسفر، یکی از ضروری ترین عناصر غذایی گیاهی، در خاک به سرعت به فرم غیرقابل دسترس برای گیاهان تبدیل می شود. باکتری های حل کننده فسفات نامحلول می توانند نقش مهمی در فراهم کردن این عنصر غذایی برای گیاهان ایفا کنند. به همین دلیل در این مطالعه این باکتری ها از محیط رایزوسفری گیاهان مختلف با استفاده از محیط کشت اختصاصی جامد پیکووسکی غربال شدند. سپس میزان رشد و میزان حل کنندگی فسفات نامحلول 9 سویه برتر در دما، شوری و اسیدیته مختلف اندازه گیری شدند. بهترین سویه حل کننده فسفات نامحلول با تجزیه و تحلیل توالی ژن 16S rDNA شناسایی شدند. در پایان تنوع ژنتیکی بین تمامی سویه های حل کننده فسفات نیز با نشانگر RAPD مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد از بین 57 سویه جداسازی شده، 25 سویه قابلیت حل کنندگی فسفات نامحلول را داشتند. از بین 9 سویه برتر، سویه Cke1 با این که میزان رشد متوسطی در تمامی شرایط تنشی اعمال شده داشت، بیش ترین شاخص محلول سازی را به خود اختصاص داد و به عنوان بهترین سویه حل کننده در همه شرایط مورد آزمایش شناخته شد. تجزیه و تحلیل ژنتیکی ژن 16S rDNA نیز نشان داد که این سویه متعلق به جنس Enterobacter است. نتایچ تنوع ژنتیکی نیز نشان داد که تمامی سویه ها در 6 گروه مختلف قرار می گیرند و 3 سویه که کم ترین میزان تشابه را با سایر سویه ها داشتند در 3 گروه مجزا قرار گرفتند. با توجه به اینکه سویه Cke1 قابلیت خوبی برای محلول سازی فسفات نامحلول در شرایط مختلف تنشی نشان داده است، می تواند پتانسیل خوبی برای فراهم کردن عنصر فسفر در دماهای 30 و 35 درجه سانتیگراد، شوری 1/2 و 1/8 درصد و اسیدیته 6 و 8 برای گیاهان زراعی داشته باشد.
اصغر مصلح آرانی، نوید نعمتی، هنگامه زندی، مصطفی نادری،
دوره 6، شماره 4 - ( 10-1398 )
چکیده
در این مطالعه اثر عصاره آبی سه گونه Salvia perspolitana ، S. palaestina و S. bracteata بر باکتری های بیماری زای Staphylococcus aureus، Escherichia coli وPseudomonas aeroginosa تحت مطالعه قرار گرفت. جهت بررسی خاصیت ضدمیکروبی عصاره اين گیاهان از روش های انتشار چاهک-پلیت و حداقل غلظت بازدارندگی رشد (MIC) استفاده شد. نتایج نشان داد که فقط عصاره S. bracteata در پلیتStaphylococcus aureus هاله عدم رشد به قطر 9 میلیمتر تشکیل داد. عصاره هر سه گياه در Escherichia coli و Pseudomonas aeroginosa هاله عدم رشد تشكيل دادند. تاثير عصاره S. bracteata با تشكيل هاله عدم رشد به قطر 10 میلی متر از ساير گونه ها مؤثرتر بود. نتایج MIC نشان داد كه عصاره S. perspolitana اثر ضعيفي بر باکتری Staphylococcus aureus داشت و اثر بازدارندگي در غلظت µg/ml 1024 مشاهده شد. عصاره اين گونه، همچنين در غلظت µg/ml 256 بر باکتریهای Escherichia coli و Pseudomonas aeroginosa اثر بازدارندگي داشت. بيش ترين اثر براي S. bracteata به دست آمد به طوري كه اثر بازدارندگي عصاره اين گياه براي Staphylococcus aureus، µg/ml 64 و براي دو باكتري ديگر برابر با µg/ml128 به دست آمد. عصاره S. palaestina اثر ضعيفي بر باکتری Staphylococcus aureus داشت و اثر بازدارندگي در غلظت µg/ml 1024 مشاهده شد. عصاره اين گونه، همچنين در غلظت µg/ml 512 بر باکتری های Escherichia coli و Pseudomonas aeroginosa اثر بازدارندگي داشت. بنابراين نتيجه گيري شد كه گونهS. bracteata مي تواند به منزله گونه اي مناسب جهت استفاده ضد باکتریایی تحت مطالعه بيش تر قرار گيرد.