جستجو در مقالات منتشر شده


13 نتیجه برای کاظم

الهام حویزی، محمد نبیونی، کاظم پریور، محمد معصومی، جعفر آی،
دوره 1، شماره 1 - ( 9-1393 )
چکیده

 امروزه سلول‌های پرتوان القاشده به منزلۀ یکی از جدیدترین و بهترین منابع سلولی برای سلول درمانی مرکز توجه قرار­گرفته اند. در این مطالعه توان تمایزی سلول‌های انسانی کشت داده­شده بر داربست به سلول‌های آندودرم قطعی، که خود پیش‌ساز سلول‌هایی از­جمله سلول‌های هپاتوسیت، پانکراس و ششی هستند، بررسی شد. اجسام جنینی از سلول‌های  پلوری پوتانت ساخته شد و سپس به داربست نانوفیبروز پلی‌کاپرولاکتون، که با روش الکترواسپینینگ تهیه شد، انتقال داده شد. سلول‌ها تحت تأثیر ریزمولکولی با عنوان فاکتور القاکنندۀ آندودرمی IDE1، به سلول‌های آندودرم قطعی تمایز داده شدند. بیان مارکرهای آندودرمی شامل SOX17 ، FoxA2 و GSC  با روش ایمونوسیتوشیمی وRT-PCR  تأیید شد. در این تحقیق مورفولوژی و بقای سلول‌ها به­ترتیب با استفاده از عکس‌های میکروسکوپ الکترونی و آزمون MTT بررسی شد. نتایج حاصل از تحقیق حاضر نشان می‌دهد که محیط کشت سه‌بعدی با استفاده از فاکتورهای مناسب می‌تواند بستر مناسبی برای رشد و تمایز سلول‌های پلوری پوتانت انسانی به سلول‌های آندودرم قطعی را فراهم آورد.


سکینه کابلی کفشگیری، کاظم پریور، جواد بهارآرا، نسیم حیاتی رودباری، محمدامین کراچیان،
دوره 3، شماره 4 - ( 10-1395 )
چکیده

. حشره ­کش­های شیمیایی دارای اثرات سمی چون اثرات مخرب بر سیستم تولیدمثلی و اختلال در عملکرد غدد درون­ریز هستند. در پژوهش تجربی حاضر، اثر حشره­ کش شیمیایی موونتو در مقایسه با حشره ­کش زیستی کیتوزان بر سیستم تولیدمثلی ماده در شرایط in vivo بررسی شده است. در این پژوهش، 56 سر موش به­صورت تصادفی به 7 گروه شامل کنترل، تیمار با موونتو وکیتوزان تقسیم شدند. پس­از تیمار به مدت 21 روز، موش­ها کشته شده، تخمدان­ها و خون جدا، بافت تثبیت و با روش H&E رنگ­آمیزی شدند. سپس قطر، تعداد فولیکول­ های اولیه، ثانویه و آنترال و سطح هورمون­های FSH,LH و استرادیول اندازه ­گیری شد. نتایج نشان داد تیمار با کیتوزان بر تعداد و قطر فولیکول­ های اولیه، ثانویه و آنترال در گروه­های mg/kg 5/2 و 5 کیتوزان اثر معنی­دار ندارد، اما کاهش معنی­دار در گروه mg/kg 10 کیتوزان و کلیه گروه­ های تیمار با موونتو ایجاد می­کند. همچنین سطح هورمون­های استرادیول، FSH وLH  تحت تیمار با موونتو و تیمار با غلظت 10 کیتوزان نسبت به گروه کنترل کاهش معنی­ دار یافته است. یافته­ ها نشان می­دهد موونتو موجب تغییر سطح هورمون­ های جنسی و ایجاد تغییر در ساختار فولیکول ­های تخمدانی و القاء آسیب به سیستم تولیدمثلی ماده شده، در حالی­که کیتوزان به دلیل اعمال حداقل آسیب به ساختار تولیدمثلی ماده می­تواند به ­مثابۀ حشره­ کش زیستی مورد استفاده باشد.


سیده سعدانه طباطبائی نیا، مونا فرهادی، کاظم پریور،
دوره 4، شماره 2 - ( 6-1396 )
چکیده

امروزه با توجه به مصارف نانو دی اکسید تیتانیوم در داروسازی، مواد غذایی، لوازم آرایشی، خمیر دندان و ضدآفتاب‌ها، احتمال مواجهۀ مادران باردار با این نانوذرات زیاد است. از آن‌جا که رشد و نمو دندان تحت تاثیر عوامل زیست محیطی است و جوانۀ اولین دندان آسیاب فک پایین پیش از جوانۀ اولین دندان آسیاب فک بالا رشد و نمو می‌یابد، در این تحقیق تلاش شد که اثر نانوذرات دی­ اکسید تیتانیوم بر رشد و نمو جوانۀ اولین دندان آسیاب فک پایین بررسی شود. در این مطالعۀ تجربی از ۲۵ سر موش مادۀ نژاد NMRI استفاده شد. موش‌ها به صورت تصادفی به پنج گروه تقسیم شدند. موش‌های گروه کنترل مواجهه‌ای با نانو دی­اکسید تیتانیوم نداشتند و از روز دهم تا چهاردهم بارداری؛ موش‌های گروه شم روزانه ۱ میلی‌لیتر آب مقطر و گروه‌های تجربی ۱ ، ۲ و ۳ به ترتیب روزانه ۵۰، ۱۵۰ و ۵۰۰ میلی‌گرم/کیلوگرم محلول نانو دی­ اکسید تیتانیوم آناتاز ۱۰ نانومتر دریافت کردند. در روز چهاردهم بارداری، پس از تشریح، برش‌های بافتی از سر جنین‌ها تهیه شد و بافت‌های دندانی ارزیابی شد. جهت مقایسۀ گروه‌ها از آزمون ANOVA و تست TUKEY استفاده شد. مشاهدات میکروسکوپی بی‌نظمی بافتی را در هر سه گروه نشان داد. همچنین نتایج مشخص کرد در گروه تجربی 1 و 2 قطر جوانه و قطر پاپیلای دندانی و طول جوانۀ دندانی کاهش معنی‌دار داشت. در گروه تجربی 2 کاهش قطر فولیکول دندانی و طول جوانه دندانی مشاهده شد. در حالی که گروه تجربی 3 تنها طول جوانۀ دندانی کاهش معنی‌دار را نشان داد. بررسی‌های مورفولوژیکی در هر سه گروه تجربی توقف رشد و نمو در مرحلۀ جوانه‌ای را تأیید کرد. یافته‌ها نشان داد که نانو دی ­اکسید تیتانیوم علاوه بر کاهش رشد می‌تواند از پیشرفت رشد و نمو جوانۀ دندانی جلوگیری کند.
حوا شریف دینی، کاظم پریور، نسیم حیاتی رودباری،
دوره 4، شماره 3 - ( 9-1396 )
چکیده

در میان انواع نانو‌ذرات زیست‌سازگار، نانواکسیدآهن توجه زیادی برای کاربردهای مختلف- بهخصوص در پزشکی و در تصویربرداری رزونانس مغناطیسی MRI))- به خود جلب کرده است. بررسی اثرات نانواکسیدآهن بر تغییرات هیستولوژیکی بیضه و اسپرماتوژنز موش بالغی که در زمان جنینی تحت تأثير قرار گرفته است، هدف این تحقیق است. در این مطالعة تجربی، موش­ ها به سه گروه تجربي و دو گروه كنترل و شم تقسيم شدند. نانواکسیدآهن با سه تکرار و دوزهای ۱۰، ۳۰ و ۵۰ mg/kg در روز۱۰ و ۱۲ و ۱۴ دورة بحرانی نمو بیضه جنین به مادر تزریق شد و پس‌از بلوغ زاده­ ها، از بیضه و اپیدیدیم  برش سریال به ضخامت µm ۰۶/۰ تهیه و رنگ‌آميزي هماتوکسیلین-ائوزین انجام شد و بعد از شمارش سلولي، داده‌ها تحت تحليل واریانس یک­ عاملی با تکرار وTukey قرار گرفت. نتایج به ­دست ­آمده افزایش برخی پارامترها مانند تعداد اسپرم اپیدیدیمی در دوزهای ۱۰ و ۳۰ میلی‌گرم، وزن بیضه در دوز ۳۰ میلی‌گرم، اسپرماتوسیت اولیه در دوز ۱۰ میلی‌گرم و کاهش برخی دیگر مانند قطر بیضه در هر سه گروه تجربی و حجم بیضه در دوز ۵۰ میلی‌گرم را نشان دادند. به‌علاوه تغییراتی از قبیل به هم‌ریختگی و واکوئله شدن را در دوزهای بالا شاهد بودیم. با توجه به عبور نانواكسيدآهن از غشای سلولی و نیز با توجه به توان اکسیدکنندگی و احیای آن، این نانوماده در دوزهای کم همچون یک آنتی‌اکسیدان عمل کرد و در دوزهای بالا سمیت را نشان داد و این نشان­ دهندة پتانسیل دو‌گانة نانو ‌‌اکسید‌آهن است. 
فاطمه ربیع زاده، حسن زارع -مایوان، شاهرخ کاظم پور،
دوره 6، شماره 2 - ( 5-1398 )
چکیده

 گونه Astragalus semnanensis از گون­های خاردار از بخشۀSemnanensis  و گونه Astragalus fridae ازگون­های بدون خار از بخشۀ Incani هستند. این دو گونۀ انحصاری منطقۀ گچی غرب سمنان محسوب می­شوند. علاوه­ بر مطالعات اندک صورت­ گرفته دربارۀ ریخت­ شناسی این دوگونه، ارتباط تشریح، پراکنش و سازش­ پذیری آنها با عوامل خاک و ارتفاع مطالعه­ نشده است که مقایسۀ آن هدف این مطالعه است. در این مطالعه تأثیر ارتفاع و وضعیت فیزیکوشیمیایی خاک بر ویژگی­ های تشریح، ریخت­ شناسی و ریزریخت­ شناسی این دوگونه درقالب تحلیل­ های RDA وCCA  در نرم­ افزارCanoco 4.5  و نیز شناسایی گونه ­های گچ­ زی همراه انجام شد. مقایسه تحلیل­ های RDA نشان داد گچ بیشترین تأثیر مثبت را بر فراوانی هردو گونه و ارتفاع تأثیر مثبت بسیاری بر فراوانی گونۀ fridae .A دارد و بر فراوانی گونۀ A.semnanensis، که اغلب در ارتفاعات پایین ­تر می­ روید، اثر منفی می­ گذارد. هر دوگونه گچ را در سطح روپوست ریشه نگه می­ دارند و بخشی از گچ واردشده در پارانشیم برگ به­ صورت کریستال­ های سولفات کلسیم تجمیع می ­شوند. سازش­ پذیری سطح برگ به ­صورت کرک ­های متراکم و بلندتر و پایه چسب در A. semnanensis و در fridae A. قطورتر و میان­ چسب است. افزایش غلظت منیزیم، پتاسیم، EC، سدیم و CaCO3 باعث کاهش فراوانی هردوگونه می­ شود. گونه­ هایی مانند cymosum  Acantholimonو Prunus lycioides همراهی خوبی با جامعۀ A.semnanensis دارند. گونه ­های Moltkia gypsaceae  و Euphorbia gypsicola نیز همراهی خوبی با Astragalus fridae دارند.
 
 
 
سپیده پیروزی، فریده عطار، محسن فلاحتی عنبران، کاظم مهدیقلی،
دوره 7، شماره 1 - ( 1-1399 )
چکیده

سرده پتروسفالوس از تیره آقطیان دارای 30 گونه در مناطق معتدله نیمکره شمالی جهان بوده که 14 گونه آن شامل 5 گونه انحصاری در ایران گزارش شده است. در این مطالعه، صفات تشریحی شامل 35 صفت مربوط به برگ و 30 صفت مربوط به دمگل با استفاده از میکروسکوپ نوری، بر روی 15 آرایه از 11 گونه سرده پتروسفالوس مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که در بین گونه ­های مورد مطالعه دو تیپ کلی از نظر میان­ برگ، شش نوع کرک در برگ و پنج نوع کرک در دمگل وجود دارد. بلور اگزالات کلسیم در دمگل و برگ اکثریت گونه ­ها به غیر از P. plumosus و P. brevis دیده شد. مقطع دمگل، به صورت شش ­ضلعی، دایره­ ای و یا بیضوی شکل بود و استوانه ­آوندی دمگل از حالت کاملا صاف تا کاملا سینوسی متغیر بود. گونه P. wendelboi که از نظر ریخت­ شناسی تفاوت زیادی با گونه ­های دیگر دارد، از نظر صفات تشریحی برگ و دمگل نیز به خوبی از سایر گونه­ ها جدا شده است. گونه­ های P. kurdicus، P. ghahremanii و دو نمونه P. szovitsii علاوه بر دارابودن مقطع دمگل شش ­ضلعی، از نظر ریخت­ شناسی مشابه یکدیگر هستند، به طوری که صفات نام برده برای سایر گونه ­ها جداکننده نیستند. به طور کلی می ­توان نتیجه‌گیری کرد که صفات تشریحی برگ و دمگل برای برخی از گونه های مورد بررسی ارزش آرایه‌شناسی دارند.
 

 
الهام محجل کاظمی، مقصود پژوهنده، پریسا جنوبی، مینا کاظمیان،
دوره 7، شماره 1 - ( 1-1399 )
چکیده

یکی از روش‌هایی که از طریق آن می­توان مقاومت به شوری در گیاه را بهبود بخشید بیان بیشینه ژن‌هایی است که بوسیله تنش شوری القا می‌شوند و در برقراری تعادل یونی و اسمزی در گیاه نقش ایفا می‌کنند. ژن SOS3 یکی از مهم‌ترین ژن‌های مسیر SOS است، بنابراین افزایش بیان این ژن می­تواند قدم مهمی در تولید گیاهان مقاوم به شوری باشد. در این پژوهش رقم­های متفاوت گوجه‌فرنگی (Solanum lycopersicum) بواسطه آگروباکتریوم دارای پلاسمید حاوی ژن SOS3 تراریخت شد که بیشترین درصد تراریختی مربوط به برگ لپه‌ای رقم Falat CH بود. استفاده همزمان لپه­ها و هیپوکوتیل در محیط کشت در هنگام آغشتگی بهترین نتیجه را حاصل کرد. علاوه بر این بهترین زمان برای همکشتی، یک روز بعد از تلقیح مشخص گردید و همچنین بهترین سویه آگروباکتریوم جهت تراریختی، سویه GV3101 تشخیص داده شد که می­ توان این امر را به دلیل اثر متقابل نژاد آگروباکتریوم و رقم گوجه ­فرنگی دانست. استفاده از آهن سکسترون در محیط کشت گیاهان تراریخت به طور مشخص باعث سبزی گیاهان و تسریع در رشد آن­ها گردید. در نهایت با توجه به نتایج مولکولی، حضور ژن SOS3 در گیاهان تراریخت به وسیله PCR و RT-PCR تایید شد که نشانگر حضور و بیان ژن مذکور در این گیاهان است.

زهره خلیلی، شاهرخ کاظم پور اوصالو، علی اصغر معصومی،
دوره 7، شماره 2 - ( 4-1399 )
چکیده

روابط تبارزایشی و تکامل صفات ریخت‌شناسی بخشه‌های Acanthophace و Aegacantha از سرده Astragalus با استفاده از ترکیب داده‌های ITS و rpl32-trnLUAG و انتخاب گونه Astragalus stocksii به عنوان برون‌گروه بررسی شدند. از دستاوردهای تبارزایشی این مطالعه تک نیا نبودن بخشه Acanthophace در مفهوم کنونی به دلیل جدایی گونه A. ovigerus و ناسازگاری موقعیت این گونه در داده‌های هسته‌ای با کلروپلاستی است. بخشه Aegacantha نیز به دلیل موقعیت گونه A. montis-parrowii در فاصله دور از سایر اعضای بخشه و قرارگیری در کنار سایر گون های خاردار، در مفهوم کنونی تک نیا نیست. بازسازی 32 صفت بر روی درخت تبارزایشی ترکیبی بیزین نشان داد که برخی از صفات برای تعیین حدود آرایه‌شناختی بخشه‌های Acanthophace و Aegacantha مفید است. تکامل صفاتی مانند وجود فشردگی در پهنک درفش، شکل نیام و داشتن نیام تک‌حجره به اندازه کافی برای جداسازی گونه A. ovigerus از سایر گونه‌های خویشاوند خود ارزشمند است. تکامل صفات منطبق با موقعیت تبارزایشی دور گونه A. montis-parrowii از سایر گونه‌های خویشاوند خود عبارتند از: تعداد گل در گل‌آذین، وجود دم گل‌آذین، گلبرگ‌های کرک‌دار، شکل ویولونی و وجود فشردگی در پهنک درفش، تمایز ناخنک در قاعده درفش، وجود ناخنک درفش و اختلاف اندازه طول ناو و بال.
 
 
سرمد مهدی کاظم، حمید اجتهادی، فرشید معماریانی، محمدباقر عرفانیان،
دوره 7، شماره 4 - ( 10-1399 )
چکیده

چرای بیش از حد دام اجتماع‌های گیاهی را تحت تأثیر قرار داده و به عنوان یکی از مهم‌ترین عوامل تخریب پوشش گیاهی در مناطق خشک و نیمه خشک در نظر گرفته می‌شود. تغییراتِ آنی اجتماع‌های گیاهی پس از چرای بیش از حد، در اکوسیستم‌های خشک تخریب‌شده در ایران، به‌ندرت مطالعه شده است. داده‌های این مطالعه از 100 قاب تصادفی که قبل و بعد از چرای بیش از حد در دشت گلبهار واقع در شمال شرقی ایران مستقر شده بودند، جمع‌آوری شد تا تغییرات ویژگی‌های فیزیونومیکی، ترکیب و تنوع گونه‌ای اجتماع‌های گیاهی پس از چرای بیش از حد ثبت و بررسی شود. در این مطالعه، طیف فرم‌های زیستی، تغییرات RIVI گونه‌ها، ترکیب گونه‌ای و تنوع گونه‌ای قبل و بعد از چرای بیش از حد مقایسه شد. نتایج این تحقیق نشان‌داد كه تروفيت‌ها فرم زیستی غالب در منطقه بوده و پس از چرای بیش از حد كاهش می‌یابند. ترکیب اجتماع‌های گیاهی منطقه پس از چرای بیش از حد بدون تغییر باقی مانده است. تنوع گونه‌ها در سطح گونه‌های نادر و فراوان پس از چرای بیش از حد کاهش یافت. یافته‌های ما حاکی از آن است که چرای بیش از حد نمی‌تواند بلافاصله ساختار پوشش گیاهی مناطقِ خشکِ تخریب‌شده را تغییر دهد. با این حال، می‌تواند باعث تغییراتی شود که ممکن است باعث کاهش خدمات اکوسیستم شود. حذف کامل چراگرها در چنین مناطقی امکان پذیر نیست؛ فنس‌کشی یا کاهش تعداد دام‌هایی که وارد منطقه می‌شوند می‌تواند برای حفظ و احیای پوشش گیاهی در منطقه استفاده شود
 

 
سیمین کلوتی، شاهرخ کاظم پور اوصالو، فریده عطار، آلفونسو سوزانا، نوریا گارسیا- جاکاس،
دوره 8، شماره 1 - ( 3-1400 )
چکیده

تبار­زایی و تنوع ریختی گونه‌های Cousinia hypopolia، C. decipiens، C. esfandiarii، C. renominota، C. stahliana و C. daryoushiana  از بخشه Stenocephalae از سرده Cousinia که در مناطق شمال­شرقی ایران پراکنش دارند، مورد بررسی قرار گرفتند. توالی‌های هسته‌ای ETS , ITS و کلروپلاستی rpl32-trnL(UAG) برای 12 گونه (17 نمونه) تولید شد. روابط تبار­زایشی بین گونه‌ای با استفاده از روش استنباط بیزی و روش بیشینه درست نمایی بازسازی شد. همچنین نمونه‌ها از لحاظ صفات ریخت­شناسی مورد بررسی قرار گرفتند. در این مطالعه جدایی این گونه‌ها توسط نتایج حاصل از داده‌های مولکولی (داده‌های ترکیبی هسته‌ای ETS ,ITS و کلروپلاستی rpl32-trnL(UAG)) علی­رغم دارا بودن صفات ریختی و توزیع جغرافیایی بسیار مشابه تأیید شد. بر اساس مطالعه حاضر گونه‌های ذکر شده، بر اساس صفات ریختی و نتایج حاصل از داده‌های مولکولی از یکدیگر جدا می‌شوند. کلید شناسایی و شرح گونه‌ها ارائه می‌شود. این نتایج با مطالعات قبلی ریخت­شناسی، گرده­شناسی و تشریحی هم­خوانی قابل توجهی نداشت.
کامران الماسیه، کاظم نگارش، محمد محمودی،
دوره 8، شماره 2 - ( 4-1400 )
چکیده

گل گندم خوئی از تیره کاسنیان در شمال­ غرب کشور پراکنش دارد. مطالعه‌ حاضر با هدف مدل­سازی پراکنش رویشگاهی و طراحی ارتباط رویشگاهی این گونه در سه استان آذربایجان­ غربی، آذربایجان ­شرقی و اردبیل انجام شد. هفت متغیر محیطی و 36 نقطه حضور گل گندم خوئی در مدل­سازی پراکنش رویشگاهی بر اساس شش مدل پراکنش رویشگاهی GLM، GAM، MARS، MaxEnt، RF و GBM استفاده شدند. نقشه اجماعی حاصل از مدل‌ها در طراحی ارتباط رویشگاهی به روش مدارهای الکتریکی استفاده شد. نتایج مدل­سازی رویشگاهی نشان داد که عمده پراکنش رویشگاهی گل گندم خوئی در استان آذربایجان غربی و در شرق استان اردبیل واقع است که متغیرهای فاصله از زمین‌های کشاورزی، میانگین دمای سالانه و فاصله از مراتع بیشترین تأثیر را در مدل­سازی پراکنش رویشگاه این گونه داشته‌اند. طراحی ارتباط رویشگاهی نشان داد که بیشترین تراکم جریان حرکت، میان مناطق حضور این گونه در استان آذربایجان غربی وجود دارد. تراکم جریان مطلوبی بین مناطق حضور شرق و جنوب شرق استان اردبیل برقرار است، اما تراکم جریان حرکت گل گندم خوئی بین دو استان آذربایجان غربی و اردبیل به نسبت ضعیف است و این ارتباط رویشگاهی بیشتر از طریق شمال استان آذربایجان شرقی برقرار شده است. ارتباط رویشگاهی بالا در استان آذربایجان­غربی نشان‌دهنده توان بسیار این گونه برای انتشار و پتانسیل آن برای افزایش مناطق تحت پوشش خود در این استان است. نتایج این مطالعه می‌تواند در زمینه محدوده پراکنش و نحوه انتشار گونه به کارشناسان منابع طبیعی کشور کمک نماید.
 


اکبر فرقانی، امیر حسین فرقانی، مریم الطافی، کاظم هاشمی مجد، امید سفالیان،
دوره 8، شماره 3 - ( 7-1400 )
چکیده

اکثر اراضی کشاورزی ایران در مناطق خشک و نیمه­خشک قرار داشته و جزو خاک­های شور محسوب می­شوند. به منظور بررسی تاثیر متقابل شوری، منابع پتاسیم و کلسیم بر رشد و عملکرد گوجه­‌فرنگی آزمایشی فاکتوریل در قالب بلوک‌­های کامل تصادفی در شرایط هیدروپونیک در سه تکرار  انجام شد. فاکتورهای آزمایشی شامل شوری در سه سطح (0، 20 و 40 میلی­‌مولار کلریدسدیم)، پتاسیم از دو منبع کلرید و نیترات (0 و 15 میلی­‌مولار) و کلسیم از منابع کلرید و نیترات (0 و 10 میلی­‌مولار) بودند. با افزایش سطح شوری شاخص‌­های رشد شامل ارتفاع بوته، قطر ساقه، تعداد برگ، تعداد گل و میوه و کلروفیل برگ کاهش یافت. استفاده از نیترات کلسیم در شوری 40 میلی مولار کلرید سدیم سبب افزایش به ترتیب 55 و 95 درصدی وزن خشک اندام هوایی و ریشه گیاهان شد. همچنین کاربرد نیترات کلسیم در بیشترین غلظت نمک سبب افزایش 75 درصدی کلروفیل کل شد. آنالیز داده­‌ها نشان دادکه با افزایش شوری غلظت سدیم در ریشه و ساقه افزایش و غلظت پتاسیم در اندام ریشه کاهش یافت ولی محتوای پتاسیم اندام هوایی تحت تاثیر شوری قرار نگرفت. استفاده از نیترات­ کلسیم در شوری 40 میلی مولار کلرید سدیم سبب کاهش 23 درصدی غلظت سدیم ریشه نسبت به گیاهان تیمار شده با 40 میلی مولار کلرید سدیم گردید. بنابراین با توجه به یافته های به دست آمده می توان بیان کرد که از بین منابع پتاسیم و کلسیم به نظر می‌­رسد استفاده از نیترات کلسیم در مقایسه با موارد دیگر با افزایش کلروفیل کل، وزن خشک و تعدیل در نسبت­‌های یونی می­تواند اثرات شوری را در گیاه گوجه فرنگی کاهش دهد.

بابک حسن خان، پریچهره یغمایی، کاظم پریور، آزاده ابراهیم حبیبی،
دوره 9، شماره 3 - ( 9-1401 )
چکیده

آیریزین یک مایوکاین است که بیشتر از عضلات پس از فعالیت‌های ورزشی ترشح ‌می‌شود و در اختلالات متابولیک میزان ترشح آن تغییر ‌می‌کند. هدف از این تحقیق، بررسی تاثیر متفورمین بر تغییرات سطح آیریزین پلاسما، تغییرات گلوکز خون و مقاومت به انسولین در رت‌های نر نژاد اسپراگ - داولی بود که رژیم امولسیون پرچرب حاوی روغن ذرت دریافت ‌می‌کردند. بیست و چهار سر رت نر، نژاد اسپراگ داولی به دو گروه کنترل نرمال (n=8) و رژیم پرچرب (n=16) تقسیم و سپس گروه رژیم پر چرب به دو زیر گروه شامل گروه کنترل رژیم پرچرب (n=8) و گروه متفورمین (n=8) تقسیم شدند. گروه کنترل نرمال رژیم استاندارد دریافت نمود. گروه کنترل رژیم پر چرب، رژیم امولسیون پرچرب حاوی روغن ذرت به صورت گاواژ روزانه و به مدت شش هفته و گروه متفورمین، رژیم امولسیون پرچرب همراه با متفورمین (به میزان 250 میلی‌گرم بر کیلوگرم روزانه) دریافت نمود. در پایان شش هفته میزان گلوکز، انسولین، آیریزین، آدیپونکتین، مقاومت به انسولین HOMA-IR، آنزیم‌های کبدی، فاکتور نکروز تومور آلفا (TNF-α)، پروفایل چربی در سرم، پروفایل چربی و پراکسیداسیون لیپیدی در کبد، همچنین میزان بیان ژن PGC-1α با روش Real-time PCR در بافت چربی مورد بررسی قرار گرفت. آزمایشات بافت‌‌‌شناسی کبد شامل رنگ آمیزی هماتوکسیلین ائوزین به منظور بررسی تجمع چربی در بافت کبد انجام گردید. میزان گلوکز خون، مقاومت به انسولین، آدیپونکتین، سطح آیریزین سرم همچنین پروفایل چربی سرم و کبد در گروه دریافت کننده رژیم پرچرب نسبت به گروه کنترل نرمال از نظر آماری بطورمعنی‌دار افزایش یافت (P<0/05). تیمار با متفورمین باعث کاهش معنی‌دار در سطح این پارامترها نسبت به گروه رژیم پرچرب گردید (P<0/05) بعلاوه افزایش در میزان بیان ژن PGC-1α در بافت چربی در این گروه مشاهده شد. با افزایش میزان مقاومت به انسولین در رت‌های دریافت کننده رژیم پرچرب، سطح آیریزین سرم نیز افزایش یافت و با کاهش گلوکز و بهبود مقاومت به انسولین توسط متفورمین، سطح آیریزین نیز کاهش پیدا کرد. این نتایج پیشنهاد ‌می‌کند که ممکن است افزایش سطح آیریزین، یک پاسخ جبرانی در برابر مقاومت به انسولین و اختلال در سوخت و ساز گلوکز باشد. بر این اساس شاید بتوان آیریزین را به عنوان هدفی برای درمان دیابت نوع دو مورد بررسی قرار داد.

صفحه 1 از 1     

Creative Commons Licence
This work is licensed under a Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License.




کلیه حقوق این وب سایت متعلق به یافته های نوین در علوم زیستی است.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2015 All Rights Reserved | Nova Biologica Reperta

Designed & Developed by : Yektaweb