6 نتیجه برای نبیونی
الهام حویزی، محمد نبیونی، کاظم پریور، محمد معصومی، جعفر آی،
دوره 1، شماره 1 - ( 9-1393 )
چکیده
امروزه سلولهای پرتوان القاشده به منزلۀ یکی از جدیدترین و بهترین منابع سلولی برای سلول درمانی مرکز توجه قرارگرفته اند. در این مطالعه توان تمایزی سلولهای انسانی کشت دادهشده بر داربست به سلولهای آندودرم قطعی، که خود پیشساز سلولهایی ازجمله سلولهای هپاتوسیت، پانکراس و ششی هستند، بررسی شد. اجسام جنینی از سلولهای پلوری پوتانت ساخته شد و سپس به داربست نانوفیبروز پلیکاپرولاکتون، که با روش الکترواسپینینگ تهیه شد، انتقال داده شد. سلولها تحت تأثیر ریزمولکولی با عنوان فاکتور القاکنندۀ آندودرمی IDE1، به سلولهای آندودرم قطعی تمایز داده شدند. بیان مارکرهای آندودرمی شامل SOX17 ، FoxA2 و GSC با روش ایمونوسیتوشیمی وRT-PCR تأیید شد. در این تحقیق مورفولوژی و بقای سلولها بهترتیب با استفاده از عکسهای میکروسکوپ الکترونی و آزمون MTT بررسی شد. نتایج حاصل از تحقیق حاضر نشان میدهد که محیط کشت سهبعدی با استفاده از فاکتورهای مناسب میتواند بستر مناسبی برای رشد و تمایز سلولهای پلوری پوتانت انسانی به سلولهای آندودرم قطعی را فراهم آورد.
فاطمه قارونی، شهربانو عریان، محمد نبیونی، دلارام اسلیمی اصفهانی، طلیعه السادات حسینی نیا، منیژه کریمیان پیرو، سودابه پارسا،
دوره 1، شماره 2 - ( 10-1393 )
چکیده
کلستاز در اثر تجمع بیشاز حد صفرا در کبد به علت عوامل درون یا بیرونکبدی ایجاد میشود. عوارض کلستاز مستقیم یا غیرمستقیم با کاهش جریان صفرا در ارتباط است و نتیجۀ آن احتباس مواد وابسته به ترشح صفرا (مانند اسیدهای صفراوی، بیلی روبین و کلسترول) است. از طرف دیگر عواملی نظیر اپیوئیدها، آلکالینفسفاتاز، اندوتوکسینها و نیتریکاکساید در خون افزایش مییابد که میتواند باعث آسیب بافتی شود. ازآنجاکه اخذ آب در هنگام کلستاز کاهش مییابد و هستههای هیپوتالاموسی مانند هستۀ مجاوربطنی و هستۀ فوق بصری در تنظیم میزان آب بدن نقش دارند، این تحقیق به بررسی تغییرات بافتی این هستهها در هنگام کلستاز پرداخته است. موشهای نر نژاد ویستار با وزن 200 تا 250 گرم به صورت تصادفی به سه گروه هفتتایی، شامل موشهای گروه کنترل (بدون جراحی)، موشهای گروه شم (عمل جراحی کاذب) و موشهای گروه کلستاز، که مجرای صفراوی آنها بسته شد، تقسیم شدند. سپس نمونهها ازنظر بافتی و با استفاده از روش هیستوتکنیک و میکروسکوپ نوری تحت ارزیابی قرار گرفتند. در مغز موشهای کلستاتیک، نکروز در بافت هستههای مجاوربطنی و فوقبصری نسبت به بافت این هستهها در مغز موشهای شم و کنترل به طور چشمگیری مشاهده شد. در اثر کلستاز و نکروز بافتی، هتروکروماتینهشدن برخی سلولها و افزایش ضخامت در هستههای مجاوربطنی و فوقبصری نیز اتفاق افتاد. احتمال دارد که کلستاز ازطریق افزایش اندوتوکسینها باعث ایجاد آسیب بافتی شود.
محمد نبیونی، شهربانو عریان، محمد ایوبی پور، طیبه رمضانی،
دوره 2، شماره 1 - ( 3-1394 )
چکیده
هدف از این تحقیق مطالعۀ تأثیر دود حاصل از سوزاندن برگهای یکسالۀ گیاه V.speciocum موجود در منطقۀ یزن بویینزهرا در ترمیم زخم پوست آسیبدیدۀ موش صحرایی نر نژاد ویستار بود. در این بررسی تجربی پایهای، در شرایط درونتنی، 36 سر موش صحرایی نر بالغ به طور تصادفی در سه گروه کنترل، شم و گروه تجربی تحت تیمار قرار گرفتند. روز جراحی روز صفر محسوب شد و تیمار 10 روز ادامه یافت. در روز 14، موشها با کلروفرم کشته شدند و نمونهبرداری از محل بستر زخم جهت مطالعات هیستولوژیکی با رنگآمیزی اختصاصی تریکرومماسون و وانگیسون برای کلاژن و نیز جهت سنجش میزان جذب نوری اسید آمینه هیدروکسی پرولین تحت بررسی قرارگرفت. بررسی گروههای تجربی نشان داد که ضخامت اپیدرم، قطر فولیکولهای مو، تعداد و قطر عروق خونی در رنگآمیزی وانگیسون و تریکرومماسون افزایش معناداری در مقایسه با گروههای شم وکنترل نداشت، اما تعداد فولیکولهای مو در گروه تجربی تیمار با دود کاهش یافت. قطر کلاژن در گروه تیمار افزایش یافته بود، ولی این افزایش معنادار نبود. بهعلاوه میزان جذب نوری اسید آمینه هیدروکسی پرولین گروههای تجربی نسبت به گروه شم وکنترل در سطح p<0.001معنادار بود. نتایج نشان داد که استفاده از دود برگهای یکسالۀ گیاه گل ماهور، بهطورکلی باعث افزایش سرعت ترمیم زخم و بستهشدن آن نشد و احتمالاً در مرحلۀ تکثیر از مراحل ترمیم زخم اثر اندکی از خود نشان داد که به بررسی بیشتری احتیاج دارد.
دلارام اسلیمی اصفهانی، شهربانو عریان، محمد نبیونی، منیژه کریمیان پیرو،
دوره 4، شماره 2 - ( 6-1396 )
چکیده
به قطع جریان صفرا از کانالیکول های صفراوی به روده کلستاز میگویند. در سندروم کلستاز تغییر سطح اسیدها، نمک های صفراوی، اندوتوکسینها و اوپیوئیدها با آنسفالوپاتی کبدی و آسیب مغزی همراه است. برای بررسی میزان آسیب مغز این مطالعه، تأثیر بستن مجرای صفراوی بر تغییرات هیستولوژیک هیپوکامپ مغز موش صحرایی را نشان میدهد. اين مطالعه دربارۀ موش های نر نژاد ویستار انجام شد. حیوانات به سه گروه شاهد (بدون جراحي)، گروه شم (جراحي بدون انسداد مجراي صفراوي) و گروه كلستاتيك (جراحي همراه با انسداد مجراي صفراوي) تقسيمبندي شدند. پساز دو هفته موش ها تحت بیهوشی کشته شدند و مغز آنها بلافاصله خارج شد. از نمونه های مغز پساز تثبیت و قالب گیری، مقاطع بافتی با ضخامت شش میکرون تهیه شد. مقاطع با روش هماتوکسیلین-ائوزین رنگ آمیزی و با میکروسکوپ نوری ارزیابی شد. دادهها ازطریق واریانس یکطرفه بااستفاده از نرمافزار SPSS تجزیه و تحلیل شدند. ازلحاظ آماری p کمتر از 05/0 معنیدار فرض شد. چهارده روز پساز کلستاز، در مقاطع بافت هیپوکامپ نکروز،کاهش تراکم سلولی، هسته های پررنگ (هتروکروماتین) و چروکیده در بافت هیپوکامپ مشاهده شد. همچنین ضخامت بافتی در بیشتر بخش های هیپوکامپ کاهش یافت؛ درصورتیکه چنین تغییرات بافتی در بافت مغز موشهای گروه شم یا کنترل مشاهده نشد. داده ها نشان داد که در نتیجۀ کلستاز و تجمع اسیدهای صفراوی و اندوتوکسین ها، تغییرات بافتی مانند نکروز، هسته های پررنگ و چروکیده، کاهش تراکم سلولی در هیپوکامپ ایجاد میشود. اندوتوکسینها میتوانند باعث ایجاد آسیب بافتی شوند. این احتمال وجود دارد که کلستاز ازطریق افزایش اندوتوکسین ها باعث ایجاد آسیب بافتی شده باشد.
دلارام اسلیمی اصفهانی، شهربانو عریان، محمد نبیونی، طلیعه السادات حسینی نیا،
دوره 6، شماره 1 - ( 2-1398 )
چکیده
عمل کردهای معیوب حرکتی در حیوانات کلستاتیک گزارش شده است. این اختلال در عمل کرد و مرگ نورونهای حرکتی بسیار به تغییرات در محیط پیرامون آستروسیتها و سد خونی- مغزی وابسته است که توسط پروتئین آکواپورین 4 تعدیل می شود. به همین دلیل در این مطالعه به بررسی اثرات کلستاز بر هیستولوژی و مورفولوژی قشر مغز و بررسی آکواپورین 4 در ایجادناحیه قشر حرکتی پرداخته شد. نمونهها با روش ائوزین-هماتوکسیلین رنگ شده و تغییرات بافتی قشر مغز مورد بررسی قرار گرفت. همچنین مقدار آکواپورین 4 در تمامی گروهها توسط روش ایمونوهیستوشیمی مورد بررسی قرار گرفت. در این مطالعه ضخامت قشر مغز درقشر حرکتی در نمونه های کلستاتیک نسبت به گروه شم وکنترل افزایش یافت. همچنین کلستاز باعث ایجاد سلول های هتروکروماتین شد. از طرف دیگر، نکروز بافتی در نمونه های کلستاتیک در مقایسه با نمونه های شم وکنترل قابل تشخیص بود. کاهش تراکم سلول ها در برخی از لایههای قشر مغز مشاهده شد که احتمالاً نشانگر مرگ سلولی در اثر کلستاز است. مقدار آکواپورین 4 در گروه کلستاتیک نسبت به گروه های کنترل و شم کاهش معنی دار نشان داد (P<0.05). در این تحقیق، آسیب بافتی مشاهده شده در قشر حرکتی موش های صحرایی کلستاتیک ممکن است دلیل ناهنجاری های حرکتی ایجاد شده باشد. همچنین کاهش سطح آکواپورین 4 ممکن است باعث آسیب نورونهای حرکتی گردد.
منا مطهری نیا، محمد نبیونی،
دوره 8، شماره 4 - ( 10-1400 )
چکیده
سرطان ریه دومین سرطان شایع است. ناکارآمد بودن درمانها و عوارض جانبی داروهای شیمی درمانی، اهمیت مسیر درمان را صدچندان مینماید. هدف این مطالعه بررسی اثر کورکومین و مقایسه اثر آن با داروی سیسپلاتین و نیز اثر ترکیب همزمان آنها بر رده سلولی Calu-6 و بیان ژن Cdc42 است. رده سلولی اپیتلیالی Calu-6 رده سلولی کارسینومای ریه انسان است که قبل و بعد از تیمار با دوز µg/ml 0/5 تا 8 کورکومین و µg/ml 0/1 تا 50 سیسپلاتین و تیمار با ترکیب هر دو طی 24 و 48 ساعت، شمارش و میزان بقای سلولی بهوسیله روش MTT بررسی شد. برای بررسی آپوپتوز و تغییر بیان ژن Cdc42، که یک GTPase از خانواده Rho ها است و در سرطانهای مختلف افزایش مییابد، از تکنیکهای فلوسایتومتری و Real time PCR استفاده و دادهها توسط نرمافزارهای GraphPad prism، Flowing software، Linreg، Excel و Rest آنالیز شد. در سلولهای تیمار شده با دوز µg/ml 0/67 کورکومین و µg/ml 1/7 سیسپلاتین (کمترین دوزهای موثر) طی 24 ساعت کاهش زنده مانی سلولها و همچنین القای مرگ سلولی نیز مشاهده شد بهطوریکه بیشترین مقدار آپوپتوز اولیه و آپوپتوز با تاخیر به ترتیب مربوط به تیمار با کورکومین و ترکیب همزمان کورکومین و سیسپلاتین بود. همچنین هم سیسپلاتین و هم کورکومین باعث بروز تغییرات مورفولوژیکی در سلولها شدند. نتایج آنالیز ژن نشان داد کورکومین و سیسپلاتین باعث کاهش بیان ژن Cdc42 میشوند. در تمامی موارد اثرات سینرژیک کورکومین و سیسپلاتین مشاهده شد. بنابراین کورکومین می تواند گزینه خوبی برای استفاده ترکیبی با داروهای شیمیدرمانی به منظور کاهش دوز مصرفی دارو و کاهش عوارض جانبی آنها باشد.